پاورپوینت کامل تحقیقى پیرامون مزار حضرت زینب علیهما ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحقیقى پیرامون مزار حضرت زینب علیهما ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحقیقى پیرامون مزار حضرت زینب علیهما ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحقیقى پیرامون مزار حضرت زینب علیهما ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

زینب کبرى (س) است. وى در سال پنجم هجرى در مدینه منوره به دنیا آمد. پنج سال اول عمرش را در محضر رسول خدا (ص) بود. در کودکى مادر بزرگوارش را از دست داد و مسئولیت سنگین مراقبت از خواهران و برادرانش به دوش او افتاد. در عصر پدر، به زنان کوفى درس تفسیر و معارف اسلامى مى‌داد. پدرش او را به عقد برادرزاده‌اش عبدالله بن جعفر درآورد. شاهد حکومت کوتاه پدر و برادرش امام حسن مجتبى (ع) و در نهایت شهادت آن بزرگواران بود. در سفر طولانى از مدینه تا مکه، از مکه تا کربلا، از کربلا تا کوفه، از کوفه تا شام، از شام تا کربلا و از کربلا تا مدینه، همراه برادر شهیدش امام حسین (ع) و اسیران کوفه و شام بود. تلخ‌ترین صحنه‌ها و مصیبت‌ها را در ظهر روز عاشورا شاهد بود. حوادث دلخراش

کوفه و شام موهایش را سفید و قامتش را خمیده کرد. با این وجود، هرگز دم از گفتن حقایق و مظلومیت شهداى کربلا فرو نبست و افشاگر حاکمان مستبد عصر خود بود.

حضرت زینب (س) سرانجام در ۷ سالگى چشم از جهان فروبست. در سال، ماه و روز وفاتش اختلاف است. اغلب مورخان پانزدهم رجب سال ۲ هجرى را تاریخ وفات ایشان دانسته‌اند. بنا بر این دیدگاه، آن حضرت پس از شهادت امام حسین (ع) یک‌سال و نیم زندگى کردند.

قول دیگر این است که آن حضرت در پانزدهم رجب سال هجرى درگذشته‌اند که در این صورت، باید آن حضرت چهار سال و شش ماه و پنج روز پس واقعه عاشورا در قید حیات بوده باشد.[۱]

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف است. برخى دهم رمضان سال ۲ هجرى و برخى شب یک‌شنبه پنجم رجب سال ۲ هجرى و برخى نیز یک‌شنبه چهاردهم رجب همان سال را روز وفات آن حضرت دانسته‌اند که ظاهراً قول اخیر، قوى‌ترین احتمال است.[۲] این نوشتار به بررسى محل دفن آن حضرت در روایات تاریخى مى‌پردازد.

مزارات منسوب به زینب کبرى (س)

درباره مزار حضرت زینب کبرى (س) دیدگاههاى مختلفى ارائه شده سات که به بررسى آن مى پردازیم

۱. دیدگاه سنجار

«سنجار» شهرى معروف در شمال عراق و جنوب منطقه «نصیبین» و بر سر راه شام. در این شهر مراقدى منسوب به اهل‌بیت (ع) قرار دارد. یکى از این مراقد شریف، منسوب به حضرت زینب کبرى (س) دختر امام على (ع) است. این قول سند تاریخى ندارد و مهم‌ترین دلیل آن، شهرت میان مردم به‌ویژه بومیان منطقه است.

اقوال دیگر نیز بسیار ضعیف است. در مطالعاتى که نگارنده در این‌باره داشته، تنها یک منبع از اقوال متأخر به دست آمد که این دیدگاه را در کنار اقوال دیگر آورده و تأکید کرده که این قول، سند قطعى و تاریخى ندارد. با این حال، تصریح کرده است که این مرقد در طول تاریخ، توسط دولت‌هاى شیعى چون آل‌بویه، حمدانیان و عقیلیون بازسازى و آباد شده است.[۳]

۲. دیدگاه مدینه

برخى گفته‌اند که مرقد زینب کبرى (س) در شهر مدینه، در قبرستان بقیع است؛ البته بدون تعیین محل دقیق آن و ثبت مشخصات لازم. این دیدگاه بر این اساس استوار است که مى‌دانیم بدون تردید حضرت زینب (س) پس از حادثه کربلا و اسارت غمبار کوفه و شام، به مدینه بازگشتند و مدتى در آن شهر زندگى کردند و دلیل کافى نیز بر خروج آن حضرت از مدینه در دست نیست. بنابراین، حتماً در همان شهر از دنیا رفته و حتماً در مکانى که اهل‌بیت (ع) مدفونند، یعنى بقیع دفن شده است.

اکنون این سؤال مطرح است که آن بانوى مشهور و جلیل‌القدر که مقامش با دیگر زنان مدینه قابل مقایسه نبود، چرا مانند دیگر بانوان بزرگ و سرشناس شهر مدینه، داراى قبر مشخصى نیست و هیچ یک از مورخان و تراجم‌نویسان به وفات ایشان در مدینه و دفنشان در بقیع اشاره نکرده‌اند؟ در پاسخ گفته‌اند: این احتمال وجود دارد که با آن همه ظلم و ستم بر آن حضرت و دودمانش در کربلا و کوفه و شام، و عدم رضایت از مردم زمانه خویش، مانند مادرش فاطمه زهرا (س) وصیت کرده باشد که شبانه به خاکش سپارند تا کسى از مدفنش آگاه نباشد.[۴]

بنابراین، طرفداران این مدعا، از یک احتمال سخن گفته‌اند و دلیل تاریخى ارائه نکرده‌اند. این قول را علامه بزرگوار «سید محسن امین عاملى» بیان کرده است که از جهات مختلف قابل توجه و تأمل است و از درجات بالاى علمى برخوردار است. مهم‌ترین دلیل ایشان بر این قول، دلیل اصولى استصحاب است. با این بیان که: مى‌دانیم حضرت زینب (س) پس از اسارت کوفه و شام، به مدینه بازگشت. در این‌جا شک حاصل مى‌شود که آیا در شام فوت کرده یا خیر؛ پس استصحاب جارى مى‌کنیم که خیر، اصل عدم فوت حضرت در شام بوده و در مدینه از دنیا رفته است.[۵] یا این‌که آمدنش به مدینه را مى‌دانیم، اما شک مى‌کنیم که از مدینه خارج شدند یا خیر، و چون دلیل قطعى بر خروج ایشان نداریم، پس استصحاب جارى مى‌کنیم که حتماً از مدینه خارج نشده و در همین شهر از دنیا رفته است.

با احترام به مقام علمى و شخصیت والاى علامه بزرگوار، در پاسخ ایشان و دیگر بزرگانى که دیدگاه مدینه را پذیرفته‌اند، باید گفت: تحقیق در قضایاى تاریخى، به کاربردن قواعد اصولى مانند استصحاب را برنمى‌تابد؛ زیرا با استصحاب نمى‌توان مطالب تاریخى از این دست را به اثبات رساند؛ زیرا برخى از بزرگان این ادعا را با دلایل مختلف، از جمله رد قاعده استصحاب، نپذیرفته‌اند که به مواردى از آنها اشاره مى‌کنیم:

الف. آی الله سید محمدکاظم قزوینى که اثر ارزشمندى در این‌باره نگاشته، این دیدگاه را با سه دلیل رد کرده است.[۶]

ب. علامه شیخ محمدجواد مغنیه در این‌باره معتقد است اصولا در این جا به استصحاب اعتناد نمى شود؛ زیرا موضع استصحاب آن است که به وجود شىء علم داریم سپس در ارتفاع آن شک مى کنیم:

انّ الآخذ باالاستصحاب هنا لا یعتمد على أساس، لأنّ موضوع الاستصحاب أن نعلم بوجود الشىء ثم نشکّ فى ارتفاعه بحیث یکون المعلوم هوالمشکوک بالذات؛ [۷]

بنابراین به نظر مى‌رسد این قول، جز حدس و تخمین و استصحاب، مدرک قابل قبولى نداشته باشد. البته قراین اندک و روایات ضعیفى وجود دارد، اما مشکل این روایات که در کتاب «ناسخ التواریخ» و برخى منابع دیگر آمده، متأخر بودن منابع و مشکلات سندى این روایات است؛ از جمله روایتى که مى‌گوید:

ام‌کلثوم چهار ماه پس از ورود اهل بیت (ع) به مدینه از دنیا رفت. چون هشتاد روز از وفات آن مخدره بگذشت، جناب زینب خاتون، یک شب بسیار گریست و بر سر و صورت خویش بزد تا از هوش بیگانه شد و چون بیامدند و آن حضرت را حرکت دادند، مرغ روانش به شاخسار ریاض رضوان آشیان ساخته بود. [۸]

باید توجه داشت که مهم‌ترین و نخستین مأخذ و منشأ روایت بالا که نویسنده «ناسخ‌التواریخ» از آنها نقل کرده، کتاب‌هاى «بحرالمصائب» و «انوار الشهاده» مى‌باشد که در نقد و ارزیابى، بسیار سست و نامعتبرند و نمى‌توان به آنها اعتماد کرد.

در مجموع، بنابر این روایت و اخبار مشابه آن، حضرت زینب (س) تا پایان عمر در مدینه ماند و سرانجام در همان شهر درگذشت.[۹] نیز روایاتى وجود دارد که ایشان پس از سفر شام و ورود به مدینه، از هر فرصتى براى افشاى چهره پلید دشمنان اهل بیت (ع) بهره مى‌برد و زمینه قیام مردم بر ضد حکومت اموى را فراهم مى‌نمود. گزارش تلاش‌ها و فعالیت‌هاى انقلابى حضرت زینب (س) به گوش یزید بن معاویه رسید و او تصمیم گرفت تا دوباره حضرت زینب (س) را به شام تبعید کند و در آن‌جا زیر نظر قرار دهد. اما این بار اهل مدینه، به‌ویژه بنى‌هاشم به حمایت از آن حضرت برخواستند و یزید نتوانست او را از از مدینه خارج کند. بنابراین فرض، مى‌توان گفت که آن حضرت تا پایان عمر در مدینه ماند و در همان‌جا از دنیا رفت.[۱۰] محمد راجى کناس نیز ضمن تأیید این نظر مى‌نویسد: «والصحیح أنها دفنت فى المدینه، حیث ترقد أمهات المؤمنین فى البقیع»[۱۱]

و نیز نویسنده «ناسخ التواریخ» پس از نقل آراى گوناگون مى‌نویسد: «آنچه صحیح مى‌نماید این است که حضرت زینب (س) پس از بازگشت به مدینه طیبه، وفات کرده و در مدینه مدفون است»[۱۲]

اشکال مهمى که به این قول وارد است، این است که اگر حضرت در بقیع دفن شده باشد، با توجه به شخصیت و عظمت مقامش باید تاریخ و محل دفنش مشخص باشد؛ در حالى که چنین نیست و در هیچ یک از کتب تاریخ مدینه و مزارات آن، نامى از محل قبر او به میان نیامده است؛ با این‌که نام زنانى با شأن پایین‌تر از ایشان آمده و در کتب تاریخ مدینه ثبت شده است؛ مانند حلیمه سعدیه که از جهات مختلف قابل مقایسه با حضرت زینب (س) نیست. ابوزید عمر بن شبه نمیرى (۱۷۳ – ۲۲ ق) در کتاب «تاریخ المدین المنوره» نام عده‌اى از اصحاب مدفون در بقیع را ذکر کرده، اما نامى از آن حضرت به میان نیاورده است. مسعودى در شرح حال امام حسن مجتبى (ع) مى‌نویسد:

حسن بن على در کنار قبر مادرش فاطمه (س) به خاک سپرده شد و در این قبرستان (بقیع) تا این زمان سنگى است که روى آن چنین نوشته شده است: «الحمد لله مبید الأمم و محیى الرمم، هذا قبر فاطم بنت رسول الله صلّى الله علیه و سلّم، سید نساء العالمین والحسن بن على بن أبى‌طالب، و على بن الحسین بن على، و محمد بن على، و جعفر بن محمد، رضوان الله علیهم أجمعین»[۱۳]

و این، نشان مى‌دهد که قبر آن بزرگوار در قرن چهارم، یعنى تا عصر مسعودى، مشخص بوده و اگر قبر حضرت زینب (س) در بقیع واقع شده بود، نامش روى قبر نوشته شده و دست‌کم تا زمان مسعودى باقى مانده بود. از آنچه گفته شد، به سبب نبودن دلایل کافى، نمى‌توان نتیجه گرفت که حضرت زینب (س) تا پایان عمر مبارکش در مدینه مانده و در همان شهر از دنیا رفته و به خاک سپرده شده باشد.

۳. دیدگاه مصر

مهم‌ترین دلایل موافقان مصر، در کتاب کوچک و رساله مانند «اخبار الزینبیات» عُبیدلى[۱۴] آمده است. در این رساله شش روایت نقل شده که هر یک گویاى سفر هجرت‌گونه حضرت زینب (س) به مصر و رحلت و دفن آن بانوى بزرگوار در محله «قناطر السباع»[۱۵] شهر قاهره است. از این روایات چنین به دست مى‌آید:

زینب کبرى دختر امام على (ع) و فاطمه زهر (س) ، پس از حادثه کربلا و بازگشت از سفر کوفه و شام، مردم مدینه را به قیام علیه حکومت استبدادى بنى‌امیه دعوت مى‌کرد. «عمرو بن سعید اشدق»[۱۶] حاکم وقت مدینه به یزید نامه نوشت و فعالیت‌هاى انقلابى حضرت زینب (س) را به اطلاعش رساند. یزید در پاسخ فرماندارش دستور داد: «یبعد زینب عن المدینه، بل امر أن یفرّق آل البیت فى الأقطار والامصار»[۱۷] . پس به زینب (س) دستور دادند که از مدینه خارج شود و به هر کجا که مى‌خواهد سفر کند. بانوى حماسه عاشورایى، در آغاز نپذیرفت و فرمود: «قد علم الله ما صار إلینا قتل خیرنا، و سقنا کما تساق الأنعام و حملنا على الأقتاب، فوالله لا أخرج و إن أهرقت دماؤنا»[۱۸]

بنى‌هاشم به‌ویژه زنان آنان جلسه مشورتى تشکیل دادند تا در این باره تصمیم بگیرند. در این جلسه زینب دختر عقیل[۱۹] خطاب به حضرت زینب (س) عرض کرد: «یا ابن عمّاه قد صدقنا الله وعده و أورثنا الأرض نتبوّأ منها حیث نشاء. . . و سجزى الله الظالمین أتریدین بعد هذا هواناً، إرحلى إلى بلد آمن» [۲۰]

در پى سخن دختر عقیل، حضرت تصمیم گرفت تا مدینه را ترک کند. او مصر را براى هجرت دوباره برگزید و با برادرزادگانش حضرت فاطمه و سکینه (دختران امام حسین (ع)[۲۱] در ماه رجب سال ۱ هجرى به سوى مصر رهسپار شد[۲۲] و در اول شعبان سال ۱ هجرى وارد مصر شد.[۲۳] والى مصر که «مسلم بن مخلد انصارى »[۲۴] بود، با جمعى از یارانش از جمله: عبدالله بن الحارث، أبوعمیر المزنى و. . . به استقبال کاروان تازه وارد علویان شتافتند. هنگام ملاقات، اشک‌ها سرازیر شد و ناخودآگاه مجلس عزا برپا گردید:

فعزاها مسلم، و بکى فبکت و بکى الحاضرون، ثم احتملها الى داره، بالحمراء، فأقامت بها أحد عشر شهراً و خمس عشر یوماً، و توفیت و شهدت جنازتها، و صلى علیها مسلم بن مخلد فى جمع بالجامع، و رجعوا بها فدفنوها بالحمراء. . .[۲۵]

بنا بر این روایت، حضرت زینب (س) در خانه والى مصر ساکن شد. پس از ۱۱ ماه و ۱ روز[۲۶] (از شعبان سال ۶۱ تا رجب سال ۶۲ هجرى) در روز یک‌شنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجرى حضرت، دعوت حق را لبیک گفت و بنا بر وصتش، در خانه مسلمه (محل زندگى‌اش) دفن شد.[۲۷]

در «اخبار الزینبیات» با سند مرفوع از رقیه بنت عقب بن نافع الفهرى نقل شده که گفت:

هنگامى که زینب دختر على (ع) پس از مصیبت کربلا به مصر آمد، من در میان استقبال کنندگان بودم. مسلمه بن مخلد و عبدالله بن حارث و ابوعمیر مزنى پیش رفتند. مسلمه تعزیت گفت و آن دو و حاضران گریستند. سپس زینب (س) این آیه را تلاوت فرمود: هذا ما وعد الرّحمن و صدق المرسلون ) . آن‌گاه مسلمه حضرت را به خانه‌اش در محله «الحمراء» برد. زینب کبرى (س) به مدت یازده ماه و پانزده روز در آن‌جا ماند تا این‌که وفات یافت. من در تشییع جنازه حاضر بودم. مسلمه در مسجد جامع بر او نماز خواند و جنازه را به حمراء بازگرداندند و طبق وصیتش در استراحتگاه او در همان خانه دفن کردند.[۲۸]

علاوه بر روایات «اخبار الزینبیات» ، مهم‌ترین دلیل دیگر، حکایات صوفیان و زاهدان است که زینبیه قاهره را از آن حضرت زینب (س) مى‌دانند.[۲۹] مهم‌ترین این حکایات مربوط به «شیخ حسن عدوى خمراوى شعرانى» است. در این مورد از شعرانى نقل شده که گفت:

خبر داد مرا سید من «على خوّاص»[۳۰] که سیده زینب مدفون در قناطر السباع دختر امام على (ع) است و شک نیست که در همین محل مدفون است.[۳۱]

دلایل مدافعان دیدگاه مصر

مهم‌ترین براهین و دلایل مدافعان دیدگاه مصر از این قرار است:

۱. شهرت تاریخى: علما و مورخان مصرى که طرفدار این دیدگاه هستند، ظاهراً یا از عرفایند یا شافعى مذهب، که هردو گروه على‌رغم تلاش‌هاى بنى‌امیه نسبت به اهل بیت (ع) عشق مى‌ورزند. البته حضور محمد بن ابى بکر و مالک اشتر که فرستاده امام على (ع) به آن سرزمین بودند را نباید در این فرایند بى‌تأثیر دانست. باتوجه به این مطلب، مى‌توان ادعا کرد که دفن حضرت زینب (س) در «قناطر السباع» قاهره نزد

عموم مصرى‌ها مشهور است.

[۳۲]برخى از مورخانى که این دیدگاه را تأیید کرده اند، عبارتند از: عبیدلى، ابن‌طولون، ابن‌عساکر، شعرانى، شبلنجى، قاضى شبراوى شافعى، شیخ حسن عدوى خمراوى و شیخ جعفر نقدى.[۳۳] شبلنجى آورده است: «. . . قبر سیده زینب دختر على (ع) در «قناطر السباع» مصر است که هیچ شک و تردیدى در آن وجود ندارد»[۳۴]

و نیز شیخ جعفر نقدیدر کتابش[۳۵] آورده که سیاح اندلسى، یعنى ابوعبدالله محمد الکوهینى الفاسى وارد قاهره شد و در چهاردهم محرم سال ۳۹ هجرى وارد حرم حضرت زینب (س) شد و از نزدیک زیارتگاه و گنبد حرم مطهر را مشاهده کرد و پیرامون آن در کتابش گزارش داد.[۳۶]

۲. انعکاس در منابع فریقین: از دیگر طرفداران نظریه مصر شیخ موسى محمد على، صاحب کتاب «عقیل الطهر والکرم السید زینب» مى‌باشد. وى نام بیش از ۰ کتاب، رساله و عالم و مورخ را در کتابش فهرست کرده که همه وجود مرقد حضرت زینب (س) در قاهره را تأیید کرده‌اند.[۳۷] عطاءالله مهاجرانى نیز در کتاب خود به نامه «پیام عاشورا» نام بیش از ۲۰ عالم و مورخ را آورده که دیدگاه مصر را پذیرفته‌اند.[۳۸] آی‌الله قاضى طباطبایى (رحمه الله) در کتاب «اولین اربعین حضرت سید الشهداء (ع)» ضمن تأیید روایات اخبارالزینبیات، به دوازده منبع دیگر که سفر حضرت زینب به مصر و درگذشت آن حضرت را در قاهره تأیید مى‌کند، اشاره کرده است.

۳. زیارت عالمان و حاکمان: برخى از عالمان و بزرگان در طول تاریخ مرقد شریف منسوب به حضرت زینب (س) در قاهره را زیارت کرده‌اند؛ از جمله: کافور الأخشیدى، احمد بن طولون (۲۹۳ ۲) ، سیده نفیسه بنت الحسن،[۳۹] الظافر بنصر الله الفاطمى[۴۰] ، ابوتمیم معد نزار بن المعز خلیفه وقت فاطمى که در سال ۳۹ هجرى عمارت جلیل و عظیمى بر مرقد حضرت بنا نهاد. در زمان الحاکم بأمرالله بر موقوفات و خدمات بارگاه زینبى افزوده شد.[۴۱]

. نقش سیاست در استقبال مسلمه: آی‌الله محمدکاظم قزوینى، از عالمانى است که بیشتر به دیدگاه مصر توجه دارد و آن را برتر از آراى دیگر مى‌داند و به اشکال مخالفان قاهره در مورد استقبال مسلمه از حضرت زینب (س) چنین پاسخ مى‌دهد:

الف. صرف استقبال مسلمه، دلیل عدم وجود آرامگاه حضرت در مصر نیست؛ زیرا مسلمه مجبور بود و شاید دستور داشت تا از حضرت استقبال کند؛ درست مثل نعمان بن بشیر که از سوى معاویه و سپس یزید والى کوفه شد. وقتى یزید مى‌خواست خانواده امام حسین (ع) را به مدینه بازگرداند، به او دستور داد تا وسایل سفر آنان را فراهم کند و با رعایت ادب و احترام، آنان را از شام تا مدینه همراهى نماید.

ب. مسلمه از علاقه شدید مردم مصر به خاندان نبوى آگاه بود و مى‌دانست که چه به استقبال حضرت برود یا نرود، مردم مصر از آن حضرت استقبال شایانى خواهند کرد.[۴۲]

. تأیید برخى عالمان شیعه: یکى از مشهورترین آنان رجالى و نسّابه معروف مرحوم حضرت آی‌الله العظمى مرعشى نجفى (رحمه الله) است که متمایل به دیدگاه مصر شده است. نخستین مؤید این مطلب تأیید و نگارش مقدمه رساله «اخبار الزینبیات» عبیدلى و نشر آن است که در این نوشتار از آن استفاده شده است. مؤید دیگر، آن است که از ایشان نقل شده که فرمود:

در باره حضرت زینب (س) مرحوم حاج میرزا جواد بلاغى کتابى خطى دارد که بسیار ارزنده است. این کتاب در کتابخانه[۴۳] محفوظ است. ایشان در این کتاب مى‌گوید: امام على (ع) دو دخترش را زینب نام نهاده بود: یکى در مصر مدفون است و آن مادر دو پسر است، و دیگرى در شام که به زینب صغرى معروف بود.[۴۴]

در این‌جا دو سؤال پیش مى‌آید که عبارتند از:

الف. بنا بر این دیدگاه، چنانچه زینبی قناطر السباع در قاهره را مدفن زینب کبرى (س) بدانیم، درباره زینبیه شام چه مى‌توان گفت؟ از آن‌جا که طرفداران این دیدگاه نمى‌توانند زینبیه شام را با آن عظمت و شهرت نادیده بگیرند، همان نام و عنوان لوح سنگى که در سال‌هاى اخیر از محل «راویه» شام به دست آمده را مستند قرار داده و گفته‌اند که این مرقد از آن زینب صغرى، یکى دیگر از دختران امام على (ع) است.

ب. اگر بپذیریم زینب کبرى (س) مدتى در مصر، در خانه والى مصر زندگى کرده، در این مدت به چه امورى مشغول بوده است؟

در پاسخ این سؤال مورخان سکوت کرده و اخبار قابل توجهى از حیات آن حضرت در مصر بیان نکرده‌اند.[۴۵] البته بعید نیست که آن حضرت در مدت اقامت خود در مصر، با تشکیل جلسات مذهبى، معارف اسلامى و قرآن به زنان تدریس کرده باشد. آن حضرت در مصر با لقب «صاحبه الشورى» مشهور بوده است. در توضیح این لقب باید گفت که آن حضرت در مدت اقامتش در مصر، مدتى به عنوان مشاور ویژه حاکم مصر فعالیت مى‌کرده که بعید به نظر مى‌رسد و قابل تأمّل است.

دلایل مخالفان دیدگاه مصر

مهم‌ترین اثر پژوهشى که تمام آراء و نظریات موافقان و مخالفان مصر را گرد آورده و با بیان استدلال، رحلت و دفن آن بانوى عظیم‌الشأن را در مصر مردود دانسته، کتاب «مرقد العقیله زینب»[۴۶] اثر شیخ محمدحسنین سابقى پاکستانى است.[۴۷] نویسنده در این کتاب به این نتیجه رسیده که مزار حضرت زینب نه در مصر، بلکه در دمشق است. برخى از دلایلى که او بیان داشته و دیگران نیز در آثار خود آن دلایل را پذیرفته و نقل کرده‌اند، عبارتند از:

۱. عدم ثبت مورخان مصرى: تاریخ‌نویسان مصر به وجود قبر حضرت زینب (س) در قاهره اشاره نکرده‌اند؛ مثل: عبدالرحمن بن عبدالحکم مصرى (متوفاى ۲۷) که کتاب جامع و کامل «منهج السالک فى اخبار مصر والقرى والممالک» را نوشت. نیز ابوعمرو محمد بن یوسف کندى (متوفاى ۳) در کتاب «ولاه مصر» و ابومحمد حسن بن ابراهیم بن ذولاق لیثى مصرى (متوفاى ۳۸۷) در کتاب‌هاى «خطط مصر» ، «تاریخ مصر» و «فضائل مصر» ، عزالملک محمد بن عبدالله بن احمد الحرّانى المسجى (متوفاى ۲۰) ، قاضى ابوعبدالله محمد بن سلامه الشافعى (متوفاى ۳) و جمعى دیگر از نویسندگان و مورخان مصرى، در آثار خود نیاورده‌اند که زینب، دختر امام على (ع) در مصر دفن شده است.[۴۸]

جالب این است که از آثار علما و تاریخ‌دانان معاصر مصرى نیز چنین برداشت نمى‌شود که مرقد شریف حضرت زینب (س) در مصر باشد. برخى از این عالمان تاریخ‌نویس مصرى عبارتند از:

الف. على بن مبارک بن سلیمان الروجى، معروف به پاشا (متوفاى ۱۳۱۱ ق) : وى گفته است: «درکتاب‌هاى تاریخ ندیده‌ام که سیده زینب بنت على (ع) به مصر آمده باشد؛ نه در حال حیات و نه پس از مرگ و ممات» .

ب. شیخ محمد بخیت المطیعى، رئیس دانشگاه الأزهر و مرجع و مفتى مصر (متوفاى ۱۳ ق) در مقاله خود که درباره مرقد حضرت زینب در مصر نگاشته، تأکید مى‌کند که قبر ایشان در مصر واقع نشده و این پندار از آن اهل تصوف است.

ج. استاد حسن محمد قاسم که سخت طرفدار وجود قبر حضرت زینب (س) در مصر است و از این نظر دفاع مى‌کند و بدین منظور کتاب «اخبار الزینبیات» عبیدلى را به شکلى معجزه‌آسا پیدا و منتشر نموده، خود کتابى با عنوان «مشهد الزینبى» تألیف کرده که در آن دلیل قانع کننده‌اى بر گفته‌هاى خود نمى‌آورد و حتى در مقدمه کتاب «السیده زینب» وجود قبر آن حضرت در مصر را بعید مى‌داند.

د. استاد احمد شرباصى نیز مرقد حضرت زینب را در قاهره مى‌داند؛ اما با قاطعیت نمى‌تواند اثبات کند که مرقدى که امروزه به نام آن حضرت زیارت مى‌شود، همان بارگاه حضرت زینب دختر امام على (ع) است.

۲. انکار ورود فرزندان بلافصل امام على (ع) به مصر: بعضى از تاریخ‌دانان مصرى یادآور شده‌اند: «أنّه لم یمت أحد من اولاد على (ع) لصلبه»[۴۹] ؛ یعنى هیچ‌کدام از فرزندان صلبى امام على (ع) در مصر از دنیا نرفته است. مورخ بزرگ حسن بن ابراهیم بن ذولاق لیثى مصرى (متوفاى ۳۸۷) ، حافظ ابوطاهر احمد بن محمد سلفى (متوفاى ۷) ، نورالدین على بن احمد سخاوى، شمس‌الدین محمد بن ناصرالدین مصرى، معروف به ابن‌زیات (متوفاى ۸۱) نخستین علوى وارد شده به مصر را سکینه، دختر امام زین‌العابدین (ع) مى‌دانند.

۳. عدم زیارت بزرگان: ادعا شده بسیارى از بزرگان، قبه حضرت زینب دختر امام على (ع) را زیارت کرده‌اند، که این امر صحت ندارد؛ بلکه بسیارى از بزرگان مصر از وجود قبر آن بانوى جلیل‌القدر در شهرشان اظهار بى‌اطلاعى مى‌کنند. عالمان و حاکمان و سیاحانى که ادعا شده به زیارت مرقد شریف حضرت زینب (س) رفته‌اند، در حقیقت «زینب بنت یحیى المتوج» را زیارت کرده‌اند؛ از جمله: نقل شده است که امام شافعى از محبّان اهل‌بیت (ع) براى زیارت جناب «سیده نفیسه» وارد قاهره شد و به زیارت آن حضرت شتافت؛ اما نقل نشده که وى براى زیارت حضرت زینب کبرى (س) وارد این شهر شده و به زیارت آن حضرت مشرف شده باشد. آیا این دلالت بر آن ندارد که در آن زمان زینبیه قاهره به زینب کبرى منسوب نبوده و شهرت نداشته است؟ [۵۰]

. بى‌اطلاعى سیاحان و جهان‌گردان: سیاحان و جهان‌گردان مسلمانى که جهان اسلام، به‌ویژه مصر را سیاحت کرده‌اند، از دفن حضرت زینب دختر امام على (ع) در آن سرزمین چیزى نگفته‌اند. اگر آن حضرت در این سرزمین دفن شده بود؛ حتماً در گزارش‌ها و آثار خود به آن اشاره مى‌کردند. برخى از جهان‌گردانى که به مصر سفر کرده‌اند، اما در آثار خود اشاره‌اى به این امر نکرده‌اند، عبارتند از:

ابوالحسن على ابن ابى‌بکر هروى (متوفاى ۱۱) ، ابوالحسین محمد بن احمد بن جبیر الکنانى الغرناطى (متوفاى ۱) معروف به «ابن‌جبیر» ، یاقوت بن عبدالله حموى بغدادى (متوفاى ۲) ، ابن تغرى بردى (متوفاى ۷۰) ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن بطوطه مغربى (متوفاى ۷۷۰) معروف به «ابن‌بطوطه» ، غرس الدین خلیل بن شاهین الزاهرى الاسکندرى المصرى (متوفاى ۸۷۳) معروف به «ابن‌شاهین» ، ابن الناسخ مصرى (متوفاى ۸۰۰) ، ابن الزیات انصارى (متوفاى ۸۱) ، نورالدین سخاوى (متوفاى ۸۱) ، مقریزى (متوفاى ۸) ، ابن ظهیره مصرى (متوفاى ۸۹۱) و حافظ سخاوى (متوفاى ۹۰۲) ، حافظ سیوطى (متوفاى ۹۱۱) .[۵۱]

. سکوت و اضطراب مورخان موافق: تنها از دو تن از مورخان نقل شده است که حضرت زینب (س) در مصر دفن شده است. یکى از آنها ابن‌عساکر است و دیگرى ابن‌طولون. جالب این‌که هر دو نفر، اگر در جایى، جانب دیدگاه مصر را گرفته‌اند، در جاى دیگر، جانب شام را اختیار کرده‌اند. مثلاً ابن‌عساکر در تاریخ خود، در جلد مربوط به زنان، زندگى‌نامه حضرت زینب (س) را آورده؛ ولى در مورد تاریخ و محل فوت و دفنش چیزى نگفته است. سخن ابن‌طولون نیز مدعا را ثابت نمى کند؛ زیرا قاضى نورالدین عدوى شامى (متوفاى ۱۰۳ ق) در کتاب «زیارات» نقل کرده که ابن‌طولون در کتاب «سیره السیده زینب» آورده که مدفن عقیله زینب در

قریه «راویه» در «غوطه» دمشق است. بنابراین، سخن این دو مورخ خنثى است؛ یعنى دیدگاه مصر را نه نفى مى‌کنند و نه اثبات.

. عدم اطلاع فاطمیان: با این‌که زمامداران فاطمى مصر بنابر قول مشهور، از خاندان علوى بودند و نسبشان را به علویان مى‌رساندند و به احیاى اندیشه‌هاى علوى علاقه نشان مى‌دادند و شعائر شیعیان – هرچند شیعیان اسماعیلى – را گرامى مى‌داشتند، درباره قبر حضرت زینب (س) چیزى ننوشته و از خود به یادگار نگذاشته‌اند؛ درحالى که نسبت به قبور دیگر علویان مصر ساکت نبوده و در عمران و گسترش و معرفى آنان کوشیده و به زیارت آنان رفته‌اند؛ از جمله به زیارت امامزادگان ثلاث[۵۲] رفته و قبور آنان را آباد کرده‌اند.

نقد آثار و مصادر دیدگاه مصر

مصادر و منابعى که قبر حضرت زینب (س) را در مصر ذکر کرده‌اند، داراى ضعف‌و نارسایى‌هستند. این ضعف‌ها دیدگاه مصر را با چالش مهمى مواجه ساخته و اعتقاد به وجود بارگاه حضرت زینب (س) در قاهره را متزلزل مى‌سازد. مهم‌ترین عیوب و نقایصى که این آثار دارند، عبارتند از:

الف. برخى از این کتاب‌ها مربوط به صوفیه است و صوفیان به کشفیات شیخ خود اعتماد کرده و بدون دلیل و تنها بنا به گفته شیخ خود، مرقد حضرت را در مصر ذکر کرده‌اند؛ از جمله شیخ عبدالوهاب شعرانى (متوفاى ۹۷۳) که به سخن شیخ خود «على مجذوب» ، از سران صوفیه، اعتماد کرده است. صاحب «مرقد العقیله زینب » در معرفى على مجذوب آورده است:

او فردى بى‌سواد و امّى و مکتب ندیده بود و خواندن نمى‌دانست؛ ولى از معانى قرآن و سنّت پیامبر (ص) چنان سخنان ارزنده‌اى مى‌گفت که دانشمندان را به حیرت وا مى‌داشت. محل کشف او لوح محفوظ (محو و اثبات) بود و هرچه از هر جا نقل مى‌کرد، در همان صفحه مکتبوب بود. [۵۳]

شعرانى از شیخ مجذوب نقل کرده است: «آن‌که در قنطره السباع به خاک رفته، قریه «راویه» در «غوطه» دمشق است. بنابراین، سخن این دو مورخ خنثى است؛ یعنى دیدگاه مصر را نه نفى مى‌کنند و نه اثبات.

. عدم اطلاع فاطمیان: با این‌که زمامداران فاطمى مصر بنابر قول مشهور، از خاندان علوى بودند و نسبشان را به علویان مى‌رساندند و به احیاى اندیشه‌هاى علوى علاقه نشان مى‌دادند و شعائر شیعیان – هرچند شیعیان اسماعیلى – را گرامى مى‌داشتند، درباره قبر حضرت زینب (س) چیزى ننوشته و از خود به یادگار نگذاشته‌اند؛ درحالى که نسبت به قبور دیگر علویان مصر ساکت نبوده و در عمران و گسترش و معرفى آنان کوشیده و به زیارت آنان رفته‌اند؛ از جمله به زیارت امامزادگان ثلاث[۵۴] رفته و قبور آنان را آباد کرده‌اند.

نقد آثار و مصادر دیدگاه مصر

مصادر و منابعى که قبر حضرت زینب (س) را در مصر ذکر کرده‌اند، داراى ضعف‌و نارسایى‌هستند. این ضعف‌ها دیدگاه مصر را با چالش مهمى مواجه ساخته و اعتقاد به وجود بارگاه حضرت زینب (س) در قاهره را متزلزل مى‌سازد. مهم‌ترین عیوب و نقایصى که این آثار دارند، عبارتند از:

الف. برخى از این کتاب‌ها مربوط به صوفیه است و صوفیان به کشفیات شیخ خود اعتماد کرده و بدون دلیل و تنها بنا به گفته شیخ خود، مرقد حضرت را در مصر ذکر کرده‌اند؛ از جمله شیخ عبدالوهاب شعرانى (متوفاى ۹۷۳) که به سخن شیخ خود «على مجذوب» ، از سران صوفیه، اعتماد کرده است. صاحب «مرقد العقیله زینب » در معرفى على مجذوب آورده است:

او فردى بى‌سواد و امّى و مکتب ندیده بود و خواندن نمى‌دانست؛ ولى از معانى قرآن و سنّت پیامبر (ص) چنان سخنان ارزنده‌اى مى‌گفت که دانشمندان را به حیرت وا مى‌داشت. محل کشف او لوح محفوظ (محو و اثبات) بود و هرچه از هر جا نقل مى‌کرد، در همان صفحه مکتبوب بود.[۵۵]

شعرانى از شیخ مجذوب نقل کرده است: «آن‌که در قنطره السباع به خاک رفته، قطعاً زینب بنت على (ع) است.» و این سخن فاقد مدرک، مصدر و سند قطعى یک مطلب مهم تاریخى قرار گرفته و با کمال تأسف بسیارى از نویسندگان بدون تأمل، این مطلب را در آثار خود نقل کرده‌اند؛ از جمله: شعرانى قلیونى، صبان، عدوى، شبلنجى، شبراوى، رفاعى، ازهرى، علامه شیخ جعفر نقدى و حسن قاسم. اما آشکار است که سخن و الهامات این شیخ صوفیه سندیت تاریخى ندارد.

ب. مهم‌ترین کتابى که مرقد حضرت را در مصر دانسته و دیگران به آن اعتماد کرده‌اند، رساله کوچکى به نام «اخبار الزینبات» یا «اخبار الزینبیات» نوشته عُبیدلى نسابه (۲۷۷ ۲۱) است. در این اثر زنان صحابى و زنان اهل بیت (ع) که نامشان «زینب» است، معرفى شده‌اند. این رساله قدیمى‌ترین منبعى است که مصر را مکان دفن حضرت ذکر کرده است. «اخبار الزینبیات» رساله کوچکى است که استاد حسن قاسم مصرى در بلاد شام به آن دست یافته و با اضافات بسیار، آن را ضمیمه کتاب «سیده زینب» کرده و در سال ۱۳۳۳ قمرى چاپ کرده است. این اثر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.