پاورپوینت کامل بررسی پیامبری حضرت صالح (علیه السلام) در قوم ثمود ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بررسی پیامبری حضرت صالح (علیه السلام) در قوم ثمود ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی پیامبری حضرت صالح (علیه السلام) در قوم ثمود ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی پیامبری حضرت صالح (علیه السلام) در قوم ثمود ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
حضرت صالح علیه السلام سومین پیامبر قوم ثمود است که به امر الهی برای مبارزه با بت پرستی، شرک و اقامه توحید قیام کرد. خدای تعالی نام او را پس از نوح و هود آورده و با القابی که انبیا و رسولان خود را می ستاید، ستوده است. او را برگزیده و مانند انبیا: بر عالمیان برتری داده است (طباطبایی، ۱۳۸۹ق، ج۱۰، ص۳۳۰). خداوند می فرماید:
پس از آنکه قوم ثمود پروردگار خود را فراموش کرد و در فسادکاری خود از حد گذشت، خدای عز وجل حضرت صالح پیغمبر علیه السلام را به سوی آنان فرستاد و آن جناب از خاندانی آبرومند و صاحب افتخار و معروف به عقل و کفایت بود (هود: ۶۲؛ نمل: ۴۹).
او قوم خود را به دین توحید و به ترک بت پرستی فراخواند و از آنان خواست تا در مجتمع خود به عدل و احسان رفتار کنند و در زمین گردنکشی و اسراف نکنند و طغیان نورزند. در آخر نیز آنان را به عذاب الهی تهدید کرد (همان، ۱۳۸۹ق، ج۱۰، ص۳۲۹).
خداوند متعال، شمّه ای از شرح حال و سخنان او را در یازده سوره از سوره های قر آن بیان کرده است.
مقبره صالح علیه السلام در نجف، یکی از مکان هایی است که زائران عتبات عالیات پس از زیارت قبر مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام به آنجا مشرف می شوند. در این مقاله بر آنیم در حدّ امکان به معرفی و شخصیت آن پیامبر عظیم الشأن بپردازیم تا زائران محترم، با شناخت بیشتری به زیارت آن بزرگوار مشرف شوند.
شخصیت حضرت صالح علیه السلام
نسبت حضرت صالح پیامبر علیه السلام با پنج واسطه به حضرت نوح علیه السلام می رسد. او فرزند جابر، فرزند ثمود، فرزند عامر، فرزند ارم، فرزند سام، فرزند نوح پیامبر علیه السلام است. ولادتش را دوهزار و نهصد و هفتاد و سه سال پس از هبوط حضرت آدم علیه السلام می دانند و در زمان بعثت ۱۶ ساله بود.
در قرآن، بار به نام صالح از جمله در سوره های اعراف، هود و چند سوره دیگر اشاره شده و نام او پس از نوح و هود آمده است. در کتاب تورات از این پیامبر هیچ نامی در میان نیست (همان، ۱۳۸۹ق، ج، ص).
قوم ثمود و تمدن آنها
ثمود قومی از عرب اصیل بوده اند که در سرزمین «وادی القری» بین مدینه و شام زندگی می کردند. این قوم از اقوام بشر ما قبل تاریخ به شمار می روند و تاریخ جز اندکی از زندگی این قوم را ضبط نکرده است. درگذر قرن ها اثری از تمدن آنها بر جای نمانده و هیچ سخنی دربار این قوم قابل اعتماد نیست.
علامه طباطبایی معتقد است بر اساس اطلاعات کتاب خدا اینان قومی از عرب بوده اند و این از نام پیامبرشان صالح علیه السلام که کلمه ای عربی است در می یابیم. از آیه ۶۱ سوره هود چنین برمی آید که آن جناب، از همان قوم بوده است. پس اینها مردمی عرب بوده اند که نام مردی از آنان صالح بود و این قوم پس از قوم عاد پدید آمد. آنها تمدنی داشته اند، زمین را آباد می کردند و در زمین هموار، قصرها و در شکم کوه ها خانه هایی ایمن می ساختند (اعراف: ۷۴) و یکی از مشاغل آنان زراعت بوده است؛ یعنی چشمه هایی به راه انداخته و نخلستان ها و باغ ها و کشتزارها پدید آوردند (شعراء: ۱۴۸).
قوم ثمود بر اساس سنت قبایل زندگی می کردند؛ یعنی پیرمردان و بزرگ تران، در قبیله حکم می راندند. در شهری که جناب صالح علیه السلام در آنجا مبعوث شد، هفت طایفه در زمین فساد می کردند و هیچ کار شایسته ای نداشتند (نمل: ۴۸) آنان بت ها را پرستیدند و طغیان سرکشی را از حد گذراندند (علامه طباطبایی، ۱۳۸۹ق، ج۱۰، ص۳۲۹).
در تفسیر نمونه هم چنین آمده است:
موقعیت آنها (قوم ثمود) در این جهان را خداوند چنین بیان می دارد:
{وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ} (اعراف: ۷۴).
به خاطر داشته باشید، خداوند شما را جانشینان در روی زمین بعد از قوم عاد قرار داد و در آن مستقر ساخت.
یعنی از یک سو نعمت های فراوان الهی را فراموش نکنید و از سوی دیگر بدانید که پیش از شما اقوام طغیانگری مانند قوم عاد بوده اند که به سبب مخالفت هایشان به عذاب الهی گرفتار شدند. پس از آن، با اشاره به برخی نعمت ها و امکانات خداداد قوم ثمود می فرماید: شما در سرزمینی زندگی دارید که هم دشت های مسطح با خاک های مساعد و آماده دارد که «می توانید قصر های مجلل و خانه های مرفه در آن بسازید و هم کوهستان های مستعدی دارد که می توانید خانه هایی مستحکم در دل سنگ برای فصل زمستان و شرایط جوی سخت ایجاد کنید و بتراشید»؛ {تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا} (اعراف: ۷۴).
از این تعبیر، چنین برمی آید که آنها محل زندگی خود را در تابستان و زمستان تغییر می دادند. در فصل بهار و تابستان در دشت های وسیع و پربرکت به زراعت و دامداری می پرداختند و به همین سبب خانه های مرفه و زیبایی در دشت داشتند.
هنگام فرارسیدن فصل سرما و پایان زمان برداشت محصول، به خانه های مستحکمی که در دل صخره ها تراشیده بودند می رفتند تا از گزند طوفان و سیلاب و حوادث برکنار باشند و آسوده خاطر زندگی کنند (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸ش، ج۶، ص۲۸۳).
حضرت صالح علیه السلام در میان قوم ثمود
خداوند متعال او را برای ارشاد قوم ثمود و اندرز آنان فرستاد. آنان بت ها را می پرستیدند، او امتش را صد و بیست سال به یکتایی خداوند متعال فرامی خواند. آنان از او خواستند معجزه ای نشان دهد. معجزه او ناقه بود، ولی پس از آن معجزه هم به او ایمان نیاوردند و آن شتر را کشتند. پس زلزله آنان را فرو برد و مردند. در حدیثی از امام باقر علیه السلام چنین آمده است که فرمود: رسول خدا۹ از جبرئیل علیه السلام پرسید: نابودی قوم حضرت صالح علیه السلام چگونه بود؟ جبرئیل گفت: ای محمد! حضرت صالح شانزده ساله بود که به سوی قومش فرستاده شد. پس صد و بیست سال میان آنان بود و آنان پاسخ خوبی به او ندادند. حضرت فرمود: آنان دارای هفتاد بت بودند که آنها را عبادت می کردند، نه خدای بزرگ و توانمند را. پس هنگامی که آنان را این گونه دید به آنان فرمود: ای قوم من! من شانزده ساله که بودم به سوی شما مبعوث شدم و اکنون سن من به صد و بیست رسیده است. اکنون دو پیشنهاد دارم:
الف هرچه می خواهید از من بپرسید، تا من از پروردگارم برای شما پاسخ بیاورم.
ب اگر هم مایل هستید از خدایان شما می پرسم؛ اگر به من پاسخ دادند، من از میان شما می روم.
آنان گفتند، سخن منصفانه ای است. انصاف به خرج دادی، پس به ما مهلت بده. روز موعود با بت هایشان به پشت شهر آمدند، غذا و نوشیدنی خوردند. سپس به حضرت صالح گفتند: ای صالح! بپرس. حضرت با اشاره به بزرگ آن بت ها فرمود: نام او چیست؟ گفتند: فلانی، پس حضرت صالح علیه السلام به او گفت: ای فلانی پاسخ بده. او پاسخی نداد. حضرت صالح گفت: چرا پاسخ نمی دهد؟ آنان گفتند: از دیگری بپرس. حضرت، یکی یکی آنها را صدا کرد، اما پاسخی نشنید. قوم به بت هایشان گفتند: چرا به صالح پاسخ نمی دهید؟ سپس گفتند: ای صالح! تو از ما فاصله بگیر و ما را با بت هایمان تنها بگذار. آنگاه بر سر و صورت خود خاک ریختند و به بت هایشان گفتند: اگر پاسخ صالح را ندهید، رسوا خواهید شد. دوباره حضرت صالح را صدا کردند و گفتند: ای صالح! آن بت ها را بخوان. صالح، آنها را صدا کرد و باز هم پاسخی نشنید. حضرت به آن قوم فرمود: یک روز گذشت و خدایان شما پاسخ مرا ندادند، پس شما از من بخواهید، تا من خدایم را بخوانم، تا بی درنگ پاسخ شما را بدهد. پس هفتاد نفر از بزرگان گفتند: ای صالح! ما می پرسیم؛ اگر خدای تو پاسخ ما را داد ما از تو پیروی می کنیم. حضرت صالح علیه السلام فرمود: هرچه می خواهید از من بپرسید (کلینی، ۱۳۸۴ش، ج۸، ص۱۸۷، ح۲۱۳).
ناقه صالح
منتخبان قوم ثمود به حضرت صالح علیه السلام گفتند: بیا پیش این کوه. حضرت صالح با آنان رفت. وقتی که به کوه رسیدند گفتند: ای صالح! از پروردگارت بخواه تا از این کوه شتری سرخ رنگ و پر مو و باردار ده ماهه و شانه پهن، بیرون بیاورد. حضرت صالح علیه السلام به آنان فرمود: از من چیزی خواستید که انجام آن برای من سخت و بزرگ و برای خدای عزیز و بزرگ من آسان است. حضرت صالح علیه السلام آن را از خدا خواست. پس در این هنگام کوه شکافته شد، صدایی آنچنان مهیب برخاست که نزدیک بود هوش از سرشان بپرد. سپس کوه همانند زنی در حال زایمان به شدت غلتید و به حرکت درآمد. ناگهان سر شتر از آن شکاف نمایان شد. هنوز گردن شتر کامل نشده بود که نشخوار کردن را شروع کرد. بعد بقیه بدن شتر بیرون آمد و شتر به پا خاست و روی زمین ایستاد. وقتی کافران این معجزه را دیدند گفتند: ای صالح! پروردگار تو چقدر زود پاسخ تو را داد. از خدایت بخواه که بچه شتر را هم از آن بیرون آورد. پس او از خدای بزرگ این را هم خواست و شتر بچه اش را هم از شکم بیرون انداخت. حضرت صالح علیه السلام به آنان فرمود: ای قوم! آیا چیزی دیگر باقی مانده که بخواهید؟ آنان گفتند: نه، بیا به سوی قوم ما برویم تا آنچه را دیدیم به آنان هم خبر دهیم تا به تو ایمان بیاورند. به سوی قوم خودشان بازگشتند. هنوز به شهر نرسیده بودند که شصت و چهار نفر از آنان مرتد شدند و گفتند: این کار سحر و دروغ بود. پس به قبیله رسیدند. شش نفر گفتند: او حق است، و دیگر همراهان گفتند: سحر و دروغ است. پس آنان برگشتند. یک نفر از آن شش نفر شک و تردید داشت و از کسانی شد که شتر را کشتند (کلینی، ۱۳۸۴ش، ج۸، ص۱۸۷، ح۲۱۳).
در حدیث دیگری ابوبصیر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
منظور خداوند چیست که در قرآن فرمود: {کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ} (قمر: ۲۳ ۲۵)؛ «قوم ثمود بیم دهندگان را تکذیب کردند؛ گفتند: اگر از انسانی همانند خود پیروی کنیم، گمراه و دیوانه باشیم، آیا از میان همه ما کلام خدا به او القا شده است؟ نه او دروغگویی خودخواه است».
امام علیه السلام فرمود: برای آن بود که آنان حضرت صالح را تکذیب کردند. خداوند، هرگز هیچ قومی را نابود نکرد، مگر اینکه فرستادگانی را به سوی آنان مبعوث و سپس بر آنان احتجاج کرد.
خداوند حضرت صالح را به سوی قوم ثمود فرستاد. او آنان را به سوی خدا دعوت کرد، و آنان به او پاسخ مثبت ندادند و بر او گردن کشی کردند. آنان گفتند: ما به تو ایمان نخواهیم آورد، تا اینکه از این صخره، شتری باردار بیرون بیاوری. آنان صخره را گرامی می داشتند و آن را پرستش می کردند و پیش آن قربانی می دادند. پس به او گفتند: اگر همان گونه که تو گمان می کنی، پیامبر هستی، پس از خدایت بخواه که از این صخره برای ما شتری باردار بیرون بیاورد. پس خداوند آن را آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 