پاورپوینت کامل از حله تا مدائن ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از حله تا مدائن ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از حله تا مدائن ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از حله تا مدائن ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

توضیح

آن‌چه مى‌خوانید، گزارشى کوتاه از یک سفر علمى – پژوهشى است که به همراه تنى چند از نویسندگان فصلنامه «فرهنگ زیارت» در اسفند سال ۱۳۹۰ به عتبات انجام گرفت و با انگیزه آشنایى بیشتر با اماکن، مراکز، حوزه‌هاى علمیه، شخصیت‌هاى علمى، قبور مطهر علما و جاهاى دیدنى این سرزمین بود.

گروه اعزامى، دو روز در نجف ماند و سپس عازم کربلا شد. در راه رفتن به کربلا، بازدیدى از شهر تاریخى حلّه داشت و در ایام اقامت در کربلا نیز، با گذر از کاظمین، سفرى نیز به مدائن داشت. با هم، این مقطع از سفر علمى – زیارتى را مرور مى‌کنیم:

** *

در راه حلّه

حدود ۳۰ کیلومتر از نجف به سوى کربلا رفته بودیم که از جاده اصلى جدا شدیم، تا به زیارت ذى‌الکفل، زید بن على، قاسم بن موسى و شهر حلّه برویم. چون مدفن زید بن على، آن شهید مبارز و قاسم بن موسى، برادر حضرت رضا (ع) در دو منطقه جدا از هم، و هر کدام در کنار شهرى کوچک قرار گرفته، از زیارتگاه این دو بزرگوار به نام دو شهر زید و قاسم یاد مى‌شود.

از روى پلى بر روى فرات پرآب عبور کردیم. از دور منطقه ذى‌الکفل دیده مى‌شد. آن سوى پل که منطقه‌اى پردرخت و سرسبز بود، به نام «نُخیله» معروف است؛ همان جایى که حضرت على (ع) بارها یاران خود را در آن منطقه جمع کرد تا با مخالفان که هواداران بنى‌امیه بودند نبرد کند. این منطقه قرارگاه مناسبى براى تجمع نیروها و اعزام به جبهه نبرد بود. پس از شهادت آن حضرت، در زمان امام حسن مجتبى (ع) هم نام نخیله به عنوان قرارگاه نیروهاى آن حضرت نام برده شده است. در قیام مختار ثقفى و نبرد با نیروهاى ابن‌زیاد، باز هم نام این منطقه مطرح است. یکى از آثار باستانى نیمه‌ویران منطقه، مسجد نخیله است که البته ما فرصت دیدار از آن را نداشتیم و چون عازم حلّه بودیم به نگاهى از دور بسنده کردیم.

مرقد زید بن على (ع)

در ادامه راه به مرقد زید بن على (ع) رسیدیم؛ فرزند انقلابى و مبارز امام سجاد (ع) که برضد امویان قیام کرد و به شهادت رسید. قیام او در سال ۱۲۰ هجرى شکست خورد و شهید گشت. یارانش جنازه او را در نهر آبى دفن کرده و آب روى آن جارى ساختند تا به دست دشمنان نیفتد؛ اما حاکم عراق قبر را شکافت و جسد را بیرون آورد و بر دار زد. مى‌گویند مدت‌ها جنازه برفراز دار بود؛ سپس آن را سوزانده و خاکسترش را بر باد دادند.

در واقع، در حرم زید بن على (ع) جسدى مدفون نیست؛ اما در همان جاى به دار کشیده شدنش در کنار شطّ، برایش مقامى ساختند تا این اثر نمادین، یاد حماسه‌هاى او را زنده نگه دارد. صحن زیبا و دل‌گشا و تمیز و حرمى آراسته و بامعنویت داشت، با گنبد و گلدسته‌ها و خدّام و زوّار. زمین و دشت اطراف، باران خورده و خیس بود. کاروانى از زوار شیعه افغانى و هندى را دیدیم که از اتوبوس‌ها پیاده شده به سوى حرم مى‌رفتند. در حرم هم زائرانى غیرایرانى را دیدم. معمولاً زوار ایرانى به این‌جا نمى‌آیند و در برنامه زیارتى کاروان‌هاى ما نیست؛ شاید به دلیل دورى و سختى راه و کمبود امکانات در آن منطقه، به اضافه عدم تأمین امنیت.

براى ورود به این نقطه و ورود به حرم زید، مثل همه بقاع متبرکه این سامان، نیروهاى امنیتى و انتظامى، کنترل و تفتیش داشتند. آرزو کردم کاش زمانى برسد که این مانع‌ها و پست‌هاى بازرسى برداشته شود و زوار در امنیت کامل و بدون هیچ تهدید تروریستى و بمب‌گذارى، همه حرم‌ها و زیارتگاه‌هاى این دیار را با آسودگى و فراغت بال زیارت کنند. البته هیأت ما را که شامل چهار روحانى بود، احترام کردند. پاى ضریح زید، یک افغانى را دیدم که فرزند بیمار و فلج خود را به ضریح بست و خودش کنارى به نماز و دعا پرداخت و براى شفاى او به آن امام‌زاده بزرگوار متوسل شد.

مزار ابویعلى

از آن‌جا به زیارت حضرت حمزه بن قاسم، از نوادگان حضرت ابوالفضل (ع) رفتیم که به «ابویعلى» معروف است. از علماى بزرگ و راویان معتبر که هم‌عصر با مرحوم کلینى بوده و تا سال ۳۳۹ هجرى مى‌زیسته است. بر دیوار حرم، روى کاشى‌ها زندگى‌نامه او و منابع شرح حالش نقش شده بود؛ از جمله کتاب «الصفوه المثلى فى تاریخ ابویعلى» نام برده شده که مجموعه آثار و اخبار و تاریخ مربوط به او در آن آمده است. او را «حمزه الغربى» هم مى‌گویند و منطقه یاد شده به «مزیّدیه» هم مشهور است و به «مدحتیه» نیز یاد مى‌شد؛ زیرا در زمان مدحت پاشا از سلاطین عثمانى ساخته و آباد شده است.

حرم او نسبتاً بزرگ و مفصل بود. روى قبرش در داخل ضریح، سنگى از مرمر بود که به شکل قالب کَرِه‌اى درون محفظه‌اى شیشه‌اى قرار داشت و جاى دست و انگشت‌هایى روى آن دیده مى‌شد که درباره آن کرامتى از صاحب قبر براى یک زن مؤمن که به ایشان توسل کرده بوده، نقل مى‌کردند که کره اهدایى او به سنگ مرمر تبدیل شده است.

فرصتى دست داد تا با مدیر و تولیت این آستان، در دفتر او دیدار کردیم و مقدارى از ویژگى‌هاى جناب حمزه (ابویعلى) و مشخصات حرمش و آمار ساکنان شهر که معروف به «شهر حمزه» است، سخن گفت. با اشتیاق

از کتابخانه‌اى در دست تأسیس و کتاب‌هایى که بعضى‌ها وعده داده‌اند از قم براى آن‌جا بفرستند (حدود ۲۰ هزار جلد) مى‌گفت و این نشان مى‌داد که مسئولین حرم، به توسعه کتابخانه و افزایش فعالیت‌هاى فرهنگى در آن منطقه علاقه‌مندند و این بارقه امیدى براى آینده است. پس از صرف چاى و آب خنک در دفتر حرم، از آنان خداحافظى کردیم.

حرم قاسم بن موسى (ع)

در میان قبور امامزادگان این خطّه، شاید تنها امامزاده‌اى باشد که گنبد طلایى دارد. قاسم بن موسى الکاظم (ع) برادر حضرت رضا و حضرت معصومه (علیهما السلام) که پس از شهات حضرت موسى بن جعفر (ع) از بغداد به این منطقه آمد و در میان عشایر آن‌جا مى‌زیست تا از دنیا رفت. در فضیلت او روایت‌هایى نقل شده است. شنیده شده که حضرت امام خمینى (ره) از بین زیارتگاه‌هاى این منطقه، به زیارت قبر ایشان رفته است و این نشان از جایگاه والا و معتبر او دارد.

ضریحى کوچک و طلایى داشت؛ با زوارى خوب و باصفا و ایوان و صحنى دلپذیر. نماز ظهر و عصر را در حرم او خواندیم. این شهر به اعتبار این امام‌زاده به نام «قاسم» معروف است. از حرم بیرون آمدیم. خیابان منتهى به حرم، ما را به یاد خیابان‌هاى اطراف حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مى‌انداخت. پیرمردى بساط چایى در پیاده‌رو پهن کرده بود و با اصرار او مهمان یک استکان چاى غلیظ عربى با شکر شدیم. البته وضع بهداشتى آن نامطلوب بود، ولى به احترام صفاى او و به عشق اهل بیت (ع) ، سرپایى چاى را خورده و پولى هم دادیم و سوار ماشین شده، به سمت حلّه حرکت کردیم. از متولیان حرم جزوه‌اى کوچک در معرفى و شرح حال «الامام القاسم بن موسى به جعفر» به دستمان رسید که جلالت شأن او و زوایایى از زندگى ایشان را بیان مى‌کرد.

حلّه، دیار عالمان بزرگ

حلّه، شهرى کهن و مشهور است و عالمان بسیارى که لقب «حلّى» دارند به این‌جا منسوبند و مای افتخار شیعه به شمار مى‌آایند.

در این شهر، مزار امام‌زادگانى چند نیز وجود دارد؛ مثل ابوبکر فرزند امیرمؤمنان؛ محمد بن قاسم و برادرزاده‌اش على، از نوادگان حضرت اباالفضل (ع) ؛ هارون فرزند امام کاظم (ع) ؛ عبدالله محض، نوه امام مجتبى (ع) ؛ عبدالله بن حسن مکفوف؛ حسن الأسمر از نوادگان زید شهید و قبر رشید هجرى و بسیارى دیگر که در مورد بعضى‌ها اختلاف است.

قصد عمده ما دیدار قبور علماى شیعه در این شهر بود. عصرهنگام به حلّه رسیدیم. اولین جایى که دیدار کردیم، قبر سید بن طاووس، از علماى شیعه و صاحب تألیفات بسیار، به‌ویژه در ادعیه و زیارات بود. نسب وى با چند واسطه به حسن منتّنى مى‌رسد. وفاتش در سال هجرى بوده است. کتاب «لهوف» او را که از مشهورترین مقاتل است، همه مى‌شناسند. حلّه، شهرى شلوغ و پرجمعیت و پرجنب‌وجوش بود و آثار نشاط و کار مردم به چشم مى‌آمد. قبر سید بن طاووس در وسط حلّه و در منطقه باب المشهد یا جامعین بود؛ زیرا در دو مسجد آن حوالى وجود داشت.

به زیارت قبر ابن‌ادریس (متوفاى ۹۸) صاحب کتاب معروف «سرائر» رفتیم. نقش ابن‌ادریس در احیاى فقه شیعه و ارائه نظریه‌هاى محققانه مورد توجه علما قرار دارد. گفتند قبر «شیخ عبدالعزیز السّراى» هم در همین محدوده است؛ کسى که در جنگ نهروان پرچمدار امام على (ع) بود و در این منطقه دفن شد.

از جاهاى دیدنى دیگر حلّه «مقام امام صادق (ع)» بود. با پرس‌وجو به انتهاى خیابانى رسیدیم که تابلویى ما را به آن مقام راهنمایى مى‌کرد. کسانى که در آن مقام خدمت مى‌کردند، محلى نسبتا کوچکى را در کنار رود فرات نشان دادند که اطرافش چند درخت بود؛ مى‌گفتند قبلاً این‌جا قبه و حیاط داشته و تخریب شده است و الآن کمى آن طرف‌تر و دور از شط در حال ساختن مکان جدیدند. بر دیوار ورودى آن‌جا عکسى بود که وضع قبلى و قبه آن را نشان مى‌داد. تصویر صفحاتى از برخى کتب قدیم مثل مناقب ابن شهرآشوب، تبصره الولى و سفینه البحار و. . . را هم کپى گرفته و بر دیوار نصب کرده بودند که مستند این ادعا به شمار مى‌رفت که امام صادق (ع) به این‌جا مى‌آمده و براى علماى حلّه درس و حدیث مى‌گفته است.

آن سوى رودخانه، تأسیسات و مجموعه‌اى از ساختمان و محوطه نظامى به چشم مى‌خورد که راهنماى ما گفت: قبلاً آمریکایى‌ها در آن‌جا مستقر بودند و چندى پیش تخلیه کرده و رفته‌اند. از این‌گونه اماکن که تا چندى پیش محل استقرار نظامیان آمریکایى اشغالگر عراق بوده، در چند جاى دیگر هم نشانمان دادند.

مرقد دیگرى که زیارت کردیم، در خیابان ابى‌القاسم بود. نام «شارع ابى‌القاسم» بیشتر به سبب شهرت محقق حلّى است که بر این خیابان نهاده شده است؛ فقیه بلندآوازه شیعه که نام کاملش «نجم‌الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن بن یحیى بن سعید حلّى» (۰۲ – ۷) و کتاب معروف فقهى او «شرایع» مشهورتر از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. مرقدى که زیارت کردیم، بناى ساختمان جدید را حدود ۰ سال پیش در ۱۳۷ قمرى ثبت کرده بود. این منطقه و خیابان را «جباوین» هم مى‌گفتند. تقریباً سراسر این خیابان که به مرقد او منتهى مى‌شد، مغازه‌ها و کارگاه‌هاى چوب‌برى و مبل و کمد و صنایع چوبى و دکور و درودگرى بود. در را باز کردند و داخل حیاط و محوطه مرقد شدیم و فاتحه خواندیم. در نظر داشتند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.