پاورپوینت کامل مباشران و دستیاران قتل امیر مؤمنان (ع) ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مباشران و دستیاران قتل امیر مؤمنان (ع) ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مباشران و دستیاران قتل امیر مؤمنان (ع) ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مباشران و دستیاران قتل امیر مؤمنان (ع) ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
۹۳
درآمد
در رمضان سال ۴۰ هجری، شهادت امیرمؤمنان (ع) در محراب مسجد کوفه به دست ابن ملجم مرادی صورت گرفت. غالب منابع تاریخی از آگاهی امام به شهادت خویش و شناخت دقیق ایشان از ابن ملجم مرادی تصریح کرده اند. حتی امام (ع) خبر داده بود که با یک ضربه شمشیرکه به فرق سرش فرود خواهد آمد و محاسنش از خون سرش رنگین خواهد شد، به شهادت می رسد. [۱] گویا امام علی (ع) می خواست مردم را در مقابل دعوت و شعارهای خوارج و دیگر فرقه های منحرف مصون دارد و از طریق تصدیق و مشاهده پیش گویی های غیبی، با دل های مؤمنان ارتباط برقرار نماید و اعتقاد به امامت را در آنان ترسیخ و تقویت کند. [۲]
مرادی در اجرای این جنایت هولناک و خیانت به بشریت، ترغیب، مشورت و دستیاری افرادی از همفکران خود را همراه داشت. آن گونه که عبدالجلیل رازی قزوینی می نویسد: متولّی آن امر، قطام خارجیه، مشیر اشعث قیس ناصبی کهن، شریک در قتل أمیرالمؤمنین (ع) با عبدالرّحمن ملجم لعنه الله یکی شبیب بن بجره و یکی وردان بن مجالد، هرسه مجبّر و خارجی علیهم لعنه الله و لعنه اللّاعنین. [۳]در این نوشتار ضمن اشاره به روند شکل گیری این جنایت، به نقش ابن ملجم مرادی و چهار نفر از شریکان جنایت پیشه او می پردازیم.
ابن ملجم مرادی
عبدالرحمن بن ملجم مرادی [۴] در سال بیست هجری در فتح مصر شرکت کرد و با اشراف آن خطه درآمیخت. خلیفه دوم سفارش وی را به عمرو عاص کرد و از حاکم مصر خواست تا خانه ابن ملجم را در جوار مسجد قرار دهد تا او که به ظاهر از عباد دانسته شده [۵] و در پیشیانی اش اثر سجود بود، [۶] به مردم قرآن و فقه بیاموزد. [۷] ابن ملجم مرادی پس از شهادت محمد بن ابی بکر، والی منصوب امیرمؤمنان (ع) مصر را ترک گفت و راهی کوفه شد[۸] و در پیکار صفین در سپاه امام بود و پس از جنگ، در صف خوارج در نهروان به جنگ با امیرمؤمنان (ع) رفت و از بازماندگان این پیکار بود. پس از پایان نبرد نهروان، بقایای خوارج مورد ملاطفت امام قرار گرفتند و حتی چهل مجروح خارجی به دستور حضرت به کوفه منتقل شده و پس از مداوا و بهبودی مرخص شدند؛ [۹] اما برخی از ایشان همچون ابن ملجم مرادی بر دشمنی خود باقی ماندند.
زمانی که امیرالمؤمنین علی (ع) از گروهی بیعت می گرفت، ابن ملجم مرادی دو بار پیش آمد تا با امام بیعت کند، اما امام امتناع ورزید. برای بار سوم اجازت فرمود که بیعت کند، هنگامی که دست از دست او کشید فرمود:
«شقی ترین انسان امت، از چه برنمی خیزد تا موی مرا از خون من خضاب کند؟! به آن کس که جانم محکوم مشیت اوست این (یعنی محاسن مبارک) از آن (یعنی خون فرقش) رنگین خواهد شد». [۱۰]
امیرالمؤمنین (ع) که با دست خود عطایای مردم را می پرداخت، وقتی نوبت به عبدالرحمن مرادی رسید، عطایش را به او تسلیم فرمود و این شعر از «عمرو بن معدی کرب» را انشاء کرد:
ارید حباءه و یرید قتلی
غدیرک من خلیلک من مراد[۱۱]
می خواهم به او بخشش کنم، او مرگ مرا همی جوید. بیاور عذرپذیر خود را نسبت به دوست مرادی خود (بگو بهانه تو چیست نزد دوست مرادی تو؟).
و سپس این دو بیت را برای مثل خواند:
اشدد حیازیمک [۱۲] للموت
فانّ الموت لاقیک
و لا تجزع من القتل
اذا حلّ بوادیک
کمر برای مرگ من استوار ببند که مرگ دیر یا زود فرا خواهد رسید. در آن هنگام که مرگ تو فرا رسد، لب از جزع فرو بند. [۱۳]مرادی راهی مکه شد و یک سال و پنج ماه پس از جنگ نهروان، امیرمؤمنان (ع) را در مسجد کوفه به شهادت رساند. [۱۴]
توطئه در مکه
با پایان موسم حج در سال ۳۹ هجری سه نفر از خوارج در کنار خانه خدا گرد آمدند. آنان که به ظاهر از نتیجه حکمیت در جنگ صفین ناراضی بودند، تصمیم گرفتند تا امیرمؤمنان (ع) و دو نفر از سران شام را در یک روز مشخص به قتل رسانند. عبدالرحمن بن ملجم مرادی قتل امیرمؤمنان (ع) را بر عهده گرفت؛ حجاج بن عبدالله که به «بُرَک» معروف بود، کشتن معاویه را پذیرفت؛ عمرو بن بکر نیز کشتن عمرو بن عاص را عهده دار شد. آنان پس از عمره ماه رجب، مکه را ترک گفتند. [۱۵]
ورود به کوفه
ابن ملجم مرادی ده روز مانده به آخر شعبان سال ۴۰ هجری به کوفه آمد و چون علی (ع) از رسیدنش خبر یافت، فرمود: آیا رسید؟ همانا جز آن، چیزی بر عهده من نمانده و اکنون هنگام آن است. [۱۶] ابن ملجم به دیدار خوارج می رفت و آنان نیز به دیدار او می آمدند. [۱۷] او از هنگام نماز صبح تا نزدیک ظهر در انجمن قبیله «تیم الرباب» در محفل خوارج می نشست، اما نقشه خود را از دوستانش پنهان می داشت. [۱۸] شمشیری را به هزار درهم خرید و آن را زهر داد. روزی امیرمؤمنان (ع) وی را که در حال زهرآلود کردن شمشیرش بود، دید و علت را جویا شد. او نیز به دروغ گفت آن را بر علیه دشمنم و دشمن تو آماده می سازم![۱۹]
استقرار در خانه اشعث
مرادی از ابتدای ورود به کوفه، در خانه اشعث بن قیس مستقر شد و تمام مدت یک ماه حضورش در کوفه، در خانه او اقامت داشت. [۲۰] اشعث کندی از بزرگان یمن و یکی از اصحاب پیامبر (ص) بود. [۲۱] او پس از رحلت رسول خدا از دین برگشت و به اسارت درآمد. [۲۲] ابوبکر او را عفو کرد و خواهر خویش را به ازدواج وی درآورد. [۲۳] چشم اشعث در نبرد یرموک که در عهد این خلیفه با روم صورت گرفت، آسیب دید. [۲۴] به سال ۳۴ هجری از سوی عثمان به حکومت آذربایجان منصوب گردید. این امر پس از ازدواج پسر عثمان و دختر اشعث تحقق یافت. [۲۵] عثمان سالانه یکصدهزار درهم به اشعث می بخشید. [۲۶]
اشعث در دوران خلافت علی بن ابی طالب (ع) حضوری نامطمئن و آکنده از دردسر و مزاحمت داشت. امام علی (ع) او را از استانداری آذربایجان عزل کرد و ضمن درخواست محاسبه اموال، به مدینه فراخواند. [۲۷] اشعث خواست به شام بگریزد؛ زیرا از نامه امام و محاسبه مال آذربایجان ناخشنود بود.
شرم از اطرافیان و مخالفت آن ها با این اقدام، سبب شد تا رهسپار کوفه شود. [۲۸] او در نبرد صفین ریاست قبیله کنده را بر عهده داشت. وقتی امام او را از ریاست قبایل یمنی برکنار کرد، نخستین اختلاف را در سپاه امام پدید آورد. این ماجرا با گماردن وی بر قسمت چپ سپاه عراق پایان یافت. [۲۹]
زمانی که قرآن ها به نیزه آویخته شد، [۳۰] اشعث بن قیس با گستاخی تمام به امام گفت: باید در پی مالک اشتر فرستی تا از جنگ بازایستد؛ در غیر این صورت، چنان که عثمان را کشتیم، تو را نیز خواهیم کشت![۳۱] اشعث و کسانی که بعدها در شمار خوارج درآمدند، امام را مجبور کردند تا ابوموسی اشعری را نماینده خود قرار دهد. [۳۲] نقش او در شکل گیری خوارج و جنگ نهروان، تردیدناپذیر است. اشعث خود را در شمار سپاه امام می دانست؛ ولی به گفته ابن ابی الحدید، همه فسادها و اضطراب ها و اختلاف های سپاه امام در وی ریشه داشت. [۳۳] او حتی یک بار حضرت را به قتل تهدید کرد. [۳۴] امام (ع) اشعث را انسانی حسود، متکبّر، ترسو و منافق شمرده و لعن کرده است: «لعنت خدا و لعنت کنندگان بر تو باد. . . سزاوار است که خویشِ وی، دشمنش دارد و بیگانه بدو اطمینان نیارد». [۳۵] اشعث محوری ترین مشاور ابن ملجم مرادی بود و در شب حادثه نیز از نزدیک حوادث را دنبال می کرد. [۳۶]
آشنایی با قطام
ابن ملجم در قبیله تیم الرباب دلباخته زنی زیبا از خوارج به نام قطام گردید. [۳۷] قطام دختر شجنه[۳۸] بن عدی بن عامر بود که پدر و برادر این زن در صف خوارج در نهروان کشته شده بودند. [۳۹] ابن ملجم سخت دلباخته او شد و از وی خواستگاری کرد. قطام نیز کابین خویش را سه هزار درهم، یک غلام و یک کنیز و کشتن علی بن ابی طالب (ع) قرار داد! ابن ملجم درباره کشتن امام پرسید و قطام گفت: باید او را غافلگیر کنی. اگر او را کشتی، آرزوی خویش و مرا برآورده ای و عیش با من، تو را خوش باد. اگر کشته شدی، آنچه پیش خدا هست از دنیا و زیور و مردم دنیا بهتر و پاینده تر است. ابن ملجم گفت: به خدا سوگند که جز برای کشتن علی (ع) نیامده ام. آنچه خواستی برایت مهیا خواهم کرد. [۴۰]
شاعر در مورد مهر قطام و جنایت ابن ملجم چنین سروده است:
فلم أر مهرا ساقه ذو سماحه
کمهر قطام بین غیر مبهم [۴۱]
ثلاثه آلاف و عبد و قینه
و قتل علی بالحسام السمّم (المصمم)
فلا مهر أغلی من علی و إن علا
و لا فتک الّا دون فتک ابن ملجم [۴۲]
هیچ کابینی همچون کابین قطام ندیدم که آشکار بود و ابهامی نداشت. سه هزار (درهم) و یک برده و یک کنیزک و کشتن علی (ع) با شمشیر زهرآلود. هیچ کابینی گران تر از علی (ع) نبود؛ هرچند بسیار باشد، و هیچ جنایتی نیست، مگر این که از جنایت ابن ملجم کمتر است.
کمک یک جاسوس شامی
به گزارش ابن شهرآَشوب، مردی از وکلای عمرو بن عاص نیز ابن ملجم را در این جنایت یاری کرد. او مدعی است این جاسوس نابه کار با حمایت مالی، یکصدهزار درهم به او داد تا مرادی از این پول، مهر قطام را بپردازد. [۴۳] این روایت گواه این مدعاست که معاویه با مکر و حیله و به واسطه گماشتگان خود در کوفه، از کشتن امیرمؤمنان (ع) حمایت کرد. ابیات ابوالاسود دؤلی [۴۴] بر این نکته اشاره دارد: [۴۵]
ألا أبلغ معاویه بن حرب
فلا قرت عیون الشامتینا
أفی الشهر الحرام فجعتمونا
بخیر الناس طرا أجمعینا[۴۶]
به معاویه بن حرب بگو که دیده سرزنش گران روشن مباد. آیا در ماه حرام ما را به فاجعه بزرگ (قتل) بهترین تمامی مردم مبتلا ساختید؟!
دستیاران همراه
ابن ملجم مرادی افزون بر حمایت و مشورت اشعث بن قیس و ترغیب و دستور قطام، دو دستیار را نیز برای اجرای نقشه شوم خود همراه داشت:
۱- وردان بن مجالد
وردان بن مجالد بن علفه بن الفریش، عموزاده قطام بود. [۴۷] قطام به مرادی گفت: «کسی را پیدا می کنم که پشتیبان تو باشد و در این کار کمکت کند. » آن گاه از وردان درخواست یاری کرد و او نیز به دستور آن زن، به ابن ملجم پیوست. [۴۸]
۲- شبیب بن بجره
شبیب بن بجره اشجعی، از خوارج مقیم کوفه و از دوستان و همفکران مرادی بود. ابن ملجم به او پیشنهاد داد در کاری شرکت کند که شرف دنیا و آخرت است و زمانی که به کشتن امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) اشاره کرد، شبیب با تعجب گفت: خدا مرگت بدهد! چه می گویی؟ چگونه می توان بر علی دست یافت؟ ابن ملجم گفت: آسان است. در مسجد کمین می کنیم. او محافظی ندارد. همین که برای نماز صبح آمد، با شمشیرهایی که زیر لباس داریم، حمله می کنیم و کارش را می سازیم.
شبیب بن بجره همچنان دودل بود، اما ابن ملجم دست از او برنداشت و سرانجام او را با خود هم دست ساخت. [۴۹] آن گاه شبیب را با خود به مسجد کوفه نزد قطام برد و او را به قطام معرفی کرد. قطام در آن وقت در مسجد کوفه چادر زده، معتکف شده بود. قطام گفت: بسیار خوب! وردان هم با شما همراه است. هر شبی که تصمیم گرفتید، اول نزد من بیایید. [۵۰]
شب حادثه
در شب حادثه، ابن ملجم به همراه دو دستیار خود در مسجد کوفه مستقر شدند. مرادی در آغاز، پیش قطام رفت و گفت: اینک شبی است که با دو یارم وعده کرده ام که هر یک از ما یکی از سه تن را بکشد. پس قطام پارچه ابریشمی خواست و سینه آنها را ببست. [۵۱] به گزارش ابن اعثم کوفی، ابن ملجم نزد قطام شراب خورد. [۵۲] ابن ملجم مرادی با اشعث بن قیس کندی آهسته گفت وگو می کرد و آن گاه نزدیک سپیده دم، اشعث به ابن ملجم گفت: بپا خیز که صبح رسوایت می کند (هوا روشن می شود). [۵۳]
به گزارش ابوالفرج اصفهانی، حجر بن عدی به اشعث گفت: «ای یک چشم! تو او را خواهی کشت؟!» و به سوی خانه امیرالمؤمنین (ع) شتافت تا او را از جریان این ترور آگاه سازد، اما او از راهی رفت و امیرالمؤمنین از راه دیگری به سوی مسجد حرکت کرد. مقدر نبود که حجر بن عدی امیرا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 