پاورپوینت کامل وهابیان و حمله به کربلای معلی ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وهابیان و حمله به کربلای معلی ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وهابیان و حمله به کربلای معلی ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وهابیان و حمله به کربلای معلی ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

در سده دوازدهم هجری، از صحرای دورافتاده «نجد» و از میان مردمی خشن و بیابانی و دور از فرهنگ اسلام، مردی به نام «محمد بن عبدالوهاب» برخاست که او نیز مانند مقتدایش «ابن تیمیه» از پیروان مذهب حنبلی و اهل حَشو بود.

در نام گذاری مسلک او به نام «وهابیت» گفته اند که این مسلک را به نام شیخ محمد نسب نداده و «محمدیه» نگفته اند، به این دلیل که مبادا پیروان این مذهب نوعی نزدیکی با نام پیامبر (ص) پیدا کنند و از این نسبت سوء استفاده نمایند). از این رو، به مذهب ساختگی اش به نام پدرش «عبدالوهاب» نام گرفت وپیروان او را «وهابیان» نامیدند.

محمد، فقه حنبلی را نزد پدرش آموخت و پس از مرگ پدر، به اظهار عقاید خود و انکار قسمتی از اعمال مذهبی مردم پرداخت و جمعی از مردم را با خود همراه ساخت، تا آن که به «درعیه» یکی از شهرهای معروف «نجد» رفت و امیر درعیه محمد بن مسعود (جدّ آل سعود) به دیدار وی آمد و عزت و نیکی را به او مژده داد). شیخ محمد نیز قدرت و پیروزی بر همه بلاد نجد را به وی بشارت داد و بدین ترتیب ارتباط میان شیخ محمد و آل سعود آغاز گردید.[۱]

محمد بن عبدالوهاب که از نوجوانی به مطالعه کتاب های تفسیر، حدیث و عقاید پرداخته بود، تحت تأثیر عقاید «ابن تیمیه» و شاگردانش «ابن قیم جوزی» و «ابن عبدالهادی» قرار گرفت و اندیشه آنان را سرمشق خود قرار داد؛ از این رو، از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم «نجد» را زشت می شمرد و در سفری که به مدینه داشت، در آن جا توسل مردم به پیامبر (ص) را نزد قبر آن حضرت ناپسند شمرد و هنگامی که به بصره رفت، مدتی در بصره ماند و با بسیاری از رفتار و اعمال مردم مخالفت ورزید؛ لیکن مردم بصره وی را از شهر خود بیرون راندند). به هر روی، وی دست از افکار ابن تیمیه نکشید؛ بلکه در این مسیر گام فراتر نهاد، تا جایی که عموم مسلمانان را کافر و مشرک دانست و کلیه بلاد اسلامی حتی مکه و مدینه را که هنوز به دست وهابیان نیفتاده بود «دارالحرب» و «دارالکفر» نامید و جنگ با مسلمانان و اشغال آن اماکن مقدس و از بین بردن همه شعائر دینی و اسلامی را بر پیروان خود واجب شمرد.

پدر و برادر و استادانش از گفتار و رفتار او پی برده بودند که او در آینده باعث گمراهی مردم خواهد شد؛ به همین سبب وی را سرزنش کرده، مردم را از ارتباط با وی بر حذر می داشتند). سرانجام پیش بینی آنها به حقیقت پیوست؛ زیرا وی بدعت هایی گذاشت و افراد نادان را گمراه کرد و با پیشوایان دینی به مخالفت برخاست، تا آن جا که اقدام به تکفیر مؤمنان نمود؛ به طوری که پنداشت زیارت قبر پیامبر (ص) و توسل به حضرتش و دیگر انبیا اولیای الهی و زیارت قبورشان شرک است! [۲]

آیت الله جعفر سبحانی در این باره می نویسد:

از بزرگ ترین نقاط ضعف برنامه زندگی شیخ همین است که با مسلمانانی که از عقاید کذایی او پیروی نمی کردند، معامله «کافر حربی» می کرد و برای جان و ناموس آنان ارزشی قائل نبود). کوتاه سخن این که «محمد بن عبدالوهاب» به توحید دعوت می کرد، اما توحید غلطی که او می گفت). هرکس می پذیرفت، خون و مالش سالم می ماند؛ وگرنه مانند کفار حربی حلال و مباح بود). جنگ هایی که وهابیان در نجد و خارج آن، مانند: یمن، حجاز، اطراف سوریه و عراق می کردند، بر همین پایه بود). هر شهری که با جنگ و غلبه به آن دست می یافتند، برایشان حلال بود). اگر می توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار داده، وگرنه به غنیمت هایی که به دست آورده بودند اکتفا می کردند. [۳]

هجوم وهابیان به کربلا

پس از درگذشت محمد بن عبدالوهاب، پیروانش نیز روش او را ادامه دادند و به شهرهای مذهبی هجوم برده و مال و جان و ناموس ساکنان و زائران اماکن متبرکه را حلال و مباح دانسته و افراد بسیاری را به خاک و خون کشیدند). آنها علاوه بر سرزمین حجاز و مکه مکرمه و مدینه منوره، به شهرهای مقدس عراق حمله ور شده و به قتل و غارت پرداختند). بر پایه آنچه در تاریخ وهابیان آمده، آنها چندین بار به عتبات عالیات از جمله به کربلا حمله برده اند که به شرح این حملات می پردازیم.

حمله وهابیان به عراق از سال ۱۲۱ ق با حمله به نجف اشرف آغاز شد؛ اما اعراب قبیله خزعل جلوی آنها را گرفته و سیصد تن از آنان را کشتند. [۴]

سعود بن عبدالعزیز به دستور پدرش در سال ۱۲۱ ق برای نخستین بار به سوی کربلا لشکر کشید). وی با نیروهای بسیاری از مردم نجد، عشایر حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت کرد و در ماه ذی قعده به شهر کربلا رسید و آن را در محاصره گرفت). وهابیان برج و باروی شهر را ویران کرده، با زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را در کوچه و بازار و خانه ها کشتند و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان، از شهر خارج شدند. آن گاه در نزدیکی آبگیر معروفی به نام «ابیض» گرد آمدند و غنیمت ها را جمع آوری کرده، بیست درصد آن را برای سعود کنار گذاشتند و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سواره دو سهم قسمت کردند.

«عثمان بن بشر» که خود از نویسندگان وهابی و اهل نجد بوده، در توضیح این ماجرا می نویسد:

روی قبر (سیدالشهدا (ع) را ویران ساختند). صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن بود، برگرفتند و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآن های نفیس و جز آنها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند؛ در حالی که حدود دوهزار تن از مردم آن جا را کشته بودند.[۵]

آیت الله جعفر سبحانی نیز در این باره نوشته است:

امیر سعود وهابی، سپاهی مرکب از بیست هزار مرد جنگی تجهیز کرد و به شهر کربلا حمله برد). کربلا در آن ایام در نهایت شهرت و عظمت بود و زائران ایرانی و ترک و عرب بدان روی می آوردند). سعود پس از محاصره شهر، سرانجام وارد آن گردید و کشتار سختی از مدافعان و ساکنان آن نمود). سپاه وهابی در کربلا آن چنان رسوایی به بار آورد، که در وصف نمی گنجد). پنج هزار تن یا بیشتر (تا بیست هزار هم نوشته اند) را به قتل رساندند). پس از آن که امیر سعود از کارهای جنگی فراغت یافت، متوجه خزینه های حرم امام حسین (ع) شد). این خزائن از اموال فراوان و اشیای نفیس انباشته بود). وی هرچه در آن جا یافت، برداشت و به غارت برد). کربلا پس از این حادثه به وضعی درآمد که شعرا برای آن مرثیه می گفتند). وهابی ها در مدت متجاوز از دوازده سال، گاه و ناگاه به شهر کربلا و اطراف و نیز به شهر نجف حمله می بردند و غارت می کردند.[۶]

قدیمی ترین نویسنده ای که از قتل عام کربلا یاد کرده، میرزا ابوطالب اصفهانی مقیم هندوستان است). وی در راه بازگشت از سفر لندن به هندوستان چنین نقل کرده است:

کوتاه سخنی از بیان حادثه حمله وهابیان به کربلا، این است که روز هیجدهم ذی حجه (روز غدیر خم) که بیشتر مردم سرشناس کربلا به زیارت مخصوصه نجف رفته بودند، نزدیک به بیست وپنج هزار وهابی سوار اسب های عربی و شترها وارد نواحی کربلا شدند؛ این در حالی بود که پیش از این بعضی از آنان با لباس زائران داخل شهر شده بود و شخصی به نام «عمر آغا» که حاکم آن جا بود، با آنها همزبانی و همنوایی می کرد؛ زیرا از متعصبان اهل سنت بود). در حمله اول، وهابیان وارد شهر شدند و صدای «اقتلوا المشرکین» و فریاد «اذبحوا الکافرین» سر دادند). پس از کشتن و اسیر گرفتن، تصمیم گرفتند خشت های طلای گنبد را کنده و ببرند؛ اما به دلیل استحکام آنها نتوانستند). از این رو به درون گنبد رفته و آن جا را با کلنگ و تبر ویران نمودند). بیش از پنج هزار نفر کشته شد و زخمی های این حادثه از شماره بیرون است). در صحن مقدس خون کشته شدگان روان بود و حجره های صحن از جسد مقتولان پر بود). به جز کسانی که در اطراف حرم حضرت عباس (ع) بودند، کسی از این حادثه رهایی نیافت). شدت آن حادثه به حدی بود که من پس از یازده ماه از گذشتن آن که وارد آن شهر شدم، هنوز آن قدر تازگی داشت که جز نقل آن، سخن دیگری در شهر نبود و ناظران در هنگام بازگو نمودن آن می گریستند و از شنیدن آن موها بر اندام راست می شد). وهابیان در این حمله نه تنها به غارت اشیای قیمتی حرم پرداختند، بلکه هر چیز باارزشی را از ساکنان شهر به غارت و چپاول گرفته و با خود بردند و ساکنان شهر از ترس آنان به باغ های بیرون شهر پناه بردند و گروه زیادی از مردم ناجوانمردانه کشته شدند.[۷]

نویسنده در ادامه، به چگونگی پیدایش وهابیت و خوی وحشی گری وهابیان پرداخته و چنین می نویسد:

وقایع کربلا به گوش سلطان روم و پادشاه عجم به طور مکرر رسید و کسی از ایشان در فکر تدارک و مقابله برنیامد؛ از این رو وهابیان خشن، دلیر گشته و به تقلید از پیامبر خاتم (ص) سلاطین را به مرام و مسلک خود دعوت نموده و نامه هایی به آنان ارسال نمودند). ترجمه نامه ای که به پادشاه ایران نوشتند به این شرح است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم). من عبدالعزیز امیر المسلمین الی فتحعلیشاه، ملک عجم).

نظر به این که پس از رسول خدا محمد بن عبدالله شرک و بت پرستی در امت شیوع یافته بود، چنانچه مردم سرزمین کربلا و نجف نزد قبوری که از سنگ و گل ساخته شده، به خاک می افتند و سجده کرده، حاجت های خود را می طلبند، این بنده ضعیف خدا از آن جا که می دانست بزرگ و سید ما علی و حسین به این کارها راضی نیستند، کمر همت به تصفیه دین مبین بسته، به توفیق حق تعالی، نواحی نجد و اکثر شهرهای عرب را از آلایش ها پاک ساخت؛ خادمان و ساکنان کربلا و نجف را که به هواهای نفسانی دچار گشته و از کارهای شان خودداری نمی کردند، صلاح را بر این دیدم که تنها راه چاره آنان، از بین بردن و نابودی آنان است). بدین جهت گروهی رزمنده و جنگجو را به کربلا فرستادم تا آنان را به سزای رفتارشان برساند که چنین شد). حال، اگر پادشاه عجم نیز عقیده آنان را داشته باشد، باید توبه کند؛ زیرا هرکس بر شرک و کفر اصرار ورزد، به او همان خواهد رسید که به ساکنان کربلا رسید). والسلام علی من اتبع الهدی).[۸]

این بود گوشه ای از اندیشه باطل و رفتار خشونت بار وهابیان با مردم سرزمین های مقدس و دیگر نقاطی که با آنان هم فکر نبودند). آل سعود با همکاری محمد بن عبدالوهاب و تحت تأثیر قرار دادن جمعی از مردم و تهدید و تطمیع آنان، به این جا و آن جا لشکر کشیدند و دست به غارتگری و کشتار بی رحمانه زدند؛ اما از سوی دیگر، مردم سرزمین های مقدس کربلا و نجف نیز با اندیشه پاک خود و با پیروی از بزرگان دین، منسجم شده و به رهبری برخی از عالمان بزرگ در نجف اشرف، مانند فقیه بزرگ مرحوم آیت الله «کاشف الغطاء» به دفاع برخاستند و در حمله مجدد وهابیان به نجف، مقاومت نشان داده و وهابیان را به عقب نشینی واداشتند. در حمله مجدد آنان به کربلا در سال ۱۲۲۲ق نیزچنین بود، مردم در پشت دروازه های شهر سخت مقاومت کردند و جمعی از وهابیان را کشتند تا آن که بدون نتیجه به دیار خود بازگشتند.

میرزا ابوطالب اصفهانی درباره این رویداد نوشته است:

سعود در سال ۱۲۲۲ ق نیز بار دیگر با بیست هزار جنگجوی وهابی به نجف اشرف حمله کرد؛ اما هنگامی که دید مدافعان شهر به رهبری کاشف الغطاء با توپ و تفنگ آماده دفاع هستند، نجف را رها نموده، به شهر «حلّه» روی آورد. در شهر حله نیز با مشاهده آمادگی مردم برای دفاع و جنگ، مأیوس شده و حله را به قصد تصرف مجدد کربلا ترک نمودند و آن را محاصره کردند. این بار به عکس حمله سال ۱۲۱، مردم کربلا در پشت دروازه های شهر سخت مقاومت کردند و کشته ها دادند و کشته ها گرفتند تا آن که بدون نتیجه به دیار خود بازگشتند. وهابیان در همان سال بار دیگر به مکه و مدینه ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.