پاورپوینت کامل کاظمین در منابع غربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کاظمین در منابع غربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کاظمین در منابع غربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کاظمین در منابع غربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱). برگرفته از مقاله جعفر خیاط، چاپ شده در موسوعه عتبات مقدسه، تدوین استاد جعفر خلیلی.
درآمد
۳. به کار بستن عناوین و القابی مانند جهانگرد، باستان شناس، روزنامه نگار و… برای اشخاص، به حسب شهرتشان و یا آن چیزیست که دیگران ادّعا کرده اند؛ پس هیچ بُعدی ندارد که اثبات شود برخی از آنها در واقع کامل کننده زیرشاخه های سرویس های جاسوسی غرب و مخصوصاً استعمار پیر بوده اند و آنچه به هر عنوانی مانند سفرنامه و خاطره می نوشتند، گزارش هایی بوده که به اقتضای مأموریتشان، برای مقام بالاتر می نوشتند و چند سال پس از گذشت تاریخ مصرفشان، آنها را منتشر می کردند. برخی هم پا را فراتر گذاشته و رسماً و علناً نام گزارش را به همراه دارند.
. این مقاله هم به شهر کاظمین، هم به حَرم کاظمین و هم به امامین کاظمین (علیهم السلام) نظر دارد.
تأسیس کاظمین
مهم ترین منبع غربی درباره پیدایش شهر کاظمین از آنِ «لِی اِسترانگ» مستشرق انگلیسی است، به نام «بغداد در دوره خلافت عباسی ها». ۱او در صفحه ۲۲ از کتابش چنین می نگارد:
نام دیگر کاظمین «مقابر قریش» یا «مقبره قریش» می باشد. علّت این نام گذاری آن است که پس از تأسیس شهر بغداد (که نام اصلی و قبلی اش مدینه السّلام بود) در سال ۷۲م – ۱ توسّط ابوجعفر منصور خلیفه عباسی وقت، فرزندش جعفر اکبر فوت کرد. منصور در شمال بغداد منطقه ای را (کاظمین کنونی) برای مدفن اموات قریش در نظر گرفت و دستور داد تا جعفر اکبر را در آن جا به خاک سپردند و خود آن را «قبرستان قریشی ها» نام نهاد. به مرور زمان قریشی ها اعمّ از علوی و عباسی در این جا دفن می شدند. کم کم شرط قریشی بودن برداشته شد و غیر قریشی ها هم برای تدفین به این محلّ آورده می شدند (مانند ابویوسف انصاری). امام موسی کاظم (ع) در سال ۸۰۰م (۱۸۳) و امام محمدجواد (ع) در سال ۸۳م (۲۱۹) در زمینِ همین منطقه به ودیعت نهاده شدند و به احترام وجود آنان، نام آن از «مقبره قریش» به «کاظمین» و «کاظمیه» غلبه پیدا کرد.
استرانگ در کتاب دیگرش به نام «شهرهای خلافت خیز شرق» ۲تصریح می کند که علّت نام گذاری این شهر به کاظمین، انتساب آن به دو تن از امامان شیعه است که یکی به دستور هارون الرشید و دیگری به دستور معتصم عباسی شهید شدند. وی در آخرین نوشته اش درباره تأسیس کاظمین می گوید:
۱). این کتاب در سال ۱۹۰۰م در لندن و ترجمه عربی آن در سال ۱۹۳م در بغداد منتشر شد.
۲). منتشر شده در سال۱۹۳۰م در کمبریج.
عبدالله فرزند احمد حنبل (زعیم حنابله) در سال ۹۰۳م (۲۹۰) درگذشت و طبق وصیتش نزدیک حرم کاظمین به خاک سپرده شد. نقل است که عبدالله گفته بود: به نظر من در این سرزمین اولیای خدا مدفونند و من در جوار آنان باشم، برایم خوشایندتر است تا در کنار پدرم به خاک سپرده شوم. ۱
«اِستیون لُوید» ۲باستان شناس انگلیسی تبار در کتاب «دجله و فرات» ۳می نویسد:
آرامگاهی نزدیک قبرستان قدیمی زرتشتی هاست که به «اعظمیه» معروف می باشد و آرامگاهی نیز در شمال بغداد واقع شده که مرقد دو امام از امامان دوازده گانه شیعه در آن قرار دارد… نام قدیم حومه کاظمین، «شونیزیه» و «باب تین» بوده است.
«دونالدسون» جهانگرد انگلیسی به اتفاق همسرش در سال ۱۹۲۸م سفری به کاظمین داشته و در کتاب «عقیده شیعه» مطالب فراوانی درباره تأسیس و پیشرفت این شهر می نویسد. در بخشی از این کتاب آمده است: ۷
هر کسی که از سمت شمال یا غرب به بغداد نزدیک می شود، نگاهش به چهار گلدسته طلایی جلب می شود. شهر کاظمین حرمی دارد که در جهان اسلام شناخته شده است و دو امام مدفون در آن در اوایل قرن هشتم میلادی از دنیا رفته اند و می بایست به دیده احترام به این حرم نگریسته شود.
۱). لی استرانگ، شهرهای خلافت خیز شرق، ص۱۷۹.
۲). او مدت ها به عنوان کارشناس اداره رسیدگی به آثار باستانی در عراق فعالیت داشت.
۳). منتشر شده در سال ۱۹۳م در دانشگاه آکسفورد.
). مدفن ابوحنیفه.
). «شونیز» نام اولین مدفون در این منطقه بوده است.
). ص۱.
۷). منتشر شده در سال ۱۹۳۳م در لندن.
«ریچاردکوک» گردشگر انگلیسی در کتابش به نام «بغداد مدینه السّلام» ۱می نویسد:
کاظمین از بارزترین و مهم ترین نشانه های تمدن اسلامی است و کثرت عبور و مرور به آن، آبادانی بسیاری را با خود به همراه داشته است… موسی کاظم، نواده حسین شهید کربلاست و نزد شیعیان بسیار محترم می باشد. هارون الرشید که از نفوذ و تأثیرگذاری ایشان هراس داشت، دستور حبسش را صادر کرد و این امام در همان حبس از دنیا رفت. حدود سی سال بعد نوه او محمد جواد نیز در همین بارگاه به خاک سپرده شد. ۲
امامین کاظمین (علیهما السلام)
مهم ترین منابع غربی که به زندگانی امام موسی کاظم (ع) می پردازند، کتاب «عقیده شیعه» نوشته دونالدسون و کتاب «شیعه در هند» ۳نوشته «جان هالیستر» می باشد. دونالدسون می نویسد:
امام موسی کاظم (ع) به ارشاد مردم مشغول بود، ولی خوب می دانست که عباسی ها در کمین او نشسته اند و کوچک ترین فعالیت های او را زیر نظر دارند که اگر از آن بوی توطئه علیه حکومت به مشام رسید، به اطّلاع خلیفه برسانند و عاقبتی همچون پدرش در انتظار او خواهد بود. او عصبانی نمی شد و خونسردی اش را حفظ می کرد و آن قدر عبادت کرد که به عبد صالح شُهره گردید. خلیفه وقت عباسی برای جلوگیری از انتشار محبوبیت موسی کاظم (ع) در مدینه، ایشان را به بغداد احضار نمود.
علاوه بر کتاب نام برده، از بهترین منابع غربی مربوط به تاریخ زندگی امام محمّد جواد (ع) کتاب «اثنا عشریه» نوشته «کانون سیل» است.
در صفحات ۱۸۸ تا ۱۹۸ کتاب «عقیده شیعه» مطالب قابل توجّهی آمده است. دونالدسون از همان ابتدا نسبت به موضع گیری معقول امام جواد (ع) شگفت زده می شود؛ آن جا که در مسیر عبور مأمون با هیئت همراه، همه فرار کردند جز امام جواد (ع) و وقتی مأمون علّت را می پرسد امام می فرماید: من خطایی نکرده ام تا بترسم و مطمئن هستم شما نیز به بی گناهی همچون من کاری ندارید.
۱). منتشر در سال ۱۹۳م در لندن.
۲). ص و .
۳). منتشر شده در سال ۱۹۳م در لندن.
آنچه بیش از همه برای دونالدسون جالب توجه بوده، مناظره های متعدّد امام جواد (ع) با علما و دانشمندانی بزرگ از سراسر دنیا و حتی غیرمسلمان می باشد. او تأسّف می خورد که چرا راویان به جای بیان مناقب و کرامات و معجزات حضرت یا دست کم در کنار آن، به جزئیات گفت وگوها آن گونه که شایسته است نپرداخته اند. می گوید: پاسخ کامل امام جواد (ع) به تمام سؤالات این دانشمندان، دلالت بر عقل کامل و علم فراوان ایشان دارد؛ ولی عبّاسیان همچنان غرق در حسد و کینه بودند. امام جواد (ع) در چند روزی که اجتماعات گوناگون به محضرش می رسیدند، استحکام رأی خویش را به نمایش گذاشت و در پایان نیز مأمون به طور رسمی و علنی ازدواج با دخترش «امّ فضل» را به امام پیشنهاد کرد و امام نیز سر به زیر انداخت. پس از ازدواج با امّ فضل نیز مأمون جلساتی را تشکیل می داد تا امام با ارباب علوم مختلف به مباحثه بنشیند و خود مأمون هم حضور داشت و گوش می داد و لذّت می برد.
کانون سیل در کتابش «اثنا عشریه» می نویسد:
امام جواد (ع) با امّ فضل خوشبخت نبود؛ چون او برای حُسن معاشرت و محبّت به امام (ع) با او ازدواج نکرده بود. امّ فضل همیشه شکایت از محمد جواد (ع) به نزد پدرش مأمون، در سرلوحه کارهایش قرار داشت. نامه هایی سراسر مذمّت از جوادالائمه و کسر شأن نسبت به ایشان برای خلیفه می فرستاد؛ اتهاماتی واهی و ناروا! ۱
دونالدسون می نویسد:
«در دوران حیات مأمون نه امام جواد دستگیر شد و نه از جانب حکومت به سختی و زحمت افتاد». ۲
۱). ص.
۲). عقیده شیعه، ص۱۹. به نظر می رسد همین یک دختر مأمون (ام فضل) که به عقد امام جواد (ع) درآمد، برای اذیت و آزار امام کافی بود. شاید اگر جوادالائمه در زمان مأمون به زندان می افتاد، بسی برایش خوشایندتر بود؛ چون دست کم از نیش و کنایه ام فضل در امان می ماند و حبس تحمّل پذیرتر بود. بعید نیست که همین ازدواج ام فضل با امام از سوی مأمون نقشه ای بود تا امام را به شیوه ای غیرمعمول خلفای سابق عباسی زجر دهد؛ به همین دلیل هیچ گاه امام را حبس نکرد تا امام در خانه خود، در حبس واقعی باشد. (مترجم)
دیدارها از کاظمین
۱). منتشر شده در سال ۱۸۷م در لندن.
۲). منتشر شده در سال ۱۷۷م در آمستردام و ترجمه شده توسط دکتر مصطفی واد در سال ۱۹م.
کیو پورتر در کاظمین
۱). مطابق روایات شیعه، امام موسی کاظم (ع) به طور مسموم به شهادت رسیدند.
۲). مطابق روایات و سیره امام (ع) در طول حبس به شیوه های اعجازآمیز از زندان رهایی نیافتند.
۳). این نیز اشتباه است و کسی از بزرگان شیعه چنین چیزی ادّعا نکرده است. ظاهرا این جهانگرد انگلیسی، ماجرای سرداب امام عصر (عج) را با واقعه شهادت امام هفتم (ع) خلط کرده است.
شده است. او به واسطه این گونه کارها نسبت به مراقد اولیای خدا، اظهار پشیمانی از کارهای نادرست خود می کرده و در حقیقت به مراقد ائمه پناهنده می شده. مسلمانان گروه گروه به زیارت کاظمین می آیند. در واقع هر کسی به زیارت کربلا می رود، دوست دارد کاظمین را نیز زیارت کند. من به سهم خود همین مقدار را کافی می دانم و اصراری به وارد شدن به حرم ندارم؛ چون دوست ندارم به مصائبی که غربی ها هنگام تلاش برای ورود به آن جا دچارش شدند، گرفتار شوم. ۱
جیمز فلیکس جونز در کاظمین
جونز در بهار سال ۱۸۰م بار سفر بست و برای سیاحتی از کرانه غربی دجله در شمال بغداد، به عراق آمد و خاطراتش را نوشت. ۲او در مورد کاظمین می نویسد:
از بغداد بیرون آمدیم و گذرمان به خرابه های محلّه کرخ افتاد. پس از پنجاه دقیقه به کاظمین رسیدیم؛ شهری دارای دو نشان زرّین و گلدسته های سر به فلک کشیده که منظره ای وصف ناشدنی را به تصویر کشیده. چنین صحنه ای از دوردست دیده می شود. نخلستانی دور تا دور آن را فرا گرفته و همچون درّی می درخشد. هر قدر نزدیک تر می شوی حقیقت این تصویر برایت بیشتر مجسّم می گردد. می روی و می روی تا این که خود را در کنار حرم می یابی. دور تا دور حرم را خانه های کوچک و قدیمی وساخته شده از گِل و آجر در بر گرفته است. کاظمین ساکنینی از عرب و تعداد زیادی ایرانی دارد. همچنین تعداد کمتری هندی که یا از کشور خود طرد شده اند یا به اختیار خود اقامت در جوار این حرم را برگزیده اند. هر سال نیز این شهر از دورترین نقاط جهان اسلام زائر دارد. مسافرینی را هم از کشورهای غیراسلامی دیدیم که برای علی و اولادش احترام قائلند و آنان را تقدیس می کنند. به همین دلیل در این جا اختلاطی عجیب و غریب از مظاهر گوناگون اجتماعی و از جمله فقر و ثروت وجود دارد که می توان آن را در لباس های حریر عدّه ای و لباس های مندرس و کهنه تعدادی دیگر به روشنی دید. مسیحیان و یهودیان نمی توانند خیلی به حرم مطهر نزدیک شوند، ولی با این حال از این حرم و اطراف آن، مناظر و صحنه های بسیار عجیبی را دیدیم که انسان را متأسف می کند. این که نمی توان
۱). خاطرات جیمز بیلی فریزر در سفر به بغداد به نام «سفرنامه فریزر» در سال ۱۸۰ در لندن منتشر شد و توسط استاد جعفر خیاط (نویسنده مقاله حاضر) ترجمه و در سال ۱۹م در بغداد به چاپ رسید. این مطالب از صفحه ۲۰۰ کتاب او انتخاب شده است.
۲). این دفتر یک سال بعد، با عنوان «گشت و گذاری در حاشیه دجله» به حکومت انگلیسی تبار هندوستان تقدیم شد و در سال ۱۸۷م در جلد ۳ از مجموعه (مختارات جدیده) در بمبئی چاپ شد. (خلیلی) مشابه این حرم با این بنای زیبا و رفیع را در شهرها و کشورهای دیگر دید. ما توانستیم از میان درب نیمه باز حرم، فضای داخل را تا اندازه ای ببینیم. صحنی بود مربع شکل که دورش با معماری ارزشمند و غنی اسلامی تزئین گردیده و دیوارهایی که روی آن آیات قرآن کریم و گفته های بزرگان اسلام با حروف عربی زیبا نوشته شده است.
ما یک روز پیش از عید نوروز ایرانیان، در کاظمین بودیم. شهر در تکاپو بود و مردمی خوشحال با چهره هایی به تبسّم نشسته. این فضا در جوار حرم کاظمین رنگ و بوی معنوی گرفته بود… خورشید کم کم غروب می کند و آخرین پرتوهای طلایی رنگش را با افتخار به گنبد و بارگاه حرم پیشکش می کند. وقتی به جاده های منتهی به حرم می نگری، ستارگان درخشانی را می بینی که به خورشید گرمابخش کاظمین پناه می آورند. ما در راه بازگشت، مردمانی از هر کوی و برزن و از هر نژاد و رنگ با هر زبان و لهجه، عراقی، پاکستانی، افغانی یا از تبّت و مغولستان دیدیم که سواره و پیاده، ولی مشتاقانه می آیند تا معشوق خویش را در آغوش بفشارند. در مسیر به عدّه ای برخوردیم که کنار راه، فرش پهن کرده و با نشاط به نماز مشغول بودند. آنان برای این کار رو به قبله می ایستند. هر کسی را با احساسی متفاوت از دیگری می دیدی. به راستی می توان ادعا کرد که در هیچ جای دیگر دنیا مانند این تنوّع نژادی را نمی یابیم. عرب ها با چهره های جدّی و آن مردانگی که در نگاهشان موج می زند و با لباس مخصوص به خود و سلاحی به کمر زده در رفت و آمدند. با دور شدن از کاظمین و عبور از منطقه ای بیابانی، به نخلستان رسیدیم که در ساحل دجله امتداد پیدا می کند.
نایهولت در کاظمین
جهانگرد هلندی «لیکلاما نایهولت» که در بین سال های ۱۸ و ۱۸۷م در عراق حضور داشت، مدّتی به بغداد آمد و درباره نقاط مثبت و منفی آن بسیار نوشت و خاطرات خود را در میان این نوشته ها گنجاند. او می نویسد:
یکی از پرثمرترین سفرها، سفر به کاظمین بود؛ شهری کوچک در پنج کیلومتری بغداد که شیعیان مخلص در اطراف حرم امام کاظم (ع) تأسیس کرده اند. برای رسیدن به کاظمین، از بازار بزرگ بغداد به سوی ساحل در طرف راست دجله حرکت کردیم و سپس مسیر منحنی رودخانه را به سمت بالا پیمودیم که از آن جا منظره بغداد به زیبایی نمایان بود. پس از نیم ساعت پیاده روی به نخلستانی در ساحل غربی دجله رسیدیم و در مسیر با افراد بسیاری از عَرَب و فارس و هندی روبه رو شدیم که بیشترشان سوار بر مرکب به سمت کاظمین می رفتند. مرکب هایی از برترین نژاد اصیل در جزیره العرب. پس از گذشتن از نخلستان از فاصله دور دو گنبد طلایی حرم کاظمین پدیدار شد و پس از حدود نیم ساعت به اولین خانه های کاظمین رسیدیم.
کاظمین شهر کوچکی است با ساختاری زیبا. بازاری دارد که همه چیز در آن پیدا می شود و شیعیان آن بسیار جدّی و متعصّبند و صرفاً به این دلیل که به حرم نزدیک شده بودم، بسیار سرزنش و داد و بیداد شنیدم. حرم در محاصره دیوار بلندی قرار گرفته و به درهای حرم قفل و زنجیرهایی بسته شده که مردم هنگام ورود و خروج آن را می بوسند. تا جایی که اجازه داشتم، از بیرون به داخل حرم نگاه کنم، فهمیدم که پایه های گلدسته های چهارگانه حرم تزئین گردیده؛ همچنین حجره هایی برای طلاب و اساتید و محل هایی برای درس در نظر گرفته شده است. می گویند داخل حرم بسیار زیبا و دیدنی است؛ ولی اگر اصرار بیش از حدّ برای ورود به حرم داشته باشم، به قیمت جانم تمام می شود.
ژان دیولافوا در کاظمین
این جهانگرد زن فرانسوی به همراه همسرش «مارسل دیولافوا» که مهندس راه و ساختمان و کارشناس آثار باستانی بود، پس از بازگشت از ایران در سال ۱۸۸۱م به عتبات عالیات سفر کردند که سفرنامه ای ۱ارزشمند درباره کاظمین حاصل این سفر بود. دیولافوا و همسرش برای رفتن به کاظمین از «تراموا» استفاده کردند. او در این باره می نویسد:
امروز سوار تراموا شدیم تا به کاظمین برویم؛ آن هم در مدّت ربع ساعت یا بیست دقیقه نهایتاً. تراموا هنوز نصف راه را نرفته بود که ایستاد. به ما گفتند که باید پیاده شویم. وقتی علّت را پرسیدیم، گفتند: مسیر در این قسمت از جاده دست انداز فراوان دارد. اگر تراموا با جمعیت سوار بر آن به حرکت خود ادامه دهد، واژگون خواهد شد. به همین خاطر چند مرد قوی هیکل از قبل آن جا ایستاده بودند تا وقتی تراموا به آن جا رسید، آن را هُل بدهند و به طرف دیگر ببرند. این عملیات نجات در چند دقیقه با تلاش وصف ناپذیر آن چند بیچاره انجام شد. گنبد و گلدسته حرم کاظمین مانند آن چیزی است که در حرم حضرت معصومه در قم دیدم. کوچه های کاظمین تمیزتر از کوچه های بغداد است. پس از عبور از کوچه ها به میدانی بزرگ رسیدیم که جلوی در اصلی حرم قرار گرفته و دور تا دورش پر از مغازه هایی است که اجناس گوناگون دارند؛ از جمله سبزی جات و میوه جات.
۱). منتشر شده در سال ۱۸۸۷م در پاریس. تمام آن به فارسی در ایران و بخش مربوط به عراق به عربی ترجمه شد و در سال ۱۹۸م در بغداد به چاپ رسید. آنچه خواندید از صفحه ۹۰ و ۹۱ و ۹۷ ترجمه شده است.
وقتی وارد میدان شدیم، مردم در اطرافمان تجمع کردند و گفتند نمی گذاریم وارد حرم شوید. ما مسیحی بودیم و به همین دلیل مانع ورود ما شدند. در این کشمکش شاهد رخدادهایی بودم که بهتر است چیزی از آن ننویسم. شوهرم با اهالی درگیری لفظی و فیزیکی پیدا کرد، امّا در همین اثناء فرصت یافتم تا از شکاف در، داخل حرم را ببینم. حیاطی بزرگ و زیبا و رواقی مجلّل روبه روی آن که در اطرافش ستون های باریک با شکلی هندسی و سقفی آیینه کاری شده دیدیم. در چهار زاویه رواق هم چهار گلدسته بلند وجود داشت که فقط قسمت بالای آن با طلا مزین گردیده و سایر قسمت های آن با کاشی فیروزه فام پوشیده شده بود. جمعیت زیادی اطراف ما را گرفته بودند و ما برای فرار از آنها حرکت کردیم؛ چون اگر توقّف می کردیم، امکان درگیری دوباره وجود داشت… یکی از روزنامه نگاران انگلیسی در پی درگیری با مردم کشته شد و کنسول انگلیس با وجود تلاش شبانه روزی، موفّق به یافتن قاتل نشد.
این زن و شوهر فرانسوی در این سفر با مهندسی مسیحی به نام مایکل آشنا شدند. دیولافوا از اولین دیدارش از کاظمین می گفت که نتوانسته وارد حرم شود، امّا خدمه حرم به دلیل از حرکت ایستادن ساعت بزرگ حرم، از او خواهش کرده اند که به حرم داخل شده و ساعت را تعمیر کند. او نیز علاوه بر ابزار کار، دوربین عکاسی اش را به همراه برده و چند عکس از بالا گرفته بود.
ژان در بخش دیگری از سفرنامه اش می نویسد:
در خیابان های اطراف حرم، تفرّجی بر دیوار بلند آن داشتیم و بدون ترس به این کار ادامه دادیم و البته شجاعت و جسارت زیادی به خرج دادیم. کنار حرم، مدرسه ای بود که چند حجره و چند حمام مخصوص زائرین و مسافرین داشت. بخش هایی از گنبدهای حرم در شرف ریختن است، ولی با این حال منظره جذابی را پدید آورده است. ۱
۱). منتشر شده در سال ۱۹۲۰م در لندن.
ژان دیولافوا در مسیر بازگشت، درباره تراموا می نویسد:
بعد از پر شدن تراموا به سرعت به راه افتادیم؛ مثل این که زمین می خواست از جا کنده شود. فکر می کنم این آخرین مسیری بود که راننده تراموا آن را هدایت می کرد. از روی سنگدلی با شلاق بر پشت اسب های بی نوا می نواخت تا هر چه می توانند سریع تر بروند تا او هم هر چه زودتر به خانه اش برسد؛ ولی به عواقب خطرناک این سرعت دیوانه وار توجّهی نداشت. تراموا هم پر از جمعیتی بود که مثل ماهی با حرکت تراموا بالا و پایین می رفتند و روی یکدیگر می افتادند. حرکتشان به چپ و راست با تکان های تراموا هماهنگ شده بود. راننده همچنان شلاق می زد و فریاد می کشید و اسب های بیچاره با هر ضربه، بر سرعتشان می افزودند. تنها امید ما این بود که به کوچه یا مسیر عبور تنگی برسیم، بلکه از سُرعت تراموا کاسته شود. در یکی از کوچه ها از کنار چند قاطر که بار ماهی داشتند رد شدیم؛ خیلی ترسیدند و رم کردند و همه بارشان را روی زمین ریختند. صاحب ماهی ها از پشت سر ما شروع کرد به دشنام دادن و لعن و نفرین. از حق نگذریم تمام این صحنه ها بسیار جالب و خیال انگیز بود و حرکت از میان درختان و دیدن مناظر، قلب و روحم را تسخیر کرده بود. ای کاش این مسیر را پیاده می آمدم و خودم را محروم نمی کردم.
۱). ص۷و۷۷ از ترجمه عربی.
اِرنست آلفرد در کاظمین
تزئینات و ترکیب رنگ ها در این جا مشاهده کرده، قبلاً ندیده است. همچنین به داستانی که مهندس مایکل برای ژان دیولافوا تعریف کرده اشاره می کند و قطعه ای جالب و خنده دار به آن می افزاید؛ می گوید:
روزی که ساعت حرم مطهر از حرکت ایستاد، برای تعمیرش نیاز به مهندس آشنای با این ساعت ها پیدا شد. یک مهندس فرانسوی که در ابتدا با ورودش به آن جا شدیداً مخالفت شده بود، برای تعمیر ساعت به درخواست خدّام وارد حرم می شود. چون یک نفر به حمایت از او به خادمان گفته بود که رسول خدا (ع) روزی اجازه دادند که قاطری که بار آجر داشته (برای تعمیر دیوار) وارد مسجد شود و بدین وسیله با این مقایسه تامّل برانگیز و خنده آور، به مهندس غربی اجاز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 