پاورپوینت کامل تاریخچه انتقال جنائز به عتبات عالیات (شهر کربلا) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخچه انتقال جنائز به عتبات عالیات (شهر کربلا) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخچه انتقال جنائز به عتبات عالیات (شهر کربلا) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخچه انتقال جنائز به عتبات عالیات (شهر کربلا) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تاریخ انتقال جنائز به اماکن مقدس

طبق روایات شیعه، دفن شدن در جوار ائمه: و بزرگان دین، فضیلت بزرگی است؛ چنان که پیامبر اسلام(ص) فرمود: «مردگان خود را میان مردمان نیک به خاک بسپارید؛ زیرا مرده نیز همچون زنده، از همسایه بد رنج می برد» (محمدی ری شهری، ۱۳۷۹، ج۷، ص۲۳۷، ح۱۹۲۹۰). همچنین فرمود:

چون مؤمنی بمیرد، گورها از مرگ او زیبا و روشن می شوند و هیچ قطعه ای از خاک گورستان نیست، مگر اینکه آرزو می کند او در آنجا دفن شود و هرگاه کافر بمیرد، گورها از مرگ او تاریک می شوند و هیچ قطعه ای از خاک گورستان نیست، مگر اینکه از دفن او در خود، به خدا پناه می برد، (همان، ح۱۹۲۹۱).

معلوم نیست که از چه تاریخی انتقال جسد به مکان های مقدس رسمیت یافته است؛ گرچه عد ه ای می کوشند این موضوع را به دوره صفویه نسبت دهند، (احمدوند، ۱۳۹۱، ص۴۵ ـ ۴۸). اما برخی گزارش ها حاکی از آن است که انتقال جسد از دوره آل بویه شروع شده و پایه گذار این سنت، شاهان آل بویه بودند و با وصیت خود بر دفن شدن در حرم های اهل بیت:، به ویژه در حرم امام علی (علیه السلام) و حرم امام حسین(علیه السلام)، باعث تشویق شیعیان شدند (فقیه بحرالعلوم، در حال چاپ، ص۸۸ و ۸۹).

نخستین گزارش از انتقال جسد در آل بویه، مربوط به صمصام الدوله، پسر عضدالدوله بویهی است. او در سال ۳۸۸ ق، به دست ابونصر بن بختیار کشته شد و در گنجه دفن گردید، سپس به حرم مطهر امامزاده علی بن حمزه در شیراز ـ که محل دفن دیگر امیران این خانواده بود ـ منتقل شد (فقیه بحرالعلوم، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۰).

مؤلف کتاب روضه الصفا می نویسد: «جنازه صمصام الدوله و مادرش را در گنجه، که بر در سرای امارت بود، خاک کرده بودند» (میرخواند، ۱۳۶۶، ج۴، ص۱۶۴).

در فارس نامه ناصری این قضیه به شکل زیر آمده و وی قایل است که مادر صمصام الدوله نیز کنار مرقد امامزاده علی بن حمزه به خاک سپرده شده است؛ به این معنا که قبر مادر و فرزند با هم انتقال پیدا کرده است:

در سال ۳۸۹ق، بهاءالدوله ابونصر بن عضدالدوله، از بغداد به خونخواهی برادر خود، ابوکالنجار مرزبان صمصام الدوله، قصد فارس نمود. چون به ارّجان رسید، دست تملک به خوزستان نهاد. ابوعلی بن اسماعیل را سالار لشکر کرده، به جانب شیراز فرستاد. بعد از ورود او، علی در بیرون دروازه شیراز با ابوالقاسم و ابونصر، پسران عزالدوله بختیار بن معزالدوله احمد بن بویه دیلمی جنگ کرده، بیشتر از کسان پسران بختیار به لشکر ابوعلی ملحق شدند. جمعی خبر فتح ابوعلی در شهر شیراز آوردند. چون خبر فتح شیراز به ارّجان رسید، بهاءالدوله به قصد شیراز از ارّجان بیرون آمده، از شهر نویسندگان گذشته، به فیروزی وارد شیراز گردید و جنازه صمصام الدوله، برادر خود را از قبر درآورده، کفن تازه بر او پوشانده، در قبرستان آل بویه، بیرون دروازه استخر شیراز، در جوار قبر مطهر امامزاده شاه امیرعلی بن حمزه بن امام موسای کاظم ـ سلام الله علیه ـ مدفون نمود (فسایی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۲۲۶).

پیش از صمصام الدوله، زید الاسود حسنی، داماد عضدالدوله دیلمی (جنید شیرازی، ۱۳۲۸ش، ص۳۶۷ و ۳۶۸؛ قمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۱۳۹؛ ضامن بن شدقم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۶۳) و شاهان دخت، دختر عضدالدوله دیلمی (جنید شیرازی، ۱۳۲۸ش، ص۳۶۷ و ۳۶۸) و عمادالدوله دیلمی (ابوالحسن علی بن بویه) (جعفریان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۹۸، ۳۵۹ و ۳۶۰؛ خرمایی، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۸؛ فسایی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۲۱۸) و شرف الدوله، پسر عضدالدوله (مهراز، ۱۳۶۸ش، ص۳۷۷ و ۳۷۸) و سلطان الدوله، پسر بهاءالدوله دیلمی (مهراز، ۱۳۶۸ش، ص۳۷۹) در حرم علی بن حمزه در شیراز دفن شده بودند (فقیه بحرالعلوم، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۰-۱۹۱).

دومین گزارش از انتقال جسد در عصر آل بویه، مربوط به ابوعبدالله حسین بن احمد، شاعر شیعی و معروف به ابن حجاج (م.۳۹۱ق.) است که به وصیت او جنازه اش را از شهر نیل به بغداد منتقل کردند و پایین پای امام موسای کاظم علیه السلام، دفن نمودند (صفدی، بی تا، ج۲، ص۱۷۱).

سومین گزارش مربوط به جسد ابوطاهر جلال الدوله (م.۴۳۵ق.)، فرزند بهاءالدوله فرزند عضدالدوله دیلمی، از امرای آل بویه در عراق است. ابتدا در خانه اش در بغداد به خاک سپرده شد و پس از یک سال، تابوت وی را به آستان کاظمین علیه السلام منتقل کردند (ابن اثیر، ۱۳۴۸ق، ج۹، ص۵۱۶ و ۵۲۶).

چهارمین گزارش مربوط به جسد ابواحمد حسین بن محمد موسوی (۳۰۴ـ ۴۰۰ق.) است که نسب او با سه واسطه به امام موسای کاظم علیه السلام می رسد. وی پدر گرامی سید مرتضی و سید رضی است. وی در بغداد وفات کرد و پس از دفن در منزلش، در بغداد، به کربلا منتقل شد و در حرم مطهر امام حسین علیه السلام، کنار ابراهیم مجاب و جدش ابراهیم اصغر مرتضی بن امام موسای کاظم علیه السلام به خاک سپرده شد (ابن عنبه، بی تا، ص۲۴۹). قبر وی به فاصله شش ذرع در پشت سر امام حسین علیه السلام قرار گرفته و کنار جدش، ابراهیم مرتضی، در ضریح ابراهیم مجاب است (آل طعمه، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۴؛ فقیه بحرالعلوم، ۱۳۹۳ش، ص۲۱ و ۲۲).

گزارش پنجم و ششم نیز مربوط به دو برادر بافضیلت، یعنی سید رضی (۳۵۸ ـ ۴۰۶ق.) و شریف مرتضی علم الهدی (۳۵۵ـ۴۳۶ق.) است. سیدرضی، مشهور به شریف رضی، ابتدا در منزلش در بغداد دفن شد و سپس به کربلا، کنار پدرش، نزدیک قبر سیدابراهیم مجاب، به رواق غربی حرم انتقال یافت و به خاک سپرده شد (ابن عنبه، بی تا، ص۲۵۰؛ اعرجی، ۱۴۱۹ق، ص۴۲۷؛ آل یاسین، ۱۳۸۷ق، ص۲۱۲؛ بحرالعلوم، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۱۱؛ صدر، ۱۳۸۸ش، ص۲۲). شریف مرتضی علم الهدی، مشهور به سید مرتضی یا شریف مرتضی نیز در منزلش دفن شد. سپس او را در کربلا، کنار مرقد پدر و برادرش شریف رضی، نزدیک قبر سیدابراهیم مجاب، در شمال غربی رواق غربی حرم مطهر، به خاک سپردند. در زمان های اخیر، سنگ قبر های او، پدر و برادرش برداشته شده و ناپدید شده است. (ابن عنبه، بی تا، ص۲۵۰؛ صدر، ۱۳۸۸ش، ص۲۲؛ فقیه بحرالعلوم، ۱۳۹۳ش، ص۲۱ و۲۲؛ کمونه، ۱۳۸۷ق، ص۸۷؛ صاحبی، ۱۳۷۵ش، ص۲۳۰ و ۲۳۱).

هفتمین گزارش انتقال جسد، مربوط به امام الحرمین نیشابوری (۴۰۶ ـ ۴۶۴ق.) است که در چهارم شهریور سال ۴۶۴ق، در روستای بشتنقان (در نزدیکی نیشابور) درگذشت و در نیشابور به خاک سپرده شد. به نوشته ابن خلکان، پس از چند سال جنازه اش به کربلا منتقل شد و نزد پدرش دفن گردید (ابن خلکان، بی تا، ص۱۰۲).

بنابراین انتقال جسد مردگان از دوره آل بویه شروع شده و در دوره صفویه ادامه داشته و در دوره قاجاریه به اوج خود رسیده است.

دفن اموات در کربلا از دیدگاه مستشرقان و جهانگردان

با تشکیل دولت صفوی در جغرافیای سیاسی سنتی ایران، با ساختار های خاص ملی و مذهبی خود، هویت جدیدی برای سرزمین و مردم ایران به وجود آمد که محوریت آن بر پایه مذهب شیعه بود.

اهمیت یافتن اعتقادات شیعی در جامعه ایرانی عصر صفوی و پس از آن، و همچنین تأیید روحانیت شیعی بر مسئله فضیلت و تقدس خاک عتبات و مزارات امامان و امامزادگان، باعث شده بود تا دفن شدن در جوار ائمه اطهار و بزرگان اسلام، آرزوی هر مسلمان ایرانی بوده باشد. افزون بر عتبات مقدس عراق و شهر های مذهبی مشهد و قم، قبور و مزارات امامزادگانی در شهر های مختلف ایران، مورد توجه ویژه خاندان های سلطنتی، خانواده های روحانی و ثروتمندان بود که حتی باعث ایجاد قبرستان های خانوادگی در جوار این امامزادگان شده بود (احمدوند، ۱۳۹۱، ص۱).

تا اوایل قرن هشتم هجری، سفر و سفرنامه نویسی در بین مسلمانان رواج بسیاری داشت. ولی به دنبال حمله مغول به عالم اسلام و ویرانی و ناامنی راه های ارتباطی، این روند رو به نقصان نهاد. در ابتدای قرن دهم هجری، همزمان با تشکیل دو دولت قدرتمند صفویه شیعی و دولت سنی مذهب عثمانی با تمایلات توسعه طلبانه و همچنین پیشرفت و توسعه اقتصادی نابرابر بین این جوامع اسلامی و اروپاییان، وضع به گونه ای دیگر درآمد و انبوهی از سیاحان اروپایی، با انگیزه های متفاوت به سوی شرق روانه شدند.

سفرنامه های اروپاییان که از این دوره به بعد نوشته شده، افزون بر مطالب فراوان در خصوص ویژگی ساختار های جامعه ایرانی، اطلاعات با ارزشی را درباره اصول اعتقادی، آداب و رسوم و مراسم مذهبی و عبادی ایرانیان شیعی در خود گنجانده اند.

با تشکیل دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران، کشور ما که تنها پایگاه رسمی مذهب تشیع در دنیا بود، به شدت مورد توجه اروپاییان و سیاحان اروپایی، که با توسعه طلبی دولت عثمانی در سرزمین های مسیحی در چالش بودند، قرار گرفت. این سیاحان در آثار خود، ایران را تنها کشور شیعی معرفی کرده و از فرهنگ و مذهب ایرانیان سخن گفته اند. ازاین رو در سفرنامه های عصر صفوی و دوره های پس از آن تا مشروطه، مطالب بیشتری درباره شیعیان و مظاهر تشیع آمده است.

همزمان با آغاز قرن هفدهم میلادی و شروع پیشرفت های علمی و صنعتی در اروپا و اوج گرفتن اکتشافات جغرافیایی اروپاییان در قرن شانزدهم، گروه های مختلفی از اروپاییان، شامل سفرا، تجار، هیئت های مذهبی و تبلیغی، سیاحان و ماجراجویان، از ایران دیدن کردند که حاصل آن تدوین سفرنامه های فراوانی از سوی آنان است. از نکات مورد توجه سفرنامه نویسان، اشاره به علاقه ایرانیان و شیعیان به زیارت قبور ائمه: و دفن شدن در کنار آنان است. کمپفر می نویسد: «زائران قطعاتی از تربت علی علیه السلام را با خود می آوردند و در نماز از آن استفاده می کنند (کمپفر، ۱۳۶۳، ص۱۷۸). شاردن در معرفی مکان های مذهبی و امامزادگان می نویسد:

وقتی به قم نزدیک می شدیم، در هر طرف و هر جا مسجد های کوچک و مقبره هایی که مدفن نبیره های حضرت علی علیه السلام بود، مشاهده می شد. مردم ایران نواده ها و نبیره های این خلیفه را امامزاده می نامند که به مثابه حواریون حضرت مسیح می باشند. در سراسر ایران، عده زیادی امامزاده مدفونند و همه در نظر ایرانیان مقدس می باشند. در قم دیه ها و آبادی های مجاور آن، افزون بر چهارصد امامزاده وجود دارد (شاردن، ۱۳۷۴، ج۲، ص۵۱۹).

شاردن همچنین می نویسد: «ایرانیان برای تدفین پادشاهان خود، شهر های مذهبی چون قم، کاشان، مشهد و اردبیل را بر سایرین ترجیح می دهند» (همان، ۱۳۷۴، ج۹، ص۱۲۸). وی می افزاید:

شیعیان ایران در میان ائمه[:] برای امام رضا علیه السلام بیش از همه احترام قائل هستند و همیشه نام او را بر زبان دارند و دفن شدن در جوار ایشان را آمرزش محض می پندارند؛ چراکه عقیده عامه این است که هر کس در جوار معصوم یا یکی از اولیای مذهب دفن بشود، در حمایت اوست (همانجا).

دکتر پولاک می نویسد:

اجساد مردم ثروتمند و متعین، بلافاصله پس از مرگ یا پس از نبش قبر، به یکی از اماکن متبرکه کربلا، مشهد، قم یا شاهزاده عبدالعظیم حمل می گردد. قیمت هر مکان بستگی دارد به تقدس آنجا و دیگر دوری و نزدیکی به بقعه امام یا امامزاده. از نظر حمل و نقل، جنازه ها را در نمدی می پیچند و به دو میله از پهلو محکم می کنند و آن گاه به صورت افقی به روی قاطر می گذارند. معمولاً کار حمل به عهده خود چهارپادار است. ولی گاهی هم گروهی از خدمه و غلامان به همراه جنازه می روند. در سفرها اغلب با کاروان حمل جنازه مصادف می شویم؛ از بویی که از فاصله دور از این اجساد متصاعد می شود، می توان دریافت که کاروان نزدیک می شود. هرچند که زیان های حمل اجساد برای سلامت زندگان بدین صورت کاملاً آشکار است، به نظر می رسد که نتوان بر سبق ذهن مردم که سخت ریشه دار است غلبه کرد و این رسم را برانداخت (پولاک، ۱۳۶۸، ص۲۵۰).

وی همچنین می نویسد: «شهر قم برای امرا و شاهزادگان قاجار قابل اهمیت است و قم این امتیاز را دارد که مدفن اغلب امرا و شاهزادگان سلسله قاجار نیز هست (همان، ۱۳۶۸، ص۲۳۱).

دکتر فووریه فرانسوی، که در زمان ناصرالدین شاه به ایران سفر کرده، در سفرنامه خود از اهمیت دفن مردگان در جوار این مزارات مقدس می نویسد:

مؤمنینی که استطاعت فرستادن جنازه کسان خود را به کربلا یا مشهد ندارند، دفن آنها را در نزدیکی مزار شاهزاده حسین (منظور شاهزاده حسین قزوین است)، موجب جلب ثواب اخروی می دانند؛ به همین نظر از جمیع جهات، اجساد را برای دفن به آنجا روانه می دارند (فووریه، ۱۳۶۶، ص۱۶۶).

سراوستن هنری لایارد فرانسوی، در زمان محمدشاه (۱۸۴۰م) به ایران آماده است و از مشاهداتش می نویسد:

در راه بغداد قافله کوچکی از ایرانیان زائر کربلا را دیدم که در این فصل از سال، در این شاهراه رفت و آمد می کردند و طبق یک سنت مذهبی، اسکلت و بقایای استخوان های مردگان شیعیان ایرانی را جهت دفن در جوار قبور متبرکه، به عتبات عالیات حمل می کردند (لایارد، ۱۳۶۷، ص۳۱۳).

لیدی مری شیل انگلیسی، که در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمده، می نویسد:

مردم ایران اشتیاق عجیبی به دفن در مزارات مقدس ائمه دینشان دارند و با اینکه عملی عاقلانه به نظر نمی رسد، ولی معلوم نیست چه سرّی در کار نهفته که این ملت تصور می کنند با انتقال جسدشان به این گونه اماکن مقدسه، یک آرامش جاودانی برایشان فراهم خواهد شد. آنها در درجه اول علاقه به مدفون شدن در جوار بارگاه امام حسینعلیه السلام را در کربلا دارند و در صورتی که موقعیت مناسبی پیش نیاید، بازماندگان متوفا ترجیح می دهند تا جسد خویشاوندان خود را در مشهد یا قم به خاک بسپارند که در این شهرها بارگاه دو تن از نوادگان امام حسین علیه السلام قرار گرفته است. ولی علاقه مردم نسبت به دفن اجساد در دو شهر مشهد و قم ـ که هر دو در خاک ایران واقع هستند- به ترتیب در مراحل دوم و سوم بعد از کربلا قرار دارد و به همین جهت است که نقل و انتقال اجساد و مردگان، یکی از کار های مستمر در ایران است و اصولاً شغل عد ه ای در مملکت، حمل مرده از این سو به آن سو است (شیل، ۱۳۶۲، ص۱۵۳).

وی در مورد کاروان های حمل مردگان می نویسد:

چندی پس از ورود ما به تهران، یک روز که مشغول سواری در خارج از شهر بودیم، با کاروانی همراه شدیم که رو به بغداد می رفت و میان این کاروان قاطرهایی را مشاهده کردیم که جعبه های چوبی باریک و درازی را در دو طرف آنها به صورت افقی بسته بودند و از این جعبه ها بوی مشمئزکنند ه ای به مشام می رسید. پس از پرسش از کاروانیان معلوم شد که این جعبه ها حاوی اجسادی است که در حین حرکت کاروان از شهر های مختلف ایران جمع آوری شده و اکنون برای دفن به سوی کربلا برده می شود. این عمل، علاوه بر اینکه فوق العاده تنفرانگیز است، به علت بی مبالاتی در بسته بندی و پوشاندن کامل اجساد و عدم دقت در ساختن جعبه های محتوای آن، اغلب باعث انتشار عفونت و در نتیجه آلودگی محیط می گردد.

مسئله حمل جنازه از ایران به کربلا یا شهر های همسایه اش، مثل کوفه و مشهد علی (نجف) مبالغ هنگفتی از درآمد ایرانی ها را هر ساله به جیب عثمانی ها سرازیر می کند و این امر همراه با سیل زوار ایرانی، که به طور دائم به سوی شهر های مزبور روان هستند، به قدری در اوضاع اقتصادی بین النهرین مؤثر است که به جرئت می توان گفت: «اختیار بقا یا فنای حکومت بغداد منحصراً در دست ایرانی ها قرار دارد». مبالغ معتنابهی که غالباً به عنوان میراث عد ه ای از مردم ایران، وقف بقاع شهر های زیارتی بین النهرین می شود نیز رقم عمد ه ای را تشکیل می دهد و به نوبه خود اثر فراوانی در اقتصاد این منطقه به جای می گذارد.

با اینکه سفر زوار ایرانی به شهر های مکه و مدینه نیز درآمد خوبی نصیب مملکت عثمانی می کند، ولی پول هایی که ایرانی ها برای زیارت مدفن نوادگان حضرت محمد(ص) خرج می کنند، به مراتب بیشتر از مبلغی است که جهت زیارت قبر پیغمبر خودشان در مدینه به مصرف می رسانند و با آنکه دولت ایران همیشه سعی داشته تا مسیر سیل زوار ایرانی را از کشور عثمانی به سوی دو شهر زیارتی خود ـ یعنی مشهد و قم ـ سوق بدهد، ولی به قدری علاقه مردم به زیارت قبر امامی که هر سال ماجرای شهادت تأثرانگیزش را بیان می کنند، زیاد است که سالانه هزاران هزار نفر از مردم ایران، چه زنده و چه به صورت جنازه داخل جعبه، به سوی مدفنش روان می شوند و در این راه وجود مشکلات و خطرات مسافرت به کربلا، نه تنها باعث کاهش هجوم زوار نمی شود، بلکه یکی از عوامل علاقه مردم به زیارت کربلا نیز به حساب می آید؛ چون آنها معتقدند که هر چه در راه رسیدن به معبود بیشتر عذاب بکشند، ثواب زیارتشان افزون تر می گردد و شاید به همین علت است که تعدیات قبایل مسیر مسافرت و اخاذی و اجحاف و ناسزاگویی مأموران عثمانی را، به امید رسیدن به ثواب بیشتر، با جان و دل پذیرا هستند (همان، ۱۳۶۲، ص۱۵۳-۱۵۵).

در کتاب تصویرهایی از ایران، نوشته گرترود بل، آمده است:

خانواده های ثروتمند ایرانی، یکی از نشان های تشخص را این می دانند که استخوان های بستگانشان را در مکان مقدسی دفن می کنند: کربلا، محل شهادت امام حسین، یا آستان قدس رضوی در مشهد یا دیگر مزار امامزادگان. ازاین رو تنها موقتاً آنها را به خاک می سپارند، در قبر های کم عمقی قرارشان می دهند و با طاقی آجری رویشان را می پوشانند و این خود مایه بوی وحشتناک در اطراف گورستان، پس از بروز وباست. چند ماه بعد و پیش از آنکه گذشت زمان میکرب های بیماریزا را [کاملاً] از میان ببرد، این اجساد را بیرون می آورند، در کرباس می پیچند و بار قاطر کرده، به سوی آرامگاه دوردستشان حمل می کنند و به احتمال نه چندان کم، در مسیرشان بذرِ شیوعِ دوباره بیماری را می افشاندند (بل، ۱۳۶۳، ص۵۴).

در سفرنامه ژی. ام. تانکوانی است:

جنازه شاهزادگان و رجال سرشناس را معمولاً در دشت کربلا یا در جوار مرقد حضرت علی، که در حوالی بغداد و خارج از قلمرو ایران قرار دارد، به خاک می سپارند. اما جنازه های دیگر را در گورستان های معمولی، که در جوار شهرها و دهکده ها یا گاهی در داخل آنها پیش بینی شده است، دفن می کنند. گورستان های ایران شباهتی به گورستان های ترک ها ندارد (تانکوانی، ۱۳۸۳، ص۲۱۹).

الئاریوس، سیاح آلمانی، می نویسد:

اولین مراسم دیدنی سال جدید، یعنی ۱۶۳۷م را که در ایران توانستیم ببینیم، مراسم تدفین یک ایرانی اصیل زاده و محترم بود. جنازه ضمن مراسمی ویژه و تماشایی به یک مسجد حمل گردید تا از آنجا به بابل و کوفه، نزدیک نجف، که مدفن حضرت علی علیه السلام و سایر امامان یا قدیسین بزرگ است، برده و دفن شود (الئاریوس، ۱۳۶۳، ص۶۳).

جملی کارری، سیاح ایتالیایی، که در سال ۱۱۰۵ق. به ایران سفر کرده، می نویسد:

جسد شاه (شاه سلیمان) را به باغ چهل ستون منتقل کردند و زیر فواره هایی از مرمر سفید قرار دادند. غسال باشی که کارش منحصر به غسل درباریان است، جسد را غسل داد. مزد این کار، تمام لباس های او را زینت دادند؛ حتی روپوشی که جسد را در آن پیچیده اند نیز، به انضمام پنجاه تومان، به غسال باشی تعلق می گیرد. پس از پایان غسل، جسد را در یکی از اتاق ها گذاشتند تا برای دفن در مقبره شاهان صفوی، به شهر قم، که امامزاده مورد احترام ایرانیان است، حمل کنند (کارری، ۱۳۴۸، ص۱۰۶).

مادام کارلاسرنا می نویسد:

کاروان زائران همیشه مورد احترام همه است و هر کس هم که همراه آنها باشد، با توجه به نیت مذهبی و مقدس کاروان، به تبع آن کسب حرمت و حیثیت می کند. در هر فصلی از سال مؤمنان دور هم جمع می شوند و به عزم این یا آن زیارتگاه، تهران را ترک می کنند و اگر یکی از آنان جناز ه ای از خویشان خود را برای حمل داشته باشد، ولو آنکه ماه ها از تاریخ درگذشت وی گذشته باشد، جنازه را بار قاطر می کنند و حتی گاهی اسباب و اثاث مسافران را نیز روی همان قاطر بار و حمل می کنند.

این نکته گفتنی است که شیعیان تنها در حال حیات خود مشتاق زیارت این گونه اماکن متبرک نیستند، بلکه بزرگ ترین آرزوی زندگی آنان این است که پس از مرگ نیز در جوار قبر یکی از امامان و امامزادگان به خاک سپرده شوند. ثروتمندان در وصیت نامه خویش محل دفن خود را پیشاپیش تعیین می کنند. اغلب هزینه دفن یک هزار تومان (معادل ده هزار فرانک ما) یا ممکن است حتی بیشتر از آن تمام شود. درحالی که اشخاص فقیر در همان محل، قبری را به بیست قران تصاحب می کنند (کارلاسرنا، ۱۳۶۳، ص۱۴۳).

مستر جون اشر (John Asher)، مستشرق و عضو هیئت جغرافیایی انگلستان، در سال ۱۲۸۴ق/ ۱۸۶۴م وارد عراق شد. آن گاه پیک مخصوصی نزد قائم مقام کربلا فرستاد که دروازه ها را باز کنند و در نتیجه قائم مقام دروازه ها را باز کرد و برای استقبال آماده شد. جون اشیر پس از غروب آفتاب وارد شهر شد و فانوس کش های زیادی را سر راه خود مشاهده نمود؛ با روشنی آنها وارد خانه قائم مقام شد و در اتاقی که به نظر وی مخروبه بود، سکونت کرد. او شهر کربلا را این گونه توصیف می کند:

شهری بود پرهیجان و پرتجارت که اصلاً تعطیلی نداشت. همه وقت بازارها پر از زوار بود و در شهر یک وجب زمین خالی دیده نمی شد؛ یا ساختمان بود یا مشغول ساختمان سازی بودند. اغلب ساکنان شهر از مسلمانان هند، ایرانی و عرب بودند. سکونت غیر مسلمانان در شهر کربلا ممنوع بود. از شهر های دور جنازه مرده ها را به شهر کربلا منتقل می کردند، اول آنها را به دور قبر حسینعلیه السلام طواف می دادند، بعد به خاک می سپردند. حکومت ترک نیز چیز مختصری بابت هر جنازه می گرفت. گاه سیل جنازه به سوی شهر سرازیر می گردید و مسئولان دروازه ها از ورود آنها ناراحت می شدند؛ زیرا ترافیک عمومی شهر به هم می خورد و بیش از هر چیز احتمال شیوع مرض، دولت را به وحشت می انداخت. گاهی اوقات از کشور ایران هزار جنازه در یک زمان می رسید و با هر جنازه حداقل یک یا دو نفر از نزدیکان متوفا همراه می آمدند. حرم و صحن عباس بن علیعلیه السلام را از پشت بام های مجاور مشاهده نمودم؛ زیرا از ورود غیر مسلمانان به آنجا ممانعت می کردند (اشر، ۱۴۲۰ق، ص۸۹).

دفن اموات و انتقال جسد

تلاش بسیار شیعیان ایران در سـده ۱۹م، بـرای تـدفین مردگان خود در عتبات، حمل اموات را نه تنها به تجارتی پر سود تبـدیل کـرده بـود، موجب بروز تنش میان مقامات ایران و عثمانی و همچنین اتباع شیعه عثمـانی [در عـراق] و دولت عثمانی شده بود (نفیسی، ۱۳۹۲ش، ص۶۱ و۶۲). جنازه ها و استخوان هایی که کاروان ها همـراه بـا مراسـم مـذهبی و تشریفات لازم، تحت شرایط و محدودیت های مربوط به این اماکن مقدس بـا خـود حمـل می کردند، از یک سو باعث پیوند حکومت و جامعه شیعه ایـران بـا اتبـاع شیعی عثمانی می شد و از سوی دیگر، موجب اختلاف و درگیری میـان حکومـت عثمـانی و دولت ایران می گردید. پس از انعقاد عهدنامه ارزروم دوم، انتقال جنـائز از ایـران بـه عتبـات عالیـات افزایش چشم گیری یافت. بر اساس گزارشی که کـارپرداز ایران در بغداد، در سال ۱۲۹۰ش. ارائه داده است، آن سال بیست هزار جنـازه از ایـران بـه عتبـات آوردند که از این ممر، ۱۲ قران در خانقین، و برای دفن در قبرستان های عمـومی کـربلا و نجف ۸ الی ۱۴ قران از هر جنازه اخذ می شد (مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، ۱۲۹۰ق، سند ۱۶۲).

هانری بایندر درباره حمل دسته جمعی جنازه و مشکلات ناشی از آن می نویسد:

به منظور حمل جنازه ها، هزاران کاروان تشکیل یافتـه از دورترین نقاط ایران روان می کردند. اجساد را یا در تابوت های چوبی گذاشته، یا فقط آن را در پوشال یا فرش پیچیده، هر دو سه یا چهار جسد به هم بسته بر پشت اسب حمل می کننـد. در زیر این آفتاب سوزان بوی غیرقابل تحملی که از این اجساد منتشر می گردد، طی یک سفر چندین هفته ای استشمام می شود؛ چون بسته های بار، این لاشه ها را در هـر منـزل پیاده کرده و دوباره بار می کنند. این کاروان های مرده معمولاً در پنج یا شش کیلـومتری دهـات، اطراق می کنند. ولی با وجود بر این، هوای گرم آنها را مسموم می سـازد و در هـر جـا که توقفی کنند، آن مکان تا شب متعفن می گردد (بایندری، ۱۳۷۰ش، ص۳۸۲).

اوژن اوبن، از فزونی انتقال جنائز به عتبات عالیات در عهد قاجار، می نویسد:

میان راه هر مسافری، بارها با قاطرچی هایی مواجه می شود که چهار تـابوت بـه یک قـاطر بـار کرده اند و خود نیز روی آن سوار شده یا جسدها را لای نمدی پیچیده و همین طور برای دفن، در یکی از مکان های مقدس، به مقصد عراق حمل می کنند (مؤسسه مطبوعاتی ایران امروز، ۱۳۶۷ش، ص۳۳۹ و ۳۴۰).

مشکل عمده دو دولت ایران و عثمانی در انتقال جنائز به عتبات، جنبه های بهداشـتی آن بود که این مسئله را به مشکلی بین المللی تبدیل کرد و این رسم را برای همیـشه تغییـر داد. در آن زمان جواز حمل جنازه به عتبات از بحث های رایج بین علما بود. برخی علما حمل جنازه را به عتبات جایز نمی دانستند و یکی از دلایلشان وضع بد و بی احترامی های یهودیان و… به جنازه ها بود (قراگزلو، ۱۳۵۴ش، ص۲۱۲). حمل اجساد به اماکن مقدس، محترمانه صورت نمی گرفت و نزدیکان میت جنازه را همراهی نمی کردند، بلکه برای حمل و دفن آن را به چهارپاداران می سپردند (دیولافوا، ۱۳۳۲ش، ص۱۳۵). مشکل دیگر اینکه کارگران قبرستان، به سبب دنائت طبع، پس از چند روز قبر را می شکافتند و سنگ های لحد را، که قیمت اندکی داشت، بیرون می آوردند و علامت های آجری و سنگی قبر را برمی داشتند تا جای دیگر بفروشند. آن گاه جسد میت با عمق کمی در زیر ریگ قرار داشت و بیشتر آنها طعمه جانوران صحرا می شد و به این سبب از قبور مسلمانان آثار چندانی باقی نمی ماند (قاضی عسکر، ۱۳۸۲ش، ص۹۳).

در ایام صلح، کرمانشاه معبر کاروان های بسیاری بود که کالا را به مقصد، و جنازه را به مدفن، یعنی به مشاهد مقدس کربلا یا نجف حمل می کردند. این کار باعث شده بود در نزدیکی قصر شیرین کاروان بسیاری برای حمل جنازه تجمع کنند و موجب اعتراض برخی از شهروندان شوند (بایندر، ۱۳۷۰ش، ص۳۸۴).

بهداشت و ایجاد قرنطینه

عدم رعایت بهداشت از سوی کاروان های زیـارتی در حـین حمـل اموات و نیـز طـولانی بـودن مـسیر و گرمـای هـوا موجـب رواج بیماری های مسری چون وبا می شد. زوار ایرانی، با عزیمت به عتبات عالیات، برخی از بیماری های واگیردار را با خود به آن سرزمین می بردند و گاه نیز به بیماری های رایج در عراق عرب مبتلا می شدند و آن را با خود به ایـران آورده و در کـشور منتشر می کردند؛ برای نمونه، وبایی که در ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م در عراق، به دلیل آلودگی آب فرات پدید آمد، سبب شد برخی از ایرانیانی که مدام به این سـرزمین در رفـت و آمـد بودند، به این بیماری مبتلا شوند (Burrell, 1904, p18-22).

کارگزاران عثمانی، برای جلوگیری از شیوع هر نوع امراض در خاک امپراطوریشان، سیستم قرنطینه را در مرز های ایـران و عثمـانی ایجـاد کردنـد؛ بدین ترتیب زائران ایرانی بایست چندین روز در این مکان ها نگهداری می شدند و پزشـکانی از سـوی هـر دو دولت، بر انجام خدمات بهداشتی و معاینه گماشته می شدند. در قرنطینه به زوار لباس های مخصوص می دادند و لباس های خودشان را در دستگاه ها ضد عفونی می کردند. به مـدت چنـد روز که مشخص می کردند، اجازه خروج داده نمی شد. تنگی جا، عدم نظافت درست و طول مدت قرنطینه، که معمـولاً پانزده روز طـول می کـشید، از عـواملی بـود کـه اعتـراض زوار و کارگزاران دولت ایران را در پی می داشت.

میرزاحسین خان مشیرالدوله، سفیر ایران در اسلامبول، نامه ای به دولت ایران نوشته و به این قبیل رفتار نادرست و غیر اخلاقی مأموران عثمانی اشاره کرده اسـت:

بعـد از ورود به گمرک، به قدری درباره زوار، که اکثر آنها مردمان معتبر و با شأن می باشند، هتک احترام می نمایند که مافوقی بر او متصور نیست؛ مثلاً البسه زنانه را که فیمـابین مـسلمان اصـل و ناموس محسوب می شود، علی عیون التهامی باز کرده، انواع حقارت وارد می آورند؛ به همـین قدر اکتفا نکرده، عمله گمرکخانه به اعتقاد خودشان از برای حفظ احتیاط، دست زیر چادر نساء محترمات برده، سینه و پشت آنها را تفحص می نمایند و اسم این حرکت رذل و رکیک را حفظ انتظام منافع گمرک قرار می دهند.

سپس به جنازه مسلمین و مسلمات، که به جهـت حمل به اماکن مشرفه عراق عرب وارد می شوند، به جهت اخـذ و جلـب نفـع خودشـان از صاحبان جنازه، میخ های آهنی در دست گرفته به سر جنـازه آمـده، اولاً از قـوطی ایرادات می گیرند و بعد جنازه را از قوطی بیرون آورده از کفن خارج نموده چند مرتبه از آن میخ ها به بدن میت، به بهانه اینکه معلوم بشود از امراض مسریه و امراض عادیه فوت نموده اسـت، فرو کرده اگر صاحب جنازه حاضر است، مخفیاً وجهی گرفته اجازه حمل می دهند؛ والا سی چهل جسد میت را در گودالی ریخته و قدری خاک به سـر آنهـا مـی ریزنـد. و این نـوع حرکات است که قلوب یک ملت را نفرت مـی دهـد و محبـت فطـری را مبـدل بـه عداوت می نماید (فرهاد معتمد، ۱۳۹۱ش، ص۶۸ و ۶۹).

بهانه دولت عثمانی در این گونه برخورد با جنائز ایرانی، رعایت بهداشت و جلـوگیری از ورود هرگونه امراض به خاک عثمانی بود. لذا کارگران از هر دو دولت ایـران و عثمـانی درصدد چاره جویی برآمدند تا اینکه در شـوال ۱۲۸۷ق/ فوریـه ۱۸۷۰م قـراردادی میـان سفیر ایران، حاجی میرزاحسین خان مشیرالدوله و والی بغداد، مدحت پاشا، منعقد شـد کـه بر اساس این قرارداد، بنا شد:

من بعد جنازه هایی که بر حسب عادت از ممالک ایران بـه عتبات عالیات حمل می شد، چون آوردن آنها در صورتی که هنوز در حال میت اسـت نظـر حفظ الصحه موجب بعضی مضرات است، لهذا قرار داده شد که کسانی که در ایران وفـات می کنند تا سه سال از زمان دفن آنها در قبرستان محل فوت نگذرد هیچ یک از جنازه های آنها از حدود ممالک دولت عثمانی عبور داده نخواهد شد. نیز قرار داده شد که محـل این قبیل نعش ها، تاریخ دفن ثبت شده و آنها را که می خواهند حمل نمایند، بعـد از انقـضای سـه سال، قبرشان نبش شده و برای حمل استخوان ها استشهادنامه رسمی داده شود. نیز قرار داده می شود که در ظرف سه ماه از تاریخ این مقاوله نامه، هیچ جنـازه از ممالـک دولـت علیه ایران عبور داده نشود و جنازه یا نعش هایی که در حال استخوان آورده می شوند، حـاملین آن استشهادنامه، که مبین انقضای سه سال از تاریخ وفات آنان باشد در دست داشـته باشـند و نعش هایی که چنین استشهادنامه ندارند از جانب مـأمورین طـرفین عبـور و دخـول آنهـا از حدود ممانعت شود و هرگاه آمده و بخواهند عبور نمایند، آنهـا را پـس فرسـتاده و اعـاده دهند (طباطبایی مجد، بی تا، ص۳۶۱ و ۳۶۲).

بر این اساس، دولت عثمانی تا سال ۱۲۹۲ق/ ۱۸۷۵م در نقـاط اصـلی ورود کـاروان های زیارتی و حمل جنائز به مرز های خانقین، قصر شیرین و بصره، چهـار ایـستگاه قرنطینـه و آسایشگاه های متعدد ساخت (آتش، فصلنامه ایران نامه، سال ۲۲).

نظارت بهداشتی مأموران دولـت عثمـانی، معاینـه و تفتـیش آنها از زائران ایرانی و جنائز، مشکلات دو دولت را حل نکرد و منشأ شکایت جدید شد؛ زیرا بسیاری از کاروان های حامل جنائز، از راه های غیرقانونی و قاچـاق، اجـساد مردگـان خود را بلافاصله بعد از فوت، به عتبات عالیات من

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.