پاورپوینت کامل زمان ورود کاروان حسینی به کربلا ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زمان ورود کاروان حسینی به کربلا ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زمان ورود کاروان حسینی به کربلا ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زمان ورود کاروان حسینی به کربلا ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
کنکاش و پژوهش در موضوع اربعین حسینی بحث تاریخی مهمی است. بحث از این که آیا کاروان حسینی پس از ماجرای حرکت دادنشان به کوفه و شام، آیا دیگربار به کربلا آمدند؟ اگر چنین است، در چه زمانی آمدند؟ آیا در اربعین اول می توانستند به کربلا برسند؟ یا امکان نداشته و در اربعین دوم بازگشتند یا در تاریخ دیگری بوده است؟ اینها برخی از احتمالات و مسائل مطرح در این زمینه است.
در بحث تاریخی، برای رسیدن به نتیجه درست باید ادله دو طرف را بیان کنیم و پاسخ دهیم[۱] [۱].
زیارت جابر و عطیه
درباره زیارت جابر در روز اربعین، شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعه» تصریح می کند که جابر به زیارت حضرت شتافته است. ایشان می نویسد:
یوم العشرین منه (صفر) هو الیوم الذی ورد فیه جابر بن عبدالله الانصاری صاحب رسول الله(ع) و رضی الله تعالی عنه من المدینه إلی کربلاء لزیاره قبر سیدنا أبی عبدالله، فکان اول من زاره من الناس؛[۲]
روز بیستم صفر، روزی است که جابر یار پیغمبر، خود را از مدینه به کربلا رساند و موفق به زیارت قبر حضرت ابی عبدالله(ع) شد و او اولین زائر سیدالشهداست.
شیخ مفید، شیخ طوسی،[۳] علامه حلی،[۴] شیخ رضی الدین علی بن یوسف حلی،[۵] کفعمی،[۶] علامه مجلسی[۷] و محدث نوری این واقعه را نقل کرده اند که در روز صفر جناب جابر برای زیارت سیدالشهدا(ع) به کربلا آمد.
جابر از بزرگان و صحابه جلیل القدر پیغمبر است که در حدود نود سالگی از دنیا رفت.[۸] جناب جابر از شاهدان شب دوم عقبه در قضیه منی و از حاضران در جنگ خندق و بیعت شجره است.[۹] او جنگ را در رکاب پیغمبر جنگید و در جنگ صفین از یاران امیرالمؤمنین(ع) بود.[۱۰] به هر حال جزو سابقون به تمام معناست. ایشان از توفیق درک و همراهی امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین و امام باقر(ع) را نیز داشته است. این روایت را شیخ کلینی با سند صحیح از امام باقر(ع) نقل می کند که جابر هیچ گاه دروغ نگفته است.[۱۱] وی از راویان حدیث است که حدیث از او نقل شده است.[۱۲] برجستگی علمی جناب جابر به اندازه ای است که ذهبی با این که اختلاف مشرب با شیعه دارد، از او به عنوان فقیه و مفتی مدینه در زمان خود نام برده است.[۱۳] مرحوم سید محسن امین از او به عنوان یکی از اجلای مفسران قرآن نقل می کند.[۱۴]
عطیه بن سعد عوفی که همراه جابر در زیارت اربعین بوده و برخی به غلط او را غلام جابر معرفی می کنند نیز از دانشمندان و مفسران است. او که توفیق حضور در کربلا را در رکاب جابر یافته، از مردان علم و حدیث است و روایات بسیاری در فضیلت امیرالمؤمنین(ع) از او نقل شده است.[۱۵] وی مفسر قرآن بود و می گفت: من قرآن را سه بار با دید تفسیری و بار با نگاه قرائتی بر ابن عباس خواندم.[۱۶]
شیخ ابوجعفر محمد بن ابی القاسم محمد بن علی طبریِ امامی در کتاب «بشاره المصطفی» نقل می کند که عطیه می گوید: به همراه جابر به قصد زیارت سیدالشهدا آمدم. جابر در کنار فرات غسل کرد و با آن کیفیت خاص ذکر می گفت و بعد به من گفت که دستم را روی قبر بگذار و از حال رفت و سه بار یا حسین گفت و «حبیب لا یجیب حبیبه.. .» تا آخر و بعد آن زیارت را خواند که زیارت بسیار عجیبی است. بعد که زیارت را تمام می کند، به عطیه می گوید برخیز و مرا به سمت خانه های کوفه ببر.[۱۷] این ماجرا را طبری (از علمای شیعه) در «بشاره المصطفی» نقل می کند و خوارزمی (از علمای اهل سنت) با اندک تفاوتی در کتاب ارزشمند «مقتل الحسین(ع)» آورده است.[۱۸] این که جابر گفت: دستم را روی قبر بگذار، قرینه است بر این که نابینا بوده و همین عذر و دلیل عدم حضور او در رکاب امام حسین(ع) در واقعه عاشوراست. ابن قتیبه نیز در کتاب «الامامه والسیاسه» تصریح می کند که جابر بن عبدالله در واقعه حرّه (که حدود یک سال پس از واقعه کربلا در مدینه روی داد) نابینا بود.[۱۹]
در روایت دیگری که سید بن طاووس نقل می کند و با نقل طبری تفاوت دارد، باز هم بیستم صفر را ذکر کرده که با جابر آمدم و همین ماجرای غسل را بیان می کند، ولی باز هم نشان دهنده عمق معرفت اوست و بعد زیارت حضرت علی اکبر(ع)، زیارت شهدا و قمر بنی هاشم(ع) را نقل می کند و این همان زیارتی است که جناب جابر همراه با عطیه به کربلا آمده است.[۲۰]
مشخص نیست که عطیه چگونه به جابر ملحق شد؟ دو احتمال در این باره داده می شود: یکی این که عطیه در آن سال به حج رفته و سپس همراه جابر از مدینه به سمت عراق و کربلا حرکت کرده است. احتمال دیگر این است که جابر از مدینه به کوفه رفته باشد، و در واقع عطیه از کوفه به جابر ملحق می شود و به سوی کربلا می آید. هم روایت طبری و هم روایت سید بن طاووس در این جا مقیّد است به این که زیارت هر دوی آنها در روز بیستم صفر بوده است. البته در این دو روایت، خبری از ملاقات با امام زین العابدین(ع) نیست. آیا اهل بیت به کربلا آمدند؟ آیا جابر هم موفق به زیارت امام زین العابدین(ع) شد؟ این جای بحث دارد.
عبور اهل بیت از کربلا
اما درباره عبور اهل بیت(ع) از کربلا، ابن نما حلی (م ۶۴۵ق) از بزرگان شیعه و صاحب کتاب «مثیر الاحزان» می نویسد:
ولما مرّ عیال الحسین بکربلاء وجدوا جابر بن عبدالله انصاری رحمه الله علیه و جماعهً من بنی هاشم قدموا لزیارته فی وقتٍ واحد، فتلاقوا بالحزن والاکتئاب والنوح علی هذا المصاب المقرح لاکباد الاحباب؛[۲۱]
وقتی که اهل بیت ابی عبدالله(ع) به کربلا آمدند، دیدند جماعتی از بنی هاشم با جابر برای زیارت امام حسین(ع) آمده اند و اینها همدیگر را در یک زمان دیدند و مشغول نوحه وسوگواری بر این مصیت جگرسوز شدند.
حال این پرسش مطرح می شود که اهل بیت چه زمانی آمدند؟ وقتی آمدند که جابر پیش از آنها به کربلا رسیده بود و جماعتی بنی هاشم نیز همراه او بودند. سید بن طاووس در لهوف می گوید:
فوصلوا إلی موضع المصرع فوجدوا جابر بن عبدالله الانصاری رحمه الله و جماعهً من بنی هاشم و رجالاً من آل الرسول قد وردوا لزیاره قبر الحسین(ع) فوافوا فی وقتٍ واحد، وتلاقوا بالبکاء والحزن واللطم؛[۲۲]
اهل بیت به کربلا آمدند و جابر بن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم را دیدند که آنجا بودند. مردانی از اهل بیت پیغمبر نیز بودند که همگی برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمده بودند. همه با هم یک جا و یک زمان مشغول گریه و اندوه و لطم (به صورت و سینه زدن) شدند.
یعنی وقتی اهل بیت به کربلا آمدند، جابر را با عده ای از بنی هاشم و مردانی از خاندان رسالت دیدند. اینها بنی هاشمی بودند که در رکاب حضرت در کربلا حاضر نبودند. گرچه آنان را نمی شناسیم و تاریخ آنها را معرفی نکرده، ولی مسلما جزو اسیران کربلا نبودند؛ چون بنابر نقل ابن طاووس پیش از ایشان به کربلا رسیده بودند.
از این بالاتر، روایتی است که شیخ صدوق در امالی از فاطمه بنت علی(ع) آورده است که می گوید: «إلی أن خرج علی بن الحسین بالنسوه و ردّ رأس الحسین(ع) إلی کربلاء»؛[۲۳] حضرت علی بن الحسین(ع) اهل بیت را آورد و سر مطهر ابی عبدالله(ع) را به کربلا بازگرداند. این را شیخ صدوق به نقل از فاطمه بنت علی آورده است.
جریان واقعه کربلا از چند راه به دست ما رسیده است: ۱. توسط خاندان رسالت، از جمله حضرت امام زین العابدین، حضرت زینب، ام کلثوم و فاطمه بنت علی(ع) نقل شده است؛ ۲. دشمنان اهل بیت آن را نقل کرده اند. بنابراین، روایت شیخ صدوق نیز بر بازگشت اهل بیت به کربلا تصریح می کند و کسی نمی تواند منکر بازگشت اهل بیت به کربلا شود.
زمان ورود اهل بیت به کربلا
بحث فقط درباره زمان ورود اهل بیت است. در این باره سه قول مطرح است:
یک قول این است که اهل بیت(ع) در بیستم صفر به کربلا بازگشتند. این قول عده قابل توجهی است. اینان از یک طرف زیارت جابر را نقل می کنند و از سوی دیگر ملاقات او با اهل بیت را نیز بیان کرده اند و می گویند: جابر روز بیستم صفر به کربلا آمده است و ملاقات با اهل بیت نیز در جریان همین زیارت بوده است؛ پس اهل بیت نیز در همان بیستم صفر به کربلا آمدند. مرحوم قاضی طباطبائی& بر این مطلب تأکید فراوان دارد. ایشان ـ که امام جمعه شهید تبریز است ـ کتاب مفصلی در زمینه اثبات اربعین اول دارد. در بررسی ریشه های بحث اربعین باید دانست که شاید اولین کسی که زیارت بازگشت کاروان حسینی در اربعین را نقل کرده، ابوریحان بیرونی (مق) در کتاب «الآثار الباقیه» است. وی در این کتاب می گوید که روز اول صفر، سر مطهر سیدالشهدا(ع) وارد مدینه می شود و در روز صفر سر مطهر به بدن ملحق می گردد و در آن روز زیارت اربعین است:
و فی العشرین رد رأس الحسین(ع) إلی مجثمه حتّی دفن مع جثته و فیه زیارت الاربعین و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام؛[۲۴]
در بیستم صفر سر حسین (ع) به بدن بازگردانده شد تا به همراه بدن دفن گردد، ودر آن روز زیارت اربعین است، که اهل بیت او پس از خروجشان از شام به زیارت او شتافتند.
قرطبی (م ق) در کتاب تذکره نقل می کند که امامیه می گویند سر مطهر پس از روز از شهادت به کربلا بازگشت: «و هو یوم معروف عندهم یسمّون الزیاره فیه زیاره الاربعین»؛ وآن روز معروفی است که نزد شیعه است که به آن زیارت اربعین می گویند.[۲۵]
زکریا بن محمد بن محمود قزوینی (م ق) همین مطلب را نقل کرده که روز اول صفر روز عید بنی امیه است که سر مطهر ابی عبدالله را به شام وارد کردند: «و العشرون منه ردّت رأس الحسین(ع) إلی جثته»؛ روز بیستم صفر سر مطهر به بدن بازگردانده شد.[۲۶]
شیخ بهائی (م ق) در کتاب «توضیح المقاصد» درباره می گوید:
و فی هذا الیوم وهو یوم الاربعین من شهادته(ع) کان قدوم جابر انصاری لزیارته(ع) واتفق فی ذلک الیوم ورود حرمه من الشام إلی کربلاء، قاصدین المدینه علی ساکنه السلام و التحیه؛[۲۷]
روز اربعین، روز آمدن جابر است برای زیارت سیدالشهدا، و آن روز ورود اهل بیت از شام به کربلاست، که از این جا به مدینه روند.
مناوی (م ق) در «فیض القدیر» آورده است: «و الامامیه یقولون: الرأس أعید إلی الجثه و دفن بکربلاء بعد اربعین یوماً من القتل»؛[۲۸] شیعه می گویند: سر مطهر به کربلا بازگردانده شد و همراه بدن، بعد از چهل روز از شهادت دفن گردید.
علامه مجلسی (م ق) درباره علّت استحباب زیارت سیدالشهدا(ع) در روز اربعین می فرماید:
و المشهور بین الاصحاب أن العله فی ذلک رجوع حرم الحسین صلوات الله علیه فی مثل ذلک الیوم إلی کربلاء عند رجوعهم من الشام، و الحاق علی بن الحسین صلوات الله علیه الرؤوس بالاجساد.[۲۹]
مشهور بین اصحاب این است که علت آن، بازگشت خاندان امام حسین(ع) در آن روز به کربلاست، به هنگام بازگشت از شام، و ملحق ساختن سرها به بدن ها توسط علی بن الحسین(ع) است.
شبراوی در «الاتحاف بحب الاشراف» می نویسد: «و قیل أعید إلی الجثه بکربلاء بعد اربعین یوماً من مقتله»؛[۳۰] گفته شده که پس از چهل روز سر به بدن بازگردانده شد.
شبلنجی (متوفای ق) می گوید: «و ذهبت الامامیه إلی أنه أعید إلی الجثه و دفن بکربلاء بعد أربعین یوماً من المقتل»؛[۳۱] امامیه می گویند: سر به بدن بازگردانده شد، و پس از چهل روز از شهادت در کربلا دفن گردید.
آیت الله میرزا محمد اشراقی، معروف به «ارباب» کتابی به نام «الاربعین الحسینیه» دارد. وی انسان متتبعی بودند و به نظر می رسد کتاب «تحقیق درباره اربعین اول» مرحوم آیت الله شهید قاضی طباطبائی از همین دو سه صفحه مرحوم اشراقی الهام گرفته باشد؛ چون ایشان همین سخنان را در قالب صدها صفحه پرورانده است و البته تتبع بسیار نموده است؛ ولی جان سخن را مرحوم اشراقی پیش از ایشان بیان کرده است، و آن این است که بازگشت در اربعین اول استبعادی ندارد و کسی نمی تواند با دلیل استبعادی رجوع اهل بیت(ع) را به کربلا رد کند. مرحوم قاضی طباطبائی هم تتبع گسترده ای در همین محور دارد. اینها کلام موافقین است.
این نظر، مخالفینی نیز دارد؛ از جمله سید بن طاووس که در «اقبال الاعمال»[۳۲] در این باره نظری دارد. علامه مجلسی،[۳۳] محدث نوری،[۳۴] محدث قمی،[۳۵] مرحوم آیتی[۳۶] و شهید مطهری[۳۷] در این گروهند. برخی هم نتوانستند هیچ نظری ارائه دهند و سکوت کرده اند؛ مانند مرحوم آیت الله طبسی نجفی.[۳۸]
در این جا برای روشن شدن دورنمای بحث بر چند مطلب تأکید می کنیم:
. در نسبت اصل اربعین و ارتباط آن با زیارت سیدالشهدا(ع) در آن روز خاص و استحباب زیارت امام در روز اربعین جای شک و تردید نیست.
. نسبت به زیارت جناب جابر در روز اربعین هم جای شک نیست.
. در ملاقات جابر با اهل بیت(ع) هم جای شک نیست.
حالا اگر بگوییم این زیارت و این ملاقات نیز در همان اربعین بوده است، پس معلوم می شود که بازگشت اهل بیت هم در روز اربعین است.
آیا بازگشت اهل بیت به کربلا در اربعین اول ممکن است؟
در این جا این سؤال مطرح می شود که آیا بازگشت ایشان در اربعین اول ممکن است یا نه؟ اصل امکان ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 