پاورپوینت کامل خاطرات; سفرنامه سید محسن امین (رحمه الله) ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطرات; سفرنامه سید محسن امین (رحمه الله) ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات; سفرنامه سید محسن امین (رحمه الله) ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات; سفرنامه سید محسن امین (رحمه الله) ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

ترجمه محمدمهدى رضایى

علامه سید محسن امین عاملى[i] (192- 18م) ، یکى از متفکران و عالمان شیعه لبنان است که در عرصه هاى مختلف علمى، اجتماعى و فرهنگى سرآمد بود این متن گزیده اى از سفرنامه اوست که در سال ۱۳۲ قمرى (۱۹۳۲م) انجام شد.

پس از چند روز توقف در کربلا، با اتومبیل راهى نجف اشرف شدیم و بین راه کربلا – تجف به کاروانسراى «حماد» رسیدیم.[ii] کاروان‌هاى زوار معمولاً در این کاروانسرا فرود مى‌آیند، تا مساحت ۱۸ ساعتى بین کربلا و نجف را آسان‌تر طى کنند. پیش‌ترها این کاروان‌ها از بالاى «خان حماد» مى‌گذشتند و در کاروانسرایى به نام «خان ابوفشیقه» اتراق مى‌کردند، تا این‌که تاجر نیکوکار و معروف، «حاج محمد صالح کبه بغدادى» ، براى استراحت زائران و قرب به خداى تعالى، کاروانسراى حماد را بنیان نهاد و راه و کاروانسراى پیشین متروک گردید. آن‌گاه شیخ مرتضى انصارى، عالم و فقیه مشهور شیعى (متوفاى ۱۲۸۱ق) کاروانسراى دیگرى در کنار آن بنا کرد که اکنون هر دوى این کاروانسراها به یک دیوار محصورند و به هر دو «خان حماد» گفته مى‌شود و «حماد» یعنى موضع خشک و بى آب و علف. امروزه، پس از ساخته شدن وسایل نقلیهْ جدید، کاروانسراى مذکور تبدیل به پاسگاه و قهوه‌خانه شده و عبور و مرور از آن‌جا گاه به گاه است، نه همیشگى.

پس از ساعتى کوتاه استراحت در کاروانسراى حماد، به سوى نجف اشرف به راه افتادیم[iii] و پس از پیمودن نزدیک به سه فرسنگ راه، گنبد باعظمت علوى، همچون کوهى سرافراز در آسمان، پیش چشمانمان ظاهر گردید؛ گنبدى که طلاى ناب و خالصش پرتوهاى خورشید را تلألؤ مى‌بخشد و دل‌ها را از ابهت و شکوه و تواضع مى‌آکند و اشک شوق بر دیدگان هر زائرى مى‌نشاند. چه نعمت بزرگى است مشاهدهْ این نورهاى الهى و باشکوه، پس از سى‌وچهار سال دورى و فراق! این چند بیت زبان حال من است در این لحظات ناب:

به سمت غربى سرزمین بابل است

روى آرزوها و اشتیاق و دل‌نگرانى‌هاى من

شعله‌هاى شوقم به سوى کوفه زبانه مى‌کشد

و آرزوها و نیازهاى من در نجف اعلى کرانه مى‌گیرد

روزگارى وطن من بود نجف؛ در حالى که شاخه‌هاى جوانى‌ام

در رسیدن به خواهش‌ها شاداب و با طراوت بود، نه خشکیده

از آن شهر، به اکراه، سه سال و اندى

جدا ماندم، اما پیشآمدها مرا به آن‌جا برگرداند

و در همین قصیده مى‌گویم:

ساعتى نگذشت که پیش چشممان ناگاه

شهر نجف

شهر نجف در پشت کوفه، همچون سدّى بزرگ، مانع هجوم سیل به کوفه و مقابر آن مى‌شود. قبر امیرمؤمنان على بن ابن‌طالب (علیه السلام) نزدیک نجف قرار دارد. قبر آن حضرت پس از آشکار شدن (در نیمه قرن دوم هجرى) آباد گردید. درباره علت خفا و ظهور این قبر شریف سخن خواهم گفت.

شهر نجف بر بلندى احداث شده و ارتفاع آن از سمت غرب و شمال قابل مشاهده است؛ اما از طرف شرق، به سبب شیب آرامى که وجود دارد و از سمت جنوب نیز در آن ارتفاعى دیده نمى‌شود چندان آشکار نیست، یا چون در آن سمت ارتفاعى وجود ندارد یا به‌خاطر شیب‌دار بودن زمین.

دیوار نجف

گرداگرد شهر نجف، دیوارى بزرگ، بلند و مسحکم کشیده شده که از آجر و گچ، به همت یکى از وزراى فتحعلى شاه قاجار، به نام «حاج محمدحسین خان علاف اصفهانى» ساخته شده. شروع ساخت این دیوار در سال ۱۲۱۷ قمرى و پایان کارش ۱۲۲ بوده است. این وزیر ایرانى براى این دیوار هزینه هنگفتى خرج کرد. پیش از دیوار مذکور، شهر نجف دیوارهاى دیگرى داشته که چندان بزرگ و بلند و استوار نبوده است. دیوار فعلى، سه درب شرقى – غربى، و جنوبى – غربى دارد. ساخت این دیوار پس از آن بود که وهابى‌ها در سال ۱۲۱ قمرى به عراق هجوم آوردند و به کربلا وارد شدند و اهالى آن را قتل‌عام کردند؛ یعنى بنابر شنیده‌ها، دیوار کنونى در سال ۱۲۱۷ ساخته شده تا اهالى آن را از هجوم احتمالى وهابى‌ها در امان نگاه دارد.

در اوایل سال ۱۲۲۱ پیش از آن‌که دیوار فعلى به اتمام برسد، شهر نجف مورد حمله واقع مى‌شود. بنابر شواهدى معلوم مى‌شود که در آن هنگامه، دیوارى محدودتر و کوتاه‌تر از دیوار فعلى وجود داشته که در کنار همت و شجاعت عالمان و اهالى شهر، باعث محافظت مردم و ناکامى دشمنان شد. دلیل این سخن، گفتهْ صاحب «مفتاح الکرامه» است که در پایان یکى از مجلدات کتاب فرموده است:

در شب ۹ صفر ۱۲۲۱ وهابى‌ها به نجف هجوم آوردند؛ حتى بعضى از آنها خود را تا بالاى دیوار رساندند، اما خداوند آنها را شکست داد و برگرداند.

این سخن صراحت دارد که در آن موقع دیوارى غیر از دیوار فعلى که ناتمام بوده، وجود داشته است. همچنین گوید:

در سال ۱۲۲۳ سعودى‌هاى وهابى با ۲۰ هزار نیرو به نجف حمله کردند. همهْ اهالى شهر با علما خود را به دیوار شهر رساندند و در مقابل مهاجمان ایستادند و مقاومت کردند. در این بین تعدادى از مردم شهر و مهاجمین کشته شدند و وهابى‌ها شکست خورده، بازگشتند.

این گزارش نیز بر وجود دیوارى در آن زمان صراحت دارد؛ درحالى‌که دیوار فعلى کامل و تمام نبوده است، و گوید:

در سال ۱۲۲ تعدادى از عرب‌هاى معتقد به باورهاى وهابى، نجف و کربلا را محاصره کردند؛ درحالى که شهر نجف داراى حصار و دیوار بود. . . در سال ۱۲۲ لشکریان وهابى به طرف شهر نجف حرکت کردند؛ درحالى‌که اهالى آن هم‌چون محاصره‌شدگان بودند.

این سخنان حکایت از آن دارد که ساخت دیوار فعلى، مربوط به زمانى است که وهابیون، کربلا و نجف را مورد حمله قرار داده بودند.

محله‌هاى نجف

محله‌هاى قدیمى شهر نجف، چهار محله است: عماره، حویش (که اهالى آنها از زکرت هستند) و مشراق و براق (که اهالى‌شان از شمرت هستند) . پس از اشغال، محله‌هایى نیز بیرون دیوار شهر احداث گردید.

جعیت نجف

ساکنان اصلى شهر نجف، جداى از طلاب مهاجر، نزدیک به ۲۰ هزار نفر است. طبق نقلى، امروزه حدود ۰ هزار نفر در نجف زندگى مى‌کنند.

آب در نجف

آبى که اهل نجف براى خوردن و شست‌وشوى لباس از آن استفاده مى‌کردند، به وسیلهْ کانالى تأمین مى‌شد که از «ابوصغیره» (از سمت حیره) آب را به زمین‌هاى حاصلخیز متعلق به سلطان عبدالحمید منتقل مى‌کرد. این زمین‌ها در اصل دریاچه‌اى در غرب نجف بوده که آب آن را خشک مى‌کنند و تبدیل به زمین زراعتى مى‌شود. زمانى که ما در نجف طلبه بودیم، سقاها آب را با مشک به شهر مى‌آوردند؛ اما در تابستان که آب آن کانال کم و خشک مى‌شد، کار سقاها مشکل مى‌گردید و زمین‌هاى زراعتى هم بى‌آب مى‌ماند. به ناچار آب را از کوفه به نجف مى‌آوردند و مردم با قیمت گران آن را مى‌خریدند. همچنین در تابستان آب کانال به واسطهْ شن‌ها و ریگ‌هایى که باد درون آن مى‌ریخت، مسدود مى‌شد. در زمستان هم کانال آب به واسطهْ شن‌هایى که باران به درون کانال روانه مى‌ساخت و آن را مى‌انباشت، بارها بند مى‌آمد. از این رو، به دستور سلطان عبدالحمید، کانال دیگرى مخصوص برداشتن آب، احداث مى‌کنند و کانال قدیم براى آبیارى زمین‌هاى زراعتى اختصاص مى‌یابد. کانال جدید احداث مى‌شود و آب در آن به جریان مى‌افتد و در حاشیهْ آن درختانى مى‌کارند. هزینهْ این کانال، در حدود هزار لیره طلاى عثمانى، از خزانهْ سلطان عبدالحمید پرداخت مى‌شود و براى اصلاح و محافظت از آن، سالانه صد لیره اختصاص مى‌دهند. این کار، در همان سال‌هایى انجام گرفت که ما در نجف طلبه بودیم.

اما کانال دوم هم به سرنوشت کانال اول مبتلا شد و باد و باران و شن، گاه به گاه، آب آن را بند مى‌آورد. پس از آن، رئیس تجار خوزستان یعنى حاج محمد على شوشترى، معروف به «حاج رئیس» ، سیصدهزار روپیه هزینه کرد تا از فرات به دریاچهْ قدیمى نجف کانالى حفر شود و مقدر گردید که سود استفادهْ مردم از این آب، در کارهاى خیر مصرف شود. آغاز این کار، سال ۱۳۲ قمرى بود که پس از مدتى تأخیر، در سال ۱۳ به اهتمام حاج آقا محمد بوشهرى، ملقب به «معین التجار» دو موتور آبکش، یکى انگلیسى و دیگرى آلمانى تهیه شد تا هر گاه یکى از کار افتاد و به تعمیر نیاز داشت، موتور دوم حاضر و آماده باشد. در این کار، حاج محمدعلى شوشترى نیز مشارکت نمود و سرانجام کار انتقال آب به نجف اشرف به اتمام رسید و آب به وسیلهْ لوله‌هایى وارد خانه‌هاى مردم شد. همچنین موتورهاى آبکش، برق شهر و بارگاه امیر مؤمنان (علیه السلام) را نیز تأمین کردند و اسباب نور و روشنایى شدند.

توصیف شهر نجف در شعر اسحاق موصلى

اسحاق موصلى در قصیده‌اى که واثق را در آن مدح کرده، در وصف شهر نجف مى‌گوید:

مردم ندیده‌اند نه در بیابان و نه در کوه‌ها بارگاه شریف علوى

امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرزندان و نزدیکان خود را سفارش نمود که او را پنهانى دفن کنند تا بنى‌امیه مطلع نشوند و خطرى از جانب آنها پیکر امام را تهدید نکند. پس آن حضرت را در مکان فعلى به خاک سپردند و قبر ایشان تا زمان منصور مخفى بود و جز فرزندان و شیعیان خاص امام (علیه السلام) کسى از آن آگاه نبود. در زمان منصور، امام صادق (علیه السلام) قبر جدّش امیرمؤمنان (علیه السلام) را معلوم گرداند و زوار و شیعیان به آن پى بردند. آن‌گاه هارون‌الرشید آن قبر را بالا آورد و عامهْ مردم بدان آشنا گردیدند و از آن پس، بر آن قبر بناهاى متعدد ساخته شد که ما در جزء سوم «اعیان الشیعه» به تفصیل در این باره سخن گفته‌ایم. این ساخت و ساز ادامه یافت تا به بناى موجود کنونى منتهى گردید که باقى‌ماندهْ عصر صفوى است.

بعضى از علما معتقدند که در کوفه قبر تعداد زیادى از صحابه وجود دارد که از آن میان، تنها قبر امیرمؤمنان (علیه السلام) شناخته شده و معلوم است.

حرم امیرمؤمنان (علیه السلام) در وسط شهر واقع شده؛ هر چند که فاصله حرم تا آخر شهر، در جهات مختلف فرق مى‌کند. بارگاه علوى بنایى است چهارگوش که یک رواق طولانى از چهار طرف آن را احاطه کرده و از هر طرف، به جز سمت غربى، صحنى بزرگ بر حرم و رواق، محیط است. در سمت غربى حرم، فقط یک راهرو سقف‌دار وجود دارد. گرداگرد صحن از سه جهت، ایوان‌هایى ساخته شده که هر کدام داراى حجره‌هایى دوطبقه هستند. بیرون و اندرون ایوان‌ها با کاشى‌هاى فاخر تزئین شده و بالاى هر ایوان، آیاتى از قرآن نقش بسته است. دیوارهاى بیرونى بارگاه نیز به همین شکل مزین شده است. حرم امیرمؤمنان (علیه السلام) سه در دارد: در رو به قبله که بسته است؛ درِ شمالى و درِ شرقى که جلوى آن اتاقکى مفروش به موزائیک قرار دارد. بالاى این اتاقک، ایوانى است پوشیده با آجر سفید، طلاکارى شده و مُقَرنَس. حرم شریف علوى دیوارها و سقفى آیینه‌کارى شده و کفى پوشیده از موزائیک دارد؛ موزائیک‌هایى به قامت یک انسان. صحن حرم و ایوان‌ها نیز با موزائیک فرش شده است.

صحن حرم سه در داشته است: درب شرقى به نام «سوق کبیر» ؛ دربِ شمالى به نام «باب طوسى» ؛ درب رو به قبله به نام «باب قبله» و بعدها در سمت غربى صحن، دربى به نام «باب فرج» احداث شده که روبه‌روى آن، بازار است. امروزه حرم علوى روشنایى خود را از موتورهاى برق تأمین مى‌کند؛ برخلاف گذشته که از شمع استفاده مى‌شده است. در حرم مطهر شمعدانى‌هاى بزرگ به وزن چندین کیلو براى جاسازى شمع‌ها وجود دارد و مثل این شمعدان‌ها و به تعداد آنها، شمعدان‌هایى از نقرهْ خالص دیده مى‌شود. نیز دو شمعدان بزرگ با ساختى ظریف و هنرمندانه که بالا و پایین آنها طلاکارى شده، یافت مى‌شود که از سوى «سلطان عبدالعزیز عثمانی» وقف شده و امضاى عثمانى به نام سلطان بر آنها نقش بسته است. از این‌گونه شمعدان‌ها در حرم‌هاى کربلا و کاظمین و سامرا و شیخ عبدالقادر و اعظمیه (بغداد) نیز به چشم مى‌خورد.

نجف سرزمین دانش

حدود دویست سال است که نجف براى شیعهْ عراق، سرزمین علم و دانش است و در کنار آن، کربلا نیز سهمى بزرگ دارد. پیش از کربلا، دارالعلم شیعه، شهر حلّه بود. از زمان عباسیان شهر بغداد نیز مرکزیتى داشت؛ اما بعدها مدارس علمى از حلّه به کربلا، و از آن‌جا به نجف منتقل گردید.

مدارس نجف

در نجف چندین مدرسهْ بزرگ علمیه وجود دارد؛ از جمله: مدرسهْ صدر در بازار بزرگ، مدرسه‌اى در محلهْ براق، مدرسهْ شیخ مهدى، مدرسهْ معتمد، مدرسهْ صحن شریف، مدرسه میرزاى شیرازى، مدرسهْ میرزا حسین خلیلى، مدرسهْ شیخ ملا کاظم خراسانى و مدرسهْ سید کاظم یزدى.

دانش هاى مورد مطالعه و آموزش

دانش‌هایى که در این مدارس آموخته مى‌شود، عبارتنداز: صرف، نحو، بیان، ادب، منطق، حساب (از خلاصه الحساب شیخ بهایى) ، اصول، تفسیر، کلام، حکمت عقلى (از شرح باب حادى عشر) ، شرح تجرید قوشچى، شرح منظومهْ سبزوارى، اشارات و شفاى بوعلى سینا، شرح مقاصد و مانند آن، هیئت و طب به شیوهْ یونانیان و. . . . شعر و ادب نیز در نجف بازار پررونقى دارد.

تعداد طلاب نجف

شمار طلاب مشغول به تحصیل نجف، به ۱۲هزار نفر مى‌رسید؛ اما پس از اشغال عراق توسط انگلیسى‌ها بسیارى از طلاب نجف را ترک کردند؛ چندان که امروزه از تعداد آنها به شدت کاسته شده و بیم آن مى‌رود که دیگر هیچ طلبه‌اى در این شهر یافت نشود؛ مگر این‌که خداى تعالى امر دیگرى را اراده فرماید.

کتابخانه‌هاى نجف

در نجف اشرف کتابخانه‌هاى مهمى وجود دارد که کتاب‌هاى خطى و چاپى نفیسى را در خود جاى دا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.