پاورپوینت کامل دانش های معمول در میان علمای شهر حله در قرن نهم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دانش های معمول در میان علمای شهر حله در قرن نهم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانش های معمول در میان علمای شهر حله در قرن نهم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دانش های معمول در میان علمای شهر حله در قرن نهم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
شهر حله به عنوان یکی از پایگاه های معظم علمی در قرن نهم هجری، حوزه ای پررونق از دانش های گوناگون و رایج آن عصر به شمار می رفت. وجود عالمان ذوفنون و فرهیخته در حله و مهاجرت های علمی از نقاط مختلف اسلامی به این شهر به هدف آموختن علوم مطرح آن روزگار، می طلبید که شهر حله از جهت تنوع و تکثر علوم نیز دارای امتیاز و موقعیتی خاص باشد. آنچه در محافل و مجامع تعلیم و تربیت حله به درس و بحث گذاشته می شد، گواه روشنی بود بر غنای علمی این حوزه و توجه دانش پژوهان به دانش های متنوع و اهتمام ایشان به حفظ و تعمیق این علوم در طول زمان. این علوم، عمدتاً به دو بخش «علوم دینی» و «علوم انسانی» تقسیم می شدند:
علوم دینی
الف) علوم قرآن
۱- تفسیر
واژه تفسیر در لغت از ریشه «فسر» به معنای بیان و آشکار کردن معنا گرفته شده است (راغب اصفهانی، ۲۰۰۲م، ص۳۸۱) و در اصطلاح به علمی گفته می شود که شخص به واسطه آن از معانی قرآن پرده برمی دارد؛ خواه این کشف از جهت حل مشکلات لفظی و عبارتی آیات باشد و خواه به حسب تبیین معانی ظاهری و باطنی آن (سیوطی، ۲۰۰۳م، ج۲، ص۴۳۶). تفسیر قرآن، از شرافتمند ترین علوم دینی و پرمنفعت ترین آنهاست؛ زیرا شرافت یک علم یا به شرافت موضوع آن است یا به مراتب اهمیت غرض، یا شدت نیاز به آن، و موضوع تفسیر، کلام خدا، و غرض آن چنگ زدن به ریسمان محکم الهی و رسیدن به سعادت حقیقی است و هر کلام دینی و دنیایی در حال و آینده انسان به آن بستگی دارد. بنابراین تفسیر بر دیگر علوم برتری دارد و از اعتبار ویژه ای برخوردار است.
از جمله نامدارترین علمایی که در حله به علم تفسیر پرداخته اند، می توان به این نام ها اشاره کرد:
یک شیخ علی بن عبدالکریم نیلی نجفی حلی (زنده در: ۸۰۱ق): وی در تفسیر قرآن، تألیفات متعددی بر جای نهاده است که مشهورترین آنها بیان الجزاف فی کلام صاحب الکشاف نام دارد. او در این کتاب هشتصد ایراد بر کشاف زمخشری گرفته است (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۹۷).
دو رجب البرسی حلی (زنده در: ۸۱۳ ق): خوانساری از او با تعبیر «حافظ رجب البرسی» یاد کرده است (خوانساری، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۳۳۴) و حافظ در اصطلاح قرائت به کسی گفته شده که تمام قرآن را از حفظ و با تجوید کامل و ضبط قرائات هفت گانه، بلکه ده گانه بخواند و دست کم بر قواعد یک قرائت مسلط باشد و آن را به کار بندد (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۰۵). کتاب تفسیر سوره الاخلاص از اوست. او همچنین کتاب الدر الثمین را تألیف کرده و در آن پانصد آیه از قرآن کریم را که به اتفاق مفسران در فضائل امیر مؤمنان علی۷ نازل شده، گردآوری، و به ترتیب سوره ذکر کرده است (همان، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۰۷).
سه احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی (ت: ۸۲۰ق): بحرانی او را با تعبیر «عالم فاضل مفسر» توصیف کرده است (بحرانی، ۱۴۱۴ق، ص۸۷) و طهرانی از تفسیری به نام تفسیر ابن المتوج نام برده و توضیح داده است:
از جمله نوشته های ابن متوج تفسیر اوست که به شرح آیات پرداخته و بیشتر همت او در این تفسیر به استخراج آیات الاحکام و استنباط احکام شرعی از خلال آنها مصروف گشته است (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۴۶).
چهار مقداد سیوری اسدی حلی (م. ۸۲۶ق): کتاب کنز العرفان فی فقه القرآن تألیف قرآنی این دانشور عرصه های فقه و اصول و تفسیر و کلام و. . . است (انصاری، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۸؛ عسکری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۸۳). این تفسیر مشتمل است بر مقدمه، چندین بخش به ترتیب ابواب فقه و یک خاتمه. سیوری درباره انگیزه اش برای تألیف این کتاب گوید:
بسیاری از آیات قرآن کریم، دیری است که مرجع استنباط قرار گرفته و علمای اسلام به بحث و بررسی آنها و استخراج اسرار نهفته در آنها همت گمارده اند. با این همه ندیدم این آیات احکام در کتابی به صورت منظم و منقح گردآوری شده باشد و کار دسترسی فقها به این جمله آیات به سهولت انجام گیرد. آنچه در این باب تألیف شده است، گاه با ذکر اقوال و اخبار، شرح و بسط بی مورد یافته و ملا ل انگیز شده یا از فرط ایجاز کم بهره گردیده است. ازاین رو بر آن شدم کتابی بنگارم که از فوایدی که اکثر تفسیرها فاقد آن اند، برخوردار باشد و نکته ها و مطالب نابی در آن به کار برم که جز عالمان نکته سنج بر آن واقف نمی شوند؛ ناظران را به تعجب آورد و جز علمای عامل، قادر به فهم آن نباشند. این کتاب را کنز العرفان فی فقه القرآن نام نهادم و بر یک مقدمه و چند بخش و یک خاتمه مرتب نمودم (سیوری، ۱۴۲۲ق، ص۴۶).
کتاب کنز العرفان در مقایسه با دیگر تفاسیر، مزایای ویژه ای دارد؛ از جمله اینکه بخش های مختلف آن بر اساس فصول کتاب های فقهی مرتب شده و در هر بخشی، آیات مربوط که منبع اصلی کتب فقه در باب های گوناگون است شرح و تفصیل یافته و روش معمول تفسیری که مبنی بر تسلسل سوره ها و آیات است، به کار گرفته نشده است. همچنین مؤلف تنها به ذکر احکام فقهی و استنباط آنها از آیات قرآن اکتفا نکرده؛ بلکه در بسیاری از آیات، اسباب نزول را متذکر شده و تحقیق در لغت و نحو را نیز به طور خلاصه و به دور از هرگونه اطناب و زیاده گویی، در کار آورده است.
با اینکه حاجی خلیفه در توصیف کنز العرفان گفته است: «مؤلف در کتاب خود احکام فقهی را طبق مذهب شیعه بررسی کرده و از آیات قرآنی استنباط نموده است» (حاجی خلیفه، بی تا، ج۲، ص۱۵۱۷)، اما خواننده این تفسیر با نگاهی گذرا به مطالب آن درمی یابد که در بیشتر صفحات آن آرای مذاهب پنج گانه اسلامی آورده شده و البته پس از مقایسه و مناقشه میان آنها، رأی درست با پشتوانه منطقی و به طور مستدل بر دیگر آرا ترجیح یافته است. بنابراین تفسیر شیخ مقداد سیوری در واقع مشتمل است بر مقارنه و مقایسه بین اندیشه های فقهی مذاهب اسلامی.
تفسیر مغمضات القرآن دیگر نگاشته سیوری در زمینه تفسیر است که وی در حواشی قرآن کریم به قلم آورده و مختصراً پاره ای مشکلات معنایی و لغوی آیات را متذکر شده و چنان بوده که مجموع آن به شکل مدون، تفسیر مختصر قرآن به شمار می آمده است (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۳۱۵).
پنج شیخ احمد بن محمد بن فهد اسدی حلی (م. ۸۴۱ق): وی مجمع البیان طبرسی و الکشاف زمخشری را برای شاگردان خود تدریس می کرده است (مجلسی، بی تا، ج۱۰۴، ص۱۹۱).
شش ناصر بن احمد بن متوج بحرانی (زنده در: ۸۵۹ق): وی را به داشتن ذهنی روشن و فکری تابناک و فضل و تحقیق و فقاهت و حفظ قرآن ستوده اند (بحرانی، بی تا، ص۱۷۹). او کتب متعدد تفسیری دارد؛ از جمله تفسیر القرآن و النهایه فی تفسیر خمسمائه آیه التی علیها مدار الفقه که دومی شرح پانصد آیه از آیات الاحکام قرآن را شامل می شود (نوری، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۹۶؛ بغدادی، ۱۹۵۱م، ج۱، ص۱۱۹).
هفت حسن بن محمد استرآبادی (م. ۸۹۱ق): او کتابی مهم در تفسیر دارد که آن را به سبک کنز العرفان سیوری نگاشته است. این کتاب که معارج السؤول و مدارج المأمول نام دارد، شرح پانصد آیه مربوط به احکام فرعی است و به نام تفسیر اللباب نیز شناخته می شود. کتاب تفسیری دیگر او، عیون التفاسیر است که گفته اند بهترین تفسیری است که تا آن زمان در شرح آیات الاحکام تألیف شده است (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۲۱، ص۱۸۲).
۲- علم قرائت
در این علم از چگونگی تلفظ واژه های قرآن یا شکل های مختلف نظم کلام الهی که میان قرا متواتر است، بحث می شود. غرض از این علم، یادگیری و ضبط اختلافات متواتر است تا قرآن از تحریف و تغییر مصون بماند (حاجی خلیفه، بی تا، ج۲، ص۱۳۱۷). منظور از قرائت، شیوه خاص هر یک از قرای سبعه در تلفظ حروف یا هیئت الفاظ قرآن است که با قرائت دیگران اختلاف دارد، اما در روایت و طرق با هم سازگارند و به تواتر نقل شده اند (فارسی، ۲۰۰۷م، ج۱، ص۱۶).
از میان علمای حله، آنها که به علم قرائت اهتمام داشته اند، عبارت اند از:
یک احمد بن فهد بن ادریس احسائی (م. ۸۰۶ق): وی از کسانی است که علم قرائت را نیک می دانسته و افندی از او با تعبیر «فاضل و عالم و قاری» یاد کرده است (افندی، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۰؛ خوانساری، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۳۲).
دو حسن بن محمد استرآبادی (م. ۸۹۱ق): در علم قرائت و تجوید مهارت بسیار داشت و رسائل مبسوط و مختصر متعددی در این موضوع تألیف کرد که طبقه قرا از آنها استفاده می کردند (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۷۳). رساله ای نیز به زبان فارسی درباره قرائت عاصم از او بر جای مانده و کتابی هم در قواعد تجوید و اختلاف قرائات مربوط به دو سوره فاتحه و اخلاص دارد. رساله التحفه الشاهیه در توضیح و تبیین مخارج حروف نیز از اوست (همانجا).
سه ابراهیم بن علی کفعمی لویزی (زنده در: ۹۰۰ق): کتابی در علم قرائت به نام اللفظ الوجیز فی قراءه الکتاب العزیز و نیز تلخیص غریب القرآن از محمد سجستانی، از تألیفات اوست (صدر، ۱۴۰۳ق، ص۷۸؛ افندی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۳).
۳- علم ناسخ و منسوخ
علم ناسخ و منسوخ از علوم خاص کلام الله است. نسخ در لغت یعنی ازاله و برطرف کردن و برداشتن، و در اصطلاح، برداشتن حکم شرعی به دلیل شرعی متأخر را نسخ گویند. به حکمی که برداشته و رفع می شود، «منسوخ»، به دلیل و رفع کننده حکم، «ناسخ»، و به عمل رفع، «نسخ» گفته می شود (سدوسی، ۱۴۰۹ق، ص۶). ابن جوزی در توضیح شرایط ناسخ و منسوخ می گوید: «حکم در ناسخ با حکم در منسوخ باید متناقض و غیر قابل جمع باشد و به هر دو نتوان عمل کرد. اما اگر عمل ممکن گردد، یکی ناسخ دیگری نخواهد بود» (ابن جوزی، بی تا، ص۲۳۵۵). از علمای حله، سه تن در موضوع ناسخ و منسوخ قرآن تألیفاتی دارند:
یک علی بن عبدالکریم نیلی نجفی حلی (زنده در: ۸۰۱ق): وی کتابی نگاشته با عنوان الانوار الالهیه که پنج جلد است و جلد دوم آن به بیان ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن اختصاص دارد (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۱۷).
دو احمد بن فهد بن ادریس احسائی (م. ۸۰۶ق): کتاب ناسخ و منسوخ او بارها شرح داده شده است (همان، ۱۴۰۳ق، ج۲۴، ص۱۰).
سه احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی (م. ۸۲۰ق): وی به علم ناسخ اهتمام ویژه ای داشت. رساله فی الآیات الناسخه والمنسوخه از اوست که به خط فرزندش، ناصر بن احمد بن متوج، نوشته شده و در شمار منابع مهم برای استنباط احکام بوده است (همان، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۴۶).
ب) علوم حدیث
حدیث در اصطلاح به کلامی اطلاق می شود که حاکی از قول، فعل یا تقریر معصوم: باشد. حدیث را خبر، سنت و روایت نیز می گویند. بنابراین علم حدیث، دانشی است با موضوعیت خبری که بیانگر سخن، فعل یا تقریر پیامبر (ص) یا ائمه معصوم: باشد و به شناخت های اساسی در این مورد منجر شود.
علم حدیث را معمولاً به دو بخش تقسیم می کنند: علم روایت و علم درایت. علم روایت، علمی است که در آن از کیفیت اتصال حدیث به معصوم: از جهت احوال راویان و کیفیت سند و. . . بحث می شود و اصطلاحاً آن را «علم اصول الحدیث» می گویند.
اما علم درایه الحدیث، دانشی است که از معانی و مفاهیم الفاظ وارد شده در حدیث بر اساس قواعد لغت عربی و ضوابط شریعت و مطابقت با احوال پیامبر و ائمه معصوم: بحث می کند (حاجی خلیفه، بی تا، ج۲، ص۶۳۶).
علمای ممحض در علم حدیث، در موضوعات و جوانب مختلف مربوط به این علم شریف همچون اصناف و رجال و ناسخ و منسوخ و غریب حدیث و مانند آن، رساله ها و کتب پرشماری تألیف کرده اند و این نبوده جز بر اثر تشویق و تحریض تعالیم وحیانی و نبوی بر نشر علم و روایت حدیث. روزی رسول خدا (ص) در جمع تعدادی از اصحاب، عرضه داشت: «خداوندا، جانشینان مرا رحمت کن». گفتند: «ای رسول خدا، خلفای تو کیان اند؟» فرمود: «آنان که پس از من می آیند و حدیث و سنت مرا روایت و بازگو می کنند» (مجلسی، بی تا، ج۲، ص۱۴۵).
شهر حله در قرن نهم هجری شاهد ظهور جمعی از محدثان بزرگ اسلامی است که در علوم حدیث، چهره هایی شاخص و خبره فن به شمار می آمدند؛ از جمله:
یک علی بن عبدالکریم نیلی نجفی حلی (زنده در: ۸۰۱ق): فاضل و عالم و فقیه و محدث حلی که حدیث را از فخرالمحققین و جد خود، سیدعبدالحمید بن عبدالله نیلی فراگرفت و شاگردانی چون حسن بن سلیمان بن خالد حلی (زنده در: ۸۰۲ق) و شیخ احمد بن فهد حلی (م. ۸۴۱ق) را در مکتب حدیثی خود پرورش داد (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۷۹ و ج۴، ص۱۲۴؛ خوانساری، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۳۴).
دو حسن بن سلیمان بن خالد حلی (زنده در: ۸۰۲ق): نزد شهید اول و سیدبهاء علی بن عبدالحمید نیلی و سیدعلی بن عبدالکریم نیلی حدیث آموخت و در تاریخ ۲۳ محرم سال ۸۰۲ قمری به شیخ عزالدین حسین بن محمد حمویانی اجازه داد که تمام روایات کتاب خصال شیخ صدوق۴ را به نقل از او روایت کند (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۹۳؛ خوانساری، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۸۶). کتاب حدیث مختصر بصائر الدرجات از تألیفات وی است (حر عاملی، ۱۹۶۲م، ج۲، ص۶۶).
سه شرف الدین علی بن حسن بن حسین سرابشنوی (زنده در: ۸۰۶ق): حدیث را از پدر بزرگوارش فراگرفت و به شاگردش، علی بن ابی طالب طبری در حله اجازه داد که دو کتاب علامه حلی۴، یعنی القواعد الفقهیه و قواعد الاحکام الشرعیه را روایت کند (طباطبائی، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۴۲).
چهار رجب البرسی حلی (زنده در: ۸۱۳ق): کتاب مشارق انوار الیقین فی حقائق اسرار امیرالمؤمنین از اوست (حر عاملی، ۱۹۶۲م، ص۲۰۷). وی در استدلال بر منظور خود، روایات نبوی بسیاری را همراه با سند در کتابش ذکر کرده است که می تواند مأخذی مهم برای آشنایی با حدیث و رجال حدیث باشد (البرسی، ۱۴۲۴ق، ص۴۳۰).
پنج احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی (ت: ۸۲۰ق): از استاد فاضل خود، مقداد سیوری، اخذ حدیث کرد و اجازه یافت کتاب الاربعین حدیثا وی را روایت کند (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۴۰۸).
شش حسن بن علاله (زنده در: ۸۲۲ق): از استاد فاضل خود، مقداد سیوری، اخذ حدیث کرد و اجازه یافت کتاب الاربعین حدیثا وی را روایت کند (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۴۰۸).
هفت مقداد سیوری اسدی حلی (ت: ۸۲۲ق): وی در علم حدیث شاگرد شهید اول، محمد بن مکی عاملی بود. کتاب الاربعین حدیثا از وی است و افزون بر آن، کتاب الالفیه فی الحدیث شهید اول را شرح کرده است (بغدادی، ۱۹۵۱م، ج۲، ص۴۷۰).
هشت علی بن حسن بن محمد استرآبادی (م. ۸۲۷ق): بسیاری از طالبان علم در مکتب حدیثی او پرورش یافته اند؛ از جمله: فضل الله بن محمد بن علی صانع قمی، سیدحمزه بن محسنی حسینی (این دو اجازه داشتند بعضی کتاب های علامه حلی را از او روایت کنند)، سلطان بن حسن شجیری، حسن بن علی بن حسن نجار و. . . (طباطبائی، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۴۶).
نه محمد بن شجاع قطان انصاری حلی (م. ۸۳۲ق): از استاد خود، مقداد سیوری، اخذ حدیث کرد و اجازه یافت کتاب الاربعین حدیثا وی را روایت کند. سیدعلی بن دقماق حسینی و شیخ محمد بن موذن جزینی از شاگردان حدیثی وی بوده اند (خوانساری، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۱۶۲).
ده علی بن محمد بن دقماق حسینی (زنده در: ۸۴۰ق): از شیخ محمد بن شجاع قطان انصاری حدیث آموخت و به عبدالله بن سیف بن تائب برای روایت کتاب تحریر الاحکام الشرعیه اجازه داد (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۸۲).
یازده احمد بن محمد بن فهد حلی (م. ۸۴۱ق): مجلسی۴ در توصیف وی گفته است: «علامع علمای مسلمان و زبده فضلای عصر» (مجلسی، بی تا، ج۱۰۴، ص۱۹۱). احمد بن خازن در سال ۷۹۱ قمری در کربلا به وی اجازه داد کتاب های صحیح بخاری و صحیح مسلم و مسند ابی داود و جامع ترمذی و مسند احمد و موطأ مالک و مسند دار قطنی و مسند ابن ماجه و مستدرک حاکم نیشابوری را روایت کند. شیخ علی بن عبدالحمید و علی بن محمد بن مکی عاملی نیز از اساتید حدیث وی بوده اند (بحرانی، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۳۰۴).
دوازده محمد بن ابی جمهور احسائی (زنده در: ۸۹۸ق): کتاب حدیثی وی، عوالی اللآلی مشهور و زبانزد است. وی در این کتاب طرق هفت گانه خود در نقل حدیث را ذکر کرده و همه آنها را به علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلی۴ رسانده است (ابن ابی جمهور احسائی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۵).
ج) علم فقه و اصول فقه
علم فقه عبارت است از شناخت احکام الهی و بیان تکالیف انسان مسلمان در دنیا؛ از وجوب و حرمت و استحباب و کراهت و اباحه، و اصول فقه، علم به احکام کلی شرعی به دست آمده از ادله تفصیلی چهارگانه، یعنی کتاب و سنت و عقل و اجماع است تا احکام در نهایت دقت و صحت حاصل آید. شهید صدر۴ در تعریف علم فقه می گوید:
فقه آن است که شخص به وسیله دلیل، دیدگاه علمی شریعت را در هر مسئله ای دریابد. دیدگاه علمی شریعت که فقه متکفل اقامه دلیل بر شناخت آن است، همان رفتاری است که انسان باید مطابق آن عمل کند و با اخلاص بدان تن دهد و حق آن را ادا کند و این معرفت دیدگاه علمی شریعت با دلیل، همان چیزی است که از آن به «عملیات استنباط حکم شرعی» تعبیر می شود. ازاین رو می توان گفت که علم فقه، علم استنباط احکام شرعی، یا علم به عملیات استنباط است.
علم فقه با علم اصول فقه، پیوندی محکم و عمیق دارد؛ چون هر دو در استنباط حکم شرعی، دخالت تام دارند: علم فقه، علم به خود عملیات استنباط، و علم اصول فقه، علم به عناصر مشترک در استنباط حکم شرعی است. فقیه می کوشد تا با افزودن عناصر خاص عملی در بحث فقهی به عناصر مشترک در کار استنباط و به خدمت گرفتن آنها در فقاهت، عملیات استنباط حکم شرعی را انجام دهد. منظور از «عناصر مشترک» همان قواعدی است که در عملیات استنباط احکام مختلف نقش آفرینی می کنند (صدر، ۱۴۲۵ق، ص۲۱).
در شهر حله فقهای بسیاری ظهور کردند که نقش آنها در تعمیق و گسترش دو علم فقه و اصول فقه برجسته بود و تألیفات متعددی از آنها در این علوم دینی باقی مانده است؛ علمایی از قبیل:
یک حسن بن سلیمان بن خالد حلی (زنده در: ۸۰۲ق) (حر عاملی، ۱۹۶۲م، ج۲، ص۶۶).
دو شرف الدین علی بن حسن بن حسین سرابشنوی حلی (زنده در: ۸۰۶ق) (خوانساری، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۳۲).
سه محمد بن عبدالله سبعی حلی (م. ۸۱۵ق): (اللجنه العلمیه فی مدرسه الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۵۸).
چهار احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی (م. ۸۲۰ق): نمونه ای از تألیفات او در علم فقه اینهاست: کفایه الطالبین فی اصول الدین، الوسیله فی فتح مقفلات القواعد، مختصر التذکره، نهج الوسائل الی غریب المسائل و هدایه المستبصرین فیما یجب علی المکلفین (اعجاز حسین، ۱۴۰۹ق، ص۴۷۲؛ افندی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۱۹؛ طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۱۶، ص۲۳).
پنج حسن بن علاله حلی (زنده در: ۸۲۲ق) (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۴۰۸).
شش مقداد سیوری اسدی حلی (م. ۸۲۶ق): این عالم متفقه از جمله شخصیت های بارز فکری در طلیعه قرن نهم هجری است. تألیفات متعددی در فقه و اصول از او ثبت و ضبط شده است؛ از جمله: نضد القواعد الفقهیه علی مذهب الامامیه که در واقع شرح و توضیح کتاب القواعد الفقهیه شهید اول، محمد بن مکی عاملی است (بغدادی، بی تا، ج۲، ص۶۵۵)، المسائل المقدادیات که مجموعه سؤالات فقهی و متنوع مقداد سیوری از استادش، شهید اول را در بر دارد، شرح نهج المسترشدین فی اصول الدین (کحاله، بی تا، ج۱۲، ص۳۱۸)، التنقیح الرائع فی شرح مختصر الشرائع (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۱۶)، نهایه المأمول فی شرح مبادی الاصول (همانجا)، رساله فی آداب الحج و کتاب الوصایا العشر (ماحوزی، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۳).
هفت حسن بن راشد حلی (م. ۸۳۰ق): کتاب مصباح المهتدین فی اصول الدین از اوست (کحاله، بی تا، ج۳، ص۲۲۴).
هشت محمد بن شجاع قطان حلی (ت: ۸۳۲ق): کتاب های المقنعه فی آداب الحج و معالم الدین فی فقه آل یاسین از تألیفات فقهی اوست (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۳۷۱).
نه جعفر بن احمد ملحوس حلی (زنده در: ۸۳۶ق): وی کتابی در فقه تألیف کرده به نام تکمله الدروس الشرعیه (کحاله، بی تا، ج۳، ص۱۳۳).
ده علی بن فضل بن هیکل حلی (زنده در: ۸۳۷ق) (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۲۳).
یازده محمد بن نفیع حلی (زنده در: ۸۳۹ق): او از فقهای مدرس در مدرسه زینبیه بود و فقه را از شیخ فقیه، احمد بن فهد حلی فراگرفت (حبلرودی، ۱۴۲۴ق، ص۱۴).
دوازده احمد بن محمد بن فهد اسدی حلی (م. ۸۴۱ق): به گفته مجلسی۴ او شیخ اعظم و فقیه مذهب امامیه در زمان خود بود (مجلسی، بی تا، ج۱۰۵، ص۵۴). تألیفات وی در فقه و اصول عبارت اند از: المهذب البارع فی شرح المختصر النافع (کورانی، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۹۵)، المقتصر فی شرح المختصر (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۵) و الرسائل العشر که مشتمل بر ده رساله فقهی با موضوعات مختلف است. این رساله ها به ترتیب عبارت اند از: الموجز الحاوی لتحریر الفتاوی، المحرر فی الفتوی، اللمعه الجلیه فی معرفه النیه، مصباح المبتدی و هدایه المقتدی، غایه الایجاز لخائف الاعواز، کفایه المحتاج الی مناسک الحاج، رساله وجیزه فی واجبات الحج، جوابات المسائل الشامیه الاولی، جوابات المسائل البحرانیه و دهمین رساله در موضوع دعاست که نیازی به ذکر آن نیست.
سیزده جمال الدین حسن بن حسین بن مطر جزایری حلی (زنده در: ۸۴۹ق): فقیه مشهور امامی، شاگرد فقه احمد بن فهد حلی و استاد فقه حسن بن عبدالکریم فتال و علی بن هلال جزایری (اللجنه العلمیه فی مدرسه الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۸۸؛ بحرانی، بی تا، ص۱۸۲).
چهارده مفلح بن حسن صیمری (م. ۸۸۰ق): از نتایج فعالیت های فقهی و اصولی این فقیه علامه، این کتاب هاست: جواهر الکلمات فی العقود و الابقاعات، کشف الالتباس عن موجز ابی العباس در شرح کتاب الحاوی لتحریر الفتاوی از ابی العباس احمد بن فهد حلی و غایه المرام فی شرح شرائع الاسلام (افندی، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۱۵؛ بغدادی، ۱۹۵۱م، ج۲، ص۴۶۹).
پانزده محمد بن ابی جمهور احسائی (ت: ۸۹۸ق): در فقه و اصول کتاب های متعددی تألیف کرده است؛ از جمله: زاد المسافرین فی اصول الدین، موضح المشکلات لاوائل الاجتهادات و کشف البراهین فی شرح زاد المسافرین (طهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۱۰ و ج۱۳، ص۲۹۷).
علوم انسانی
الف) زبان شناسی عربی و آداب آن
۱- علم لغت و نحو
علم لغت عبارت است از بیان موضوعات زبانی. همه زبان ها، ملکات و صفات راسخی هستند؛ مانند ملکات فنی و هنری. لغت نوعی استعداد زبانی برای تعبیر از معانی و مقاصد است و مهارت یا عجز در تعبیر به کمال یا نقصان آن استعداد وابسته است. این ملکه و صفت راسخ از راه مطالعه و فراگرفتن مفردات و واژه ها پدید نمی آید. بلکه باید ترکیبات را آموخت تا از ترکیب کردن الفاظ مفرد، ملکه زبان برای شخص حاصل شود و وی بتواند به راحتی از معانی مقصود، مطابق با مقتضای حال، تعبیر کند و مقصود خود را به بهترین شکل منتقل سازد (ابن خلدون، ۱۹۷۸م، ج۱، ص۷۶۴).
تدوین علم لغت و تألیف کتاب های بسیار درباره زبان عربی از آنجا مورد توجه قرار گرفت که مشاهده شد زبان عربی از جهت حرکاتی که نحویان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 