پاورپوینت کامل مرقد امیرالمومنان علیه السلام از نهان تا عیان ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرقد امیرالمومنان علیه السلام از نهان تا عیان ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرقد امیرالمومنان علیه السلام از نهان تا عیان ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرقد امیرالمومنان علیه السلام از نهان تا عیان ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

امیرمؤمنان على بن ابى‌طالب (علیه السلام) پس ازعروج روح ملکوتى‌اش، مخفیانه به خاک سپرده شد؛ اما با هدایت و راهنمایى معصومین (علیهم السلام) محلّ دقیق قبر آن بزرگوار مشخص گردید. غرىّ (نجف کنونى) به عنوان مدفن امیرمؤمنان اعلام شد. بنابراین سخن در دو قسمت خواهد بود: بخش نخست، مربوط به اخفاى مرقد و بخش دوم در رابطه با آشکار شدن آن مى‌باشد.

اخفاء؛ چگونگى و چرایى

سیّد بن طاووس رحمه الله مى‌نویسد:

پس از شهادت امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرزندان مکرّمش بنا بر وصیّت پدر مرقد حضرت را از چشم همگان مخفى نگاه داشتند؛ از این رو سیاستى در پیش گرفتند تا مردم، نسبت به مدفن ایشان تردید و شبهه پیدا کنند. آنان با همکارى چند تن از خواصّ اصحاب، در آن شب حزن‌انگیز، در چند نقطه کوفه، هر یک به شیوه‌اى وانمود مى‌کردند که مشغول مراسمى همچون تشییع و تدفین‌اند. مثلاً برخى تابوتى را بر روى شترى بستند. از این تابوت که پیکرى در آن نبود، بوى سدر و کافور به مشام مى‌رسید؛ گویى که پیکرى تازه غسل داده شده در آن آرام گرفته است. این مرکب در سیاهى نیمه‌شب به همراه چند تن از اصحاب خاصّ امیرمؤمنان (علیه السلام) از کوفه بیرون رفت. مسیر آنان به طرفى بود که گویا به مقصد مدینه، شهر پیامبر در حرکتند. این کار وجهى هم مى‌توانست داشته باشد: این‌که فرزندان امیرمؤمنان (علیه السلام) مى‌خواهند پدر را در جوار مادرشان فاطمه سلام الله علیها به خاک بسپارند.

گروهى دیگر پیکرى بى‌جان را که کفن‌پوش و در لباسى پیچیده شده بود، بر روى چارپایى گذاشته و از کوفه به سمت حیره حرکت کردند. چند تن از اصحاب حضرت نیز حضور داشتند تا وانمود کنند این پیکر حضرت است که آن را از جایى به جاى دیگر منتقل مى‌کنند. آنان همچنین در جاى‌جاى کوفه صورت قبرهاى متعدّدى را به‌وجود آوردند؛ یکى در مسجد، دومى در ورودى قصر دارالاماره، سومى در خانه جعده بن هبیره مخزومى ،[۱] دیگرى در خانه عبدالله بن یزید قیسى[۲] روبه‌روى باب قبله مسجد کوفه و یکى هم در محله کناسه و دیگرى در منطقه ثویه [۳] و. . . . بدین ترتیب مدفن امیرمؤمنان (علیه السلام) بر عموم مردم پوشیده ماند و به غیر از فرزندان و خواصّ اصحابش، کسى از آن خبر نداشت.[۴]

سابقه نداشت کسى از کوفیان و کوفه‌نشینان در منطقه‌اى به جز «ثویه» تدفین شود. ثویه در آن زمان بیابانى در بیرون کوفه بود. به نوشته سیّد بن طاووس: امیرمؤمنان (علیه السلام) دشمنان سرسختى داشت و ممکن بود مقاصد سوئى در سر بپرورانند به همین دلیل مراسم تشییع و تدفین، پنهانى انجام شد.[۵]

کارهایى که دشمنان حضرت در تخریب شخصیّت امیرمؤمنان على (علیه السلام) و یاران باوفایش انجام دادند، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این وقایع مدتى پیش از شهادت همسرش فاطمه زهرا فاطمه سلام الله علیها آغاز شد و چند سال بعد، با توطئه قتل عثمان در یوم‌الدار سال ۳ هجرى و رسیدن حضرت به خلافت، به اوج خود رسید. در ماجراى کشته شدن عثمان، على (علیه السلام) را مقصّر اصلى و بلکه قاتل معرفى کردند؛ با این‌که حضرت به فرموده خویش دورترینِ اشخاص به آن فتنه بود.[۶]

دشمنان جنگ جمل و صفین و نهروان را به راه انداختند. در نهروان گروهى به نام خوارج علیه امیرمؤمنان (علیه السلام) شورش کردند و هم‌قسم شدند که با على بجنگند و کینه و دشمنى و سبّ امیرمؤمنان را از فرایض دینى خویش برمى‌شمردند. خوارج حتى به یاران حضرت هم رحم نکردند. تعدادى از آنان را دستگیر و شکنجه کرده و برخى را به شهادت رساندند؛ مانند فجایعى که در مورد ابن‌خباب و همسر آبستنش مرتکب شدند؛ شکمش را دریدند و جنینش را بر سر نى کردند.[۷] آنان با قصد تقرّب به خدا و با نیت عبادت، این جنایات را مرتکب مى‌شدند و به هیچ صراطى مستقیم نبودند و به هیچ نصیحتى گوش نمى‌دادند.

خوارج، امیرمؤمنان على (علیه السلام) را سبّ مى‌کردند، با این توجیه که او به سبب قبول حکمیّت، کافر شده! حکمیّتى که خودشان به زور شمشیر، حضرت را به پذیرش آن مجبور کرده بودند؛[۸] درحالى که عذر شرعى امیرمؤمنان در قبول حکمیت، مانند عذر شرعى پیامبرصلى الله علیه وآله در پیمان بنى‌قریظه بود.[۹]

پس در مقابل کسانى که چنین عقیده‌اى دارند و تدینشان را در دشمنى با حضرت مى‌بینند، چگونه مى‌توان مرقد مطهر امام را از دست‌اندازى و اهانت در امان دانست و از احتمال جسارت و نبش قبر آسوده بود.

نمونه‌هایى از دشمنى با امیرمؤمنان (علیه السلام)

عبدالصمد بن احمد به نقل از ابوالفرج بن جوزى گوید: متنى را به خط ابوالوفاء بن عقیل دیدم که در آن نوشته شده بود: زمانى که ابن‌ملجم به نزد امام مجتبى (علیه السلام) آورده شد، به حضرت عرض کرد: مى‌خواهم مطلبى را در گوشتان بگویم. امام نپذیرفته، فرمود: تو مى‌خواهى گوشم را به دندان بگیرى![۱۰] ابن‌ملجم گفته بود که آرى! به خدا اگر قدرت داشتم، گوشش را با دندان مى‌کندم!

این رفتار کسى است که در شرف مرگ است، ولى با این وجود، چنین کینه‌توزى مى‌کند. بنابراین وضع خوارجى که در بند نبودند، چگونه مى‌توانست باشد؟ دشمنى معاویه و به‌طور کلى بنى‌امیه بیشتر و بدتر بود؛ چون حکومت و قدرت نیز داشتند. معاویه به گونه‌اى علیه امیرمؤمنان على (علیه السلام) تبلیغات کرده بود که دل‌هاى مردم را به سوى خویش متمایل نموده و از امیرمؤمنان دور کرده بود. او این تبلیغات سوء را با هر روشى که ممکن بود اجرا مى‌کرد؛ مانند جعل حدیث.

ابن ابى‌الحدید مى‌نویسد: معاویه به سمره بن جندب پیشنهاد داد که در برابر چهارهزار درهم، روایتى جعلى ساخته و در آن بگوید که آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِى الْحَیاهِ الدُّنْیا وَیشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الْأَرْضِ لِیفْسِدَ فِیهَا وَیهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللهُ لَا یحِبُّ الْفَسَادَ * وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ) [۱۱] در حق على بن ابى‌طالب و آیه ( مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ)[۱۲] در حق ابن‌ملجم مرادى نازل شده است!

حجر بن عدى درباره سمره مى‌گوید: وارد مدینه که شدم، ابوهریره را دیدم؛ پرسید: از کجایى؟ گفتم از بصره. پرسید: از سمره بن جندب چه خبر دارى؟ گفتم: هنوز زنده است. گفت: هیچ‌کس به اندازه من علاقه‌مند به طول عمر سمره نیست. گفتم: چطور؟ ابوهریره گفت: روزى رسول خدا خطاب به اصحابش فرمود: «آخرین شما قطعاً در آتش خواهد بود» . خدا کند که من زودتر از سمره بمیرم. حجر بن عدى مى‌گوید: عاشوراى سال ۱ هجرى شد و سمره هنوز زنده بود. نعمان بن بشیر والى کوفه نقل مى‌کند که در فاصله حرکت حسین بن على به سوى کوفه، سمره در سپاه عبیدالله بن زیاد بود و مردم را تشویق مى‌کرد که علیه امام خروج کرده و ایشان را به قتل برسانند.[۱۳]

دشمنان امام على (علیه السلام) در پى یافتن مرقد آن حضرت

اسماعیل بن ابان [۱۴]به نقل از حارث بن حصیره [۱۵]مى‌گوید: مأمورین حجاج بن یوسف ثقفى محلى در کنار مسجد کوفه را حفر کردند و پیرمردى سپیدموى را یافتند. به حجاج گزارش دادند که پیکر على بن ابى‌طالب را در فلان‌جا یافتیم؛ چه کنیم؟ حجاج به ایشان پیغام داد: یا اشتباه کرده‌اید یا دروغ مى‌گویید. هرچه سریع‌تر آن میّت را به قبرش بازگردانید. او على بن ابى‌طالب نیست، چون حسن بن على پیکر پدرش را به‌سوى مدینه برده است. [۱۶]این ماجرا نشان مى‌دهد که بنى‌امیه تا چه اندازه به دنبال یافتن مدفن و بلکه به‌دنبال پیکر مطهر امیرمؤمنان (علیه السلام) بودند.

هشام بن سائب کلبى [۱۷]از پدرش نقل مى‌کند:

روزى گذرم به طایفه «بنى أود» افتاد. مردان این طایفه به خانواده‌هاى خود تعلیم مى‌دادند که چگونه امیرمؤمنان را سبّ و لعن کنند. آنان مى‌گفتند: رئیس ما با حجاج بن یوسف ثقفى مباحثه‌اى داشته و در آن پیروز شده. وقتى جریان را جویا شدم، گفتند: وقتى آن شخص بر حجاج بن یوسف وارد شده، مطلبى را از او درخواست کرده، ولى با پاسخ درشت حجاج روبه‌رو شده و به حجاج گفته است: این‌گونه با ما سخن مگوى؛ چون طایفه ما مناقبى دارد که نه‌تنها شما طایفه ثقیف آنها را ندارید، بلکه قریش نیز فاقد آن مناقبند و ما به داشتن آنها مباهات مى‌کنیم! حجاج گفت: شما چه مناقبى دارید؟ رئیس طایفه گفت: ما با این‌که با عثمان دشمنیم، هیچ‌گاه در محافل و مجالس عمومى خود از او بدگویى و غیبت نمى‌کنیم! حجاج گفت: این خود منقبت بزرگى‌است. رئیس طایفه گفت: تاکنون از میان ما کسى از دین خدا منحرف نشده است. هیچ‌کس از ما در کنار ابوتراب (امیرمؤمنان) در جنگ‌هایش شرکت نکرده، مگر یک نفر که این کارش نیز او را از چشم ما انداخت و ما او را از طایفه خود راندیم. هیچ‌یک از مردان ما با زنى ازدواج نمى‌کند، مگر این‌که از او مى‌پرسد آیا ابوتراب را دوست دارد و از او به نیکى یاد مى‌کند یا نه؟ اگر پاسخ مثبت دهد، با او ازدواج نمى‌کند. هیچ پسرى از ما متولد نمى‌شود که نامش على یا حسن یا حسین باشد و دخترى در میان ما نیست که نامش فاطمه باشد. زنى از طایفه ما هنگامى که حسین بن على به سوى عراق آمد، نذر کرد که اگر خدا او را بکشد، بیست شتر قربانى کند. پس از کشته شدن حسین، او به نذرش وفا کرد. به مردى از طایفه ما گفته شد که از على برائت بجوید و او را لعن کند؛ گفت: بله حتماً و در کنار نام على، نام حسن و حسین را نیز اضافه مى‌کنم. عبدالملک بن مروان فقط به ما گفت: شمایید انصار دوره حکومت من بعد از انصار دوره رسول خداصلى الله علیه وآله.[۱۸]

معاویه حتى به یاران صدیق امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز رحم نکرد و صحابه‌اى چون میثم تمار [۱۹]، عمرو بن حمق خزاعى [۲۰]، جویریه بن‌مسهر [۲۱]و رشید هجرى [۲۲]را تحت تعقیب قرار داد. از ابن‌عباس نقل شده که معاویه در قنوت نماز امیرمؤمنان (علیه السلام) را لعن مى‌کرد.

داستانى تأمل‌برانگیز

کراجکى در کتاب «تعجّب» [۲۳]مى‌نویسد:

در بازار وردان مصر، مسجدى وجود دارد به نام «ذِکر» . علت نام‌گذارى مسجد به این اسم، جریانى عجیب است. نقل شده که خطیب جمعه در یکى از خطبه‌هاى جمعه فراموش کرده بود امیرمؤمنان (علیه‌السلام) را سبّ کند. وقتى به این محل رسید، یادش آمد که لعن او فوت شده؛ پس همان‌جا قضایش را به جا آورد! مردم به همین مناسبت مسجدى در این محل ساختند و نام آن را مسجد «ذِکر» گذاشتند. عجیب‌تر این‌که این مسجد تجدید بنا مى‌شد و مردم از خاک آن براى طلب شفا مى‌بردند![۲۴]

ابوبکر بن عیاش [۲۵]مى‌گوید: از اباحصین [۲۶]سؤال کردم: آیا خبرى به تو رسیده که در زمان تشییع امیرمؤمنان (علیه السلام) کسى توانسته باشد در آن حضور یابد؟ گفت: نه. ابوبکر مى‌گوید همین سؤال را از محمد بن سائب پرسیدم؛ گفت:

حسنین علیهما السلام و محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر و برخى از اصحاب، پیکر مطهر ایشان را مخفیانه از خانه بیرون بردند. گفتم: چرا مخفیانه؟ گفت: از ترس آن‌که خوارج قبر ایشان را نبش کنند.[۲۷]

بدین‌ترتیب مرقد امیرمؤمنان (علیه السلام) سال‌هاى بسیارى مخفى بود و جز خواصّ اصحاب و اهل‌بیتش کسى به آن محل واقف نبود. این پنهان‌کارى به وصیت خود حضرت بود؛ چون ایشان از مشکلاتى که بنى‌امیه و خوارج ممکن بود براى قبر مطهرش ایجاد کنند، اطّلاع کافى داشت. حضرت مى‌دانست که دشمنى بنى‌امیه با او در اعتقاد ایشان ریشه دوانده است.

نجف اشرف؛ مرقد مطهر امیرمؤمنان (علیه السلام)

از همان شبى که حضرت مخفیانه به خاک سپرده شد، گفت‌وگو میان مردم دربار محل خاک‌سپارى ایشان آغاز شد و هر کس چیزى مى‌گفت، تا جایى که برخى مى‌گفتند: مردانى از طایفه طىّ در چنین شبى ناقه‌اى را یافتند که در بیایان رها شده و صندوقى چوبى به آن بسته شده بود. آنان گمان بردند که صندوق زیورآلات پیدا کرده‌اند؛ امّا وقتى درب صندوق را گشودند، با دیدن محتواى آن ترسیدند و صندوق را با آنچه در آن بود، دفن کردند. ناقه را نیز کشته و گوشتش را کباب کرده و خوردند. بنى‌امیه بیشتر به این شایعه دامن مى‌زدند و معتقد بودند پیکر على بن ابى‌طالب (علیه السلام) در آن صندوق بوده است. [۲۸]ولیدبن عقبه [۲۹]در شعرى ضمن اشاره به این داستان، عقیده خویش را نسبت به امیرمؤمنان (علیه السلام) چنین بیان مى‌کند:

پس اگر شتر با بارش گم شد، نشان از آن دارد که آنچه بر روى خود داشته، نه هدایت‌گر بوده و نه هدایت شده![۳۰]

وقتى همسایه دیوار به دیوار على (علیه السلام) از مدفن ایشان اطلاعى ندارد، پیداست که بنابراین بوده که محل تدفین حضرت بر همگان مخفى باشد؛ اما عده‌اى با این‌که نسبت به این معنا علم ندارند، نظراتى داده‌اند و مانند اجتهاد فقهى، به استنباط و نتیجه‌گیرى پرداخته‌اند و هر یک نیز مدعى صحت اجتهاد خویش و بطلان دیگر گفته‌هایند. آنان علم به حقیقت ندارند؛ امّا بر گفته خویش پافشارى مى‌کنند و نظراتى را از این دست سینه‌به‌سینه و نسل‌به‌نسل منتقل مى‌شود و اطمینان به صحت آن پیدا مى‌کنند و جهل خویش را علم مى‌پندارند؛ درحالى که باید گفت اهل‌بیت على بن ابى‌طالب (علیه السلام) نسبت به حل این مسئله از دیگران اولى هستند و آنان نیز معتقدند که مدفن امیر مؤمنان در غرىّ (نجف اشرف) واقع شده است.

اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) همان‌طور که مرجع پاسخ‌گویى به پرسش‌هاى دینى مردمند، این‌گونه پرسش‌ها را نیز پاسخ مى‌گویند و تفاوتى میان این‌گونه سؤالات و سؤالات شرعى نیست و پاسخ هر دوى این مسائل از جانب معصومین (علیهم السلام) کاملاً مقبول است؛ مخصوصاً در این مورد خاص که مربوط به خود اهل‌بیت (علیهم السلام) است. به مقتضاى عقل و عرف، اهل بیت امیرمؤمنان نسبت به محل خاک‌سپارى ایشان عالم‌تر از دیگرانند؛ حال چطور ممکن است که افرادى بگویند خیر، مرقد پدر شما در جاى دیگریست!

ابوعمر زاهد در کتاب «یواقیت» به نقل از ثعلبه[۳۱] مى‌نویسد:

اهل‌بیت على بن ابى‌طالب (علیه السلام) و شیعیان او اتفاق نظر دارند که مرقد مطهّر امیرمؤمنان در غرىّ واقع شده است و براى آن نیز نشانه‌هایى مى‌آورند که دلالت بر درستى گفتارشان دارد و به مانند حجتى علیه منکرین عمل مى‌کند؛ کسانى که تمام تلاش و همت‌شان این است که اثبات کنند مرقد امیرمؤمنان (علیه السلام) در جایى غیر از نجف اشرف (غرىّ) واقع شده است. عجیب این‌که اگر شخصى بالاى قبرى بایستد و بگوید این قبر، قبر پدر من است، ادعایش مقبول مى‌افتد و به گفته‌اش اعتماد مى‌شود و از آن لحظه به بعد، آن قبر به این عنوان شناخته مى‌شود و شنونده کوچکترین شک و شبهه‌اى در آن نمى‌کند؛ در حالى که اهل‌بیت معصوم امیرمؤمنان (علیه السلام) که امامند و در بزرگوارى و راست‌گویى‌شان تردیدى نیست، مى‌گویند مرقد پدر ما على (علیه السلام) در غرىّ واقع شده، ولى مورد توجه قرار نمى‌گیرند؛ گو این‌که بیگانگان و اجانب به این موضوع آگاه‌ترند؛ در حالى که اهل‌بیت حضرت از دو جهت مزیّت دارند: یکى این‌که امام و معصومند و دیگر این‌که اولاد امیرمؤمنان (علیه السلام) هستند.[۳۲]

در دوران امامت امام صادق (علیه السلام) با توجه به تغییر شرایط سیاسى، براى ایشان محرز گردید که اگر مرقد مطهر مشخص گردد، جز تعظیم و تجلیل از سوى مردم اثر نخواهد داشت. به همین دلیل محل دقیق آن‌را مشخص نمودند و افراد مختلف را به سوى آن هدایت فرمودند. همچنین ترس از نبش قبر توسط خوارج نیز منتفى شده بود.

کرامات و شواهد

ابراهیم بن على دینورى مى‌نویسد:

مردم در باب مرقد امیرمؤمنان على (علیه السلام) نظرات گوناگونى دارند؛ ولى سخن درست این است که ایشان در غرىّ به خاک سپرده شد و هم‌اکنون محل زیارت دوستداران حضرت است. مردم از دورترین نقاط دنیا و با هر رنگ و زبانى به سوى آن مى‌شتابند. کرامت‌ها و معجزه‌هایى که در این مکان مقدس به عیان دیده شده، قابل شمارش نیست. من خود شاهد یکى از این کرامات بودم؛ شب چهارشنبه، سیزدهم ذى‌الحج

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.