پاورپوینت کامل انقلاب مردم عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی از نگاه بحر العلوم ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انقلاب مردم عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی از نگاه بحر العلوم ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انقلاب مردم عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی از نگاه بحر العلوم ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انقلاب مردم عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی از نگاه بحر العلوم ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

مرحوم سیدمحمدصادق بحرالعلوم در نوشته هایش به این امر اشاره می کند که عراق، به دلیل داشتن معادن عظیم نفت و ارزش سوق الجیشی، مورد سوء استفاده انگلیس قرار گرفته است. از اولین روزی که ارتش انگلستان وارد عراق شد، قصدش غارت ثروت و نفت عراق بود؛ ولی آنها طمع کاری استعماری را زیر لباس خوش پوش استقلال مخفی می کنند؛ طوری که فرمانده ارتش انگلیس می گوید: «ما برای آزاد کردن مردم عراق آمده ایم، نه فتح و تصرف عراق». این انقلاب، اولین انقلاب مسلحانه ضد استعماری در منطقه خاورمیانه است.

از آثار این انقلاب تضعیف قدرت استعماری انگلستان در ایران بود و به حقّ، نهضت ملی ایران را باید دنباله رو انقلاب عراق دانست. میرزامحمدتقی شیرازی، با تأسیس مجلس انقلاب و انجمن های محلی بر اساس قوانین اسلامی، توانست اولین حکومت اسلامی معاصر را در شهر کربلا برپا کند. اما با وفات ایشان و شکست انقلاب و سخت گیری انگلیسی ها این حکومت پایدار نماند.

با شروع جنگ جهانی اول، انگلیس به بهانه جلوگیری از نفوذ آلمان از دهانه شط العرب، با تمام سازوبرگ نظامی پیشرفته اش به عراق حمله کرد. دخالت نظامی انگلیس، نه فقط خلاف تمام موازین بین المللی بود؛ بلکه سلطه و استیلای کفار بر سرزمین های اسلامی به شمار می آمد. «میرزامحمدتقی شیرازی»، معروف به میرزای دوم، نقش مهمی در هدایت و رهبری و بیداری مردم ایفا کرد.

بحرالعلوم و کتاب الیومیات

سیدمحمدصادق بحرالعلوم، در دهه اول ذی قعده ۱۳۱۵ قمری در خانواده ای معروف به علم و تقوا در شهر نجف اشرف متولد شد. خواندن و نوشتن و مقدمات دروس حوزوی را نزد پدر، و معانی و بیان را نزد پسرعموی پدرش، علّامه ابوصالح سیدمهدی بحرالعلوم (م. ۱۳۳۵ق)، و اصول و فقه را نزد علّامه شیخ شکر بغدادی (م. ۱۳۵۷ق)، که آن روزها در نجف زندگی می کرد، خواند. پس از اتمام فقه و اصول، در درس خارج «میرزای نائینی» و «سیدابوالحسن اصفهانی»، و در درس تفسیر «شیخ محمدجواد بلاغی»، و در درس درایه و رجال «سیدابوتراب خوانساری» شرکت کرد. او همچنین خود را به حلقه درس «آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم» رسانید. سیدمحمدصادق در بخشی از شرح حال خویش می نویسد:

با اینکه در تنگنای مالی بودم، از کودکی به جمع آوری کتاب علاقه داشتم. کتابخانه ای ترتیب دادم و حتی به برخی آثار نفیس خطی نیز دست پیدا کردم و پنجاه کتاب خطی را با دستخط خودم بازنویسی کردم و در این بین، خودم استفاده ها کردم. چاپ بیشتر آنها بانی پیدا کرد و در نجف به زیور طبع آراسته شد. بسیاری از آنها را نیز تحقیق نمودم و تعلیقه زدم.

سیدمحمدصادق سال ۱۳۶۷ قمری، در دوره ملک فیصل دوم، به پیشنهاد وزارت دادگستری عراق، حاکم شرع محاکم در عراق هم بود. مدت شش سال قاضی شهر عماره و نواحی اطراف بود. سپس به دعوت مردم بصره و موافقت دولت، به آن سامان رفت و مدت هفت سال نیز در آنجا به قضاوت پرداخت. وی با وجود اینکه مجتهد بود، هیچ گاه به فتوای خودش حکم صادر نمی کرد؛ بلکه هر مسئله ای که برایش پیش می آمد، از حضرت آیت الله سیدمحسن حکیم می پرسید و طبق فتوای او حکم صادر می کرد.

سال ۱۳۸۰ قمری قانونی با عنوان «احوال شخصیّه» در کشور عراق تصویب شد که تمام قضات ملزم به رعایت آن شدند. بحرالعلوم که مغایرت بسیاری از مواد آن قانون با فتاوای صریح علمای شیعه را ملاحظه کرد و از طرفی، ملزم به اجرای قانون بود، از منصب قضاوت استعفا داد (حسینی اشکوری، ۱۴۳۴ق، ص۱۲). در زمان «عبدالکریم قاسم» او را به بازگشت به منصب قضاوت فراخواندند؛ ولی نپذیرفت. او پس از کناره گیری از کار قضاوت، به زادگاهش نجف اشرف بازگشت و فعالیت فرهنگی و تحقیقی خود را ادامه داد. نتیجه ۲۴ سال قضاوت در محاکم شرعی نیز نگارش شش جلد کتاب در باب قضاوت و اصول آن بود.

سیدمحمدصادق پس از یک سال اقامت در سوریه و لبنان، سال ۱۳۵۴ قمری به نجف اشرف بازگشت و در درس خارج آیت الله سیدمحسن حکیم شرکت جست و از محضر وی بهره های علمی و اخلاقی فراوانی برد. در دهه هفتم و هشتم حیات سیدمحمدصادق است که برخی بزرگان مانند آیت الله حکیم و آیت الله بروجردی و شیخ آقابزرگ تهرانی و علامه سیدعبدالحسین شرف الدین و علامه امینی رضوان الله علیهم رحلت می کنند.

سیدمحمدصادق درباره علامه امینی و کتاب الغدیر می نویسد:

از کتاب الغدیر تا کنون یازده جلد در ایران چاپ و منتشر شده و بقیه مجلدات نُه گانه آن، هنوز مخطوط است و علامه به فرزندش شیخ رضا امینی، مدیر کتابخانه امیر مؤمنان علیه السلام، وصیت کرده بود که این مجلدات باقی مانده را زیر نظر بنده، تحقیق کرده و چاپ کند و ما در سوریه در کتابخانه شخصی، جلسه ای به همین منظور گذاشتیم و تحقیق سه جلد آن انجام شد؛ ولی شیخ رضا مجبور شد به سال ۱۳۹۲ قمری به ایران و تهران برود و چاپ آن سه جلد و تحقیق و چاپ بقیه مجلدات مخطوط، متوقف ماند. از خداوند متعال خواستاریم توفیقی عنایت کند تا به چاپ الغدیر تا جلد بیستم موفق بشویم.

کتاب یومیّات یا همان روزنگار، به همت علامه سیدمحمدرضا جلالی در دو مجلد به سیره و روزگار عالم مجاهد سیدمحمدصادق بحرالعلوم پرداخته است. این کتاب را آستان مقدس حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و انتشارات دارالکفیل در شهر کربلا به چاپ رسانده است. تاریخ چاپ اول، ربیع الاول ۱۴۴۰ قمری است. مؤلف در جلد اول این کتاب، که در ۵۸۵ صفحه نگاشته شده است، پس از شرح حال مختصری از سیدمحمدصادق بحرالعلوم و خانواده اش، سال های زندگی این عالم بزرگوار را به چند دهه تقسیم می کند و در هر دهه، نامه نگاری ها و روزنوشت های این عالم بزرگوار از حوادث و اتفاقاتی که پیرامونش رخ داده است، به ترتیب تاریخ می آورد. در یکی از حوادث مصادف با دهه سوم زندگی این عالم برجسته است که ثوره العشرین را به قلم ایشان ترسیم می کند که این انقلاب، به رهبری آیت الله شیخ محمدتقی شیرازی بود و سال ۱۹۲۰ میلادی مصادف با سال ۱۳۳۸ قمری به پیروزی رسید. در این مقاله، ترجمه همین بخش از نوشته های آیت الله بحرالعلوم آمده است.

در جلد دوم این کتاب نیز، که بالغ بر هفتصد صفحه است، چند بخش آمده. در بخش اول، فهرستی از اعلام و تواریخ و اماکن و اجازات، و نامه ها و دفاتر که سید بحرالعلوم در نوشته هایش آورده، جمع آوری شده و بخش دوم کتاب نیز در قالب لواحق، مربوط به تصاویری از دستخط آیت الله بحرالعلوم و تصاویری از دوران جوانی و میان سالی ایشان است. همچنین تصاویری از دست نوشته ها و اجازات علما به سید بحرالعلوم و اشعاری از سید و دیگر علما و بخشی از زندگی نامه خودنوشته سید بحرالعلوم آمده است. در بخش سوم نیز تصاویری از نامه های مبادله شده میان سید بحرالعلوم و دیگران آمده است.

ریشه های انقلاب

ثوره العشرین از ماه شوال ۱۳۳۸ قمری کلید خورد و علت وقوعش این بود که مردم عراق قبل از جنگ انگلیس با عثمانی، فرصتی یافتند تا به استقلال کامل برسند و آزادی شان را از راه مسالمت آمیز به دست آورند تا اینکه دولت عراق، جنگ عمومی اعلام کرد و عراق به اشغال انگلیس درآمد.

در این وقت بود که مردم عراق، به دست آمدن اهداف مشروعشان را در گرو انقلاب علیه دولت انگلیس، آن هم به دست خودشان دیدند. پس از پایان جنگ انگلیس و عثمانی در سال ۱۳۳۷ قمری، دولت عراق اعلام کرد که می خواهد آزادی را به مردم عراق برگرداند و شکست ها را جبران کند و مقدمات صلح و آرامش عمومی را فراهم سازد و سرفصل شعارش را هم بازگرداندن آزادی به مردم قرار داد. دو دولت انگلیس و فرانسه در بیانیه مشترکی اعلام کردند که به دولت عراق در رسیدن به استقلال و آزادی کامل، کمک خواهند کرد.

گویا نمی دانستند که خودشان مانع اند و به این ترتیب، اوضاع به مدت سه سال با آرامش و امنیت پیش رفت تا اینکه دولت عراق در عمل، کمکی ندید و حقوقش را در معرض نابودی دید و از عهده مالیات های سنگینی که قبلاً از دادن آنها باکی نداشت، برنیامد و مدتی هم که به آنها وعده داده شده بود، به درازا کشید و درجه داران لشکر، شاهد پایمال شدن حقوقشان بودند و می دیدند که همین استقلال نیم بند هم در حال ازبین رفتن است. پس تصمیم گرفت که حقوق طبیعی و مشروعش را مطالبه، و به حکومت اشغالگر یادآوری کند که فرصت عمل به قول هایی که داده است، سر آمده و این تقاضا را به شکل قانونمند دنبال کند.

ولی درجه داران انگلیسی، به شدت با این درخواست مقابله کردند و هیچ انگیزه ای برای این کار نداشتند؛ مگر زیرپاگذاشتن وعده هایی که در کمک به خواسته های مشروع مردم داده بودند و تمام تلاششان را در جهت ازبین بردن حقوق مردم به کار گرفتند.

از همین رو، اوراقی را که به انگلیسی چیزهایی در آن نوشته شده بود، برای گروه هایی از عرب ها فرستادند که آنها خیال کنند اینها اوراق خوداظهاری مالیات دولت بر زراعت است و از بزرگان طوایف خواستند که آن اوراق را امضا کنند. بعدها روشن شد که محتوای این کاغذها، اعتراف به قیمومیت دولت انگلیس بر عراق است و جماعتی از عرب ها به این اعتراف آشکارا اعتراض کردند.

فعالیت درجه داران انگلیسی شدت گرفت و جمعی از این عرب ها و گروه هایی از سادات و علمای عراق و از آن میان، شیخ محمدرضا، فرزند مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی شیرازی حائری، و برخی بزرگان را به زندان انداختند. آنها رؤسای طوایف را به هم بسته بودند و به شکلی بسیار اهانت آمیز و زشت، از این سو به آن سو می کشیدند.

درجه داران انگلیسی به خانه های برخی شیوخ و بزرگان قبایل هجوم بردند و هرچه را در آنجا بود، به آتش کشیدند و تعدادی از مردان و زنان و کودکان بی گناه را کشتند و حیوانات را از بین بردند و این حوادث تأسف بار، هیچ سببی نداشت مگر اندیشه آزادی و مطالبه به حقّ حقوق انسانی؛ با اینکه این سرکوب شدگان، از ملتزم ترین مردم به حفظ امنیت عمومی و آرامش بودند.

سپس درجه داران کوشیدند تا کسانی را که از آنها برمی آمد برای مطالبه حقوق غصب شده مردم پیش افتند و کاری کنند، بترسانند و آنها را به تلافی تهدید می کردند و اینکه سپاه را به حرکت درخواهند آورد و برای آن بیچارگان، پناهگاهی نبود که به آن پناه بیاورند؛ مگر اتفاق نظر و همدستی با یکدیگر برای اینکه ید واحده بشوند و این تنگنای نظامی را با حفظ فضای مسالمت آمیز و اصرار بر حفظ امنیت عمومی، برطرف کنند؛ ولی نظامیان انگلیسی، گویا هیچ مأموریتی جز سرکوب معترضان نداشتند.

پس هر وقت گروه انقلابیون از آنها دور می شدند، آنها را تحت تعقیب قرار می دادند و اسب های درجه داران انگلیسی میان مردم و توپ خانه های نظامی عراق حرکت کرده، جولان می دادند و آنها را تحریک می کردند که راهشان را باز کنند و امنیت را مراعات، و آرامش را حفظ کنند؛ ولی به آنها توجهی نمی شد. آنها پاسخ همراه با آرامش مردم را با تندی و عصبانیت می دادند و با سلاح هایی که در دست داشتند، راهشان را باز می کردند و با اینکه راهشان باز بود، با تندی به آنها هجوم می بردند.

طی چند روز، خون های زیادی ریخته، و مناطق و شهرهای زیادی ویران شد و حرم ها و مساجد و مشاهد مشرفه مورد هتک حرمت قرار گرفت؛ تا حدی که انسانیت و شرافت را به گریه وا می دارد. یکی از این بی احترامی ها این بود که آنها وارد روستای «دیلاب» شدند و به دنبال خانواده پیرمردی سنی می گشتند. تعداد خانواده او دوازده نفر بودند. آنها شیخ را کشتند و کودکان را سر بریدند و زنان را شکم دریدند و جنینشان را سر بریدند و آنها را به روی سینه مادرانشان رها کردند.

در موردی دیگر، آنها روستایی به نام روستای حضرت حمزه علیه السلام را هدف توپ خانه های خویش قرار دادند تا اینکه همه آن را تخریب کردند و ساکنان روستا با اولین شلیک توپخانه فرار نمودند و به طور هول آمیزی به سمت جزیره حرکت کردند؛ مردان و زنانی که اموالشان و حیواناتشان را رها کردند و در روستا غیر از پیرها و کودکان و نوزادان، که تعدادشان از هفده نفر تجاوز نمی کرد، دیگر شخصی باقی نماند و به محض اینکه نیروهای انگلیسی وارد این روستا شدند، این بیچارگان را به قتل رساندند و هرچه را از زیورآلات و درهم و دینار و حیوانات بود، غارت کردند و هر آنچه را از اثاث منزل نمی توانستند ببرند، شکستند و از حیز انتفاع خارج ساختند و به این میزان از جنایت های زننده و مصیبت های دردناک بسنده نکردند. آنها حتی به حرم نمادین حضرت حمزه علیه السلام هم سه توپ شلیک کردند و بخشی از آن را تخریب نمودند و پنجره های ضریح را کندند و صندوق داخل ضریح را جدا کردند و ضریح و صندوق را شکستند. همچنین هرچه در بنا بود، مثل لوسترها و چهل چراغ ها را شکستند و به این هم بسنده نکردند؛ بلکه تعدادی قرآن موجود در این مکان و تعدادی کتاب دعا را سوزاندند.

آنها مثل چنین کاری را با روستای خضر علیه السلام و با حرم نمادین آن حضرت، و همچنین با حرم نمادین طفلان مسلم بن عقیل علیه السلام نیز انجام دادند و آن را به تلی از خاک تبدیل کردند. در ضمن، نظامیان انگلیسی با هواپیمای بمب افکن، مسجد کوفه را کوبیدند و مؤمنان زیادی را در آن به خاک و خون کشیدند و اتفاقات دیگری از جنایات دردناک که اگر بخواهیم همه آنها را بشماریم و قلم فرسایی کنیم، نیاز به بزرگ ترین کتاب جهان خواهد بود.

خلاصه، وقتی مردم عراق نشانه های بی مهری حکومت اشغالگر را دیدند و اینکه حکومت انگلیسی، به ناشنوایی وانمود می کند و به مطالبات مشروع مردم بی اعتناست و توجهی ندارد و از طرفی خود انگلیسی ها به ساکت کردن مردم و سرکوب ایشان با نیروی نظامی اقدام کرده بودند، آنها خود را برای دفاع از زندگی و دیانتشان آماده کردند؛ درحالی که می گفتند:

فَإن لَم یکُن غیرُ الأسِنّه مَرکَباً فَما حیلهُ المُضطرّ إلّا رُکوبُها

اگر برای سواری، مرکبی غیر از نیزه نیست؛ پس به ناچار انسان مضطر، باید سوار آن بشود.

آغاز قیام

مردم از اشغالگران خشمگین شدند و آنها را از بسیاری از شهرها آن هم طی زمان کوت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.