پاورپوینت کامل درنگ و درایتی در زیارت امین الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درنگ و درایتی در زیارت امین الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درنگ و درایتی در زیارت امین الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درنگ و درایتی در زیارت امین الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
درآمد
۱. زیارت امین الله, زیارتی است که امیر عابدان و سید و سالار پرستشگران، امام زین العابدین (علیه السلام) در اوج عرفان، خطاب به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) آن را انشاء فرموده و از بهترین زیارتنامه هاست و امام باقر (علیه السلام) فرمودند: می توان آن را در تمام زیارتگاه های ائمه (علیهم السلام) خواند. این زیارتنامه دربردارنده معارف بلند و مسائل اخلاقی والایی است که در قالب دعا انسان را ترغیب می کند تا به این کمالات متصف شود.
۲. زیارت امین الله, زیارتی است در اوج اعتبار؛ هم از جهت سند و هم از حیث متن و محتوا، که جابر بن عبدالله انصاری آن را از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند.
۳. زیارت امین الله، زیارتی است که گرچه خطاب به امیر مؤمنان (علیه السلام) از دو لب مبارک زین العابدین (علیه السلام) برآمده؛ اما می توان با آن، در همه روضه های مقدس، سر بر آستان های بلند و ملکوتی سایید و این سرود عرفانی را سر داد و در موجی از دریای معرفت و معنویت غوطه زد.
. زیارت امین الله, زیارتی است که زائر با دو سلام بر ولی خدا، صاحب ولایت مطلقه محمدیه (صلی الله علیه و آله) که به منزله کلیدهای ورود به دریای معرفت است، از طریق باب ولایت، به دریای موّاج معرفت حق پا می گذارد و دیری نمی پاید که خود را در آغوش لطف حق می یابد و والاترین خواسته های ماورایی را از خدا طلب می کند.
. زیارت امین الله, زیارتی عرفانی است که گرچه مخاطب نخست آن، علی (علیه السلام) است، اما در این زیارت، از آن بزگوار جز با لقب «امیرالمؤمنین» که لقب ویژه و نشان برجسته اوست، یاد نمی شود؛ زیرا به حقیقت و به طور مطلق، کسی جز او امیر مؤمنان نیست و اطلاق این لقب بر دیگران از حاکمان و زمامداران مسلمانان، استعمال لفظ در معنایی بوده که برای آن وضع نشده است.
. زیارت امین الله, زیارتی است که احتمالا پیش از آشکار شدن قبر امیر مؤمنان (علیه السلام) و زمانی که نجف جز نیزاری در نزدیکی کوفه و آن قبر مطهر, جز تپه ای پوشیده از نی و علف نبوده، صادر شده است. پیش از آن که قبر امیر مؤمنان (علیه السلام) آشکار شود و ضریح و بارگاهی بر آن برافراشته گردد، آهوان نیزار نزدیک کوفه که جولانگاه صیادان آن سرزمین، به ویژه صیادان بغداد بوده، از شرّ آنان به تپه ای انباشته از نی پناه می آورده اند و شکارچیان از این تپه رازآلود به شگفت آمده و شاید با پرسش از کهنسال ترین مردمان آن سامان، به رمزگشایی از آن می پرداخته اند.
۷. امام خمینی (ره) در مدت چهارده سال اقامت در نجف اشرف، هر شب برای زیارت حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به حرم مطهر مشرف می شدند و روبه روی صورت و محل دو انگشت حضرت امیر می ایستادند و زیارت امین الله را می خواندند.[۱]
۸. آیت الله العظمی بهجت (رحمه الله) فرموده اند:
همه زیارتنامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهمّ است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السّلام بشمرید. حضرت علیه السّلام می دانند. مبالغه در دعاها نکنید. زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السّلام به کسی فرمودند که از بعضی گریه ها ناراحت هستم![۲]
۹. هدف از آفرینش انسان , جز بندگی و معرفت حق تعالی – که انسان با رسیدن به آن, به مقام والای خلیفه اللهی نایل می شود – چیز دیگری نیست. خداوند تبارک و تعالی برای دست یابی انسان به این مقام والا، وسایلی را مقرر فرموده تا با چنگ زدن و عمل نمودن به آنها، استعدادهای خود را به فعلیت برساند و این مهم، جز با متابعت از انبیا و اولیای او ممکن نیست.
۱۰. اطاعت از انبیا و اولیا و تبعیت از ایشان، اطاعت خداوند متعال است: مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّی فَمَا أَرْسَلْنَاک عَلَیهِمْ حَفِیظًا؛[۳] هر کس از پیامبر فرمان بَرَد، در حقیقت، خدا را فرمان برده و هر کس رویگردان شود، ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده ایم.
و شرط محبت خداوند, متابعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) است:
قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ؛[۴] بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.
اجر رسالتی که لازم است اعطاء گردد, چیزی جز مودت ذوی القربی و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) نیست:
ذَلِک الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی وَمَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ ؛[۵] این همان [پاداشی] است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند [بدان] مژده داده است. بگو: به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی خویشاوندانم، و هر کس نیکی به جای آورد [و طاعتی اندوزد]، برای او در ثواب آن خواهیم افزود؛ قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
و رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و مزد آن، جز به نفع انسان نیست:
قُلْ مَا سَأَلْتُکمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ ؛[۶] بگو: هر مزدی که از شما خواستم، آن از خودتان؛ مزد من جز بر خدا نیست و او بر هر چیزی گواه است. و آن منفعت, جز راه یابی به حق تعالی نیست:
قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا ؛[۷] بگو: بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی کنم، جز این که هر کس بخواهد، راهی به سوی پروردگارش [در پیش] گیرد.
و این راه یابی جز با مودت ذوی القربی و اهل بیت آن حضرت محقق نمی شود. از این رو امر به مودّت ایشان کرده است. پس مراد از مودّت ایشان باید تبعیت از آنان، از روی مهر و محبت باشد. بنابراین اهل بیت (علیهم السلام) باید به گونه ای باشند که محبت و تبعیت و قرب به آنها، موجب محبت و تبعیت و قرب به خداوند متعال شود و این در صورتی است که ایشان به تمام معنا و در تمام شئون هستی، بنده حضرت حق باشند.
البته این تبعیت و محبت، از آزمایش های بزرگ الهی برای انسان است تا جوهره وجودی او به وسیله آن ظهور کند و افراد حق طلب از دیگران ممتار شوند.
۱۱. هدف اصلی از آفرینش انسان، معرفت و شناخت حقیقی خداوند متعال است. اگر انسان خدا را بشناسد, خود را هم خواهد شناخت و این مهم جز با مراقبت دائمی در مسیر بندگی خداوند و محاسبه نفس، میسر نمی گردد.
۱۲. سرّ سفارش های فراوان به زیارت ائمه (علیهم السلام) این است که زیارت, یکی از راه های ابراز محبت به ایشان و مایه نزدیکی زائر به خداوند متعال و هدف آفرینش می باشد و در حقیقت، با زیارت ایشان می خواهیم آنها را الگوی خود در سیر و سلوک به سوی کمال نهایی قرار دهیم.
متن زیارت امین الله
امام زین العابدین (علیه السلام) در کنار مضجع امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاد و گریست و فرمود:
السَّلَامُ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ السَّلَامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ أَنَّک جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیهِ صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حَتَّی دَعَاک اللَّهُ إِلَی جِوَارِهِ وَ قَبَضَک إِلَیهِ بِاخْتِیارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَک الْحُجَّهَ فِی قَتْلِهِمْ إِیاک مَعَ مَا لَک مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَهِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِک رَاضِیهً بِقَضَائِک مُولَعَهً بِذِکرِک وَ دُعَائِک مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِک مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِک وَ سَمَائِک صَابِرَهً عَلَی نُزُولِ بَلَائِک شَاکرَهً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِک ذَاکرَهً لِسَوَابِغِ آلَائِک مُشْتَاقَهً إِلَی فَرْحَهِ لِقَائِک مُتَزَوِّدَهً التَّقْوَی لِیوْمِ جَزَائِک مُسْتَنَّهً بِسُنَنِ أَوْلِیائِک [أَنْبِیائِک] مُفَارِقَهً لِأَخْلَاقِ أَعْدَائِک مَشْغُولَهً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِک وَ ثَنَائِک.
ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی الْقَبْرِ وَ قَالَ:
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیک وَالِهَهٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیک شَارِعَهٌ وَ أَعْلَامَ الْقَاصِدِینَ إِلَیک وَاضِحَهٌ وَ أَفْئِدَهَ الْعَارِفِینَ مِنْک فَازِعَهٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیک صَاعِدَهٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَهِ لَهُمْ مُفَتَّحَهٌ وَ دَعْوَهَ مَنْ نَاجَاک مُسْتَجَابَهٌ وَ تَوْبَهَ مَنْ أَنَابَ إِلَیک مَقْبُولَهٌ وَ عَبْرَهَ مَنْ بَکی مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَهٌ وَ الْإِعَانَهَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِک مَوْجُودَهٌ وَ الْإِغَاثَهَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِک مَبْذُولَهٌ وَ عِدَاتِک لِعِبَادِک مُنْجَزَهٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَک مُقَالَهٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیک مَحْفُوظَهٌ وَ أَرْزَاقَک إِلَی الْخَلَائِقِ مِنْ لَدُنْک نَازِلَهٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ لَهُمْ مُتَوَاتِرَهٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَهٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِک عِنْدَک مَقْضِیهٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَک مَوْفُورَهٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیهِمْ وَاصِلَهٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ لَدَیک مُتْرَعَهٌ اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ أَعْطِنِی رَجَائِی [جَزَائِی] وَ اجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ أَوْلِیائِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ ع إِنَّک وَلِی نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَی رَجَائِی وَ غَایهُ مُنَای فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَای أَنْتَ إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلَای اغْفِرْ لِی وَ لِأَوْلِیائِنَا وَ کفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ کلِمَهَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْیا وَ أَدْحِضْ کلِمَهَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَی- إِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیر.[۸]
سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد، ای امیر مؤمنان؛ سلام بر تو ای امین خدا در زمین او و حجّتش بر بندگانش؛ سلام بر تو ای امیر مؤمنان؛ شهادت می دهم که تو در راه خدا آن گونه که حق جهاد است، مجاهده کردی و به کتاب خدا عمل نمودی و سنن و احکام پیامبرش صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم را پیروی کردی تا حق تعالی تو را به جوار خود خواند و به اختیار خود، روحت را قبض فرمود و حجت را بر دشمنانت که تو را با وجود حجت های بالغه ای که بر تمام خلق داری، به شهادت رساندند، تمام کرد.
خدایا! نَفسم را به گونه ای قرار ده که به قَدَرَت مطمئن و به قضایت خشنود و به ذکر و دعایت حریص و دوستدار اولیای برگزیده ات باشد. در زمین و آسمانت محبوب، بر نزول بلایت شکیبا، در برابر نعمت های بزرگت شاکر، در برابر نعمت های تام و تمامت ذاکر باشد و به سرور و شادی ملاقاتت مشتاق باشد. همواره برگیرنده توشه تقوا و پرهیزکاری برای روز جزایت باشد و بر مدار سنن اولیائت (انبیایت) پایبند و از اخلاق دشمنانت دور باشد. نفسم را از دنیا بازدار و بر حمد و ثنایت بگمار.
سپس امام گونه مبارک بر قبر نهاد و فرمود:
بار خدایا! دل های خاشعین درگاهت واله توست و راه های رغبت کنندگان به تو، به سویت گشوده است و نشانه های قاصدین تو روشن و آشکار است و دل های عارفان از تو به فزع آمده و صداهای دعاکنندگان که تو را می خوانند، به آسمان بالا می رود و درهای اجابتت به روی آنان گشوده است و دعای کسانی که تو را می خوانند، مستجاب و توبه آنان که به سوی تو بازمی گردند، پذیرفته است و اشک آن کس که از خوفت گریه کند، مورد ترحم تو واقع شده و کمک تو نسبت به آن که از تو کمک بخواهد، در خارج تحقق یافته و فریادرسی تو نسبت به آن که تو را به فریادرسی فراخواند، جامه عمل پوشد و از وی دریغ نگردد و وعده هایت به بندگانت وفاگردیده، تحقق پیدا کند و لغزش های کسی که از تو بخواهد از او درگذری، بخشوده گردد و اعمال عمل کنندگان نزد تو محفوظ است و روزی هایت به آفریدگان، از جانب تو بر ایشان نازل گردد و احسان های افزون برای آنان پیاپی و مستمر است و گناهان استغفار کنندگان مورد مغفرت قرار می گیرد و حاجت های آفریدگانت به تو برآورده می شود و پاداش های درخواست کنندگان، نزد تو فراوان است و نیکی های فزون تر به آنها واصل می شود و مائده ها و خوان ها برای طالبان طعام آماده و مهیاست و سرچشمه ها برای تشنگان پرآب است.
بار خدایا! به حق محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین – علیهم السّلام – دعای مرا مستجاب فرما و حمد و ثنایم را بپذیر و میان من و اولیا و محبوبانم جمع گردان؛ زیرا تو ولی نعمت ها و منتهای آمال و آرزوها و آخرین امیدم در حیات دنیا و هم در سرای آخرت هستی. تو آقا و مولای منی؛ بیامرز دوستان ما را و باز دار از ما
دشمنانمان را و سرگرمشان کن از آزار ما و آشکار کن گفتار حق را و آن را برتر قرار ده و از میان ببر گفتار باطل را و آن را پست گردان که به راستی تو بر هر چیز توانایی.
شرح
«السلام علیک یا امین الله فی ارضه و حجته علی عباده»
نخستین خطابِ زیباترین روح پرستنده (حضرت زین العابدین (علیه السلام)) به بزرگ ترین روح و برترین انسان کامل پس از خاتم پیامبران و حجت خدا بر تمام بندگان است، و چه زیبا و پرمعنا، این زیارت به همین عنوان به «زیارت امین الله» نامیده شده است. امین الله شاگرد برجسته مکتب محمد امین (صلی الله علیه و آله) است؛ علی (علیه السلام) انسان کامل و بزرگ ترین امانتدار خدا در سراسر کره زمین در همه اعصار و قرون است؛ او پس از رسول خدا بزرگ ترین حامل امانت الهی در گستره زمین خداست و حقیقت نوری وجود او از آغاز آفرینش، نزدیک ترین شخصیت الهی به حقیقت نوری پیامبر مطلق, خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) بوده است.[۹]
در روایت واثله بْن اَسقَع نیز آمده است که گوید: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود:
لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ وَ بَلَغْتُ سِدْرَهَ الْمُنْتَهَی نَادَانِی جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ یا مُحَمَّدُ قُلْتُ لَبَّیک سَیدِی قَالَ إِنِّی مَا أَرْسَلْتُ نَبِیاً فَانْقَضَتْ أَیامُهُ إِلَّا أَقَامَ بِالْأَمْرِ مِنْ بَعْدِهِ وَصِیهُ فَاجْعَلْ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ الْإِمَامَ وَ الْوَصِی بَعْدَک فَإِنِّی خَلَقْتُکمَا مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ وَ خَلَقْتُ الْأَئِمَّهَ الرَّاشِدِینَ مِنْ أَنْوَارِکمَا أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ یا مُحَمَّدُ قُلْتُ نَعَمْ یا رَبِّ قَالَ ارْفَعْ رَأْسَک فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ الْأَئِمَّهِ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ نُوراً قُلْتُ یا رَبِّ أَنْوَارُ مَنْ هِی قَالَ أَنْوَارُ الْأَئِمَّهِ بَعْدَک أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ [۱۰]
هنگامی که مرا به آسمان بردند و به درخت سدره المنتهی رسیدم، پروردگار من – جلّ جلاله – به من ندا کرد و فرمود: ای محمد! عرض کردم: لبیک ای سید من! فرمود: من هیچ پیغمبری را نفرستادم که روزگارش سپری شود، مگر این که پس از او وصیش به امر امامت قیام کرده و تو پس از خود علی بن ابی طالب را امام و وصی خود قرار ده؛ زیرا من، تو و او را از نور واحدی آفریدم و امامان راهنما را از نور شما دو نفر آفریدم. ای محمد! آیا می خواهی آنها را ببینی؟ عرض کردم: آری پروردگارا. فرمود: سر بلند کن (و ببین) پس سرم را بلند کردم؛ ناگاه انوار امامان دوازده گانه بعد از خود را دیدم. عرض کردم: بار پروردگارا! اینها انوار کیست؟ فرمود: انوار امامان امین و معصوم پس از توست.
کلمه «سلام» به معنای امنیت و سلامت و بهترین نوع تحیت است. خاصیت سلام, ایجاد الفت و محبت است. سلام در این زیارت و زیارت های دیگر بر حضرات ائمه (علیهم السلام) می تواند به دو گونه اراده شده باشد: اول، سلام خداوند بر آنان؛ دوم، سلام زائران بر آنان. اگر سلام خداوند منظور باشد، استعمال آن دوگونه است:
الف: سلام به معنای سالم بودن از گناهان و عیوب؛ یعنی خداوند شما را از تمام گناهان و عیوب و نقص ها مبرّا کرده است؛
ب: این که سلام به معنای تسلیم است و تسلیم, واگذار کردن امری به کسی است و سلام خداوند بر اهل بیت (علیهم السلام) با توجه به ربوبیت حق تعالی, بدین گونه است که ایشان را واسطه فیض نسبت به جمیع عوالم هستی قرار داده است. جابر بن یزید گوید: أبوجعفر (امام باقر (علیه السلام)) فرمود:
یا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً ص وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاهَ الْمُهْتَدِینَ فَکانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَینَ یدَی اللَّهِ قُلْتُ وَ مَا الْأَشْبَاحُ قَالَ ظِلُّ النُّورِ أَبْدَانٌ نُورَانِیهٌ بِلَا أَرْوَاحٍ وَ کانَ مُؤَیداً بِرُوحٍ وَاحِدَهٍ وَ هِی رُوحُ الْقُدُسِ فَبِهِ کانَ یعْبُدُ اللَّهَ وَ عِتْرَتَهُ وَ لِذَلِک خَلَقَهُمْ حُلَمَاءَ عُلَمَاءَ بَرَرَهً أَصْفِیاءَ یعْبُدُونَ اللَّهَ بِالصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ السُّجُودِ وَ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ یصَلُّونَ الصَّلَوَاتِ وَ یحُجُّونَ وَ یصُومُونَ.[۱۱]
این اولیت، اولیت رتبی است؛ یعنی حقیقت حضرات ائمه (علیهم السلام) که از آن به خلقت نور تعبیر می شود, در مرتبه ای از هستی قرار دارند که اشرف ما سوی الله می باشند و این اشرفیت, اقتضای وساطت ایشان در خلقت ما سوی الله را دارد.
سلام بر ائمه (علیهم السلام) انواع مختلفی دارد: گاهی سلام بر اجساد مطهر ایشان است که در زیارتنامه ها می خوانیم: «السلام علی اجسادکم» و معنای آن، سالم بودن اجساد ایشان از عیوبی است که موجب تنفر جامعه از ایشان شود و نیز مبرّا بودن وجود مادی ایشان است از این که در رحم های آلوده به شرک و گناه قرار گیرد. در زیارت حضرت رسول و امام حسین می خوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَهِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَهِ لَمْ تُنَجِّسْک الْجَاهِلِیهُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا»؛[۱۲] شهادت می دهم که تو نوری در صلب های بلندمرتبه و رحم های پاکیزه بودی که زمان جاهلیت با پلیدیهایش تو را آلوده نکرد و از جامه های چرکش تو را نپوشاند.
و گاهی سلام بر ارواح طیبه ایشان است و می گوییم: «السلام علی ارواحکم» و گاهی سلام به طور مطلق آمده است: «السلام علیکم». این گونه سلام، ظاهرا بر حقیقت ایشان است و به خلقت نوری آنان (علیهم السلام) اشاره دارد.
«امین» به کسی گفته می شود که مورد اطمینان و مصون از خیانت باشد و چون لفظ امین الله بدون قید و شرط و با لفظ «فی ارضه» آمده است و لازمه زمینی بودن، قرار گرفتن در تضادها و تمایلات مختلف و هواهای نفسانی و شیطانی است. اثبات این صفت برای کسی، مقام بلندی برای او, و نشانه آن است که صاحب آن دارای مرتبه اعلای ایمان و یقین و اطمینان نفس است؛ به گونه ای که از دستبرد هوای نفس و شیطان, محفوظ, و از هر جهت، هم از جنبه علم و گرفتن حقایق از مبدأ متعال و هم از حیث عمل و هم از جهت صفات، مورد وثوق خدای متعال می باشد. هنگامی که زائر در برابر یکی از ائمه (علیهم السلام) می ایستد, اگر توجه به مقام امنی که ایشان دارند, داشته باشد و به یکی از معانی سلام، به ایشان سلام دهد, ارتباط روحی خود را با حقیقت ایشان برقرار نموده است.
«حجت» به معنای دلیل و برهان است و دلیل بودن ائمه (علیهم السلام) بر بندگان, بدین معناست که خداوند به مقتضای حکمتش بشر را برای رسیدن به کمال مطلق آفریده است و لازمه این امر, وجود افرادی است که راه رسیدن به کمال را برای او بیان کنند. در غیر این صورت, راه برای اعتراض انسان بر خداوند متعال باز است، که چرا افرادی را نفرستادی تا راه رسیدن به هدف از خلقت را بیان کنند؟ علاوه بر این، انبیاء و ائمه (علیهم السلام) در آخرت نیز بر کسانی که با آنان مخالفت کرده و در عذاب الهی به سر برند، حجت خداوند هستند و به گناه کاران گفته می شود:
«یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ یقُصُّونَ عَلَیکمْ آیاتِی وَینذِرُونَکمْ لِقَاءَ یوْمِکمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَی أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمْ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ»؛[۱۳] ای گروه جن و انس! آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند؟! گفتند: ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری، آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد، و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده اند.
و در توصیف ائمه (علیهم السلام) آمده است:
«حُجَجِ اللَّهِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُه».[۱۴]
انبیاء و ائمه (علیهم السلام) با صفات کمالیه خود نیز برهانی بر وجود و صفات کمالیه حق تعالی می باشند؛ زیرا ایشان به طور مستقل چیزی از خود ندارند.
«اشهد انّک جاهدت فی الله حق جهاده»
جهاد دارای مراتبی است که عبارتند از:
الف. جهاد فی سبیل الله: انسان برای رسیدن به کمال بندگی و معرفت باید تلاش کند و موانع را کنار بزند. یکی از موانع مهم، افراد گمراه و طاغوت ها هستند؛ لذا مؤمنان باید با آنها ستیز کنند تا راه برای رسیدن به هدف نهایی باز شود.
ب. جهاد فی الله: انسان برای نیل به سعادت حقیقی، باید با وسوسه های شیطانی و تمایلات مختلف مبارزه کند.
ج. جهاد برای خدا، حق جهاد: مقام های عالی انسان با تبعیت کامل از اولیای دین قابل درک و دست یابی است. یکی از این مقام ها «جهاد فی الله حق جهاده» است؛ یعنی جهادی که در آن جز خدا چیز دیگری مدّ نظر نباشد.
«و عملت بکتابه و اتبعت سنن نبیه صلی الله علیه و آله حتی دعاک الله إلی جواره و قبضک إلیه باختیاره»
عمل به کتاب الهی و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تنها راه سیر وسلوک و عبودیت و بندگی خداوند متعال و رسیدن به کمال مطلق و رحمت بی پایان الهی است و لذا علی (علیه السلام) می فرماید:
«وَ اقْتَدُوا بِهَدْی نَبِیکمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْی وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَی السُّنَن»[۱۵] ؛ و اقتدا کنید به هدایت پیامبرتان، چون بهترین هدایت است و به سنت او متصف شوید، زیرا هدایت کننده ترین سنت هاست.
حجیت رسولان بر حجیت ائمّه هیمنه دارد و ائمه (علیهم السلام) از ضروریات سنن رسول (صلی الله علیه و آله) تجاوز نمی کند؛ لذا رسول خدا به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
«إِنِّی قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِ الْقُرْآنِ وَ سَتُقَاتِلُ أَنْتَ یا عَلِی عَلَی تَأْوِیلِهِ، غَیرِی»[۱۶] زیرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) کسی نبود که از شریعت سید رسولان تجاوز کند؛ بلکه بر طبق آن حرکت می کرد و تابع فرایض الله و عامل به کتاب او بود و حرکتش منطبق بر سنن سید رسل (صلی الله علیه و آله) بود و این نشانه بزرگ حقانیت اوست.[۱۷]
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَک الْحُجَّهَ مَعَ مَا لَک مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَهِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِه»[۱۸]
خداوند متعال از باب لطف، انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را با بینات و آیات و معجزاتی مجهز نمود تا انسان ها را به راه بندگی وکمال نهایی راهنمایی کنند و حجت بر آنها تمام شود؛ لکن عده ای لجوج و منحرف، با ایشان به مخالفت برمی خیزند و به انکار آنچه آورده اند, می پردازند.
خواسته های زائر
زائر از زبان حق گوی امام زین العابدین (علیه السلام) صفات برجسته اولیای الهی و انسان های کامل را از خداوند متعال درخواست می کند تا بر یکی از اهداف زیارت های ائمه هدی (علیهم السلام) که اتصاف به اوصاف کمالی است، تأکید کند.
۱. اطمینان به قَدَر و رضا به قضای الهی
« اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِک رَاضِیهً بِقَضَائِک»
در صدر خواسته های زائر از خدای متعال, اطمینان به قَدَر و رضا به قضای الهی است. این دو آموزه اعتقادی اگر به درستی با جان انسان آمیخته گردد, کشتی وجود آدمی در تندباد حوادث و در امواج سهمگین دریای زندگی, از قرار و آرامشی وصف ناشدنی برخوردار خواهد شد و انسان به ساحل نجات می رسد؛ اما دریغ که در طول تاریخ اسلام درباره این دو آموزه بزرگ اعتقادی, چه گام ها که نلغزید و به ورطه جبر یا اباحی گری نیفتاد!
«قَدَر» به معنای اندازه، و تقدیر به معنای سنجش و اندازه گیری و چیزی را با اندازه معینی ساختن است. قضا به معنای پایان یافتن و یکسره کردن کار است. اعتقاد به قَدَر آثار فراوانی دارد؛ از جمله:
۱. اعتقاد به توحید افعالی؛
۲. تدبیر و توکل در امور؛
۳. پیدایش حالت خوف و رجاء؛
. حالت دعا و تضرع؛
. اطمینان به مقدرات و خشنودی به قضای الهی.
ایمان به قَدَر, غم و اندوه را از بین می برد؛ یعنی هر که ایمان داشته باشد که هر چه خدا به او داده, حکمت و صواب است و به اندازه ای که مصلحت وی در آن بوده, به وی عطا شده است, از زندگی خود راضی بوده و هرگز تنگدل و پریشان خاطر نخواهد بود و اگر به فقر و تنگدستی و بیماری و مانند آنها مبتلا شود, غم و اندوه نخواهد داشت؛ بلکه صبر خواهد کرد تا ثواب یابد. لذا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اباذر و سلمان و مقداد را فراخواند و از آنان پرسید که آیا شَرایع اِسلام و شروط آن را می شناسید؟ آن گاه خود، آنها را بیان فرمود و ایمان به قَدَر را یکی از آنها برشمرد و فرمود: «وَ الْإِیمَانِ بِالْقَدَرِ خَیرِهِ وَ شَرِّهِ وَ حُلْوِهِ وَ مُرِّه»[۱۹] و نیز فرمودند:
«الایمان بالقَدَر یذهب الهمَ و الحزن»[۲۰]
۲. اشتیاق به ذکر و دعای پروردگار
«مُولَعَهً بِذِکرِک وَ دُعَائِک»
ذکر و دعا در صورتی که با اشتیاق همراه باشد, موجب کمال و نزدیکی به خدای متعال است؛ اما ذکر ودعایی که با کسالت وتنبلی و بی حالی قرین باشد, تأثیری در بالا بردن انسان در مراتب کمال ندارد. از این رو امام سجاد (علیه السلام) ولع و اشتیاق به ذکر و دعا را از خدا می خواهد. برای دست یابی به این حالت, باید به رفع موانع پرداخت. باید بانگ غولان را سوزاند و ذکر حق را به جای آن نشاند:
ذکر حق کن، بانگ غولان را بسوز چشم نرگس را از این کرکس بدوز[۲۱]
ذکر حق, پاکی است و پلیدی را از میان میبرد:
ذکر حق، پاک است چون پاکی رسید رخت بر بندد برون آید پلید[۲۲]
یاد حق, فکر را به جنبش و اهتزاز درمی آورد.[۲۳] ذکر حق, عبارت است از اتصال جان با جانان.[۲۴] هرکه در این جا از ذکر حق اعراض کند, گرفتار زندگانی دشوار شده و سخت در تنگنا خواهد بود ودر سرای پاداش, کور محشور خواهد شد:
نعط من أعرض هنا عن ذکرنا
عیشه ضنکا و نجزی بالعمی [۲۵]
آن که به یاد خداست, همنشین خداست. امام باقر (علیه السلام) فرمود:
مَکتُوبٌ فِی التَّوْرَاهِ الَّتِی لَمْ تُغَیرْ أَنَّ مُوسَی سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ یا رَبِّ أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیک أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیک فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهِ یا مُوسَی أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکرَنِی فَقَالَ مُوسَی فَمَنْ فِی سِتْرِک یوْمَ لَا سِتْرَ إِلَّا سِتْرُک فَقَالَ الَّذِینَ یذْکرُونَنِی فَأَذْکرُهُمْ وَ یتَحَابُّونَ فِی فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِک الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِسُوءٍ ذَکرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِم.[۲۶]
در توراتی که تحریف نشده است نوشته شده که موسی (ع) از خداوند پرسید: آیا تو به من نزدیکی تا مناجات کنم تو را یا دوری تا تو را صدا زنم؟
خداوند به موسی وحی کرد: ای موسی! من هنشین کسی هستم که مرا یاد کند. بعد موسی پرسید: چه کسی در پناه توست؟ در روزی که پناهی غیر از تو نیست؟
خداوند فرمود کسانی که مرا یاد می کنند پس من هم یاد آنها کنم. آنها که در راه من دوستی کنند. آنها کسانی هستند که وقتی بخواهم بلایی نصیب اهل زمین کنم به یاد آنها بیفتم و آن بلا را به واسطه یاد آنها از اهل زمین دفع نمایم
گر با همه ای، چو بی منی، بی همه ای
ور بی همه ای، چو با منی، با همه ای [۲۷]
بس دعاها کان زیان است و هلاک
وز کرم می نشنود یزدان پاک[۲۸]
هم ز اول تو دهی میل دعا
تو دهی آخر دعاها را جزا [۲۹]
هر که را دل پاک شد از اعتلال
آن دعایش می رود تا ذوالجلال[۳۰]
۳. محبت و عشق به اولیای برگزیده الهی
«مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیائِک»
«مَحَبَّت» در لغت به معنای خواستن و تمایل به چیزی است که می بینی و آن را خیر می پنداری. محبّت برسه گونه است:
– محبّت لذّت بردن، مثل محبّت مرد نسبت به زن؛
– محبّتی که بر پایه بهره مندی معنوی است، مثل محبت اولیای الهی؛
– محبّت برای فضیلت و بزرگی، مثل محبّت دانشمندان و دانش پژوهان نسبت به یکدیگر برای علم.
و چه بسا که محبّت به خواستن و اراده تفسیر شود؛ مانند: «فِیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا»[۳۱] ولی چنین تفسیری درست نیست؛ زیرا معنای محبّت رساتر از اراده است و هر محبّتی اراده است و هر اراده و خواستی، محبّت نیست. خدای عزّ و جلّ می فرماید: «إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَی الْإِیمانِ»[۳۲]که به معنای ترجیح دادن و برگزیدن کفر بر ایمان است. محبّت و دوستی خداوند تعالی با بندگان, بخشایش و نعمت دادن او به آنهاست و محبّت بنده به خداوند، خواستن تقرّب و قدر و منزلت داشتن نسبت به اوست.[۳۳]
«حبّ» هم به معنای دوست داشتن است. در قرآن مجید فعل ثلاثی این کلمه به کار نرفته و همه از باب افعال (احبّ یحبّ) و از باب استفعال و تفعیل (استحبّ- حَبّبَ) استعمال شده است؛ ولی مصدر ثلاثی آن بارها آمده است. البته استعمال شایع آن، از باب اِفعال است و قرآن کریم استعمال شایع را اختیار کرده است؛[۳۴] مثل: إِنَّک لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشاء [۳۵]و إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [۳۶]
محبت، رابطه وجودی بین محب و محبوب است. محبت واقعی در انسان، هنگامی به حقیقت میپیوندد که تمامی محبت های ظاهری را در مسیر محبوب حقیقی یعنی حق تعالی قرار دهد و این راه تنها در پیروی از پیامبر ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 