پاورپوینت کامل وحدت در سیره میرزای شیرازی ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وحدت در سیره میرزای شیرازی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وحدت در سیره میرزای شیرازی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وحدت در سیره میرزای شیرازی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۷۷

آیت الله العظمی سید محمدحسن حسینی، مشهور به «میرزای شیرازی» فقیه بزرگ سامراء، در پانزدهم جمادی الاولی ۱۲۳۰ هجری قمری در شهر شیراز به دنیا آمد. پدرش «میرزا محمود» از علمای مورد احترام در خطه شیراز به شمار می آمد که در دوران کودکی میرزا چشم از جهان فرو بست و او تحت تکفل دائی اش سید حسین موسوی، معروف به «مسجدالاشراف» قرار گرفت. [۱]

در شش سالگی وارد حوزه علمیه شد و مقدمات علوم اسلامی را در حوزه شیراز فراگرفت و در ۱۲۴۸ قمری، در هجده سالگی به حوزه اصفهان هجرت کرد و در مدرسه صدر ساکن شد. به مدت یازده سال در این حوزه به تحصیل علوم اسلامی همت گمارد و نزد اساتیدی چون: شیخ محمدتقی اصفهانی (صاحب هدایهالمسترشدین) سید حسن بیدآبادی و شیخ محمدابراهیم کلباسی، فقه و اصول آموخت.

در ۱۲۵۹ قمری به عتبات عالیات هجرت کرد و در حوزه نجف در جوار حرم امیرمومنان علی (ع) مسکن گزید و در این حوزه در درس خارج فقه و اصول حضرات آیات: شیخ حسن کاشف العظا، شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر)، سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) و شیخ مشکور مولایی حاضر شد و به مدت چهارده سال از محضر علمی شیخ مرتضی انصاری بهره برد. [۲]

میرزای شیرازی پس از رحلت شیخ انصاری در سال ۱۲۸۱ قمری رهبری و مرجعیت جهان اسلام و تشیع را برعهده گرفت. در حوزه تدریسی که در شهر نجف و سامراء تشکیل داد، شاگردان بسیاری در مکتب درسی ایشان تعلیم و تربیت شدند که ازجمله آنها می توان به آیات عظام: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، سید اسماعیل صدر، میرزا ابراهیم محلاتی، میرزا ابوالفضل کلانتر تهرانی، میرزا محمدتقی شیرازی، میرزا محمدحسین نائینی، سید احمد کربلائی، سید حسن صدر، شیخ فضل الله نوری، میرزا حسین محدث نوری، شیخ عبدالنبی نوری، حاج آقا رضا همدانی، آقا نجفی اصفهانی و بسیاری دیگر اشاره کرد که هر کدام از این شخصیت ها پس از میرزای شیرازی، از استوانه های علمی، اخلاقی و سیاسی حوزه نجف و سامراء به شمار آمدند.

ایشان یک دهه در نجف مرجعیت داشت و تدریس می کرد. در ۱۲۹۱ قمری به سامراء هجرت کرد و تا سال ۱۳۱۲ به مدت ۲۱ سال در حوزه این شهر به مرجعیت خود ادامه داد. [۳] یکی از خدمات مهم سیاسی- اجتماعی میرزای شیرازی در دوران مرجعیت، صدور فتوای تاریخی تحریم تنباکو علیه دولت استعمارگر انگلیس بود. ایادی و مزدوران انگلستان با قرارداد ننگین و کسب امتیاز تنباکو (قرارداد رژی) می خواستند ایران را به یکی از مستعمرات خود تبدیل کنند، اما فتوای به موقع این فقیه زمان شناس، همه دسیسه های آنان را یکجا از هم گسست و فریب خوردگان داخلی را هم به عقب نشینی واداشت. [۴]

این فقیه بزرگ پس از سه دهه مرجعیت و رهبری جهان تشیع در ابعاد گوناگون، سرانجام در سال ۱۳۱۲ قمری در شهر سامراء چشم از جهان فرو بست. پیکرش از این شهر به نجف اشرف انتقال یافت و در جوار حرم امیرمومنان علی (ع) به خاک سپرده شد. در این مقاله به بخشی از فعالیت های تقریبی میرزای شیرازی می پردازیم:

علت هجرت به سامراء

درباره علت هجرت میرزا به سامراء دلایل مختلفی را گفته اند. یکی از دلایل مهم این هجرت، رفع خصومت و ایجاد اتحاد و همبستگی و دوستی و محبت میان شیعیان و برادران اهل سنت در این شهر بوده است. پیش از این هجرت تاریخی، کینه، کدورت و دشمنی در بین ساکنان مسلمان سامراء به شکل های تأسف باری ادامه داشت و روزبه روز هم آتش آن شعله ورتر می شد. میرزای شیرازی به عنوان یک مرجع دینی و رهبر سیاسی هرگز نمی توانست شاهد این رویداد تلخ و غم انگیز باشد. او از بدو ورود به شهر سامراء فعالیت های وحدت آفرین خویش

را آغاز کرد. ایشان ارتباط با علما و مردم سنی مذهب را سرلوحه برنامه های خود قرار داد. ازجمله اقدامات ستودنی وی این بود که به طلاب و علمای اهل سنت مانند طلاب و علمای شیعه شهریه پرداخت کرد و در ساخت مدرسه و حوزه علمیه، آنها را بسیار یاری کرد، و نیازمندان و مستمندان آنها را نیز مورد تفقد و کمک مالی قرار داد. [۵] این برخوردهای بزرگوارانه تاثیر عمیقی در رفع سوءتفاهم و بدبینی میان پیروان دو مذهب گذاشت و آنها را به کنار هم و برای هم بودن هدایت کرد و درعین حال موقعیت سیاسی، اجتماعی و دینی میرزای شیرازی را در میان شیعه و سنی به گونه شگفت آوری ارتقا بخشید.

شیطنت دشمنان و هوشیاری میرزا

دشمنان اسلام و برخی از حسودان که شاهد انسجام مسلمانان و استحکام رهبری میرزای شیرازی در سامراء بودند، نتوانستند این واقعیت را تحمل کنند و به فکر شیطنت ها و دسیسه ها علیه ایشان افتادند. روزی که میرزا در حوزه درس خویش با حضور شاگردان بسیارش مشغول تدریس بود، پیرمرد سنی را تحریک کردند تا در این جمع حاضر شود و به مرجع دینی شیعیان اهانت و هتاکی کند و بعد ایشان را تهدید نماید تا از سامراء خارج شود و به نجف بازگردد. میرزای شیرازی در مقابل این هتاکی، با متانت و بزرگواری از برخورد شاگردان و اطرافیان با آن مرد سنی مذهب مانع شد و فقط به این جمله بسنده می کند که «انَّ اللهَ کاف عبده» خداوند بنده اش را کفایت می کند.

این رفتار کریمانه میرزای شیرازی تأثیر بسیار مثبتی به دنبال داشت و احساسات بسیاری از برادران اهل سنت را علیه آن پیرمرد تحریک کرد و آنها از رفتار و کردار ناپسند او اعلان انزجار کرده و او را توبیخ نمودند و بدین وسیله نقشه و ترفند حسودان و دشمنان نقش بر آب شد.

جالب است که فردای آن روز، پیرمرد گرفتار دل درد شدیدی شده و به بیمارستان منتقل می شود، اما تلاش پزشکان بی ثمر می ماند و با همان درد از دنیا می رود. وقتی این خبر به میرزای شیرازی می رسد، ایشان بی درنگ دو فرزندش که از علمای آن روز بودند را به منزل آن پیرمرد می فرستد تا از خانواده آنها دل جویی کنند و در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم حضور داشته باشند. همه این برخوردهای حکیمانه در تحکیم روابط میان شیعیان و اهل سنت در سامراء تأثیر به سزائی داشت و بر نفوذ و موقعیت والای میرزای شیرازی می افزود. [۶]

گذشت و بزرگواری میرزا

آیت الله سید رضی شیرازی از نوادگان میرزا که در تهران ساکن است و از شخصیت های برجسته به شمار می آید، می گوید: از مرحوم میر سید حسین فشارکی، برادرزاده سید محمد فشارکی، در ایام جوانی در مشهد شنیدم که فرمود: در سامراء میان طلبه شیعه و بقالی که از اهل سنت بود، نزاعی درگرفت. این نزاع کم کم گسترش یافت، به طوری که عده ای از برادران اهل سنت تحریک شدند و خانه میرزا را سنگسار کردند. از سوی دیگر، عشایر منطقه که شیعه بودند، از قضیه باخبر شدند و نزد میرزا آمدند و از محضر ایشان اجازه خواستند تا آنهایی را که نسبت به ایشان بی ادبی کرده اند، به سزای اعمالشان برسانند، اما مرحوم میرزای شیرازی درخواست آنان را نمی پذیرد. پس از مدتی مسئله رنگ سیاسی به خود می گیرد و ایادی روس و انگلیس وارد میدان می شوند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. سفیران روس و انگلیس از بغداد به سامراء می آیند تا با میرزا دیدار کنند و از وی در این ماجرا حمایت نمایند، اما میرزا آنان را نمی پذیرد.

در این هنگام والی دولت عثمانی در بغداد و نماینده سلطان عبدالحمید، وقتی از این جریان باخبر می شود، خوشحال شده و به سامراء می آید و اجازه ملاقات می گیرد. مرحوم میرزای شیرازی به وی اجازه ورود می دهد. او به فقیه سامراء عرض می کند: اجازه بدهید این متجاثرین را تنبیه کنیم. میرزا می فرماید: اینان فرزندان ما هستند که با هم نزاع کرده اند؛ خودمان آن را حل خواهیم کرد. والی عثمانی مستقر در بغداد، از میرزا تشکر می کند و پس از بازگشت به بغداد ماجرا را به سلطان عبدالحمید گزارش می کند. سلطان عبدالحمید به میرزا تلگراف می زند و پس از تشکر می نویسد: به خاطر این اسائه ادبی که به حضرت عالی شده، هر دستوری بدهید، در حق متجاثرین اجرا می کنیم. میرزا در جواب می نویسد: ما آنان را عفو کردیم.

مرحوم میرزا با این برخورد کریمانه، چنان در میان اهل سنت ایجاد الفت و محبت کرده بود که عمویم مرحوم آقا میرزا حسن می گفت: تا همین اواخر پیرمردهای اهل سنت سامراء که آن واقعه را به یاد داشتند، می گفتند: «نحن الطلقاء» یعنی ما آزاده شده میرزا هستیم؛ زیرا میرزا هر کاری که می خواست می توانست در حق ما انجام دهد، ولی ما را مورد عفو قرار داد. [۷]

فرصت ندادن به دشمن مشترک

در عصر مرجعیت میرزای شیرازی، میان دولت عثمانی و دولت انگلستان رقابت و دشمنی آشکاری وجود داشت و هر کدام به نفع خود از فرصت ها بهره می گرفتند. در این میان، فقیه سامراء با درایت و مدیریت ستودنی اش هرگز اجازه فرصت طلبی به دولت انگلیس علیه دولت عثمانی را نمی داد؛ اگرچه از خود دولتمردان عثمانی هم چندان دلِ خوشی نداشت.

در سال ۱۳۱۱ قمری حسن پاشا والی دولت عثمانی در بغداد خواست که به دیدار میرزا شرفیاب گردد، اما میرزا به دلایلی اعتنا نکرد و اجازه ملاقات نداد. این برخورد، حقد و کینه حسن پاشا را شعله ور ساخت و او عده ای از اهل سنت را علیه شیعیان تحریک کرد و با این درگیری ها فتنه ای برپا شد که دامنه آن به شهر بغداد رسید؛ به گونه ای که شیعیان مورد اذیت و آزار قرار گرفتند و شکایت طلاب و علما نیز به جایی نمی رسید.

در این میان، سفیر انگلستان خواست که از فرصت استفاده کند. او که به طرفداری از شیعیان تظاهر می کرد، از بغداد به سامراء آمد و از میرزا درخواست ملاقات نمود. اما فقیه سامراء به وی اجازه دیدار نداد و او به همراه همراهانش سرشکسته به بغداد بازگشت. پس از این ماجرا ایادی دولت عثمانی نیز چون چنین دیدند، کوتاه آمدند و امنیت دوباره به سامراء بازگشت و تیزهوشی و درایت میرزا به ثمر رسید. [۸]

قربانی فرزند در راه وحدت

در فتنه دیگری که دشمنان اسلام ساختند، گروهی از اهل سنت سامرا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.