پاورپوینت کامل سامراء در سفرنامه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سامراء در سفرنامه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سامراء در سفرنامه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سامراء در سفرنامه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۵۷

مقدمه

«سُرّ مَن رَأی» یا همان «سامراء» یکی از شهرهای بزرگ استان صلاح الدین عراق است که در بخش شرقی رود دجله، در فاصله ۱۲۵ کیلومتری شمال بغداد واقع شده است. جمعیت آن سیصدهزار نفر است که بیشتر آنان اهل سنت هستند. وجود مرقد مطهر دو امام معصوم شیعه و تولد حضرت ولی عصر (علیهم السلام) در آن، گواه بر اهمیت این شهر نزد شیعیان است. معتصم بالله، خلیفه عباسی (خلافت از ۲۱۸ ق) دستور ساخت این شهر را داد و پس از اتمام کار، پایتخت عباسیان را از بغداد به سامراء منتقل کرد. این شهر به نام سازنده آن، «عسکر المعتصم» نیز نامیده می شد. مرقد مطهر امامین علی النقی و حسن عسکری (علیهما السلام) و سرداب منسوب به حضرت ولی عصر (عج) باعث شد که سامراء هم یکی از شهرهای زیارتی شیعیان گردد و میلیون ها زائر شیعه به این شهر رفت وآمد کنند؛ هر چند عموم اهل سنت هم به این مکان عنایت ویژه ای دارند. در این مقاله برآنیم تا مشاهده ها و گزارش های زائران و بزرگانی را بازگو کنیم که خاطرات خود از این شهر و دیگر شهرهای زیارتی را در قالب سفرنامه نگاشته اند و اکنون پس از سال ها، وضعیت آن روز شهر سامراء و مرقد مطهر امامین عسکریین (علیهما السلام) را توصیف می کند. روش ما در این مقاله این است که خاطرات زائران سامراء را به صورت موضوعی، تنظیم و خدمت خوانندگان تقدیم کنیم.

مسیر سامراء

زائرانی که قصد زیارت امامان مدفون در سامراء را داشتند، ابتدا از کاظمین به بلد و از آنجا تا کنار شطّ دجله می رفتند و باید از شطّ عبور کرده، به شهر سامراء می رسیدند که در همواره با سختی و مشقّت همراه بوده است. میرزا عبدالحسین خان افشار رومی (سفر در ۱۲۹۹ ق- ۱۲۶۱ ش) یکی از نظامیان دوره قاجار که به ایل افشار رومی وابسته بود، در سفرنامه خود درباره این مسیر می نویسد:

راه امروزی کلًا سبزه و گل و بسیار باصفا بود. تا کنار شطّ رسیدیم. ده مختصر ولی آبادی کمی داشت و چند کاروانسرا، محض زوّار ساخته اند. در این جا پیاده شده، مال ها را در همان کاروانسرا گذاشتیم. جهت مرور زوّار از آب، چند قُفّه حاضر بود. قُفّه چیزی است که گرد مثل دیگ مانند، بسیار بزرگ که از چوب بافته اند. اسباب های خود را میان قُفّه گذاشته، خودمان هم سوار شدیم. شیخ علی برادر شیخ احمدِ زیارتنامه خوان که به استقبال آمده بود، آن هم سوار شده، با پارو قُفّه را از روی شطّ می بردند، تا این که به آن طرف رسیدیم. نفری سه قمری اجرت گرفتند. آن طرف آب، حمّال بود. اسباب ها را کرایه داده، با شیخ علی بردند به شهر. بنده و حاجی میرزا شفیع و حاجی میرزا احمد طیب پیاده به شهر رفتیم. باران هم می آمد. کلًا تر شدیم. [۱]

به هر حال گذشتن از این رود و رسیدن به مراقد مطهر اهل بیت (علیهم السلام) آن هم با وسیله ای به نام قُفّه (نوعی قایق) سخت و دشوار بوده است؛ به ویژه که زائران برای مدت حداقل دو یا سه روز در سامراء می ماندند و با خود وسایل استراحت هم برمی داشتند. وقارالسلطنه (سفر در ۱۳۱۷ ق/ ۱۲۷۹ ش) همسر ناصرالدین شاه، چهار سال پس از فوت همسرش، همراه برادرش میرزا محمدعلی خان تصمیم گرفت به حج برود. او ابتدا به عتبات عالیات رفته است. وی نیز هنگام ورود به سامراء مجبور شده از همین رود بگذرد:

سوار شدیم؛ اندک راهی که آمدیم، گنبد مطهّر منوّر عسکریین مثل قبّه نوری پیدا شد. . . تا مشغول دعا و گریه بودم که جسر پیدا شده، لب جسر پیاده کردند. از جسر پیاده گذشتیم؛ اما این جسر دخل به جسر مصیب و بغداد ندارد و خیلی جسر طولانی است. با وجود این طول، باز هم کم آمده و آب زیاد است. آخر[۲] این از قُفّه ها نگاه داشته بودند. ما را میان قُفّه نشانیدند. چیزی که در این سفر ندیده بودم، همین قُفّه بود. این قُفّه ها را هم دیدم. حقیقت، چیزهایی که ] در [عرض عمر خود ندیده بودم، در این سفر دیدم. چیزی که من دیدم، مشکل است هیچ کدام از خانم ها دیده باشند! اگر بخواهم تعریف کنم، ممکن نیست؛ مگر کسی بیاید و خودش ببیند. آن هم مشکل، من که ندیده بودم، دیگران را نمی دانم. پناه بر خدا![۳]

بعدها به علت سختی و مشقت فراوانی که از سوی قُفّه ها به زائران می رسید، پلی ساختند و زائران از روی پل رد می شدند. سید فخرالدین جزایری (سفر در ۱۳۴۰ ق/ ۱۳۰۱ ش)، یکی از عالمان شهر تهران و مدرس مدارسی چون مروی تهران، هنگامی به زیارت سامراء رفته است که پل احداث شده و خبری از قفّه نبوده است. وی می نویسد:

بعد از چای، به سراغ ماشین سامره رفتیم. درشکه گرفته، دم ماشین پیاده شدیم. فوری حاضر بود؛ سوار شدیم؛ . راه افتاد. بعدازظهر وارد دم جسر شدیم؛ روی جسر رفتیم؛ خود جسر حرکت کرد؛ آن طرف پیاده شدیم؛ وارد شهر شدیم. [۴]

گویا میرزای شیرازی بزرگ، بانی این پل بوده است. سید حسن موسوی اصفهانی (سفر در ۱۳۱۵ ق/ ۱۲۷۷ ش) می نویسد:

نزدیک سامره رسیدیم. به جسر دجله بغداد. از قرار مذکور مرحوم میرزا (شیرازی) بانی آن بوده. از هر نفری دو قمری گرفتند و گذاشتند که بگذرند. [۵]

البته بعدها پل را هم برچیدند و به جای آن نقّاله درست کردند تا زئران با نقّاله به آن سوی رود بروند. سید احمد هدایتی (سفر در ۱۳۳۸ ق/ ۱۲۹۹ ش) درباره عبور با نقّاله چنین می نویسد:

الحاصل، ماشین ساعت پنج از شب گذشته، از بغداد رسیده، سوار شدیم. طهرانی ها همگی در یک واگون رفتیم. بلیط تا سامره از قرار هر نفری چهار روپیه و پنج آنه گرفته شد. این ماشین که سابقاً توسط آلمان ها دایر شده، از حیث تمیزی و استحکام و سرعت سیر، هیچ ربطی به ماشین خط قره تو به بغداد ندارد. پس از یک ساعت خوابیدیم. جمعه ماشین به ایستگاه سامره رسید. پیاده شدیم و تا کنار شط دجله که تقریباً ربع فرسخ است، با عَرَبانه رفته، نماز صبح را در کنار شط خواندیم. برای عبور به آن طرف شطّ، سابقاً این جا جسری بوده است که برچیده اند. فعلًا یک نقاله دایر است، و آن عبارت است از سه طرّاده نیم بیضی شکل است، پهلوی یکدیگر گذاشته و روی آنها را به وسیله تخته کوبی مسطح کرده اند. در یک طرف آنها به سر هر طرّاده، یک حلقه ای است که یک سیم کلفت بافته آهنی از میان آنها می گذرد. دو طرف این سیم در دو جانب شطّ، به زمین بسته است. برای حرکت دادن آن به خطر سیرش که عرض شط است، دو نفر بر روی آن می ایستند و پشت به جانب مقصد، دست ها را محکم به سیم گرفته و با پاها نقاله می گیرند و این اسباب در کنترات چند نفر است که مالیات مهمی به دولت می دهند. سوار شدیم و نقاله حرکت کرد، اما نزدیک بود به ساحل دیگر برسیم که یک نفر صاحب منصب انگلیسی فریاد کرد نقاله را برگردانند. اسباب برگشت معلوم شد؛ می خواستند نظامی های خود را با آن حرکت بدهند و با احتیاج آنها صاحب نقاله حق نداشته است مسافر عبور بدهد. با نهایت اوقات تلخی سوار قایق شده، در ساحل یسار شط پیاده شده، از سربالایی ساحل صعود کرده، به شهر ورود نمودیم. [۶]

البته عده ای دیگر، برای رفت وآمد به سامراء از کلَک (نوعی قایق) استفاده می کردند. سید علی حسین قریب (سفر در ۱۲۸۹ ق/ ۱۲۵۱ ش) درباره سفر با کلَک می نویسد:

روز جمعه، از سامره از راه دریای دجله، به سواری کلَک، روانه کاظمین (علیهما السلام) شدم. کلَک، چیزی است از قبیل کشتی که چوب های کلفت را بالای صد تا خیک دمیده شده یا کم و زائد از صد، می بندند. بعد از آن بالایش چوب های نازک فرش می کنند. بالای آن فرش خواب پهن می نمایند و بر روی آب می اندازند و بر آن می نشینند. به زور جریان آب دریا و اعانت ناخدا می رود. چون باد تند بود و کلک در باد تند، از رفتن به راه مقصود، معطّل می شود. سه روز میان راه تعطّل رو نمود. [۷]

توصیف شهر سامراء

مسیر برادران شِرلی (توماس، آنتونی، روبرت) که در سال ۱۵۹۸ م (۹۷۷ ش) به دربار صفوی رسیدند و مورد استقبال شاه اسماعیل صفوی قرار گرفتند، زمینی بود و آنان از شهر سامراء هم گذشتند. با توجه قدمت این سفرنامه، توصیف آنان درباره سامراء را می آوریم:

پس از مدتی به جایی رسیدم که ترک ها آن را سامراء می خواندند، ولی یهودیان به ما خبر دادند که آن جا سامره هست، و آن مکانی قدیمی بود که اکثر بناهایش از بین رفته بود. اما قلعه های اطراف آن هنوز پابرجا بود. در وسط شهر قدیمی، ترک ها و عرب ها، شهری کوچک بنا کرده بودند که با دیواری محصور شده بود. [۸]

سخن آنان از نظر تاریخی درست است؛ زیرا سامرای زمان خلفای عباسی بسیار آباد و پرجمعیت بوده است که خرابی در قرن های اخیر را بیشتر جهانگردان گزارش کرده اند.

سیف الدوله که یکی از رجال دربار قاجاریه و بنابر قولی، نوه فتحعلی شاه قاجار بوده، در سفرش به سال ۱۲۷۹ ق (۱۲۴۱ ش) سامراء را این گونه توصیف می کند:

آبادی خود سامره قدری دور از شط، در زمین هموار ریگ بومی واقع است. به قدر هزار خانوار جمعیت دارد. همه عرب به خوشی آب و هوا معروف است. بیست سال قبل، از لنکاهور[۹] هند وجهی آورده، قلعه ساختند. [۱۰] بعدها میرزا عبدالحسین خان افشار (۱۲۹۹ ق) قلعه سامراء را این گونه توصیف می کند:

قلعه صاحب (سامراء) سه دروازه دارد: یکی را جهت گمرک بسته اند. دو دروازه باز بود. قلعه ای دارد که کلًا از آجر کهنه ساخته اند. طرف اندرون قلعه کلًا طاق است؛ جهت منزل نمودن زوّار در تابستان درست نموده اند. آبادی سامره تخمیناً پانصد خانوار می باشد. [۱۱]

رحمت الله بخارایی (سفر در ۱۳۰۳ ق/ ۱۲۶۴ ش) که پس از افشار به سامراء رفته است، پس از توصیف شهر سامرای قدیم می نویسد:

الحال بسیار خراب و مغمور است. آثار عمارات کاشی کاری و غیره باقی است و شهرِ دیگر از سامره، یک فرسخ این طرف بر سر راه افتاده، آن هم خراب و مدروس است، مسمّی به جاثیه. از ولایات نصارا بوده و در بیرون این ولایت قطعاً درخت و زراعت نیست و نهری که خلفای بنی عباسیه در زمان سابق از دجله برآورده بودند، خراب و ویران شده، آب نمی برآید. گویا این ولایت به محض میمنت وجود مسعود این حضرات عالی تبار آباد است!. . . طلبه علم در این شهر نیز بسیار است. درون شهر، آبادی فی الجمله از بازار و دکان و حمام دارد. [۱۲]

علویه کرمانی (سفر در ۱۳۰۹ ق) که همراه بستگانش به این سفر زیارتی رفته، بر نقش میرزای شیرازی در آبادانی سامراء تأکید کرده و می نویسد:

در سامره هم همه چیز هست، ولی دکان، بازار کمی دارد. از قرار ظاهر، سامره ابداً آبادی نداشته. الان بیست سال است جناب میرزا منزل کردند، آبادی شده، شهر حصاری پیدا کرده. خانه ها ساخته اند، ولی همه مثل کاروانسرا، طوری زوّار نشین. خربزه خوبی هم دارد. در این راه ها خربزه به این خوبی ندیدیم. [۱۳]

توصیف حرم مطهر

هر کدام از زائران حرم قدس امامان سامراء (علیهما السلام) گوشه ای از این حرم بزرگ و باصفا را برای ما توصیف کرده اند. سیف الدوله (سفر در ۱۲۷۹ ق/ ۱۲۴۱ ش) می نویسد:

مدفن مطهر امامین الهمامین، بقعه و گنبد بسیار بزرگ، دو مناره و صحن وسیع دارد که همه آنها در عهد دولت خاقان مرحوم فتحعلی شاه قاجار، خوانین دُنبلی خوی ساخته اند. متصل به همان صحن مقدس، بر روی سرداب و محل غیبت حضرت صاحب عجل الله فرجه در عهد خاقان خلد آشتیان که محمدعلی میرزای مرحوم، وزیر بغداد را شکست فاحش داده، سامره را متصرّف شد؛ مسجد و صحن ساخته است. [۱۴]

رحمت الله بخارایی (سفر در ۱۳۰۳ ق/ ۱۲۶۴ ش) حرم مطهر را این گونه توصیف می کند:

صندوق حرم عسکریین از فولاد جوهردار است و در پنجره های ضریح، شرفات قرار داده اند و بر آنها با آب طلا، اسمای حسنای نودگانه را نقش کرده اند، و ضریح حکیمه خاتون مثل ضریح حبیب بن مظاهر از خوله (نوعی چوب) است و سه جانب حرم مطهّر صحن است و گنبد عسکریین از طلاست، و سه هزار خشت طلا به فرموده حاکم ایران ناصرالدین شاه صرف نموده اند؛ بسیار بزرگ است و از پنج فرسخ راه می درخشد و گنبد سرداب حضرت صاحب الزمان کاشی کاری است. [۱۵]

ملّا ابراهیم کازرونی هنگامی به این سفر معنوی رفته که عده ای به فرمان مظفّرالدین شاه مشغول تعمیر و ساخت وسازهای جدید هستند:

و در این سال که سال ۱۳۱۵ (۱۲۷۷ ش) است، به امر پادشاه اسلام مظفّرالدین شاه و نظارت حاجی عبدالهادی استرآبادی و معماری و مهندسی حاجی صالح کربلائی مشغول به ساختن بقعه منوّره امامین همامین حضرت عسکریین (علیهما السلام) هستند. به قدر سه، چهار شبر از بالای کتیبه درست کرده بودند. به واسطه چلّه زمستان و سردی هوا و باران مشغول به کار نبودند و صحبت می داشتند در این که صحن حضرت عسکریین و حضرت حجت (علیهما السلام) هر دو صحن را یک صحن قرار دهند و بعضی خانه های طرف صحن نیز از جهت توسعه صحن خریده بودند. . . بدان که ضریح امامین و نرجس خاتون یک ضریح است و از فولاد است و ضریح حضرت حلیمه خاتون که یک طرف آن وصل به ضریح آن بزرگواران است از برنج است؛ بدین صورت مدفونند. [۱۶]

و مؤلف ناشناخته سفرنامه حج قاجاری که در سال ۱۳۱۷ ق (۱۲۷۹ ش) توفیق یارش شده و پیش از اعمال حج به سامراء رفته است، از آن همه شکوه و عظمت و در عین حال غربت دلگیر شده و می نویسد:

با این که همچو ایوان و بارگاه و به این شکوه و جلوه و بزرگی، حرمی در مشاهد مقدّسه نیست، گویا این دو حجّت بزرگوار خدا، غریب و تنها و بی یار و ناصر مانده اند. لاجرم از دعا و زیارت و انکسار و خاکساری به قدر طاقت فروگذار نشد. [۱۷]

ایازخان قشقایی که از کیلومترها مانده به سامراء گنبد حرم مطهر را دیده، به وجد آمده و نوشته است:

گنبد حضرت امام علی نقی و امام حسن العسکری در پنج فرسخی پیدا بود. گنبد طلا دارد خیلی بزرگ. حضرت اقدس همایونی، شاه شهید ناصرالدین شاه قاجار ساخته. خیلی تماشا دارد. [۱۸]

محمدحسین منشی زاده، (سفر در ۱۳۳۹ ق/ ۱۳۰۰ ش) نیز حرم مطهر را این گونه توصیف می کند:

بقعه عسکریین از تمام بقاع بزرگ تر و باروح تر می باشد. حرم مطهّر پانزده ذرع طول و ده ذرع عرض دارد و قبر هم از سنگ مرمر دارای دو ذرع و نیم طول و یک ذرع عرض است. در کتیبه سوره «هل أتی» نوشته شده و صحن خیلی خوب و حوضی قشنگ و عالی دارد. . . رواق اطراف حرم ساده و خلوت بود و چون آمد و شد فقط از طرف قبله و از در مصلّی است، درب های دیگر را بسته بودند. بنابر کتیبه های موجود تعمیر رواق به اسم احمدخان نافعی از اهل بنادر هندوستان است و طرف پشت سر رو به مسجد عسکری می باشد. تعمیر گنبد رواق به سعی حسن خان و به امر سلمان پاشا نوشته شده است. [۱۹]

سرداب غیبت

سرداب غیبت، یکی از مجموعه های زیارتی سامراء است که در صحن مطهر امامان مدفون در آن دیار واقع شده و از دیرباز مورد توجه بزرگان و مؤمنان و شیعیان بوده است. همه کسانی که توفیق یارشان می شد و به این سفر معنوی می رفتند، به این سرداب مقدس نیز وارد می شدند و چند رکعت نماز می خواندند. سید علی حسین قریب (سفر در ۱۲۸۹ ق/ ۱۲۵۱ ش)

در سفرنامه اش به نام «منازل قمریه» به خوبی سرداب آن روزگار و تاریخچه سرداب را توصیف می کند:

مکان حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) همون مقبره و سرداب غار بود و پیشتر سرداب، داخل مکان بود. مِن بعد، مقبره را جدا و مکان سرداب را جدا قرار دادند و هر یکی را از همدیگر متفرّق نمودند. اصل مکان را، حرم عسکریین، و سرداب را حرم صاحب الزمان (علیه السلام) نامزد کردند. در حرم صاحب الزمان، اولًا سکوست؛ بعد از آن، اطاقی طویل و بعد از آن، دریچه دوم، مسجد است و در پهلوی مسجد سرداب است. نوزده پله دارد؛ بعد از پله ها اوّلًا اطاقی کوچک به قدر حجره ای به شکل مسدّس یا مخمّس است؛ بعد از آن کوچه طوری است؛ بعد از آن اطاقی مستطیل متوسط و در منتهای این اطاقی مستطیل حجره البیت، مدوّر بسیار کوچک، به طور نصف دایره. در دست راست این حجره، غاری است که دهنش را از سنگ مرمر مربع مستطیل، خیلی تنگ درست کرده اند. همین جا زیارت جناب صاحب الامر (علیه السلام) می خوانند و در داخل این غار، گل سفت است. مردم به تکلّف داخل آن غار می شوند. [۲۰]

میرزا عبدالحسین خان افشار (۱۲۹۹ ق/ ۱۲۶۱ ش) درباره این فضای معنوی می نویسد:

در صحن، مسجدی است. وارد همان مسجد شدیم که درِ سرداب مبارک در میان مسجد است. دعای اذن خوانده، به سردابی که بیست پلّه داشت داخل شدیم. به اطاق کوچکی رسیده، از آنجا گذشته به اطاق بزرگ تر از او داخل شدیم که دوازده قدم طول و شش قدم عرض دارد. زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام را خواندیم. . . در پهلوی همان سرداب، سرداب دیگری هست، قدری از این سرداب بزرگ تر که به مسجد زنانه مشهور است. [۲۱]

ملا ابراهیم کازرونی نیز همین گونه سرداب مقدس را توصیف می کند. [۲۲] بنابر مشاهده محمدحسین منشی زاده، «در کتیبه تعمیر و کاشی کاری سرداب در سال ۱۲۸۷ ق نوشته شده که از طرف ناصرالدین شاه انجام شده است. »[۲۳] نیز «سرداب هم بقعه ای علی حدّه دارد». [۲۴]

خادمان حرم که گفتیم، همه سنی بودند؛ دمِ درِ ورودی سرداب هم پول می گرفتند! آن هم نه یکی، چندین خادم آماده زورگیری بودند! سید حسن موسوی اصفهانی هنگامی که به زیارت سرداب رفته، تنها یک نفر بودند که او را هم با قدری پول راضی کرده است!. . . روز سه شنبه یازدهم ربیع الثانی در سامره مشرف بودیم. صبح بعد از غسل مشرّف شدیم به حرم محترم و سردابه مقدسه. دم سردابه الحمد لله از بندی ها آزاری به ما وارد نیامد. همه نبودند. یک نفری بود، به او جزئی دادیم. [۲۵]

چاه سرداب غیبت

در حال حاضر، هیچ گونه چاهی درون سرداب غیبت وجود ندارد، ولی حداقل تا زمان قاجاریه، این چاه وجود داشته است که به «چاه سرداب غیبت» مشهور بوده است. سید میرزا رفیع الدین غروی، معروف به «نظام العلمای تبریزی» که یکی از رجال قاجاری تبریز بود، در سفرش به سال ۱۲۸۸ ق به سامراء، از این چاه یاد می کند: «و چاهی که محل غیبت حضرت است، زیارت شد. »[۲۶] نیز میرزا عبدالحسین خان افشار (۱۲۹۹ ق/ ۱۲۶۱ ش) درباره این چاه می نویسد:

در صدر همان سرداب، جایی هست که سه ذرع طول و دو ذرع عرض دارد. در طرف قبله آن جا چاهی است که می گویند حضرت صاحب الامر علیه السلام اختیار غیبت از آن جا نموده است. در لب چاه دو نفر مجاور نشسته اند و چراغی روشن کرده اند. بر بنده تکلیف داخل شدن نمودند و اصرار کردند، به جهت احترام امام علیه السلام داخل نشدم. [۲۷]

نیز علویه کرمانی از چاهی می گوید که در سرداب بوده است: «از آن جا رفتم در سرداب حضرت صاحب؛ . . . زیارت کردیم، آمدیم منزل. »[۲۸] بدیهی است که غیبت امام از چاه، اعتقاد شیعه نیست و سخنی است که عوام شیعه گاهی می زده اند و متأسفانه بهانه عده ای از مخالفان شده است. [۲۹]

چاهی در صحن

سید علی حسین قریب پس از توصیف سرداب، از چاه دیگری نام می برد که در گوشه صحن واقع شده و مورد توجه زائران بوده است:

قریب در صحن حرم جناب صاحب الامر علیه السلام چاهی است غیر مسقّف. در وسط آن چاه، هرگاه نگاه می کنند، دائره ای سفید مثل ماه کامل پیداست. [۳۰]

مسافری ناشناخته نیز که از تهران به زیارت عتبات عالیات رفته است، (سفر در ۱۲۹۸ ق) در سفرنامه ای که به کوشش جناب آقای سید خلیل طاووسی، تصحیح و منتشر شده، از وجود این چاه و افسانه مربوط به آن می گوید که به نوعی تأیید سخنان سید علی حسین قریب است. [۳۱]

زیارت اهل سنت

یکی از امیران ترک عثمانی که از طرف دولت عثمانی مأمور سرکشی به حوزه امپراتوری عثمانی بوده است، سفر خود را در سال ۱۵۵۳ م. از استانبول آغاز می کند. وی به سامراء هم رفته است؛ هرچند آن جا را توصیف نمی کند و تنها می نویسد: «امامان علی هادی و حسن عسکری را زیارت کردم. »[۳۲] که نشان دهنده اهمیت دادن او به زیارت قبور بزرگان و اولیای خدا دارد.

خواجه عبدالکریم بن خواجه عاقبت محمود کشمیری، عالم سنی مذهب هندی (سفر در ۱۱۵۴ ق/ ۱۱۲۰ ش) در سفر معنوی خود به مکه، به این دیار هم سفر کرده و آن را این گونه توصیف می کند:

از بغداد حرکت نموده، از راه ینگجه متوجه بلده سرّمَن رأی که به سامره مشهور است شده، به زیارت جناب امام علی نقی و امام حسن عسکری رضی الله عنهما مشرف و سعادت اندوز گردیده و حضرات ائمه در خانه خود که عالی و ارفع ساخته اند، مدفونند. . . و جائی که بر طبق عقیده اهل تشیع حضرت امام مهدی صاحب الزمان رضی الله عنه در آن غیبت کبری فرموده اند، در کنج ته خانه واقع است. [۳۳]

همچنین رحمت الله بخارایی از عالمان شهر بخارا در سال ۱۳۰۳ ق (۱۲۶۴ ش) قصد زیارت مکه کرده و از سامراء هم گذشته است. او به زیارت معتقد و مقید بوده است؛ برخلاف برخی تندروهای وهابی که به اسم اهل سنت، فتوا به تخریب مزار و بارگاه بزرگان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.