پاورپوینت کامل منزلگاه های راه کربلا و نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منزلگاه های راه کربلا و نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منزلگاه های راه کربلا و نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منزلگاه های راه کربلا و نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
(گواهانی زنده بر رابطه عمیق میان امام حسین علیه السلام و شیعیانش)
مقدمه
پس از نهضت عاشورا، خبرهای آن روز و آنچه در کربلا رخ داده بود، دهان به دهان گشت و سیل خروشان شیعیان آل محمد، از هر کوی و برزن، رو به کربلا آوردند، در حالی که نام حسین علیه السلام را زمزمه می کردند و جانشان در رثا و سوگواری آل محمد: مترنّم بود؛ خاندانی که در دفاع از اسلام و دور کردن آن از دست تطاول امویان، که قصد بازگرداندن جاهلیت را داشتند، جان های مطهّر خویش را فدا و خون های پاک خود را نثار کردند.
با بررسی کتاب های تاریخ و سیره و مقاتل، در می یابیم که نویسندگان این کتاب ها، درباره اوّل کسی که قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کرد، گاه یک سخن می گویند و گاه با هم در اختلاف اند؛ گروهی بر آن اند که جابربن عبدالله انصاری و عطیه عوفی اوّل کسانی بودند که پس از شهادت حسین بن علی۸ وارد کربلا شدند و در روز اربعین، آن حضرت را زیارت کردند.
با توجه به مدارک تاریخی، با جزم می توان گفت که از روز شهادت امام حسین علیه السلام؛ یعنی دهم محرم تا روز اربعین (بیستم صفر)، برخی از شیعیان و خانواده امام علیه السلام قبر او را زیارت کرده اند. در بعضی منابع آمده است که امام سجاد علیه السلام روز سیزدهم محرّم برای دفن اجساد مطهّر وارد کربلا شد و این کافی است که آن حضرت را نخستین زائر به شمار آوریم.
به هر حال، به نظر نمی آید که در آن روزگار، مسافرت به کربلا کار آسانی بوده، بلکه فکر اینگونه سفری، خطرهای بسیاری را به ذهن می آورد و تهدیداتی برای زائران در پی داشت. نخستین خطر، نیروهای امنیتی حکومت بنی امیه بودند که در همه جا حضور داشتند و زائران امام حسین علیه السلام را دستگیر می کردند و به مقرّ حکومت می فرستادند. در این میان کمتر کسی می توانست خود را از دسترس نیروهای امنیتی دور نگاه دارد و به لطایف الحیلی به زیارت قبر امام حسین علیه السلام توفیق یابد.
هدف اموی ها از این کار روشن بود. آنان می خواستند راه های زیارت امام حسین علیه السلام را سد کنند تا کسی ایشان را در کربلا زیارت نکند؛ چرا که این زیارت، به مثابه هم پیمانی زائران با امام حسین علیه السلام در مبارزه با ظالمان و حاکمان جور و ستم بود و تهدیدی بزرگ برای حکومت وقت محسوب می گردید.
اما از سوی دیگر، ائمه اهل بیت: به زیارت امام حسین علیه السلام اهمیت بسیار دادند و شیعیان را به این کار بر می انگیختند و دوستداران خود را از جهت فکری و اعتقادی در این زمینه، تجهیز می کردند تا آنجا که در کتب دعا و زیارت، بخشی مستقل به عنوان «ثواب زیارت امام حسین علیه السلام با بیم و هراس» وجود دارد که خود نشان از اهمیت و عظمت کار می دهد.
ابن بکیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «وقتی به شهر ارجان[۱] می روم، دلم برای زیارت قبر پدرتان بی تاب می شود، اما چون به راه می افتم، از بیم سلطان و گزارشگران و نیروهای امنیتی حکومت، از ادامه راه باز می مانم و بر می گردم».
امام علیه السلام فرمود: «ابن بکیر! آیا نمی خواهی که خداوند تو را در مسأله ای مربوط به ما، خائف و ترسان ببیند! نمی دانی هر که به خاطر ما دچار ترس شود، خداوند او را در سایه عرش خود ساکن گرداند و در روز قیامت، از هراس های آن روز در امانش دارد در حالی که همگان ترسانند و او راحت و آسوده و هرگاه دچار هراس شود، فرشتگان بشارتش می دهند و آرامش می کنند؟»[۲]
این روایت، مشکلات و رنج های بزرگ مربوط به زیارت امام حسین علیه السلام را گوشزد می کند. آن که در اربعین همراه جابربن عبدالله انصاری بود، می گوید: جابر وعده ای از آل محمد: نزدیک قبر امام حسین علیه السلام نشسته بودند که از دور سیاهی ای پیدا شد. جابر به من گفت: به طرف آن سیاهی برو و بنگر که کیست. اگر از سپاهیان عمر سعد بود، ما را خبر کن تا در جایی پناه بگیریم و خود را مخفی کنیم.»[۳]
وضعیت شیعه در طول قرن ها به همین صورت بود. در راه زیارت امام حسین علیه السلام از سوی حکومت های ظالم، مشکلات و گرفتاری های فراوان می دیدند و همواره در راه زائران، موانع گوناگون ایجاد می گردید.
با روی کار آمدن بنی عباس، آن ها نیز به سخت گیری ها و بستن راه ها افزودند. هارون الرشید، درخت سدری را که سایبان زائران قبر امام حسین علیه السلام بود، از ریشه در آورد متوکّل زمین کربلا را یکسر شخم زد و بر آن آب بست تا نشانه های قبر مطهّر را از بین ببرد. او به این هم اکتفا نکرد و جاسوس ها و نیروهای امنیتی بسیاری گمارد تا زائران قبر امام حسین علیه السلام را در هر راه و مکانی یافتند، دستگیر و از آن ها برای مجوّز، مبالغ هنگفت و کمرشکن دریافت کنند. با این همه، محبّان کوی حسین علیه السلام هر چه اجناس قیمتی و متاع گرانبها به همراه داشتند می دادند تا بتوانند قبر شریف را زیارت کنند و دعاها و صلوات های خود در کنار مزار امام حسین علیه السلام را ره توشه قیامت قرار دهند و با آن ها جان تازه ای بیابند.
اما متوکّل به این بهای گران مالی بسنده نکرد و آن را در پیکر زائران قرار داد، به این صورت که هر کس می خواست به زیارت برود، باید دستش را قطع می کردند. این ترفند هم کارگر نشد. چه بسا زائرانی که یک سال برای زیارت دست راست خود را می دادند و سال دیگر هم می آمدند، با تقدیم دست چپ خود.
در سال های اخیر، با وجود سختی ها و ناملایمات، زائران ناگزیر بوده اند خود را به تحمل مشقّات گوناگون عادت دهند تا بتوانند به قبر سیدالشهدا برسند و آن را زیارت کنند. این مشکلات، گاه به موضع گیری ها و سیاست های دولت های حاکم در عراق نسبت به قضیه امام حسین علیه السلام مربوط می شده و گاه به خطرهای طبیعی بین راه، همچون مواجه شدن با حیوانات درنده، به خصوص برای کسانی که از راه های دور برای زیارت نجف و کربلا، راهی می شدند و می بایست در سرما و گرما و شب ها و روزها راهپیمایی کنند تا به مقصد برسند. بنابراین، لازم بود. میان دو شهر نجف و کربلای معلا، منزلگاه ها و کاروانسراهایی به وجود آید تا مسافران در آن ها بار سفر بر زمین بگذارند و ساعتی استراحت کنند و برای ادامه راه آماده شوند. پس گروهی از اشخاص بلند همت و علمای سخاوتمند و کریم به این فکر افتادند که میان نجف و کربلا منزلگاه هایی بسازند و آن را وقف امام حسین علیه السلام کنند تا جایی باشد برای استراحت زائران و در آنجا خدماتی نیز به آنها ارائه شود. این منازل سه گانه عبارت بودند از خان مصلا، خان حماد و خان نخیله.
ما این کاروانسراها را دیده و باقی مانده های آن ها را مشاهده کرده ایم. بعضی از آن ها به کلی از بین رفته و بعضی دیگر، خوشبختانه دست ترمیم و بازسازی به خود دیده، هر چند که توجه چندانی به آن ها نمی شود.
در این نوشتار اوراق تاریخ این منزلگاه ها را مرور می کنیم و مطالب ویژه هر کدام را به بررسی می گذاریم؛ چرا که این اماکن، پناه گاه زائران امام حسین علیه السلام بوده و شایسته توجه و احترام اند:
اصطلاح «خان»
«خان» به معنای دکان یا منزلگاه مسافران است. در «المنجد» آمده است: «خان واژه ای است غیر عربی که وارد زبان عرب شده و جمع آن خانات است»[۴] ابن منظور معتقد است: «از واژه خان، دکان یا دکان دار اراده می شود و این کلمه فارسی بوده و عربی شده است.»[۵] با این حال، در گذشته، این واژه در زبان عرب بسیار به کار رفته و افرادی مانند طبری آن را در نوشته های خود آورده اند.
شاید پیش از طبری نیز این واژه کاربردهایی داشته است؛ چرا که طبری بدون آوردن معنا و تفسیر واژه «خان» آن را به کار برده و این نشان می دهد که معنای آن روشن و بدیهی بوده است.
گستردگی کاروانسراها
از آنجا که در گذشته، کاروانسراها نقش مسافرخانه های امروزی را داشته اند، در شهرهای مختلف، به خصوص شهرهای اسلامی، از این مکان ها فراوان بوده و برای پناه دادن به مسافران و مهیا کردن وسیله آرامش و راحتی برای آنان، مورد توجه قرار گرفته است. گفتنی است کاروانسراها بیشتر در راه های منتهی به شهرها بوده است.
درباره منزلگاه های راه کربلا ـ نجف دو نظریه وجود دارد:
گروهی بر این باورند که بنای کاروانسراهای متعدد در راه کربلا و نجف طبق نیاز مسافران بوده، بدون در نظر گرفتن این مطلب که آیا مسافران به قصد زیارت آن را طی می کنند و به این کاروان سراها وارد می شوند یا به قصد دیگر.
بنابراین نظریه، در این مسیر هر مسافری می توانسته از منزلگاه های آن استفاده کند و هیچ منعی برای او وجود نداشته است.
گروه دیگر معتقدند برخی از کاروانسراها وقفی بوده و بانیان آن ها به هدف زائران عتبات مقدس ساخته اند. در مجله «الأهالی» بحثی درباره «خان النص» نشر یافته که نویسنده در بخشی از آن می نویسد:
«در بررسی و پژوهش های خود به این نتیجه رسیدم که در راه میان تهران و نجف، ۹۹ کاروانسرا وجود داشته و سه منزلگاه نیز در راه نجف ـ کربلا است.»
نگارنده در سفری به خراسان، برای زیارت امام رضا علیه السلام، منزلی مانند کاروانسرای «النص» دیدم و درباره آن پرس و جو کردم، گفتند: مخصوص زائران امام رضا علیه السلام است.
طبق نقلی سلسله منزلگاه های زیارتی، از بصره آغاز می شود، از دیوانیه می گذرد تا این که به نجف و آنگاه کربلا و از آنجا به اسکندریه و سپس به بغداد می رسد و سرانجام راه هایی در سرزمین ایران را پوشش می دهد. آنچه این سخن را مُهر تأیید می زند، فراوانی زائران ایرانی است که به قصد زیارت عتبات مقدس عراق، راهی می شده اند و در این راه، به منزلگاه و مکان استراحت نیاز داشته اند تا به کربلا برسند.
نجف ـ کربلا
تنها مسیری که تاریخ بر رفت و آمدهای فراوان آن گواه است و آن را از دیگر مسیرهای تردد متمایز نشان می دهد، راه نجف ـ کربلاست؛ راهی پراز مسافران و زائران مشتاق که میان حرم مطهر علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزند شهیدش امام حسین علیه السلام، شکوه و عظمت یک سفر بی نظیر زیارتی را به عالی ترین شکل به نمایش می گذارد.
پیمودن این مسیر، به دو صورت انجام می گرفته است؛ به وسیله چهار پایان (پیش از روی کار آمدن وسایل نقلیه جدید) و پیاده. این شکل پیمایش، به خصوص در روزهایی چون اربعین امام حسین علیه السلام، شکوهی خاص را ایجاد می کرده و هر بیننده ای را تحت تأثیر قرار می داده است. افزون بر این که پیمودن این مسیر به صورت پیاده، فضیلت و ثوابی ویژه و بسیار دارد.
حسین بن ثویر بن ابی فاخته نقل می کند: امام صادق علیه السلام به من فرمود:
«هرکس به قصد زیارت قبر حسین بن علی علیه السلام از خانه اش بیرون آید؛ اگر پیاده باشد خداوند به هر گام او، حسنه ای می نویسد و گناهی را می آمرزد تا آنگاه که به حرم رسید، خداوند از رستگارانش به شمار آورد. چون اعمال زیارت را به پایان برد، خداوند او را در زمره فائزان می نویسد و آنگاه که قصد بازگشت کرد، فرشته ای نزد وی آمده، گوید: پیامبر خدا۹ سلام می رساند و می فرماید: کار خود را از سر بگیر که گناهان گذشته ات آمرزیده شد.»[۶]
بنابراین حدیث است که علمای بزرگوار شیعه، همواره مردم را به پیاده پیمودن راه میان نجف و کربلا برانگیخته اند و بدین کار تشویق کرده اند.
در کتاب «قصص وخواطر» آمده است: آیت الله سید محمد مهدی بحرالعلوم (م۱۳۱۲ق.) با برخی از ادبا و علما، از نجف به کربلا، پیاده راه افتاد تا این که در یکی از منزل های بین راه، برای استراحت توقف کردند. پس از ساعتی چون خواستند ادامه مسیر دهند، آیت الله به خاطر ضعف جسمی و ناتوانی، قادر به حرکت نشد.
پس در وصف حال خود، این دو بیت را سرود:
برای من از فرط ناتوانی
هر سرزمین وطن شده است
و اشک جاری من در هر سو
زیارتگهی برای من شده است
همچنین مرحوم حاجی نوری صاحب «مستدرک الوسائل» با گفتار و رفتار خود دیگران را به پیاده رفتن برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب می کرد.
درسال ۱۳۱۹ق. شیخ چهارپایانی برای حمل بار و وسایل سفر کرایه می کند و خود وهمراهانش پیاده، درکنار آن چهارپاها، مسافت نجف تا کربلا را می پیمایند اما از آنجاکه ایشان در هنگامه پیری و ضعف قوای بدنی بوده، نمی تواند طی دو روز، این مسیر را طی کند؛ از این رو، سه شب را در کاروانسراهای: «خان مصلی»، «خان النصف» و «خان نخیله» به سر می برد و در روز چهارم به کربلا می رسد. بنابراین، پیاده روی در این سفر زیارتی، از سنت های پسندیده ومورد عمل برگزیدگان امت به شمار می آید.
شاید بتوان گفت: به طور معمول، سفر از نجف به کربلا، سه شبانه روز زمان می برد؛ خواه این مسافت با پای پیاده طی شود، خواه با درشکه هایی که حیوانات آن ها را می کشند و خواه سوار بر چهار پایان.[۷]
همچنان که رسم و عادت این بوده، هر گاه شخصیت معروفی از نجف وارد کربلا می شده، مردم به استقبالش می رفتند و پیش آهنگ مستقبلین، بزرگان و علما بوده اند و یکی از کاروانسراهای سه گانه، مرکز این استقبال قرار می گرفته است و نیز هرگاه پیکر یکی از علما را از نجف به کربلا می آوردند، در یکی از خان ها مردم به پیشواز جنازه رفته و آن را تا کربلا تشییع می کردند. در این مسیر زیارتی، حوادث خونبار متعددی اتفاق افتاده است. در ماه صفر سال ۱۳۹ علیه السلامق. حکومت وقت، به دلایل واهی اعلام کرد که راه نجف به کربلا بسته است و کسی حق ندارد از آن عبور کند. هدف اصلی حکومت، البته جلوگیری از بروز احساسات حماسی و جلوه گر شدن انگیزهای قیام امام حسین علیه السلام در رفتار و گفتار مردمان بود. اما این امر نتوانست عزم مؤمنان را در زیارت قبر سیدالشهدا سست کند. پس با سلاح محبت امام حسین علیه السلام از نجف بیرون آمدند و با شعارهای بلند و نشان گر محبت ابدی به آن حضرت، آغاز به راهپیمایی کردند:
گر ببرند دست و پاهامان
با دست و پای بریده می آییم
به خدا سوگند ای حسین
هرگز فراموشت نمی کنیم
و این مسیر را پیمودند و شب اول در «خان مصلی» بیتوته کردند و صبح گاهان به راه افتادند و منزلگاه دومشان «خان النصف» بود. در این کاروانسرا بود که دانستند حکومت نخواهد گذاشت آن ها به سلامت این مسیر را بپیمایند و خود را به کربلا برسانند. در «خان نخیله» ناگاه با قوای مسلح حکومت روبه رو شدند، نیروهایی چنان آماده به جنگ که گویی در برابر خود دشمنانی همچون خود مهیای مبارزه می بینند، نه مردمانی عادی که در بینشان پیر و جوان و کودک و زن وجود دارد! در گیری نابرابر آغاز شد و زائران آزاده و بی دفاع، پیروزی های محدودی به دست آوردند و برخی توانستند با فرار از میان باغ ها و بستان ها، خود را به کربلا برسانند. اما گروهی به دست حکومتیان دستگیر شدند و تعدادی از آن ها؛ همچون: سید وهاب طالقانی، محمد بلاغی، جاسم ایروانی، نجاح مشهدی، غازی خویر، عباس عجینه به شهادت رسیدند.
از رهگذر همین اهمیت و تأثیر گذاری عمیق بر زندگی فردی و اجتماعی زائران در این مسیر بود که بعضی به فکر بنای کاروانسرا در آن افتادند. بررسی های تاریخی نشان می دهد که نخستین منزل، به «خان جذعان» معروف بوده و در شرق « خان مصلّی» قرار داشته؛ سمت چپ کسی که از نجف به کربلا می رود.
یکی از جهان گردانان، به نام «واموسیل» در سال ۱۹۱۲م. در یادداشت های خود، از «خان جذعان» اینگونه یاد می کند:
«در شرق خان مصلی، قلعه درویش واقع شده که از خان جذعان و تلیل الذیب، چندان دور نیست.»[۸]
ظاهراً میان نجف و کربلا تنها همین یک کاروانسرا وجود داشت و پس از ساخته شدن کاروانسراهای سه گانه (خان مصلی، خان حماد، خان نخیله) به دست فراموشی سپرده شده و هجوم شن های روان، آن را به تپه ای از شن تبدیل کرده است.[۹] در دیدار از مکان این کاروانسرا، جز تپه شن چیزی ندیدیم. وجود مزارع پیرامون آن مکان، ما را به وجود آن راهنمایی کرد و نزدیک آن انباری است مربوط به «شرکت هواپیما سازی.»
«جذعان» نام غلام یکی از امیران هند به نام «راجا» بوده است. این غلام روزگاری برای تجارت وارد عراق می شود. از آنجا که او و صاحبش از دوستداران اهل بیت: بوده اند، وقتی «جذعان» از تجارت خود، سود فراوان به دست می آورد، ابتدا کربلا و آنگاه نجف را زیارت می کند و چون فاصله زیاد میان نجف و کربلا را می بیند و مشکلات مسافران و زائران را از نزدیک لمس می کند، همانجا تصمیم به ساختن یک کاروانسرا می گیرد. همچنین مناره ای در صحن بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام می سازد که امروز به «مناره عبد» معروف است.
تاریخ کاروانسراهای سه گانه و وضعیت امروز آن ها
در باره وجود و بنای این کاروانسراها، میان تاریخ نگاران اختلاف است. اگر بخواهیم آن را به درستی بررسی کنیم و واقعیت را آنگونه که هست دریابیم، چاره ای نداریم جز این که هر یک از این مکان ها را به طور جداگانه مورد شناسایی قرار دهیم.
* خان مصلی
خان مصلی حدود دوازده مایل از مرکز شهر نجف فاصله دارد و این میزان، طبق اندازه گیری جهانگرد معروف «لیدی دراور» است؛[۱۰] همچنان که طریحی درباره این فاصله می گوید: «خان مصلی که از شهر نجف ۲۰ کیلومتر فاصله دارد…»[۱۱] این خان در طرف راست کسی است که از نجف به کربلا می رود. در تاریخ ساخت خان مصلی چند نظریه وجود دارد؛ جناب دکتر حسن حکیم معتقد است: «ساخت این مکان را حاج حسن، فرزند حاج احمد مرزه، متوفای سال ۱۳۰۵ق. ۱۸۸۸م. بر عهده گرفت و یک سال پیش از مرگش این کار را آغاز کرد.. او یک سوم (۳/۱) اموالش را به این امر اختصاص داد.
مخارج ساخت و ساز این خان، حدود دوازده هزار لیره طلا می شد و این جدا از قیمت زمین های اطراف خان بود که می بایست خریداری می شد و برای بهره گیری مسافران و کمک به مستمندان تبدیل به باغ و بستان و مزارع سرسبز می گردید.[۱۲]
امام طریحی، سخن دیگری دارد: «خان مصلی را حاج محمد حسین خان اصفهانی ساخت و حاج حسن مرزه آن را تجدید بنا کرد. حاج محمد حسین از نزدیکان شاهان قاجار در ایران بود و صدر اعظمی محمد علی شاه را نیز بر عهده داشت؛ از جمله کارهای این حاج محمد حسین، اتمام دیوار پنجم اطراف شهر قدیم نجف بود که آن را به شکل شیری نشسته، برگرد شهر قرار داد.[۱۳] وی در سال ۱۲۳۹ق. ۱۸۲۴م. از دنیا رفت.»
در این باره، دیدگاه سومی نیز وجود دارد و آن این که:
در سال ۱۲۵۸ق. والی آن زمان بغداد؛ یعنی نجیب پاشا، سفری به نجف می کند، برای فرونشاندن شورشی که در این شهر به پا شده بود. پیش از رسیدن به نجف، در مکانی برای نماز رحل اقامت می افکند و همانجا بنای خان مصلی را می گذارد که تا امروز به همین نام خوانده می شود. بعد از این قضیه، میان والی و مردم شهر نجف صلح و آشتی برقرار می شود.[۱۴]
در حقیقت «خان مصلی» متشکل بود از مجموعه اتاق های تو در تو. گزارش نظامی یکی از فرماندهان انگلیسی در سال ۱۳۲۹ق. ۱۹۱۱م. این مطلب را تأیید می کند: «منزلگاه خان مصلی عبارت است از سه کاروانسرا و شش قهوه خانه.»[۱۵]
بنابراین، می توان گفت: از میان این سه منزلگاه و کاروانسرا، یکی را حاج محمد حسین خان اصفهانی بنا کرده، دومی را حاج حسین مرزه، سازنده سومی شناخته شده نیست. شاید ـ طبق آنچه پیش تر گفتیم ـ بانی سومین خان، نجیب پاشا بوده است. شاید هم پیش از او، حاج حسن مرزه کار ساخت آن را به پایان برده است؛ همچنان که «اسدی» هنگام بیان ماجرای «نجیب پاشا» در حاشیه این سخن که «نجیب پاشا در آنجا که نماز برگزار کرد، خانی ساخت که به خان مصلی معروف گردید» می گوید: «بانی این خان، در واقع حاج حسن، فرزند حاج احمد فرزند مرزه اسدی است.»[۱۶]
سید جعفر حلّی، در اشاره به بنای خان مصلی، چنین سروده است:
هر که ترسان به سوی خان مصلی آید، امان یابد
و هر که درسفر سختی اش رسیده، به راحتی پایه
به آزادگی فرود آی در خانی که با شرافت است
و باز کن در برابر آن پای و چه خستگی و آفت است
چگونه آن که درمصلی بیتوته می کند، پریشان باشد
حال آنکه در میان بزرگان و امانت داران باشد
از کربلا و سرزمین آسمانی نجف هر روز
اسبانی به این مکان رانده می شوند هنوز
این خان را برای رسیدن به ثواب، بنا کرد پارسایی
که خداوند او را در بهشت دهد قصرهای مینایی
ای زائر حسین هرگاه دعای خویش پراکندی
به حق امام حسین علیه السلام دعا کن برای حسن[۱۷]
در آخرین بیت، شاعر هم تاریخ بنای خان مصلی را یادآور می شود و هم از زائران می خواهد که در حق بانی آن، حاج حسن، به خاطر این عمل صالح دعا کنند: «بحق حسین اذکرالحسنا»که می شود ۱۳۰۹ق
بنای اولیه خان مصلی در دهه سوم یا چهارم قرن دوازدهم، در دوران حیات حاج محمد حسین خان به انجام رسید و آنگاه حاج حسین مرزه آن را ترمیم و بازسازی کرد و خان دیگری در کنار آن ساخت که امروزه به هر دوی آن ها، خان مصلی گفته می شود.
توصیفی ازگذشته خان مصلای
جان پیترز جهان گرد، در سال ۱۸۹۰م. از خان مصلی دیدن کرده و به نظر می رسد این دیدار هنگام ترمیم و بازسازی خان صورت گرفته است. واموسیل، یکی دیگر از گردشگران اروپایی، در وصف خان مصلی اینگونه آورده است:
«خان مصلی ساختمانی است مستطیل شکل، احاطه شده با دیوارهای بلند آجری و در آن به مشرق باز می شود.»[۱۸]
همچنین دکتر حسن حکیم در بحث خود درباره خان مصلی، با عنوان «خان مصلی اثری تاریخی از عهد عثمانی» این مکان را به همین صورت توصیف می کند. وی در روز پنج شنبه ۱۴ رجب ۱۴۱۹ق. از خان مصلی دیدن کرده است.
سفری به خان مصلی
صبحگاه روز شنبه، چهاردهم ماه ذی قعده سال ۱۴۲۶ق. برابر با ۱۷/۱۲/۲۰۰۵م. وارد جاده نجف ـ کربلا شدیم و در یک راه فرعی ناهموار، از میان مزار، به جاده ای خاکی و عریض، به محاذاه دیوار جنوبی کاروانسرای مصلی رسیدیم. جادّه فرعی را ادامه دادیم و به طرف راست حرکت کردیم و روبه روی خان مصلی، از جهت مشرق رو به رو شدیم با پشته های خاک و آثاری در گوشه و کنار، که تشخیص ماهیت هرکدام از دیگری برایمان مشکل بود. گویا هر کدام آن ها عبارت بود از طاقچه ها و ایوان های آجری که مسافران در پناهشان استراحت می کردند، غذا می خوردند و اسباب و چارپایانشان را می بستند.
بعد از مقداری دقت، آشپزخانه این کاروانسراها را نیز توانستیم تشخیص دهیم، با یک در بزرگ و تنور و دودکش که از بالای تنور تا پشت بام کشیده شده بود. آثار تنور هنوز به خوبی برجای مانده بود. روبه روی خان مصلی چندین قبر وجود داشت که چون درباره آنها از یکی از ساکنان آن محل پرسیدیم، گفت: وقتی یکی فرزندان ساکنان نخستین اینجا می مرد، آن را نزد این خان دفن می کردند، اما قبر نزدیک به درِخان، که پرچم سفید رنگی آن را متمایز ساخته، از سید مهدی دیجاوی است.
همچنین روبه روی خان، مدرسه ابتدایی تازه سازی به چشم می خورد به نام «مدرسه قسطله» دروازه اصلی خان، به جز قسمت راست آن همه اش از بین رفته است. قسمت باقی مانده دیواره ای است آجری که در میانش ایوانی کوچک به ارتفاع یک متر و نیم خود نمایی می کند و اما سمت چپ دروازه، که مقابل سمت راست قرار گرفته، کاملاً از بین رفته و گویا هنگامی که دکتر حسن حکیم هشت سال پیش از آنجا دیدن کرده، این قسمت برجای بوده است.
ایوانی که در قسمت باقی مانده دروازه نام بردیم، دو پایه محکم آجری دارد که از سطح دیوار اندکی برجسته تر است و خالی از زیبایی معماری نیست و برآن کنده کاری های هنری و ظرافت های معماری عصر عثمانی دیده می شود.
اکنون وارد خان مصلّی می شویم که در واقع دوخان است چسبیده به هم، حال آن که از بیرون یک خان به نظر می رسد؛ زیرا یک دیوار هر دو را کاملاً در برگرفته است.
از خان اوّل جز تعدادی طاقچه و ایوان، در گوشه و کنار بنا باقی نمانده است و در وسطش چاه آبی دیده می شود، در آن روزگاران برای برداشتن آب. به نظر می رسد این دوخان، بعد از انتفاضه ماه شعبان سال ۱۹۹۱م. به دست لشکر حکومت بعثی خراب و ویران شده است. نقل است که لشکر بعثی این بناها را ویران کرده و آجرهای آن را برای ساختن لشکرگاه و مانند آن به کار می بردند. خوب است به این مطلب نیز اشاره کنیم که ما در دیدار از خان مصلی، باقی مانده سلاح ها، تیرها و مهمات لشکر مهاجم را مشاهده کردیم. از چیزهایی که باعث شگفتی من شد، این بود که در یک شبکه اینترنتی نام تعدادی از زندان های عراق کهن را مشاهده کردم که یکی از آن ها «زندان خان مصلی» بود. معلوم نیست که آیا این زندان، از زندان های سرّی بوده یا در خان مصلی چنین زندانی وجود داشته است. همچنین زندانی به نام «خان نخیله» در آن فهرست دیدم.
به هر حال، چون وارد خان دوّم از مجموعه خان مصلی شدیم، بیش تر آثار و علائم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 