پاورپوینت کامل رقیه بنت الحسین (رحمه الله) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رقیه بنت الحسین (رحمه الله) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رقیه بنت الحسین (رحمه الله) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رقیه بنت الحسین (رحمه الله) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

پس از انتقال اهل بیت (علیهم السلام) به شام، ایشان را در جایگاهی بس خراب جای دادند که موجب اذیت های فراوان به ایشان گردید). عموم محدثان و مورخان این مکان را مکانی توصیف کرده اند که موجب ایجاد تغییر در پوست بدن ایشان گردید). برخی از این سخنان را مرور می کنیم:

۱. شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ به سندش از فاطمه بنت علی (رحمه الله) نقل می کند:

«ثمّ انّ یزید (لعنه الله) أمر بنساء الحسین علیه السلام، فحبسن مع علی بن الحسین علیهما السلام فی محبس لا یکنّهم من حرّ و لا قرّ، حتّی تقشرت وجوههم»؛ [۱] زید دستور داد تا زنان کاروان حسینی را به همراه علی بن الحسین در زندانی جای دادند که آنان را از گرما و سرما حفظ نمی کرد، تا آن جا که پوست صورت ایشان دگرگون شد.

۲). قاضی نعمان (متوفای ۳۳) پس از نقل گریه نمایشی و دروغین یزید می نویسد:

«و قیل إنّ ذلک بعد أن أجلسهنّ فی منزل لا یکنّهنّ من برد و لا حر، فأقاموا شهراً و نصف، حتّی اقشرّت وجوههنّ من حرّ الشّمس، ثمّ أطلقهم»؛ [۲] گفته شده است: این کار یزید (گریه نمایشی او) پس از آنی بود که ایشان را در منزلی جای داد که آنان را از سرما و گرما محافظت نمی نمود و آنان یک ماه و نیم در این وضع به سر بردند، تا آن که پوست صورت ایشان از حرارت خورشید کنده شد، و پس از آن، ایشان را آزاد کرد.

۳). ابن نما حلی (متوفای ) می نگارد:

«و اسکن فی مساکن لا تقیهنّ من حرّ و لا برد، حتّی تقشّرت الجلود، و سال الصّدید»؛ [۳] و آنان را در جاهایی قرار دادند که ایشان را از گرما و سرما نگاه نمی داشت، تا آن گاه که پوست ها کنده شد و خون جراحات بدن سرازیر گشت.

). سید ابن طاووس (متوفای ) می نویسد:

«ثمّ أمر (یزید) بهم إلی منزل لا یکنّهم من حرّ و لا برد، فأقاموا فیه حتّی تقشّرت وجوههم»؛ [۴] زید دستور داد تا آنان را در منزلی جای دادند که ایشان را از گرما و سرما محافظت نمی نمود، و آنان در آن جای گرفتند، تا آن که صورتشان پوست انداخت.

همین مضمون را سید محمد بن أبی طالب نیز آورده است.[۵] از برخی روایات استفاده می شود که آن مکان به قدری خراب و ویران بود که حتی خطر زیر آوار ماندن اهل بیت (علیهم السلام) را نیز به همراه داشت). صاحب «بصائر الدّرجات » به سندش از محمد بن علی الحلبی از امام صادق (ع) نقل می کند که وقتی امام زین العابدین (ع) و همراهان را در آن خانه جای دادند، بعضی از ایشان گفتند: ما را در این مکان جای دادند تا بر ما خراب شود و ما کشته شویم.[۶]

ابن شهر اشوب نیز همین مضمون را آورده است.[۷] طبری به سندش از یحیی بن عمران الحلبی از امام صادق (ع) چنین روایت می کند:

«أُتی بعلی بن الحسین علیهما السلام إلی یزید بن معاویه و من معه من النّساء أسری، فجعلوهم فی بیت، و وکلوا بهم قوماً من العجم لا یفهمون العربیه، فقال بعض لبعض: إنّما جعلنا فی هذا البیت لیهدم علینا، فیقتلنا فیه، فقال علی بن الحسین علیه السلام للحرس بالرّطانه:[۸] أتدرون ما یقول هؤلاء النّساء؟ یقلن کیت و کیت، فقال الحرس: قد قالوا إنّکم تخرجون غداً و تقتلون! فقال علی بن الحسین علیه السلام: کلاّ، یأبی الله ذلک، ثمّ أقبل علیهم یعلّمهم بلسانهم»؛[۹] علی بن الحسین (ع) و زنان همراه را در حالت اسیری به نزد یزید آوردند و آنان را در خانه ای قرار دادند و عده ای از عجم (رومیان) را که آشنایی با زبان عربی نداشتند، به نگهبانی ایشان گماشتند). برخی از اسیران اهل بیت رو به برخی دیگر نموده و گفتند: ما را در چنین خانه ای جای دادند که بر سر ما خراب گردد و ما در زیر آوار آن کشته شویم). حضرت علی بن الحسین (ع) رو به نگهبانان نمود و با زبان رومی از ایشان پرسید: آیا می دانید که این زنان چه می گویند؟ (و حضرت سخن آن بانوان را برای نگهبانان نقل بازگفت)، نگهبانان گفتند: به ما گفته اند که شما را فردا از این جا بیرون آورده و خواهند کشت! حضرت علی بن الحسین (ع) فرمود: نه هرگز چنین نخواهد شد و خداوند نخواهد گذاشت که چنین کنند). آن گاه رو به ایشان نموده و با زبان خودشان ایشان را تعلیم داد).

از مجموع آنچه گفته شد، چند مطلب قابل توجه است:

۱). یزید به قصد وارد آوردن فشار روحی و جسمی، اهل بیت (علیهم السلام) را در جایی بسیار نامناسب که ایشان را از گرمای روز و سرمای شب محافظت نمی کرد، قرار داد و اثر گرما بر بدن مطهر ایشان نمایان گردید؛ به گونه ای که پوست چهره ایشان دگرگون و خشک گردید و کنده شد). آنان در این مکان تحت نظر بودند و نگهبانان، آنان را زیر نظر داشتند). با این وصف، سخن شیخ صدوق (رحمه الله) که از آن مکان به عنوان «محبس» و زندان یاد کرده، قابل فهم است.

۲). یزید قصد کشتن حضرت امام سجاد (ع) و چه بسا دیگر اسیران را داشت؛ همان گونه که از این روایت و دیگر روایات فهمیده می شود، ولی تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، به دلیل نقش حضرت امام زین العابدین (ع) و حضرت زینب (رحمه الله) و دیگر اسیران اهل بیت (علیهم السلام) مانع از اجرای آن گردید). همه این امور تحت عنوان اراده الهی قرار می گیرد، تا حجت خداوند محفوظ بماند و سلسله حجج الهی استمرار یابد.

۳). حضرت امام زین العابدین (ع) با آن که در شرایطی بس دشوار به سر می برد، از فرصت استفاده می کند و به تعلیم و آموزش نگهبانان رومی به زبان خودشان می کند تا از حقایق دین و واقعیت امور آگاه شوند.

پاورپوینت کامل رقیه بنت الحسین (رحمه الله) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint

یکی از مباحث پیچیده تاریخ شیعه، شناسایی دختری به نام «پاورپوینت کامل رقیه بنت الحسین (رحمه الله) ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint» است). قدیمی ترین منبع قابل دسترسی در این زمینه، دو کتاب ذیل است:

اول: کتاب «لباب الأسناب» اثر ابن فندق که شرح کتاب و مؤلف آن در ادامه خواهد آمد؛

دوم: کتاب «کامل بهائی» اثر شیخ عمادالدین حسن بن علی بن محمد بن علی طبری آملی است). او که از معاصران خواجه نصیر طوسی است، کتاب را بنا به دستور وزیر بهاءالدّین محمّد، فرزند وزیر شمس الدین جوینی

صاحب دیوان و حاکم اصفهان در دولت هلاکوخان نگاشته و از این رو به «کامل بهائی» شهرت یافته است). نام دیگر این کتاب «کامل السّقیفه» می باشد). این کتاب در دو جلد و در مدّت دوازده سال نگارش یافته و تاریخ پایان تألیف آن سال ۷ هجری است). مؤلّف این کتاب، آثار دیگری چون «مناقب الطّاهرین»، «معارف الحقائق» و «أربعین البهائی» از خود به یادگار نهاده است [۱۰] که از مجموع این آثار به روشنی می توان دریافت که وی دانشمندی شیعی و تاریخ نگاری استوار و غیرتمند است.

عمادالدّین طبری نیز ماجرا را به نقل از کتاب «الحاویه» [۱۱] نقل می کند که متأسّفانه امروز اثری از این کتاب در دست نیست.

او می نویسد:

در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت در حالت اسیری، حالِ مردان که در کربلا شهید شده بودند را بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند، و هر کودکی را وعده ها می دادند که پدر تو به فلان سفر رفته و بازمی آید؛ تا ایشان را به خانه یزید آوردند). دخترکی بود چهار ساله؛ شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟! این ساعت او را به خواب دیدم، سخت پریشان). زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست). یزید خفته بود؛ از خواب بیدار شد و حال تفحّص کرد). خبر بردند که حال چنین است). آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند). ملاعین سر بیاورده و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند). پرسید: این چیست؟ ملاعین گفت: سر پدر توست). آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.[۱۲]

از نقل طبری استفاده می شود که امام حسین (ع) دختری چهار ساله داشته که در فراق پدر، در شام پرپر گردید، ولی نامی از او به میان نیامده است). تاریخ نگاران پس از او نیز این جریان جان گداز را با اختلافی اندک، و برخی اضافات که به زبان حال می نماید، در کتاب های خود آورده اند؛ از جمله:

– ملا حسین کاشفی سبزواری (متوفای ۹۱۰ ق) در کتاب «روضه الشّهداء» [۱۳] به نقل از کتاب «کنز الغرائب»؛

– شیخ فخرالدّین طریحی نجفی (متوفای ۱۰۸ ق) در کتاب

«المنتخب»؛ [۱۴]

– سید محمدعلی شاه عبدالعظیمی (متوفای ۱۳۳ ق) در کتاب «الإیقاد»؛[۱۵]

– شیخ محمدهاشم بن محمدعلی خراسانی (متوفای ۱۳۲ ق) در کتاب «منتخب التّواریخ»؛[۱۶]

– شیخ عباس قمی (متوفای ۱۳۹ ق) در کتاب «نفس المهموم»[۱۷] و «منتهی الآمال»؛[۱۸]

– شیخ محمدمهدی حائری مازندرانی در کتاب «معالی السبطین»[۱۹]

در این میان، برخی از ایشان نام «رقیه» را نیز ذکر نموده اند. شیخ محمدهاشم خراسانی در ضمن شمارش بانوان اسیر شده می گوید:

التاسعه: آن دختری است که در خرابه شام از دنیا رحلت فرموده، و شاید اسم شریفش «رقیه» بوده، و از صبایای خود حضرت سیدالشّهداء (ع) بوده؛ چون مزاری که در خرابه شام است منسوب است به این مخدّره، و معروف است به مزار «ست رقیه»[۲۰]

پنج سؤال اساسی و پاسخ آنها در این بحث پنج سؤال مطرح است:

۱. امام حسین (ع) چند دختر داشته است؟

۲. آیا امام حسین (ع) دختری به نام «رقیه» داشته است؟ در کدام کتاب معتبر قدیمی به این نام تصریح شده است؟

۳. آیا امام حسین (ع) نام «رقیه» را بر زبان جاری ساخته است؟

. چند «رقیه» در کربلا بوده و احتمالات مسئله کدام است؟

. آیا غیر از نقل و روایت، سند دیگری نیز در دست است؟

۱. حضرت امام حسین (ع) چند دختر داشته است؟

سه قول در این مسئله وجود دارد:

الف) دو دختر: شیخ مفید تنها دو دختر برای ایشان نام می برد: «فاطمه» و «سکینه»[۲۱] عده ای نیز پیروی ایشان را نموده و همین را گفته اند؛[۲۲] ولی ایشان شیوه خاصی در تاریخ نگاری دارد که بر اهل فن پوشیده نیست.

ب) سه دختر: در برخی کتاب ها سخن از وجود سه دختر برای آن حضرت است. طبری امامی می نویسد: «و له من البنات: زینب، و سکینه و فاطمه » [۲۳] و ابن شهراشوب،[۲۴] خصیبی،[۲۵] ابن خشّاب[۲۶] و شیخ محمد الصبّان[۲۷] نیز چون او سخن گفته اند.

ج) چهار دختر: شیخ کمال الدّین محمّد بن طلحه شافعی (متوفای ۲) در کتاب «مطالب السّؤل فی مناقب آل الرّسول» به وجود چهار دختر برای آن حضرت تصریح نموده و حتی بر آن ادعای شهرت نیز کرده است و می نویسد:

کان له – أی للحسین علیه السلام – من الأولاد ذکور و إناث عشره: سته ذکور، و أربع إناث، فالذکور: علی الأکبر، علی الأوسط و هو سید العابدین.. . ، و علی الأصغر، و محمّد، و عبدالله، و جعفر، فأمّا علی الأکبر فإنّه قاتل بین یدی أبیه حتّی قتل شهیداً، و أمّا علی الأصغر جاءه سهم و هو طفل فقتله. و قیل: إنّ عبدالله أیضاً قتل مع أبیه شهیداً، و أمّا البنات: فزینب، و سکینه، و فاطمه. هذا هو المشهور، و قیل: بل کان له أربع بنین و بنتان، و الأوّل أشهر.[۲۸]

یعنی آن حضرت ده فرزند پسر و دختر داشتند که شش تن از ایشان پسر و چهار تن دختر بودند. پسران عبارت بودند از: علی أکبر و علی اوسط که همان سیدالعابدین (ع) است و علی أصغر و محمّد و عبدالله و جعفر. علی أکبر در برابر چشم پدر به جنگ رفت تا به شهادت رسید؛ علی اصغر نیز در حالی که کودکی خردسال بود تیری به او اصابت نمود و شهید شد.. . و گفته شده است که عبدالله نیز با پدرش به شهادت رسید. اما دختران عبارت بودند از: زینب و سکینه و فاطمه، و این قول مشهور است، و گفته شده که آن حضرت چهار پسر و دو دختر داشته اند، ولی قول اول مشهورتر است.

ابن صبّاغ مالکی نیز می نویسد:

قال الشیخ کمال الدین بن طلحه: کان للحسین علیه السلام من الأولاد ذکوراً و اناثاً عشره، ستّه ذکور و أربع اناث، فالذّکور علی الأکبر، و علی الأوسط و هو زین العابدین، و علی الأصغر، و محمّد، و عبد الله، و جعفر.. . و أمّا البنات فزینب و سکینه و فاطمه، هذا قول مشهور.[۲۹]

یعنی شیخ کمال الدین بن طلحه می گوید: حضرت حسین (ع) ده فرزند پسر و دختر داشتند که شش تن از ایشان پسر و چهار تن دختر بودند. پسران: علی اکبر، علی اوسط (زین العابدین)، علی اصغر، محمد، عبدالله و جعفر.. . و دختران: زینب، سکینه و فاطمه بوده اند، و این قول مشهور است.

علامه اربلی نیز سخنی چون او آورده است.[۳۰]

بنا بر این قول که ادعای شهرت بر آن شده و عده ای از بزرگان تاریخ، چون علامه اربلی در «کشف الغمّه»، و ابن صباغ مالکی در «الفصول المهمّه» نیز آن را نقل کرده و رد ننموده اند، آن حضرت چهار دختر داشتند که تنها به نام سه تن از ایشان تصریح شده و نام چهارمین دختر مجهول مانده است.

۲. آیا امام حسین (ع) دختری به نام «رقیه» داشتند؟

در کدام کتاب معتبر قدیمی به این نام تصریح شده است؟

به یقین، تتبّع ناقص تاریخی کارگر نیست و چه بسا که برخی ادعا کنند ما نام رقیه را به عنوان دختر امام حسین (ع) نیافتیم؛ ولی باز مجالی برای انکار و تردید و شبهه فراکنی برایشان نیست؛ چون همان گونه که در پاسخ سؤال اول گفته شد، وقتی حصر دختران در دو نفر شکسته شد و بنا بر قولی که ادعای شهرت بر آن شده، آن حضرت چهار دختر داشتند که به نام های سه تن از ایشان: زینب، سکینه و فاطمه تصریح شده است، احتمال آن می رود که چهارمین دختر آن حضرت، همین دختری باشد که نزد مردم به نام «رقیه» معروف شده است.

خوشبختانه به مصدری مهم در علم انساب دست یافتیم که به وجود دختری از امام حسین (ع) به نام رقیه تصریح می کند. بنابراین اگر کسی اصرار کند که برای ما تصریح به نام ایشان در کتب تاریخی یا انساب مهم است، در پاسخ می گوییم: در برخی از کتاب های مهم ومعتبر انساب، به نام ایشان تصریح شده است. ابوالحسن علی بن ابی القاسم بن زید بیهقی، معروف به «ابن فندق» (۹۳ – ) کتاب ارزشمندی در انساب به نام «لباب الأنساب والألقاب والأعقاب» دارد که کتابخانه مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی (رحمه الله) آن را بازنشر کرده است. مولی عبدالله افندی او را از اجله مشایخ ابن شهراشوب و از بزرگان اصحاب ما معرفی کرده است. ۱محدث نوری او را از مشایخ اجازه دانسته و از او به عنوان عالم متبحر و فاضل متکلم جلیل یاد کرده است. ۲مرحوم آیت الله سید محسن امین او را یکی از مشایخ شیعه معرفی می کند و از اجله مشایخ ابن شهراشوب می داند. [۳۱] مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی از او با عنوان «امام بیهقی» یاد کرده است. [۳۲] مرحوم آیت الله نجفی مرعشی که خود در علم انساب متخصص و صاحب اثر بود، بر این کتاب تقریظ و مقدمه مفصلی در حدود ۱۰ صفحه نگاشته و کتاب و مؤلف آن را بسیار ستوده است و از او به عنوان علامه، مدرس، خطیب، قاضی، موالی اهل بیت و امامی یاد می کند.

پس از دانستن اوصاف ابن فندق و آگاهی از قدمت و پیشینه کتاب مهم او، اکنون می توانیم بگوییم شخصیتی با این عظمت، از رقیه بنت الحسین (ع) یاد کرده است. او در کتاب ارزشمند «لباب الأنساب» درباره سادات حسینی می نویسد:

أما الحسینیه فهم من أولاد الحسین بن علی علیهما السلام، ولم یبق من اولاده الا زین العابدین علیه السلام، وفاطمه، وسکینه، ورقیه، فأولاد الحسین علیه السلام من قبل الأب هم من صلب زین العابدین علیه السلام [۳۳]

یعنی سادات حسینی از فرزندان حسین بن علی (ع) هستند و از فرزندان او کسی جز زین العابدین (ع) و فاطمه و سکینه و رقیه باقی نماند؛ پس فرزندان حسین (ع) از طرف پدر، از نسل زین العابدین هستند. با این تصریح، اشکال نام نبردن از ایشان در کتب تاریخی و انساب حل می شود.

۳. آیا امام حسین (ع) نام رقیه را بر زبان جاری ساخته است؟

بنا بر قول سید بن طاوس (رحمه الله)، حضرت سیدالشهدا (ع) نام رقیه را به هنگام وداع بر زبان جاری ساخته و فرموده اند:

«یا أُختاه یا أُمّ کلثوم، و أنتِ یا زینب، و أنتِ یا رقیه، و أنتِ یا فاطمه، و أنتِ یا رباب، أُنظرن إذا أنا قُتلت فلا تشققن علی جیباً، و لا تخمشنّ علی وجهاً، و لا تقلنَ علی هجراً»؛ [۳۴]خواهرم ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب! وقتی که من کشته گردم، مبادا که گریبان چاک کنید و صورت خود را بخراشید و سخنانی ناروا بر زبان جاری سازید.

مقصود احتمالی امام از رقیه، در پاسخ سؤال بعد آشکار می گردد.

. چند «رقیه» در کربلا بوده و احتمالات مسئله کدام است؟

در پاسخ به این پرسش، چهار احتمال وجود دارد:

۱. رقیه بنت علی بن أبی طالب: درباره رقیه، دختر حضرت امیر مؤمنان علی (ع) دو نقل وجود دارد:

الف) این که در کودکی از دنیا رفته است. سبط ابن جوزی به نقل از ابن اسحاق نقل می کند که آن حضرت از فاطمه پسری به نام محسن داشت که در خردسالی از دنیا می رود و لیث اضافه می کند که دختری نیز از آن حضرت به نام رقیه در خردسالی از دنیا می رود.[۳۵]

این سخن پذیرفته شده نیست؛ زیرا حضرت امیر مؤمنان (ع) فرزندی به نام رقیه از حضرت فاطمه نداشته؛ مگر آن که از مادری دیگر بوده باشد.

بنا بر صحت این نقل، او در کربلا حضور نداشته و قاعدتاً باید در مدینه دفن شده باشد و از احتمال بحث خارج است؛ چون در فاصله میان زمان شهادت امیر مؤمنان (ع) تا حادثه کربلا، او دیگر نمی توانسته کودکی خردسال باشد.

ب) ایشان همسر حضرت مسلم بن عقیل می باشد. بنا بر نقل مسعودی، ایشان خواهر «عمر الأطرف» و هر دوی ایشان فرزندان همزاد حضرت امیر مؤمنان علی (ع) بوده و مادرشان «صهباء تغلبیه» بوده است.[۳۶] شیخ مفید مادرشان را أُمّ حبیب، بنت ربیعه معرفی کرده است.[۳۷] رقیه بعدها به همسری مسلم بن عقیل درمی آید و فرزند او عبدالله بن مسلم بن عقیل در کربلا به فیض شهادت می رسد. تاریخ نگاران و محدّثانی چون ابن قتیبه[۳۸] ، ابن حبان [۳۹] ، قاضی نعمان[۴۰] ، ابوفرج اصفهانی[۴۱] ، طبری (به نقل از ابی مخنف)[۴۲] ، خلیفه بن خیاط [۴۳] و ابن اثیر[۴۴] و دیگران تصریح می کنند که مادرِ عبدالله بن مسلم بن عقیل، رقیه بنت علی بن ابی طالب (ع) بوده است.

گرچه نمی دانیم ایشان در کربلا حضور داشته یا نه، ولی قرائنی بر حضور ایشان وجود دارد؛ از جمله فرستاده شدن همسر ایشان، حضرت مسلم به کوفه و حضور فرزندان دختر و پسر مسلم در کاروان حضرت سیدالشهداء (ع). قاعدتاً باید در چنین ظرف زمانی و چنین احوالی، ایشان نیز در رکاب برادر و در کاروان حسینی حاضر باشد و احتمال می رود که مخاطب امام حسین (ع) در فرمایش خود به هنگام وداع، ایشان بوده باشد و این معنا از لحن سخن امام استفاده می شود؛ چون سخن امام به گونه ای نیست که با طفلی کوچک گفته شود. برخی از متتبعین نام رقیه بنت علی را در شمار «مخدّرات اسیر شده» ذکر کرده اند.[۴۵]

ولی کسی نمی تواند بگوی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.