پاورپوینت کامل استان انبار عراق درگذر تاریخ ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استان انبار عراق درگذر تاریخ ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استان انبار عراق درگذر تاریخ ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استان انبار عراق درگذر تاریخ ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

منطقه مرزى جزیره عراق

به نوشته جیهانى در کتاب «اشکال العالم» نواحى قرار گرفته میان دجله و فرات را که در اقلیم هفتم واقع است و جزو قلمرو عراق مى‌باشد، «جزیره» گویند.[۱] رومیان این ناحیه را «مزو پوتامیا» ( Meso Potaamia( یا بین‌النهرین مى‌نامیدند. در دوران ساسانى و به زبان فارسى از آن به نام «میان رودان» یاد کرده‌اند. در واقع جزیره، بخش شمالى عراق کنونى است که مرز آن با بخش جنوبى این کشور، خطى است بین شهر انبار در ساحل غربى رود فرات و تکریت در کرانه شرقى دجله، و آن مسیرى است که دو رود دجله و فرات، در نقطه‌اى که این شریان حیاتى پیش از هر جاى دیگر به یکدیگر نزدیک مى‌شوند.[۲] جزیره را جغرافى‌دانان کهن دیار قبایل «ربیعه» و «مُضَر» دانسته‌اند.[۳] با این وصف، انبار در منطقه مرزى جزیره با نواحى جنوبى عراق قرار مى‌گیرد.

به دلیل آبرفتى بودن زمین‌هایى که در ساحل دجله و فرات یا بین آنها قرار داشته، در این مناطق کشتزارها، باغات و روستاهاى سرسبزى دیده مى‌شد که شهرها را حاطه کرده بودند. چون از جزیره العرب خشک و بیابانى به سوى ایران مى‌آمدند و به منطقه پردرخت و خرم و آبادانى که مجاور صحارى بود مى‌رسیدند و منظره عمومى این چشم‌اندازها از دور براى بینندگان سیاه مى‌نمود، چنین نقاطى را «سواد العراق» مى‌نامیدند که بعدها به «السواد» تغییر یافت و در همه جا، در کتاب‌ها و اسناد دیوانى، مسلمانان‌آن محدوده جغرافیایى را که قبلاً به «سورستان» معروف بود و ابن‌رسته،[۴] بلاذرى،[۵] خوارزمى[۶] و ابوریحان بیرونى[۷] در آثار خود با عنوان اخیر معرفى کرده‌اند، «سواد» نامیدند.[۸]

سرزمین سواد (سورستان) جزو دوازده منطقه ایران‌شهر بوده است؛ سرزمین‌هایى که هر کدام را چندین استان در برمى‌گرفت و سریانى‌ها که همان نبطى‌ها بودند، در قلمرو سواد به سر مى‌بردند.[۹]

سرزمین سواد به دوازده استان و شصت شهرستان تقسیم مى‌شده است. یکى از استان‌هاى سواد که در غرب بغداد کنونى قرار داشته، استان «عالى» است، شامل چهار ناحیه به نام‌هاى انبار، مَسکِن، قُطرَبُّل و بادوریا.[۱۰]

ناحیه یا شهرستان انبار شامل پنج رُستاق (معرب روستا) ، شهرستان مَسکِن داراى پنج رُستاق، قُطرَبُّل در میان بغداد و عکبرا مشتمل بر ده رُستاق، بادوریا در جانب غربى بغداد داراى چهارده رُستاق بوده است.[۱۱]

از توابع انبار مى‌توان از شهر «عین التمر» نام برد که به عنوان پادگانى ایرانى در حاشیه صحرا، در غرب فرات و جنوب شهر هیت قرار داشت. ابن‌خردادبه مى‌نویسد:

عین‌التمر شهرکى است از انبار در غرب کوفه؛ در حوالى آن موضعى است به نام شفاثا که از آن محل نى و خرما به نقاط دیگر مى‌برند.[۱۲]

یاقوت حموى هم آن را ناحیه‌اى نزدیک انبار معرفى کرده است.[۱۳] عین التمر نخلستان‌ها و روستاهایى داشته و شخصى به نام مهران که فرزند بهرام چوبین بوده، در آن‌جا فرمانروایى مى‌کرد. اعراب نمر، تغلب و ایاد در آن‌جا فراوان بودند. همین اعراب به فرمان عقه بن ابى‌عقه به معارضه با مسلمانان هنگام فتح عین التمر برخاستند.[۱۴]

هیت شهرى است در کنا فرات، بالاتر از انبار که داراى نخل‌هاى فراوان و برکات زیادى بوده است، یاقوت حموى مختصات آن را ۹ درجه طول غربى و ۳۲ درجه و سه ربع درجه عرض جغرافیایى نوشته است. ابن‌حوقل از آبادانى آن سخن گفته و آن‌گونه که از وصف آن در قرن هشتم هجرى برمى‌آید، در این زمان متجاوز از سى آبادى جزو توابع آن بوده است و انواع میوه‌هاى سردسیرى و گرمسیرى در آن به دست مى‌آمده است. «هیت» یکى از مناطق آباد و از پادگان‌هاى مهم حاشیه صحراى عربستان بود که در زمان ساسانیان یکى از مراکز پنج‌گانه‌اى بود که براى اقامت سفیرانى که از خارج به دربار ایران مى‌آمدند، معین شده بود تا در آن‌جا هدف و مأموریت خود را براى نماینده دولت اعلام کنند.[۱۵]

آباى «عانات» در مجاورت هیت بود و رود فرات آن را دور مى‌زد و از آن‌جا به هیت و انبار مى‌رفت. دژ استوار عانات در آن زمان معروف بوده است.[۱۶]

به گفته یاقوت حموى، در آبادى «بوازیج» از توابع انبار گروهى از مُوالى زندگى مى‌کردند. این دیار به هنگام یورش رزمندگان اسلام توسط جریر، فرزند عبدالله بجلى فتح شد.[۱۷]

«الحدیثه» قریه‌اى کهن بود و در آن دو معبد و خانه‌هایى از نصارا قرار داشت. «هرثمه بن اعین» بعد از مرزبندى اراضى موصل و اسکان اعراب در آن، به حدیثه آمد و عده‌اى از مسلمانان عرب را در آن مقیم ساخت. در سبب نام‌گذارى‌اش گفته‌اند که عده‌اى از اهالى انبار در عصر حجاج بن یوسف ثقفى از ستم وى و والى او در این شهر (ابن رفیل) به ستوه آمدند؛ پس ناگزیر از انبار به حدیثه رفتند و با همکارى اهالى این دیار مسجدى ساختند و نامش را «حدیثه» نهادند.[۱۸] حدیثه در پنج فرسخى انبار قرار داشت وآب رودخانه فرات بر آن احاطه داشت.[۱۹]

موقعیت و اهمیت

هنگامى که از انبار نام برده مى‌شود، چندین موضع جغرافیایى در جهان اسلام مطرح مى‌شود که یکى از آنها «انبار جوزجان» است؛ چنان‌که ابن‌واضح یعقوبى مى‌گوید به مرکز جوزجان، انبار گفته مى‌شود.[۲۰] ابن‌خردادبه مى‌نویسد:

انبار شهرى است در نزدیکى بلخ و ناحیه‌اى از نواحى جوزجان و همچنین شهرى بر کناره فرات در غرب بغداد؛ ایرانیان‌آن را فیروز سابور مى‌نامند.[۲۱]

انبار جوزجان را «انبیر» هم نوشته‌اند. به نوشته ابن‌حوقل به فاصله یک روز از «اشبورقان» واقع و بزرگ‌تر از مرو الرود و داراى تاک‌ها و فراخى نعمت و باغ‌ها و بناهایش از گل بوده است.[۲۲] اکنون شهرى بدین نام وجود ندارد ولى احتمال دارد در محل «سارى پل» کنونى در قسمت علیاى رودخانه شبورقان بوده باشد.[۲۳] برخى گفته‌اند انبار جوزجان همان شهرى است که ناصر خسرو قبادیانى هنگام سفر به اشبورقان از آن‌جا عبور کرد و آن را «کرسى جوزجانان» نامیده است.[۲۴] یاقوت حموى از «سِکّه الانبار» نام مى‌برد که در بالاى مرو است.[۲۵] در فرهنگ‌هاى جغرافیایى از چندین سرزمین دیگر با عنوان انبار یاد شده است؛ از جمله «انبار آبادى» در اطراف شهرستان بوکان آذربایجان غربى و انبار از توابع منطقه سید چشمه شهرستان ماکو.[۲۶]

اما انبار واقع در کرانه غربى رودخانه فرات و ۲ کیلومترى غرب بغداد، از مناطق مهم مرزى ایران در حاشیه صحراى عربستان بوده که از نظر استراتژى نظامى ایران در برخورد با روم اهمیت بسیار داشته و منطقه‌اى گسترده را دربرمى‌گرفت. این شهر در فاصله ده تا دوازده کیلومترى شمال غربى تیسفون، پایتخت ساسانى قرار داشت و از شهرهاى استوار و شناخته شده ایران کهن در کناره غربى فرات و در حاشیه صحرا و مرز روم بود. در نوشته‌هاى رومى این شهر به نام پریساپور ( Perisapor( خوانده شده است که نام یونانى – رومى آن است و در اصل «فیروز شاپور» بوده؛ ولى با این حال به تدریج نام انبار بر آن غلبه یافته است.

انبار یکى از مناطق چهارگانه استانى از استان‌هاى دوازده‌گانه سورستان بوده که عرب‌ها آن را استان العال (قلمرو بالا) مى‌خوانده‌اند. اهمیت اقتصادى و نظامى انبار به این سبب بوده که گذشته از عمران و آبادى، بر سر دو راه اصلى از راه‌هاى بازرگانى و نظامى دنیاى قدیم قرار داشته است: یکى راه زمینى که آن را از شرق به تیسفون و جاده خراسان و از غرب به شهرهاى روم و مغرب پیوند مى‌داد؛ دیگر راه آبى بود که از طریق فرات به آبراه دجله و از آن‌جا به خلیج فارس و دریاى آزاد راه مى‌یافت. انبار از سوى ایران مرزبانى داشت که در زبان عربى نامش را «بسفروخ» نوشته‌اند.[۲۷]

در واقع، انبار به منزله دروازه‌اى بود که دنیاى شرق را بر روى روم مى‌گشود و به سبب موقعیتى که داشت، در ضبط و نظم امر آبیارى سواد بسیار مهم شمرده مى‌شد. از این رو در کار لشکرکشى نیز براى ایران و روم بسیار مهم بود. مى‌گویند بنیان‌گذار اصلى آن لُهراسب بوده است و شاپور دوم، پسر هرمز دوم که از ۳۱۰ تا ۳۷۹ فرمانروایى کرد و به «شاپور ذوالاکتاف» موسوم بود، آن را از نو ساخت تا یادگارى باشد از آن پیروزى که در این حدود بر گوردیانوس امپراتور روم یافته بود و نیز براى آن که در وقت ضرورت، هنگام نبرد با رومیان، به کار آید. به همین سبب آن را «فیروز شاپور» خوانده‌اند و چون در مواقع عادى و صلح، انبار توشه لشکریان بود و هنگام جنگ، محل ذخیره سلاح جنگجویان، به انبار هم معروف بود. گذشته از ایرانیان که در انبار به مرزدارى و نگهبانى مشغول بودند، اعراب نصارا هم در آن‌جا فراوان بودند. هم نسطورى‌ها در این دیار کلیسا و دستگاه داشتند و هم یعقوبى‌ها؛ به علاوه از یهود هم افرادى در انبار مى‌زیستند.[۲۸]

یعقوبى مى‌گوید:

آخرین سرحد پارس از طرف فرات، انبار بود؛ سپس به مرزهاى رومیان مى‌رسید و از طرف دجله سپس به مرزهاى روم مى‌رسید؛ مگر آن که با دست‌اندازى و نیرنگ، ایرانیان بر خاک رومیان و بسا که رومیان به خاک ایران قدم مى‌گذاردند.[۲۹]

به نظر مى‌رسد که شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه حیره، به حیات سیاسى و اجتماعى ادامه مى‌داد. فرمانروایان ساسانى کارگزاران خود، امیران عرب از خاندان نصر را که از آغاز سلطنت خویش آن‌ها را به سرپرستى قلمرو عربى خود (در مرز عربستان) برگزیده بودند، در حیره سکونت داده بودند و نیازهاى آنان و خدم و حشمشان را هم از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر فیروز شاپور تأمین مى‌کردند. در واقع ایرانیان و اعراب در این دو منطقه با یکدیگر هم‌زیستى مسالمت‌آمیز داشتند و همین امر باعث تبادل فرهنگى بین آنان شده بود. مى‌گویند اولین کسى که به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّه» از مردم انبار بود و از این دیار کتابت عربى به نقاط دیگر گسترش یافت. در روایتى از عبدالله بن عباس نقل شده است که یکى از انباریان خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط حجازى قریشیان از این راه پدید آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است که چون سلحشوران مذکور بر انبار غلبه یافتند و مردم این سرزمین از آنها ایمن گردیدند و از مخفى‌گاه‌هاى خود بیرون آمدند، فرماندهان مسلمان دریافتند که اهالى انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نویسند.[۳۰]

جامعه، سیاست و حکومت

تردیدى نیست که در تمامى اعصار، اعراب شبه‌جزیره عربستان به بین‌النهرین مهاجرت مى‌کرده‌اند؛ حتى در عصر بُخت‌النصر که معاصر با معد بن عدنان بوده، بازرگانان عرب در این قلمرو اقامت مى‌گزیده و در انبار مستقر مى‌شدند. افرادى از قبایل تغلب، قنس، غطفان و ایاد که در بحرین اجتماع کرده بودند و به همه آنها «تنوخ» مى‌گفتند، در دوران حکومت‌آشفته اردشیرها در ایران از این تفرّق و نزاع بهره بردند و در غرب فرات و در حد فاصل میان انبار و حیره ساکن شدند. آنان هویت اجتماعى و فرهنگى خود را حفظ کردند و جز در چادر زندگى نکردند و با اهالى محله آمیختگى نداشتند. این اعراب را «عرب الضاحیه» یا اعراب پیرامونى گفته‌اند. در تاریخ اشکانیان نشانى از گروه‌هایى از قبیله تنوخ دیده مى‌شود که از داخل صحرا به انبار یا پیرامون آن کوچیده‌اند. آنان در زیستگاه «اهل مَدَر» فرود نیامدند و با آنان نیامیختند.[۳۱]

در هنگام مهاجرت این قبایل به انبار، مالک این قلمرو بانویى به نام «زبّاء» بود که بر ساکنین آن فرمانروایى مى‌کرد و اقتدارش ماجراى حکومت بلقیس بر سرزمین سبأ را در اذهان تداعى مى‌نمود. «جذیمه الابرش» فرزند «مالک بن قهم» وقتى در انبار فرود آمد، با لشکرى که فراهم کرد، مى‌خواست زبّاء را شکست بدهد، ولى شکست خورد و کشته شد. خواهرزاده‌اش «عمرو بن عدى» با نقشه‌اى جدید وارد کارزار گردید. یکى از کارگزاران وى به نام قصیر در دربار آن بانو نفوذ کرد و چنین وانمود کرد که مى‌خواهد خدمت‌گزار کاخش باشد و براى جلب اطمینان زبّاء چاره‌جویى مى‌کرد تا آن‌که او را براى امور بازرگانى مأمور کرد و بارها قصیر برایش کالاها وارد کرد و او را خوش آمد و به کارش اعتماد نمود.

در این حال قیصر نزد عمرو رفت و گفت نیروهاى خود را در صندوق‌هایى جاى ده؛ پس چهارهزار مرد جنگى با سلاح و تدارکات نظامى در صندوق‌هایى جاى گرفتند و با دوهزار شتر به انبار آمدند. خود عمرو هم در میان این عده بود. صندوق‌ها در خانه‌هاى اصحاب زبّاء پراکنده گردید و چندین صندوق هم به کاخ او منتقل شد. چون شب فرارسید، آنان بیرون آمدند و آن بانوى فرمانروا و بسیارى از کارگزارانش را کشتند. آن‌گاه عمرو بن عدى زمام امور را به دست گرفت و پنجاه و پنج سال بر آن سرزمین حکومت کرد.[۳۲] پس از او «حارث بن عمرو» در کنار مرزهاى روم شرقى موقعیتى ممتاز یافت و سلطه خود را بر شهر انبار مستحکم کرد.[۳۳]

به دستور شاپور دوم خندقى در انبار حفر شد که از شهر هیت آغاز شده و تا «ابلّه» در حوالى بصره کنونى ادامه مى‌یافت و از آن‌جا به خلیج فارس مى‌رسید. ابتدا در این خندق آب جریان داشت تا قبایل بادیه‌نشین را که به قصد استفاده از اراضى حاصل‌خیز بین‌النهرین سفلى مى‌آمدند، مانع بوده باشد.[۳۴] آن هنگام که انوشیروان (خسرو اول) بر سر کار آمد، براى تقویت بنیه دفاعى ایران در مرزهاى غربى مجاور با روم و صحراى عربستان، ضمن بازسازى پادگان‌هاى منطقه، خندق شاپور را تعمیر کرد و تشکیلات تازه دفاعى به وجود آورد. به گفته ابن‌رسته وقتى به این فرمانروا خبر رسید که گروهى از اعراب آبادى‌هاى سواد را مورد تاخت و تاز قرار مى‌دهند، فرمان داد قلعه و باروى شهر اُلَّیس را که شاپور ذوالاکتاف ساخته بود، از نو بسازند و آن‌جا را پادگانى براى پاسدارى از آبادى‌هاى نزدیک بادیه گرداند؛ آن‌گاه فرمان داد تا از شهر هیت در امتداد حاشیه صحرا تا حوالى بصره خندقى حفر کنند تا به دریا بپیوندد و در کناره‌هاى این خندق هم دیده‌بان‌ها و پادگان‌هایى استوار ساخت تا مانع نفوذ بادیه‌نشینان به سرزمین‌هاى سواد گردد.[۳۵]

امام على (ع) در سرزمین انبار

انبار که فرهنگ و تمدن شاهان ایران بر آن حاکم بود، نه تنها از نظر نظامى قدرت دفاع خود را از دست داد، بلکه از نظر اجتماعى و اخلاقى نیز مضمحل شده بود؛ از این رو مردم در برابر جاذبه دین اسلام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.