پاورپوینت کامل نقد و انتقاد در ترازوی معرفت و فضیلت ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد و انتقاد در ترازوی معرفت و فضیلت ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و انتقاد در ترازوی معرفت و فضیلت ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و انتقاد در ترازوی معرفت و فضیلت ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
>
معنا و مفهوم
واژه نقد در فرهنگ های گوناگون به معنای جدا کردن سره از ناسره آمده است. در گذشته این کلمه در مفهوم مزبور به کار نمی رفته است و به جای لفظ انتقاد در ادوار کهن حق گویی و نکته گیری به کار برده می شده است،[۱] حافظ می گوید:
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
سعدی نیز گفته است:
سعدیا چندان که می دانی بگوی
حق نشاید گفتن الاّ آشکار
هر که را خوف و طمع در کار نیست
از خطا باکش نباشد و از تتار
برخلاف آنچه در بادی امر به ذهن می رسد انتقاد از مذمت و عیب جویی جداست و اصولاً دیدگاه و نکته ای در معرض نقد و بررسی قرار می گیرد که واجد مرحله ای از رشد و کمال باشد، در غیر این صورت ارزیابی اظهارنظرها و اندیشه ها مایه اتلاف وقت و عمر است. مسلماً محصولات فکری و ادبی و ذوقی هر قدر هم حاوی ارزش باشند، از انتقاد مصون نیستند و نمی توان آنها را فراتر و برتر از نقد و تحلیل برشمرد. آثار ادبی و هنری هر قدر کمال و جاذبه بیشتری داشته باشند، افزون تر از دیگر آثار درخور قضاوت و نقد هستند.[۲]
از دیدگاه شهید آیت الله مطهری نقد موهبتی بزرگ است که خداوند به ما عنایت فرموده است: «یکی از اصول مهم در تربیت، بیدار کردن حس انتقاد است به نحوی که تربیت شونده نه آن چنان مرعوب محیط و خصوصاً مظاهر جدید باشد که دربست هر چه را که می بیند بپذیرد و نه حالت بدبینی و یا کودکی داشته باشد و نتواند خوبی ها و بدی ها را از هم تفکیک کند.»
به باور این متفکر شهید، انتقاد عامل پیشرفت و حرکت است و کارها را اصلاح می نماید و سکوت و کتمان، بر معایب می افزاید. عجیب است که ما از نقادی هراس داریم و خیال می کنیم مواردی باید نقد شوند که مورد توجه و احترام نیستند. ما متأسفانه انتقاد را منافی احترام می دانیم.
در انتقاد درست، منتقِد و منتقَد باید رشد و صلاحیت لازم را داشته باشند، یعنی نه انتقادکننده اهل عیب جویی، ملامت، لکه دار کردن و خدشه وارد نمودن باشد و نه انتقادشده نازک نارنجی، اهل قهر و نفرت باشد. برخی عیب جویی ها که در قالب انتقاد مطرح می شوند در واقع رواج دهنده فساد، تخریب شخصیت، تنزل دهنده اخلاق و فضیلت جامعه و مصداق تهمت و غیبت هستند، اما انتقاد اصولی، دلسوزانه و مشفقانه، ارتقادهنده، پالایش کننده و تحول آفرین است.[۳] حضرت علی«ع» می فرمایند: «کسی که شنیدن حق و یا عرضه داشتن عدالت بر او برایش دشوار باشد، عمل به آن برایش مشکل تر است.»[۴]
سنجش و ارزیابی همراه با عدل و انصاف در پدیده های فرهنگی و اجتماعی و نگرش دوسویه به رفتارها و عملکردها و دیدن دردها و ادامه درمان، مفهوم نقد را روشن می کند. متفکر شهید علامه مطهری می گوید: «قوه نقادی و انتقاد کردن به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد یک شیئی را در محک قرار دادن و به وسیله محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتماً باید معایب آن نمودار بشوند، بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشد آشکار شوند.»[۵]
در منابع روایی و آموزه های معصومین آمده است که حق را هر جا مشاهده کردید، بپذیرید، اگرچه از اهل باطل باشد و باطل را اگرچه از زبان حق گویان بیان شود، قبول نکنید. همواره سخن ها را نقد کنید، زیرا گاهی گمراهی را همچون امتزاج درهمی از مس با نقره به وسیله آیه ای از کتاب خدا آراسته اند تا فردی را فریب دهند و به اشتباه افکنند، از این رو در اولین نگاه، درهم خالص و تقلبی یکی می نماید، ولی اهل بصیرت قادرند آنها را از هم باز شناسند.[۶]
ضرورت نقد و فواید آن
انسان از نعمت اندیشه برخوردار است و تفکر ناب، جان مایه آدمی را تشکیل می دهد، اما نمی توان انتظار داشت که هرگونه اظهارنظری به صرف عقلانی بودن از هر نقدی مصون باشد. تولید فکری هر چند حق مسلم همگان است، اما نمی توان به نقد بی اعتنا بود و آن را در این فرایند، امری تشریفاتی تلقی کرد، زیرا گردش مستمر چرخه عقل و خردورزی محتاج مهیا بودن بستر نقد است. این ویژگی قدرت استدلال را محک می زند و در واقع عقل سلیم در مسند قضاوت درباره محصول خود قرار می گیرد. البته نقد و ارزیابی هم خود باید تلاشی عاقلانه و دور از هرگونه گرایش ها و آلودگی های غرض ورزانه باشد.
نگرش عقلانی مبتنی بر این معرفت است که ما انسان ها به رغم برخورداری از توانایی تفکر دانای همه امور نیستیم و به همه مسائل اشراف نداریم. به علاوه احتمال دارد تفکر ما به هیجانات، احساسات و برخی عصبیت های درونی آمیخته باشد. همچنین انسان موجود کاملی نیست و به همین دلیل باید در مسیر رشد معنوی قرار گیرد تا به مدارج عالی گام نهد. او برای طی این طریق و نیل به پختگی فکری و معرفتی نیاز به هم اندیشی و استفاده از دیدگاه های دیگران دارد. برای کسی که می خواهد این پویایی پرمایه و پایا را داشته باشد، نه تنها شوق به معرفت و بصیرت ضرورت دارد، بلکه باید از نگرش های انتقادی و افکار و نظرهای مخالف و هر آنچه به نوعی در تقابل با دیدگاه او قرار دارد، استقبال کند تا زمینه برای تقویت ژرف اندیشی و نکته سنجی های خردمندانه ای که در فرایند کمال یابی او لازم هستند، فراهم شود.
طعم نقد، چه بسا در ابتدا تلخ و گزنده باشد و مخاطب را آزرده خاطر کند، اما با گذشت زمان و تغییر شرایط به شیرینی مبدل می شود و درنهایت نشانی از نیک اندیشی، خیرخواهی و دلسوزی منتقد به شمار می آید.
از نقد افکار و آرای خویش با وجود برخی ناگواری ها باید استقبال کنیم، نه از آن باب که با نمایش های فروتنانه و جلوه گری های دلفریبانه بخواهیم در میان اقشار جامعه محبوبیت پیدا کنیم، بلکه از این جهت که نقد نیاز اصلی و محوری ماست. ضرورت نقد زمانی بیشتر آشکار می گردد که بدانیم هر تفکر و دیدگاهی نزد صاحب آن از نوعی جذابیت، شیفتگی و محبوبیت برخوردار است. این عارضه با نوعی اغواگری و فریبندگی توأم می شود، اما نقدها، ارزیابی ها و تحلیل ها پدیدآورندگان افکار را در پیراستن اندیشه و پالودن آن از شوائب یاری می رسانند و اندیشه در پرتو انتقاد از هرگونه سستی و خام اندیشی، ابهام و مجامله فاصله می گیرد و به مرحله پختگی، سلامتی و پرباری می رسد.[۷]
حق انتقاد در جامعه ای که مدعی ترقی و تعالی است از دو جهت محرز شناخته شده است. یکی آنکه آدمی حرّ به دنیا می آید و شرافت انسانی اش ایجاب می کند که موضع گیری ها، رفتارها و آرای او به دیگران لطمه ای وارد نسازد. دوم اینکه هر عقل سالمی گرفتار نفس اماره است و چنانچه اصلاح و ارشادی در برابر نبیند و دیدگان بیداری نگران کارش نباشد، طغیان می کند و فاجعه می آفریند.
اگر در نظام انتخاباتی بر اساس رأی اکثریت، تشکیلات اداری و سیاسی یا پارلمانی دراختیار گروهی قرار گیرد که اکثریت رأی را به خود اختصاص داده اند، این بدان معنا نیست که وقتی زمام امور دراختیار فرد مورد نظر آنان قرار گرفت، دیگران که در انتخابات مذکور مشارکتی فعال و پرثمر داشته اند به کلی خلع ید شوند، در گوشه ای دم فرو بندند واگر هم بخواهند دیدگاهی را مطرح کنند آن را نوعی انتقام جویی، تفکر عصبی و حتی عامیانه و مطرود تلقی نمایند. اگر به آنها که روی کار آمده اند حق فرمانروایی داده شده، به افرادی هم که نامزد مورد نظرشان رأی نیاورده، حق اظهارنظر، نظارت توأم با تعهد، تدین و احساس مسئولیت و انتقاد سالم و منطقی داده شده است که از حق حکومت دیگران کمتر نیست. اکثریت و اقلیت هر دو شهروند یک کشور و از دیدگاه قانون و حقوق انسانی مساویند، از این رو نباید از هیچ کدام حقی سلب گردد.
به علاوه جامعه در حال تحرک، رشد و پویایی است و چه بسا اکثریت امروز به اقلیتی در فردا تبدیل شود و از جناحی که به عوامل حکومتی پیوسته اند، گروهی گسسته های روزهای آینده باشند و لذا نمی توان مسلم ترین ویژگی آنها را که حق اظهارنظر است نادیده گرفت.[۸]
البته در جامعه افرادی هستند که به دلیل نیت مسموم، رفتار مذموم و اعمال سوء صلاحیت اظهارنظر درباره مسائل کشور از آنان سلب گردیده است و کمترین مجازات آنان سکوت است تا در این دریای باصلابت، امواج هراسناک ناامنی را به وجود نیاورند. از عیب جویان آشوب آفرین که بگذریم، اقشار دیگر، صلاحیت اظهارنظر انتقادی را دارند و نمی توان آنان را محجور، عامی و تعبیر به کنجی نشسته صم بکم را درباره اینها صادق دانست. قرآن کریم می فرماید: «ناپاک و پاکیزه با یکدیگر مساوی نیستند، هر چند فراوانی آنها تو را به شگفتی وادار سازد. پس ای صاحبان خرد پرهیزگاری کنید باشد که رستگار شوید».[۹]
حضرت علی«ع» با آن کمالات ملکوتی و درجات عالی عصمت چه نیکو در این باره بیان فرموده اند: «مرا برای اطاعت نمودن از پروردگار و رفتار پسندیده با شما به ستودن نیکو مستائید. حقوقی که باقی مانده و از ادای آنها هنوز فارغ نگردیده ام و واجب هایی که ملزم به اجرای آنها هستم بسیارند. با من سخنانی را که با گردنکشان (برای خوش آمدن آنها) بر زبان می آورید مگویید و آنچه را که از مردم عصبانی پنهان می دارید، در برخورد با من مپوشانید. درباره ام این گمان را مبرید که اگر حقی گفته شود مرا دشوار آید و نه گمان درخواست بزرگ نمودن خود را، زیرا کسی که درباره گوش دادن سخن حق یا دادگری درستی که به او پیشنهاد می شود اظهار ناخرسندی می کند، عمل به حق و عدالت برای او مشکل تر است. ای یارانم از شما می خواهم هرگز از سخن حق و انتقاد درست و از اینکه مشورت خود را با من مطرح سازید کوتاهی نکنید.[۱۰]
متفکر شهید آیت الله مطهری خاطرنشان می سازد: «حضرت علی«ع» در وجود خویش و روح بزرگوارش به چنان وارستگی و آزادگی ای رسیده بود که این گونه به دیگران میدان می داد که آزادانه حقایق را بازگویند و از تذکر، نصیحت و نقد اجتناب نکنند، زیرا کسی که برحق و به دنبال احقاق حق آحاد جامعه است و می خواهد از حق جویان دفاع کند، از شنیدن سخنان ناصحانه و حق گویانه پروایی ندارد.»[۱۱]
حضرت علی«ع» در بخشی از نامه ای که خطاب به مالک اشتر نخعی نوشته اند فرموده اند: «تا می توانی با پرهیزگاران و راستگویان پیوند برقرار کن و آنان را چنان تربیت کن که تو را فراوان نستایند و برای اعمال ناروایی که انجام نداده ای تشویق نکنند که ستایش (حتی) به اندازه، خودپسندی می آورد و آدمی را به سرکشی وادار می سازد. با دانشمندان فراوان گفت وگو و با حکیمان زیاد بحث کن که (این روند) مایه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشته است.»[۱۲]
امام خمینی«ره» می فرماید: «ماها نباید گمان کنیم هر چه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسان ها.»[۱۳]
مقام معظم رهبری در پاسخ به سئوال دانشجویی مبنی بر اینکه آیا انتقاد کردن به معنای تکمیل کردن پازل دشمن است، تأکید کردند: «من
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 