پاورپوینت کامل حیات علمى آیت الله شیخ حسین حلى رحمه الله ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حیات علمى آیت الله شیخ حسین حلى رحمه الله ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حیات علمى آیت الله شیخ حسین حلى رحمه الله ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حیات علمى آیت الله شیخ حسین حلى رحمه الله ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

سید محمد باقر بحرالعلوم [۱]

در طول تاریخ حوزه‌هاى علمیه، حوز نجف اشرف از قدمت و جایگاه ویژه‌اى برخوردار بوده است. اگرچه مرکزیت علمى حوزه، از همان نخست در یک‌جا مستقر نبوده و به تبع شخصیت‌هاى بزرگ و تأثیرگذار علمى و مدرس آنها، تغییر مکان مى‌داده، اما آخرین و پربارترین قرارگاه فعالیت‌هاى علوم دینى، تا اواخر قرن چهاردهم، حوز نجف اشرف بوده است. مجاهدت‌هاى عظیم و طاقت‌سوز عالمان و فرزانگان حوزه در میدان‌هاى مختلف علوم اسلامى در نجف، این شهر را به مثابه قطب حرکت‌ها و جنبش‌هاى فکرى به همگان شناسانده که هادیان و دین‌شناسان سرشناسى از آن به ظهور رسیدند و زمام مرجعیت دینى در دست‌هاى باکفایت ایشان قرار داشته است. نمون این علماى اَعلام، آیت‌الله العظمى شیخ حسین حلى (متوفاى ۱۳۹ق) است. در این نوشتار، به توفیق و یارى پروردگار، نگاهى گذرا به زندگى و زمانه این عالم جلیل‌القدر و فعالیت‌هاى علمى و سیاسى ایشان خواهیم داشت.

۱) . زندگى و زمانه

در میان زبدگان علمى حوز علمیه نجف اشرف، شیخ حسین حلى، از نظر علمى و جایگاه حوزوى کمتر از دیگران نبود و شاید بتوان گفت که مطرح نبودن ایشان به عنوان یکى از مراجع نام‌آور آن دوران، به سیره خود ایشان بازمى‌گردد که با وجود مناسب بودن زمینه از هر جهت و اعتراف همگان به منزلت فقهى و اصولى ایشان، از عهده‌دارى مرجعیت دورى مى‌گزید و بار مسئولیت زعامت دینى را بر دوش خود گران مى‌دید و علاقه چندانى به این امور نداشت. سرّ مطلب چه بود، خود مى‌دانست و بعضى از شاگردان نزدیک به او که تاکنون ناگفته مانده است.

شیخ حسین حلى از همان آغاز طفولیت، دور از محیط علمى نبود. پدرش شیخ على، فرزند حسین بن حمود، طالب علم و عاشق آموختن دانش دین بود. خاندان «عیفار»[۲] از قبیل «طفیل» در جنوب غربى حله، همه از علاقه‌مندهان علم و جویندگان دانش به شمار مى‌آمدند و این خواهش درونى، نسل به نسل به فرزندان این خاندان منتقل مى‌شد.

شیخ على که عیفار را از جهت علمى، راضى کننده نمى‌بیند، بار سفر مى‌بندد و راهى نجف اشرف مى‌شود و چون خانه‌اى در آن‌جا نداشت، در مدرس «مهدیه»[۳] ساکن مى‌شود. وى پس از گذراندن دروس ابتدایى در محضر درس اساتید بزرگى چون شیخ محمد طه نجف و سید محمدکاظم یزدى حاضر مى‌شود و از چنان جایگاه علمى برخوردار مى‌گردد که در تراجم از او چنین یاد مى‌کنند: «یکى از عالمان بى‌مثال، و شایستگان نیک‌روش که خاص و عام بر صلاح و عظمتش اتفاق دارند. به ورع و زهد و پارسایى و عبادت، معروف بود» [۴]

شیخ على حلى در هفتم شعبان ۱۳قمرى در نجف اشرف از دنیا رفت و در همان شهر به خاکش سپردند. به روال مرسوم، فرزند وى یعنى شیخ حسین حلى باید به جاى پدر، اقامه جماعت در صحن حیدرى حرم مطهر علوى را بر عهده مى‌گرفت که نخواست و آن را به استادش میرزاى نائینى سپرد.[۵]

شیخ حسین کوچک‌ترین فرزند شیخ على بود که در سال ۱۳۰۹ قمرى در نجف اشرف به دنیا آمد و در سایه علم و تقواى پدر، اسباب رشد علمى و عملى خویش را فراهم آورد. شیخ حسین شیفت آموختن دانش‌هاى گوناگون بود. از این رو، گاه با برادر بزرگ‌تر خود شیخ حسن به نشست‌هاى علمى و ادبى مى‌پرداخت و انبان اشتیاق خود را از تحفه‌هاى فضل و ادب مى‌انباشت و با نهایت کوشش، مسیر پرسنگلاخ بزرگى یافتن را گام به گام مى‌پیمود.

نخستین استادش، پدر بود و اساتید معروف فقه و اصول، و در این راه، ذکاوت و هوش سرشارش به یارى‌اش مى‌آمد و بر سرعت حرکت علمى‌اش مى‌افزود.

در نیم نخست قرن سیزدهم، مرجعیت دینى در نجف اشرف را شمارى از یگانگان و نام‌آوران عرص فقه و اصول و خارج‌گویان بزرگ حوزه بر عهده داشتند؛ همچون: سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ آقا ضیاءالدین عراقى و میرزاى نائینى. شیخ حسین حلیرحمه الله پاى درس این بزرگان حاضر مى‌شد و از دانش فقهى و اصولى آنها بهره‌ها مى‌برد. اما رابطه او با میرزاى نائینى صمیمانه‌تر و نزدیک‌تر بود و به گفت بعضى منابع: «بخش بزرگ و عمد درس‌آموزى و شاگردى شیخ نزد میرزا محمدحسین نائینى بود که سال‌هاى متمادى به طول انجامید» و هر یک از دیگرى بهره‌ها بردند و به گفته یکى از شاگردان شیخ:

شیخ حسین حلى، خبرگى در اقوال علما و احاطه به آرا و اندیشه‌هاى آنان را در فقه و اصول، از معدن و سرچشمه آن یعنى استادش میرزاى نائینى داشت و در عوض، استاد، شاگرد خود را در تحریر دروس و تهذیب آنها و جواب به استفتائات به یارى مى‌گرفت»[۶]

شیخ حسین بسیار مورد اعتماد میرزا و مورد مدح و ستایش او بود و هیچ مسئله‌اى مطرح نمى‌شد، مگر این‌که شیخ درباره آن نظر داشت و به تدقیق و تحقیق در باب آن، اظهار نظر مى‌کرد و هم اقوال را پى مى‌گرفت. از کارهاى بزرگ وى که خدمتى عظیم به استادش به شمار مى‌آمد، برانگیختن میرزا به تأسیس «مجلس استفتاء» بود.[۷]

نمون دیگر از عظمت روحى و تقواى زبانزد شیخ حسین حلى، رابط ویژ او با آیت‌الله سید محسن حکیم است. شیخ حسین به حکم جایگاه علمى و اجتهادى خویش مى‌توانست یکى از مراجع پس از سیدابوالحسن اصفهانى باشد، اما خود به جهاتى که کم و بیش آشکار است، بدین امر رغبت نشان نداد و کناره گرفت. در همان زمان، مرجعیت سید محسن حکیم که با شیخ هم‌شاگردى بود، مستقر گردید و عکس‌العمل شیخ جز تأیید چیز دیگرى نبود.[۸]

ایشان على‌رغم اختلاف سلیقه و برداشت با سید محسن حکیم، براساس نیک‌نفسى و حق‌گرایى و ایمان به وجود شرایط مرجعیت در او، وى را تأیید مى‌کند و رابطه خود را مستحکم مى‌سازد. در مقابل، سید محسن حکیم نیز شیخ را مى‌ستود و تکریم مى‌کرد و به گفت سید سعید حکیم، در اواخر عمر خویش، فراوان جویاى حال شیخ بود و دیگران را به حرمت‌گزارى و قدرشناسى منزلت علمى شیخ سفارش مى‌کرد. شیخ اگرچه در مسئله ولایت سیاسى فقیه در عصر غیبت، با سید محسن حکیم اختلاف‌نظر داشت، اما آن‌جا که ضرورت اقتضا مى‌کرد، با ایشان همراه مى‌شد؛ چون تأیید و کمک به مرجعیت را به صلاح اسلام و مسلمانان مى‌دانست و سکوت یا اختلاف را به هیچ‌روى برنمى‌تابید.

۲) . اندیشه‌ها و آثار علمى

گرچه شیخ بزرگوار ما حسین بن على حلى در نشان دادن سرمایه عظیم علمى خود و تلاش براى به دست گرفتن مرجعیت، هیچ حرکتى از خود نشان نمى‌داد و از این‌گونه امور پرهیز داشت، اما جایگاه علمى او در نجف اشرف امرى انکار ناپذیر بود. این سرچشمه پاک و جوشان دانش، در عرصه‌هاى مختلف، به‌ویژه فقه و اصول، اندیشه‌هاى بکر و تحول‌آفرینى از خود بر جاى نهاد؛ چراکه درخت تنومند علمى‌اش در وجود پهلوانان حوز علمیه نجف همچون میرزاى نائینى، شیخ ضیاءالدین عراقى و سیدابوالحسن اصفهانى ریشه دوانده بود.

میراث علمى شیخ را مى‌توان دو دسته کرد: ۱) . تقریرات درس استادان بزرگ آن روز؛ ۲) . آنچه شاگردان شیخ از افادات فقهى و اصولى او به یادگار نهاده‌اند.

باتوجه به آنچه در فهرست مؤلفات شیخ حلى آمده، دسته اول آثار از این قرار است:

الف) آثار فقهى:

۱) . الاجتهاد والتقلید

۲) . شرح عروهالوثقى (الطهاره)

۳) . شرح عروهالوثقى (الاجاره)

) . شرح المکاسب / شروطالعوضین

) . شرح المکاسب / المعاطاه

) . صلاه المسافر (بحث میرزاى نائینى)

۷) . قاعده لاتعاد (بحث نائینى)

۸) . قاعده لاضرر

۹) . کتاب الصلاه (بحث نائینى)

ب) آثار اصولى:

۱) . تقریرات خارج الاصول (بحث سید اصفهانى در شرح کفایهالاصول)

۲) . تقریرات خارج‌الاصول (بحث میرزاى نائینى)

۳) . حاشیه على اجود التقریرات (سید ابوالقاسم خویى)

) . حاشیه على‌الفوائد الاصولیه (شیخ محمدعلى کاظمى)

) . تقریرات خارج اصول (بحث محقق عراقى)

) . رساله فى تعریف علم‌الاصول

۷) . مباحث اصولیه متفرقه

ج) کتاب‌هاى مشترک

۱) . مجموعه مسائل فقهیه و اصولیه

۲) . مجموعه استفتائات (سید ابوالقاسم اصفهانى)

۳) . مجموعه استفتائات (میرزاى نائینى)

) . کشکول (مجموعه‌اى از حکمت‌ها و روایات تاریخى و گزینه‌هاى ادبى و علمى)

این کتاب‌ها و آثار استوار علمى، همه به صورت خطى نزد فرزند شیخ، جناب محمدجواد حلى، منتظر شرایطى است که به شکلى در خور و شایسته به چاپ رسیده و در اختیار طالبان علم و معرفت قرار گیرد.

آنچه شاگردان شیخ حسین حلى از ثمرات دانش این مرد بزرگ بر جاى نهاده‌اند، تقریرات درس‌هاى فقه و اصول ایشان است که از این قرارند:

۱) . تقریرات آیت‌الله سیدعلى سیستانى (فقه و اصول)

۲) . تقریرات آیت‌الله سید محمدسعید حکیم (فقه و اصول)

۳) . تقریرات آیت‌الله سید محمدتقى حکیم (فقه و اصول)

) . تقریرات آیت‌الله شیخ حسن سعید (فقه)

) . تقریرات آیت‌الله شهید سید علاءالدین (اصول)

) . تقریرات آیت‌الله سید عزالدین بحرالعلوم (فقه و اصول)

۷) . تقریرات آیت‌الله شیخ عباس نائینى (فقه و اصول)

۸) . تقریرات آیت‌الله شیخ جعفر نائینى (فقه)

۸) . تقریرات آیت‌الله شهید میرزاعلى غروى

۹) . تقریرات مرحوم سید محمدحسین طهرانى لاله‌زارى (فقه و اصول)

از این تقریرات در مباحث فقهى، دو اثر چاپ و نشر شده است:

نخست کتاب «دلیل عروه الوثقى» تقریرات شیخ حسن سعید طهرانى از مباحث شیخ حسین حلى. این کتاب در دو موضوع آب‌ها و نجاسات سامان یافته است. طلیع آن، به تقریظ شیخ بزرگوار حلى آراسته شده و در مقدمه، از تاریخ تحول فقه، از آغاز تا زمان نگارش کتاب، سخن به میان آمده است.

اثر دوم، کتاب «بحوث فقهیه» از شهید سید عزالدین بحرالعلوم است. این کتاب بحث‌هاى مستحدثه و جدید فقهى چون بانک، معاملات صرفى، سپرده‌گذارى و مانند آن و نیز بسیارى مسائل دیگر مربوط به زندگى نوین بشر در دنیاى امروز را شامل مى‌شود.

۳) . شاگردان شیخ

این حقیقت همچون روز براى من روشن است که بزرگان حوز امروز نجف اشرف، همگى از ملتزمین بحث‌هاى فقهى و اصولى شیخ حسین حلى بوده، اندوخته‌هاى نفیس علمى خود را مدیون آن اسو علم و تحقیقند و شمارى از آنها اکنون سمت مرجعیت شیعه را بر عهده دارند؛ همچون حضرات آیات سید على سیستانى و سید محمدسعید حکیم.

روش شیخ در بیان مسائل این‌گونه بود که چون مسئله‌اى مطرح مى‌شد، خلاص اندیشه‌هاى بزرگان فن را در باب آن عرضه مى‌کرد و هر یک را به بحث و مناقشه مى‌گذاشت و با مهارت بى‌نظیر خود غث و ثمین آنها را از هم جدا مى‌کرد. این‌گونه بحث، بى‌شک براى کسانى که در پى تعمیق افکار و اندیشه‌هاى خود بودند، جالب و بهانه‌اى براى تداوم حضور در درس این استاد بود.

یکى از شاگردان شیخ در این باره مى‌گوید: هرگاه از شیخ مى‌خواستیم نظر خود را درباره مسئله‌اى بیان کند، مى‌فرمود: من اهل فتوا دادن نیستم. ما مسئله را در کتاب‌هاى گوناگون بررسى مى‌کنیم و دیدگاه اصحاب را به نقد و مناقشه مى‌گذاریم و نتیجه‌گیرى مى‌کنیم.

دیگر شاگرد ایشان، مرحوم تهرانى معتقد است: «شیخ در هر مسئله‌اى مرد دقت و تحقیق بود و نمى‌توان گفت که از علام حلى کمتر بود» [۹]

بنابراین مى‌توان حلق درس شیخ حسین حلى را مجموعه‌اى هرچند اندک از نخبگان حوزوى دانست که بیش از هر چیز، تحقیق و تتبع و نازک‌اندیشى در افکار فقهى و اصولى برایشان مهم و باارزش بود و شیخ به این دسته شاگردان خود بها مى‌داد و آنها را به صورت‌هاى گوناگون ارج مى‌نهاد. طلاب جدى و کوشا همواره مورد توجه او بودند و ایشان تقریرات روزان آنها را به دقت ملاحظه مى‌کرد و اگر نقص و آشفتگى در آنها مى‌دید، با خط خود تذکر مى‌داد و تصحیح مى‌کرد.

در منابع مربوط به زندگى شیخ حسین حلى و شاگردان وى، فهرستى بلند از خوشه‌چینان خرمن معرفت شیخ ارائه شده که حدود ۳ نفرشان از شخصیت‌هاى بارز و اسو حوزه‌اند و چنان‌که گفته آمد، بعضى سمت مرجعیت نیز دارند و در پهن آسمان علم دین مى‌درخشند:

سید على سیستانى؛ سید محمدسعید حکیم؛ سید محمدتقى حکیم؛ سید علاءالدین بحرالعلوم؛ سید عزالدین بحرالعلوم؛ سید عباس حسینى کاشانى؛ سید عباس مدرسى یزدى؛ سید عبدالرزاق موسوى مقدم؛ شیخ محمد طه؛ شیخ محمدابراهیم جناتى؛ شیخ محمدهادى معرفت؛ شیخ مصطفى نورائى.

) . سیماى ارزش‌ها

بسیارى از ارزش‌هاى انسانى و اخلاقى، انسان را همچون یک مکتب تعلیم فضایل اخلاقى، جایگاهى بلند و تأثیرگذار مى‌بخشد و او را از بسیار کسانى که به دنیا آمدند و مردند و بر حاشی زندگى بشر نقشى هم از خود بر جاى ننهادند، متمایز مى‌سازد. شیخ بزرگوار ما، مجمع هم ارزش‌ها بود و نمى‌توان در این فرصت محدود این فضایل را شماره کرد؛ ناچار به طور خلاصه برخى از این ویژگى‌هاى برجسته را مرور مى‌کنیم:

پارسایى و تقوا

در مدت‌زمان نه چندان کوتاهى که با این شخصیت ارزشمند زندگى و معاشرت داشتم، عامل تقوا و پارسایى را در وجود ایشان از همه روشن‌تر و برجسته‌تر دیدم و همین باعث مى‌شد، شیخ بزرگوار ما از پرداختن و سرگرم

شدن به مظاهر و مقامات دنیایى که اغلب مردم خواهش آن دارند، بر حذر باشد و از دورویى و رنگ عوض کردن‌هاى دور از حقیقت انسانى و خود را به جهات دنیایى، به تکلف و ظاهرسازى زدن، بپرهیزد.

در امور مالى بسیار حساس و دقیق بود و از هر کسى قبول نمى‌کرد. روزى یکى از ثروتمندان خدمت ایشان رسید و مبلغى هنگفت به عنوان هدیه تقدیمشان نمود؛ اما شیخ امتناع کرد و آن را به صاحبش بازگرداند. علت را که پرسیدیم، فرمود: «اموال این شخص شبهه‌ناک است و من نمى‌خواهم به آتش آن، خود را بسوزانم» .

کرامت و بخشش

کریم بودن صفتى است انسانى که صاحب خود را به مقامات والا مى‌رساند و این جایگاه را در میان خانواده و بستگان و دیگر مردمان حفظ مى‌کند. یکى از طلاب مى‌گوید: براى بحث در یک مسئله فقهى به خانه شیخ حسین حلى رفتم. در میان اسباب و اثاث خانه نشسته بود و چون مرا دید، با تواضع و روى گشاده به استقبالم آمد. پس از بحث، با هم راهى حرم امیرمؤمنان (علیه السلام) شدیم. در میان راه، یکى از خادمان حرم به همراه شخصى دیگر به خدمت شیخ رسید. آن شخص خود را به شیخ معرفى نمود و پاکتى پر از دینار به ایشان تقدیم کرد و رفت. پس از دقایقى، همان خادم آمد و از شیخ خواست تا مقدارى از محتویات پاکت را به او بدهد. شیخ پرسید: تو نیازمندى؟ گفت: به جدم رسول خدا، آرى. شیخ پاکت را با هرآنچه در آن بود به خادم داد و ذره‌اى از آن را براى خود برنداشت. من متحیر ماندم؛ زیرا چند روز پیش از این، فرزند شیخ از پدر تقاضاى پول کرده بود تا براى خانه‌اش چیزى ضرورى بخرد و شیخ گفته بود که هیچ در بساط ندارد.

دوستان و همنشینان شیخ

دوستان و همنشینان شیخ حسین حلى، همچون خود او مردمانى گزیده، اهل علم و ادب و فضل بودند و محبت و دوستى صادقانه از ویژگى‌هاى بارز آنان بود. این جمع، از دوران جوانى و طلبگى تا زمان پیرى، یکسره پیوندشان برقرار بود و به وفادارى، هیچ‌کدام دیگرى را تنها نمى‌گذاشت و عقد اخوت و دوستى نمى‌گسست. نقل است که مرحوم سید میرعلى ابوطبیخ به بیمارى روماتیسم مبتلا و خانه‌نشین گردید. دوستان بنا مى‌گذارند چهارشنبه هر هفته پس از اتمام درس‌ها، به اتفاق شیخ حلى غذاى خود را در خانه سید میرعلى بخورند و مای تسلاى خاطر وى شوند که البته نشستى علمى و ادبى نیز به شمار مى‌آمد، همراه با بحث و بررسى پیرامون مسائل فقهى

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.