پاورپوینت کامل کـربلا در قطعات منتخب از متون تاریخی دیروز و امروز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کـربلا در قطعات منتخب از متون تاریخی دیروز و امروز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کـربلا در قطعات منتخب از متون تاریخی دیروز و امروز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کـربلا در قطعات منتخب از متون تاریخی دیروز و امروز ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اراده خـداوند بـر این تعلق گرفته بود که شهادت حسین بن علی(ع) و اسارت خاندان پاکش، ادامه حرکت اصلاحی و جـامعه سازی پیامبران الهی، و الگویی تمام عیار از ایثار و جانفشانی انسان های برگزیده در راه اعتلای کلمه حق و اذلال کلمه بـاطل باشد؛ ازاین رو آن حادثه در اوج عـظمت و خـیرکنندگی عقل و ذهن ها و علی رغم تلاش دشمنان و سدکنندگان راه خدا – که کوشیدند شعله این مشعل فروزان و مایه گرفته از خون پاک سالار شهیدان را خاموش گردانند و به فراموشی سپارند – زنده و پابرجا ماند و خواسته و ناخواسته توسط نویسندگانی از مذاهب مـختلف در اوراق جاودانه تاریخ به یادگار ماند و با تکرار خود، نگذاشت که خون سیدالشهدا بر زمین داغ کربلا خشک شود و آیندگان از ثمره حق طلبی و مقاومت او در برابر جبهه به ظاهر مقتدر ضد دین اموی محروم مانند.
مقدمه
هیچ شهری در تاریخ عتبات مقدسه، همچون کربلا مشهور و معروف نیست. این شهر در تاریخ سیاسی و ادبی ما جایگاهی منحصر به فرد دارد و پیرامون آن مجموعه ای عظیم از تـواریخ و گـفته ها و نوشته های ادبی با عنوان «ادب الطف» شکل گرفته است.
ماجرا از سال ۶۰ هجری آغاز شد؛ روزی که معاویه از دنیا رفت و فرزندش یزید به حکومت رسید و خلافت مشورتی به سلطنت کسرایی تبدیل شد. اینـجا بـود که معارضات و چالش ها پدید آمد و حسین بن علی(ع) در رأس این امر قرار گرفت که نخواست تن به غیر حق و عدل و شریعت اسلام تسلیم کند.
جماعتی از مردمان باشخصیت و متقی آن روزگار، که بیعت بـا یزید را در هـم شـکستن حرمت دین حنیف تلقی می کردند، بـا آن حـضرت هـمراه گشتند. چون امام(ع) را برای بیعت با یزید فراخواندند، راهی مکه شد و این اعلانی در جهت تمکین نکردن به بیعت و شروع جنگی سخت ضد ظـلم و فـساد، و حـرکتی بر طبق آیین حق اسلام بود.
بیشتر اصحاب امـام حـسین(ع) در کوفه حضور داشتند. پس به او نامه نوشتند و خواستند ایشان به کوفه بیاید تا با او بیعت کنند و حق به یغما رفـته پدرشـان، امـیرمؤمنان(ع)، را به او بازگردانند. امام(ع) چنین کرد. اما در مسیر خود، هر قـدم که به کوفه نزدیک تر می شد،
درستی سخن فرزدق – که گفته بود: «دل هایشان با شما، اما شمشیرهایشان به نـفع بـنی امیه اسـت» – را بیشتر احساس می کرد در نتیجه عبیدالله بن زیاد، که در آن زمان عامل بنی امیه بـر کـوفه بود،
لشکری را برای مقابله با امام حسین(ع) گسیل داشت و در نهایت در دهم محرم سال ۶۱ هجری، جنگی نـابرابر مـیان لشـکر یزید و امام حسین(ع) و یاران اندکش به وقوع پیوست و از آن روز، کربلا به نقطه تحول عظیمی در تـاریخ اسـلام و مـسلمانان مبدل گشت.
این نوشته گزیده هایی است از آنچه برای نمونه در منابع و مصادر تاریخی و ادبی درباره کـربلا ذکـر شـده است؛ شهری که به گواه دو جزء نامش، شهری آکنده از «کرب» (رنج و مصیبت) و «بلا» بـوده اسـت.
معجم البلدان (یاقوت حموی)
یاقوت حموی (م.۸۲۶) در معجم البلدان ذیل ماده «کربلا» می گوید: «کربلا بـه مـدّ، جـایی است در سمت بیابان و نزدیک کوفه که حسین بن علی(ع) در آنجا کشته شد» (یاقوت حـموی، ۱۹۰۶م، ج۷، ص۲۲۹).
احـسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم (مقدسی، معروف به بشاری)
در این کتاب از کربلا یاد شده است. نـویسنده کـتاب احـسن التقاسیم در سال ۳۳۰ هجری، مطابق با ۹۴۶ میلادی، زاده شد و کتاب خود را در سال ۳۷۵ هجری به نگارش درآورد. وی هنگام ثـبت مـشاهدات خود از مشاهد عراق می نویسد:
مشاهد و آثار مذهبی تاریخی در عراق فراوان یافت مـی شود. در «کـوثا» ابـراهیم به دنیا آمد و آن آتش معروف برایش برافروخته گشت. در «کوفه» نوح کشتی خود را ساخت و تنور آبـ فـوَران کـرد. همچنین بناهای مربوط به مولایمان علی(ع) و قبر شریف وی و قبر مولایمان حسین(ع) در کـربلا پشـت قصر ابن هبیره، از جمله آثار مذهبی بر جای مانده است (مقدسی، ۱۹۹۱م، ص۱۳۰ ).
مروج الذّهب و معادن الجوهر (مـسعودی)
چـون حسین به قادسیه رسید، با حر بن یزید تمیمی مواجه گردید. حر گـفت: «مـقصدتان کجاست، یابن رسول الله۹»؟ فرمود: «می خواهم به این شـهر (کـربلا) وارد شـوم». پس خبر کشته شدن مسلم بن عقیل و مـاجرای بـرخورد با او را برای امام(ع) باز گفت و عرض کرد: «بازگرد که من از شهری می آیم کـه در آنـجا هیچ خیری برای شما انـتظار نـدارم». حسین(ع) خـواست بـازگردد.
بـرادران مسلم گفتند: «به خدا تا انـتقام خـون مسلم را نگیریم یا همگی کشته شویم، بازنمی گردیم». حسین(ع) گفت: «در زندگی پس از شما هیچ خـیری نـیست». آن گاه به راه افتاد تا اینکه بـا لشکر عبیدالله بن زیاد بـه فـرماندهی عمر بن سعد بن ابـی وقاص روبـه رو گردید. سپس با حدود صد نفر از اهل بیت و اصحابش راه خود را به سوی کـربلا کـج کرد.
پس از کشته شدن حسین بـن عـلی(ع) در کـربلا و بعد از آنکه ابـن زیاد سـر آن حضرت را برای یزید فرستاد، دخـتر عـقیل بن ابی طالب با جمعی از زنان قوم خود، پس از شنیدن خبر شهادت جمعی از بنی هاشم، روی گشودند و آشـفته موی بـه سوگواری پرداختند. وی نوحه سرایی می کرد و می گفت: چـه خـواهید گفت اگـر پیامـبرتان از شـما بپرسد شما که واپسـین امت ها بودید، چه کردید
با خاندان و اهل بیت من پس از مردنم؟ نیمی به اسارت رفتند و نیمی بـه خـون غلتیدند، این پاداش نصیحت و خیرخواهی من با شـما نـبود کـه بـعد از مـن با خانواه ام بـه ظـلمی و بدی رفتار کنید
مختار ثقفی، کشندگان حسین(ع) را پی گرفت و به قتل رساند. عمر بن سعد را، که عـهده دار جـنگ بـا حسین(ع) در کربلا بود، با اعوان و انصارش بـه درکـ فـرستاد و این بـاعث شـد گـرایش و محبت کوفیان به مختار مضاعف گردد (مسعودی، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۶۸).
تمام کسانی که در روز عاشورا در لشکر عبیدالله حاضر بودند و در شهادت حسین(ع) نقشی داشتند، همگی از کوفیان بودند و هیچ شامی ای در بینشان نبود. آنـان که در کربلا با حسین(ع) به شهادت رسیدند، ۸۷ نفر بودند؛ از جمله فرزند امام(ع)، علی بن حسین (همان، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۶۱ ).
[مسعودی در کتاب خود از کربلا با دو عنوان «طف» و «طفوف» نیز یاد کرده است:] بنا بر ذکـر زبـیر بن بکار در کتاب انساب القریش، این اشعار از سلیمان بن قته در رثای کشته های سرزمین طف نقل شده است:
کشته های طف از خاندان هاشم گردنکشان قریش را به خواری و ذلت افکندند[در جای دیگر می گوید:] رود فـرات از سـرزمین قالیقلا از مرز ارمینیه سرچشمه می گیرد و به بالس می رسد و با گذر از صفین (موضع پیکار اهل عراق و شام) و… به بلاد سورا و قصر ابن هبیره و کـوفه و جـامعتین و احمدآباد و فرس و طفوف منتهی مـی گردد. (هـمان، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۱۸).
[و در فصل مختص به ذکر ملوک الطوایف می گوید:] اول پادشاهان دنیا، اسکیان از ملکوک الطوایف بودند که در سرزمین عراق سمت قصر ابن هبیره و نزدیکی های رود فرات و جامعتین و سـورا و احـمدآباد و نرس تا خبا و تـل فـخار و طفوف و دیگر بخش های آن منطقه زندگی می کردند (همان، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۸).
التنبیه و الاشراف (مسعودی)
حسین بن علی(ع) در کربلا، از سرزمین های عراق، در سن ۵۷ سالگی کشته، و به خاک سپرده شد. همچنین شش تن از برادران ناتنی اش به نـام های عـباس، جعفر، عثمان، محمداصغر، عبدالله و ابوبکر با او کشته شدند (مسعودی، بی تا، ص۲۶۳).
الکامل فی التاریخ (ابن اثیر)
[ابن اثیر در حوادث سال ۶۱ هجری، بیتی را از تاریخ طبری نقل می کند که در آن از کربلا به «طف» نـام بـرده شده اسـت:]
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (ابن اثیر، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۹۰)
الفخری (ابن طقطقی)
[نویسنده الفخری، نسبت به دیگر مـورخان، در بیان فاجعه عاشورا بیشترین تأسف و اندوه را از خود نشان داده است. این مورخ – یعـنی مـحمد بـن علی بن طباطبا، معروف به ابن طقطقی – در کتاب خود «الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه» با روشی قـوی و تـأثیرگذار و بیانی محکم گوشه هایی از این حادثه را نمایانده است:]
من درباره این قضیه نمی خواهم سخن به تـفصیل بـگویم؛ از بـس فاجعه بار و سهمگین و آکنده از خشونت و بی رحمی است. قضیه کشته شدن حسین بن علی(ع) و یارانش در تاریخ اسـلام، از جهت شرارت و شرم آوری و جنایت، بی نمونه و منحصر است. به جان خودم سوگند که شـهادت امیرالمؤمنین(ع) فاجعه کبرا بـود؛ امـا آنچه در کربلا اتفاق افتاد، از قتل های شنیع و اسارت و مثله کردن بدن ها و… همگی لرزه بر اندام انسان می افکند. این حادثه، چون مشهور است و کمتر ناگفته ای درباره آن باقی مانده، نیاز به بسط و بازگویی در این کتاب نـدارد. آری، حسین(ع) چون نزدیک کوفه رسید، دانست که قضیه از چه قرار است و بعضی در ملاقات با وی، اتفاقات کوفه را برایش نقل کردند و خواستند به کوفه نرود. اما او بازنگشت و مصمم شد که خود را برای انـجام وظـیفه ای که از دیگران به آن آگاه تر بود، به کوفه برساند. (ابن طقطقی، ۱۹۲۳م، ص۱۰۶-۱۰۷).
شذرات الذهب فی اخبار من ذهب (ابن عماد حنبلی)
حسین بن علی بن ابی طالب(ع)، سبط رسول خدا۹، در روز عاشورای سال ۶۱ هـجری در کـربلا به شهادت رسید. وی در آن روز ۵۶ سال از عمر شریف خود را سپری کرده بود. سبب قضیه این بود که معاویه پیش از مرگ، از مردم برای فرزندش یزید، بیعت ستانده بود. امام حسین(ع) و سه نفر دیگر، یعـنی عـبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمان بن ابی بکر بیعت نکرده بودند.
با مرگ معاویه، نامه هایی از کوفیان به دست امام حسین(ع) رسید که از ایشان خواسته بودند، خود را به کوفه بـرساند. امـام(ع) بـا اهل بیتش حرکت کرد تـا در نـزدیکی کـوفه به سرزمین کربلا وارد شد. لشکری از طرف عبیدالله بن زیاد راه را بر کاروان حسین(ع) بستند و نهایتاً در روز عاشورا، که گفته اند روز جمعه یا روز شنبه یا یک شنبه بوده اسـت، در مـنطقه ای بـه نام «طف» او را به همراه ۸۲ تن از یارانش به شـهادت رسـاندند (ابن عماد حنبلی، ۱۳۵۰ق، ج۱، ص۶۶-۶۹).
دوحه الوزراء (رسول حاوی الکرکوکلی)
در ذی قعده سال ۱۲۱۶قمری، بیماری طاعون در شهر بغداد پیدا شد و از آنجا به مناطق اطـراف گـسترش و سـرایت پیدا کرد که موجب شد جناب وزیر سلیمان باشا به شهر خـالص فرار کند و تا پایان کابوس طاعون، آنجا بماند. در همین روزها بود که نامه ای از حمود الثامر، شیخ عشائر المنتفک، بـه دسـت سـلیمان باشا می رسد با این خبر که مسعود بن عبدالعزیز با انبوهی از وهـابیون بـه سوی عراق سرازیر شده اند.
وی نامه ای به علی باشا مبنی بر حرکت جهت جلوگیری از هجوم و غارت وهـابی ها مـی نویسد. عـلی باشا به سوی الدوره حرکت می کند و در آنجا منتظر می ماند تا نیروها و جمعی از عـشایر بـه او مـلحق گردند. آنجاست که خبر می رسد وهابیون به کربلا هجوم برده، شهر را غارت کرده و حـدود هـزار نـفر را از دم تیغ گذرانده اند.
علی باشا، محمد بک الشاوی را نزد وزیر می فرستد تا او را از این حادثه مطلع سـازد و خـود به سرعت راهی کربلا می شود؛ به امید اینکه بر وهابی ها پیروز شود و از آنها انـتقام بـگیرد و شـهر را از لوث وجودشان پاک کند. اما در شهر حله درمی یابد که وهابی ها پس از قتل و غارت از کربلا بـیرون رفـته، رو به «اخیضر» نهاده اند.
علی باشا به ناچار و از آن جهت که دیگر بهانه ای برای رفـتن بـه کـربلا وجود نداشت و وهابی ها شهر را ترک کرده بودند، در حله اقامت گزید. از سوی دیگر خبرها حاکی از آن بـود کـه بیماری طاعون جان شمار بسیاری از مردم بغداد را گرفته است و این موجب شده بـود کـه عـلی باشا به جای هر اقدام و حرکتی، تعدادی نیرو جهت احتیاط به کربلا اعزام کند. هـمچنین خـزانه نـجف اشرف را از بیم تهاجم و غارت وهابیون از شهر بیرون بردند و در کاظمین به خزانه مـوسی بـن جعفر(ع) ملحق کردند.
پس از گذشت دو ماه و نیم از اقامت علی باشا در هندیه، دستور صادر شد که وی نیروهای تحت رهـبری خـود را به گروه هایی تقسیم، و گروهی را در ذی الکفل، گروهی را در کربلا و گروهی را در حله مستقر کند تـا مـوانع و استحکاماتی را در این شهرها ایجاد کنند. آن گاه به بـغداد مـراجعت کـند و مأموریت خود را انجام دهد (کرکوکلی، بی تا، ص۲۱۶-۲۱۸).
حـدیقه الزوراء (عـبدالرحمان السویدی)
وزیر حسن پاشا در چنین سالی – یعنی ۱۱۱۷قمری، مطابق با ۱۷۰۵میلادی – به قصد زیارت سـیدالشهدا و امـام صالحان و نور چشم اهل سـنت و سـرور جوانان جـنت، ابـاعبدالله الحـسین(ع)، و نیز زیارت شیر شجاع و غیور و برنده نـفس گـمراهان خناس، ابوالفضل عباس، آماده حرکت به طرف کربلا شد. پس وارد کربلا گردید و اصـحاب اهـل بیت را زیارت کرد، خدام را به الطاف خـود مورد تفقد قرار داد، از فـقرا و بـی چیزان دستگیری نمود و در مدت حضور خـود، بـسیاری از مشکلات و گرفتاری های مردم را شنید و دستور به رفع و رجوع آنها داد و پس از یک روز، رو به سوی نجف و زیارت سـرزمین غـری نهاد (السویدی، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۲۵ ).
نادرشاه هم در این سـال (۱۱۵۳ق) پول هـنگفتی را تـوسط یکی از بزرگان و خـان های خـود برای هزینه در حرم های مـطهر امـیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) و فرزندش، حسین(ع) و نیز حرم موسی بن جعفر(ع) ارسال کرد.
سال ۱۱۵۴ قـمری، راهـ ها ناامن و سخت گذر شد؛ چراکه عده ای افـراد نـاشناس، که مـعلوم نـبود از چـه طایفه و قبیله ای هستند، راه را بـر مردم می گرفتند و اموالشان را به غارت می بردند. شکایت مردم به وزیر حسن پاشا رسید و وی به بدترین شـکل، آنـان را ادب کرد. اما این کارساز نشد و روزبه روز بـر تـعداد راهـزنان و گـردنه بگیرشان افـزوده می شد.
به دسـتور وزیر، تـعدادی جاسوس در بادیه ها و قُری پراکنده شدند تا حقیقت حال را بدانند و به وزیر اطلاع دهند. پس از چند روز جاسوس ها خبر آوردنـد کـه راهـزنان، متعلق به قبائل و عشایر مختلفی هستند و بـا سـاکنان قـریه ها هـم پیمان شـده اند کـه از آنچه غارت می کنند، نیز سهمی به آنان ببخشند؛ به این شرط که آنان را پناه دهند و اسرارشان را برملا نسازند.
با رسیدن گزارش مشارکت اهالی بادیه ها با دزدان و پناه دادن ایشـان به مفسدان، حسن پاشا گروهی سرّی و پهلوان را به سرپرستی، سلیمان پاشا کارگزار امین خود، به سراغ آن جماعت پلیدکار فرستاد تا نفسشان را بگیرند و اموال به غارت رفته را از آنان بستانند و در هر حـالی بـر آنان سخت بگیرند. لشکر مذکور وقتی از بغداد بیرون رفت، امیر لشکرْ افراد تحت فرمان خود را گروه بندی کرد و هر گروه را به منطقه و قریه ای گسیل داشت و توصیه کرد که در قتل و غـارت مـحله ها رأی او را میزان قرار دهند و در جانب غربی، تمام محلات، به جز حله و غری و کربلا، را تاخت وتاز و غارت کنند. اما افراد لشکر، چادرنشینان اطراف این مشاهد مقدس را نـیز چـپاول کردند (همان، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۳۱۱).
موجز تاریخ البـلدان العـراقیه (عبدالرزاق الحسنی)
ناحیه کربلا میان نواحی مختلف سرزمین عراق، از قداست و ارزش بسیار برخوردار است و در کنار نواحی حله و دیلم و دیوانیه، منحصر به فرد است. امروزه مرکز این نـاحیه شـهر کربلاست؛ شهری مشهور در تـاریخ جـدید و قدیم. نام این شهر در تاریخ قبل از اسلام ازدیرزمان شناخته شده بود؛ بلکه به گفته روایات متواتره دینی، نام این بقعه مبارکْ سابقه ای تا زمان حیات آدم ابوالبشر دارد.
محتمل است که لفظ «کـربلا» بـرگرفته از واژه «کور بابل» باشد؛ به معنای مجموعه قریه های بابلیه، از جمله نینوا (نزدیک به اراضی سده الهندیه)، غاضریه که به اراضی حسینیه یا کربلا قریه ای از جهت شرق و جنوب نزدیک به شهر کربلا)، کـربلا یا عـقر بابل (قـریه ای در شمال غربی غاضریه با تپه هایی آکنده از آثار باستانی)، نواویس (که قبل از فتح اسلامی قبرستانی عمومی بوده اسـت)،
حیر (که به آن حائر نیز گفته می شود؛ اما حائر که در روایاتـ آمـده و زائر بـین قصر و اتمام نماز در آنجا مخیر است، منظور محل دفن حسین (ع) است ) و دیگر قریه ها و آبادی ها که بسیارند. (الحـسنی، ۱۳۵۱ق، ص۶۰).
بـعضی معتقدند که «کربلا»، مرکب از دو واژه «کرب» به معنای حرم و «ایل» به معنای خداست کـه جـمعاً مـی شود «حرم الله». این لفظ آشوری است و حاکی از این مطلب که در این مکان، موضعی جهت عبادت و انجام مـناسک خاص وجود داشته و این، توهم آشکاری است.
در رساله ای به خط سید صدر خواندم کـه ایشان احتمال داده بود کـلمه «کـربلا» مشتق از «کربه» به معنای زمین سست و نرم باشد و چون زمین کربلا دارای خاک سست و نرم بوده، بدین نام خوانده شده است. نیز محتمل است که از «کرب» به معنای نقاوت و پاکی، مشتق شـده باشد. عرب می گوید: «کربتُ الحنطه»، یعنی گندم را پاک و تمیز کردم. لذا چون این منطقه از ریگ و گیاه و درخت خالی است، به آن کربلا گفته اند. احتمال دیگر، وجود گیاه اکربل (ترشک ) در این مکان است که به فراوانی یافت مـی شود. از مـیان احتمالات ذکر شده در نوشته صدر، احتمال دوم روشن تر و مناسب تر به نظر می رسد.
روایت شده که وقتی حسین(ع) وارد کربلا شد و در محاصره لشکر عبیدالله بن زیاد قرار گرفت، پرسید: «نام این ناحیه چیست»؟ گـفتند: «عـقر». فرمود: «پناه می بریم به خدا از عقر و نامرادی». سپس به محلی که در آن فرود آمده بود، اشاره کرد و پرسید: «به اینجا چه می گویند»؟ گفته شد: «کربلا». فرمود: «سرزمین کرب و انـدوه و بـلا». سپس خواست از آنجا بیرون رود، نگذاشتند و شد آنچه شد.
همچنین بیان شده است که امیرمؤمنان (ع) در راه صفین، در کربلا فرود آمد و در خاک و تپه ها و آثار آن به دقت نگریست. چون علت این عمل را پرسـیدند، فـرمود: «این سـرزمین قدر و منزلت بسیار دارد. اینجاست کـه از مـرکب های خـود فرود می آیند و خونشان بر زمین ریخته می شود». پرسیدند: «آن جماعت کیان اند»؟ فرمود: «گروهی ممتاز از خاندان محمد۹ در اینجا بار می اندازند» (دینوری، ۱۹۶۰م، ص۲۵۰).
اما امـروزه کـربلا در حـدود ۷۴ مایلی بغداد واقع شده و راه آهن ثابت، این دو شهر را بـه هـم متصل کرده است. کربلا شهری وسیع در طرف راست آبراه حسینی، و در محاصره درختان نخل و باغ های پرمیوه است. کربلا، از جهت آبـادانی، بـه دو بـخش تقسیم شده است: بخش اول «کربلای قدیم» است که بر ویرانـه های کربلای روزگار پس از عاشورای سال ۶۱ هجری، که در تاریخ مشهور است، بنا شده و قسم دوم «کربلای جدید» است که نقشه آن در دوران ولایت مـصلح کـبیر، مـرحت پاشا، در سال ۱۲۸۵ قمری به انجام رسید و سپس از سال ۱۳۰۰ قمری به شـکلی مـتفاوت با نقشه قدیم بنا گردید.
اما متأسفانه چون بر زمین شوره زار ساخته شده بود و آب به راحـتی در آن فـرو مـی رفت، باعث شد پی ها و پایه های دیوارها تخریب شود و بخش معظمی از شهر به ویرانـه تـبدیل شـود؛ ازاین رو پیرامون کربلا منجلاب ها و باتلاق های متعدد مشاهده می شود.
ضریح امام حسین(ع) امروزه در میانه صـحن بـزرگی واقـع است که گنبد حرم با تلألؤ خاص خود بر آن نورافشانی می کند. این گنبد دو مأذنه مـطّلا دارد کـه شکوه و جلال ظاهری حرم را صدچندان کرده است. طلاکاری گلدسته ها با هزینه ای که نـاصرالدین شاه در سـال ۱۲۷۳ قـمری پرداخت کرد، به سامان رسید؛ همچنان که این مطلب با خطی از طلا بر دیواره گنبد نـیز ثـبت است. ارتفاع گنبد در حدود پانزده متر است.
تاریخ تأسیس حرم حسینی به روزگـار شـهادت امـام(ع) برمی گردد. ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات، که از کتب نفیسه در موضوع خود است، در این باره می نویسد: «کسانی کـه – یعـنی بنی اسد – حسین را به خاک سپردند، نشانه ای بر قبر نصب کردند و پرچم و بـنایی کـه بـه آسانی تخریب نشود، برای آن برپا نمودند» (ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ص۲۶۲).
بنای قبر حسین(ع) مسجدی بود کـه تـا بـعد از بنی امیه و در دوران بنی عباس تا عصر رشید همچنان برجای بود. هارون الرشید آن بنا را ویران کـرد و درخـت سدره جنب مرقد را ریشه کن ساخت و آثار قبر را از میان برد. در زمان مأمون، بنای قبر تجدید شد. امـا مـتوکل به تخریب قبر حسین(ع) و اصحابش فرمان داد و آن مکان را زیر آب گرفت تا چیزی از آن باقی نـماند.
بـا مرگ متوکل فرزندش، المنتصر، به آل ابی طالب روی خـوش نـشان داد و بـه آنها انقاق، و اموالی بینشان تقسیم کرد. در زمـان وی قـبور شریفه اعاده و احیا شد. از آن دوره تا سال ۷۶۷ چندین مرتبه قبر امام(ع)، بر اثر عـوامل طـبیعی و غیر طبیعی، تخریب، و توسط امـرا و وزرا بـازسازی و تجدید شـد. سـاختمان فـعلی حرم حسینی – همچنان که بر بالای مـحراب، نـزدیک سر نوشته شده – در سال ۷۶۷ قمری احداث شده است.
ضریح حسین(ع) از سکویی چـوبین تـرصیع شده با عاج است که بـر بالای آن دو محفظه مشبک قـرار گـرفته: یکی محفظه داخلی و از فولاد گـران قیمت اسـت و دیگری محفظه خارجی و از نقره سفید خالص است. روی ضریحْ ظروف طلائی تزیین شده با سـنگ های قـیمتی قرار گرفته است و در هر چـهار گـوشه ضـریح، گوی ها و رمانه هایی از طـلای خـالص به قطر تقریبی نـیم متر خـودنمایی می کنند.
مشبک دیگری کوچک تر، اما با همان مزایای مشبک خارجی و متصل به آن وجود دارد کـه قـبر علی بن الحسین(ع) را، که در روز عاشورا در رکـاب پدر بـزرگوارش به شـهادت رسـید و در کـنار او به خاک سپرده شـد، در بر گرفته است.
در مقابل این محفظه، مکانی مقدس وجود دارد که شیعه هرگز قدم بر آن نمی گذارد؛ چـون بـاورشان این است که آنجا محل دفـن دیگـر شـهدای کـربلاست. در این نـقطه، مشبکی از نقرهْ مـتصل بـه دیوار دیده می شود که معروف به مقبره شهدای کربلاست.
یک گلدسته با آجرهای رنگی در صحن حرم وجود دارد که بـه آن مـناره عـبد می گویند. در سبب ساختن این مناره گفته شـده مـردی سـیاه پوست، کـه در صـحن زنـدگی می کرد و کاسبی بی رونقی داشت، هر روز از درآمد اندک خود مقداری را پس انداز می کرد و روزی توانست با آن پس انداز، که مبلغ درخوری شده بود، آن مناره ماندگار را بنا کند.
ضریح عباس بن عـلی بن ابی طالب: ، که در یک روز با برادرش حسین(ع) به شهادت رسید، در فاصله نه چندان دوری از حرم حسین(ع) قرار دارد. این ضریح وسط صحنی بزرگ است که از دیگر صحن های ائمه: ، از جهت اندازه بنا و عظمت و کثرت طلاکاری ها و تـزئینات چـیزی کم ندارد.
مرقد حر بن یزید ریاحی در سه مایلی غرب کربلاست؛ همو که سرلشکر عبیدالله بن زیاد بود و توبه کرد و در نهایت در کنار حسین بن علی(ع) و ضد لشکر یزید بن معاویه جنگید و بـه شـهادت رسید. قبر حر زیباست و گنبدی مزین به کاشی های رنگارنگ دارد. بیشتر زائران کربلا، قبر او را زیارت می کنند و مردم کربلا نیز برای تفریح و تفرج به باغ ها و بوستان های اطـراف قـبر می روند. بر سردر ورودی مزار حـر نـوشته شده است: «این مکان به همت آقاحسین خان شجاع السلطان در محرم سال ۳۲۵ قمری بنا شده است». شاه اسماعیل صفوی، روزی که وارد بغداد شد اولین کسی بود که این قبر حـر را آشـکار، و آن را احداث کرد (الحسنی، ۱۳۵۱ق، ص۶۷ ).
المـحاضرات مـن الاحتلال حتی الاستقلال (عبدالرحمان البزاز )
حاکمان سیاسی و دستیاران آنها در مسائلی که پیش می آمد، از روش عنف و زور، که در بغداد به کار گرفته می شد، استفاده می کردند؛ برای نمونه در کربلا، حله
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 