پاورپوینت کامل آیت اللّه فضل اللّه و پرسشهایی در باره کتاب«تأملات اسلامیه حول المرأه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیت اللّه فضل اللّه و پرسشهایی در باره کتاب«تأملات اسلامیه حول المرأه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیت اللّه فضل اللّه و پرسشهایی در باره کتاب«تأملات اسلامیه حول المرأه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیت اللّه فضل اللّه و پرسشهایی در باره کتاب«تأملات اسلامیه حول المرأه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۴
اشاره
انتشار کتاب «تأملات اسلامیه» که
دیدگاههای تازه ای را در باره مسائل زنان
مطرح کرده است توانست نگاه علاقه مندان به
این دست از مسائل را به خود جلب کند. پیام
زن نیز از شماره ۳۲ (آبان ۷۳) طی ۱۴ قسمت
اقدام به ترجمه و انتشار آن نمود. آنچه
می خوانید پرسشهایی است که شبکه
تلویزیونی المشرق در باره دیدگاههای آقای
فضل اللّه در این کتاب، طی یک گفتگو مطرح
کرده است و متن آن توسط دارالثقلین در
بیروت به چاپ رسیده است. ترجمه و انتشار
آن می تواند تکمله ای بر مباحث کتاب یاد شده
باشد و از این جهت برای علاقه مندان
می تواند جالب باشد.
* * *
کتاب «تأملات» وانگیزه های انتشار
دیدار ما با آیت اللّه سیدمحمدحسین
فضل اللّه در باره کتاب «تأملات اسلامیه حول
المرآه» است از این نظر که این کتاب به عنوان
انقلابی علیه مفهومی که در باره نقش زن رائج
بود به شمار می رود و این به خاطر اعتراف به
توانایی عقلی زن است که گاه بر مرد نیز فائق
می آید و نیز حقی که در آزادی و مساوات با مرد
دارد. تأخیر انتشار و ظهور این تفسیرها و
نوشته ها به چه چیز برمی گردد؟ و آن
ضرورتهایی که چنین تفسیر بی سابقه ای را
پیش آورد و القاء نمود چیست؟ چرا که دین در
جهت خدمت به مردم و راضی و
سهولت بخشی به امور آنان به خدمت گرفته
می شود و همانند تازیانه ای که بر سر مردم
مسلط باشد به کار نمی رود.
واقعیت این است که من در این نوع از
برداشت و آگاهی نسبت به مسأله زن در اسلام،
از یک مناسبت خاص یا وضعیتی اضطراری
آغاز و حرکت نمی کنم. من از همان ابتدا هنگام
مطالعه قرآن، درمی یافتم که قرآن، به خوبی
حقوق زن را به او ارزانی کرده است و تمامی
ارزشها و ویژگیها – خواه خوب و یا بد ـ برای
زن و مرد، یکسان است. هیچ ارزش اخلاقی را
در قرآن، نمی توان یافت که زن را در بر گیرد،
اما شامل مرد نشود و هیچ عمل ناپسندی
وجود ندارد که مرد از آن منع شده باشد، اما زن
نسبت به انجام آن، آزاد باشد. آنچه اساس این
بینش را پدید می آورد، حقیقت «انسانیت» زن
است که از اعماق وجودش، شعله می کشد،
همانند انسانیت مرد. حال اگر به راستی مسأله
چنین باشد، به نظر من باید مسایل شرعی که
نسبت به هر یک از زن و مرد اختصاص
دارد را بررسی کنیم، تا اشکالات آنها را بیابیم و
اصلاح کنیم و یا گره های موجود را در مواقع
مختلف بشناسیم. به عقیده من اسلام آمده
است تا از نقطه نظر «انسان بودن» انسان، با
او روبه رو شود و هنگامی که می خواهد به
زندگی انسان نظم و ترتیب ببخشد، در حقیقت
می خواهد او را در مسیر صحیح انسانیت قرار
دهد. راهی که یک انسان آگاه باید به انسان
دیگر بیاموزد و او نیز به نوبه خود، به نسلهای
دیگر منتقل کند.
تمامی نگرش و دریافت من از اسلام و
نقش اساسی آن در زندگی این است که: دین
برای خدمت به انسان آمده است، نه انسان
برای خدمت به دین.
برخی افراد با تفکرات شما موافق
نیستند؟
این گروه، کسانی هستند که در ذهن
خود قالبی ساخته اند و تمامی مسایل را با آن
می سنجند و در بررسی نصوص، فعالیتی از
خود نشان نمی دهند و یا اینکه در برخی
نصوص راه اغراق را پیش می گیرند و از حقایق
دور می شوند.
آیا نظرات حضرت عالی، با شعارهای
گروههای دیگر که فریاد «آزادی زن» را سر
می دهند، هماهنگی ندارد؟
فکر نمی کنم نظراتم چنین توهمی را
برانگیزد، زیرا این بحثها، سخنان جدیدی
نیستند، و در بسیاری از مصاحبه های
مطبوعاتی و سخنرانیها، پراکنده اند. تمامی آن
سخنان به صورت کتاب حاضر منتشر شده
است و حتی در میان گروههای دیگری که دم
از آزادی زن می زنند، ایجاد حرکت کرده است.
این کتاب با برداشت غیر مذهبی از مفهوم زن،
به شدت مخالف است. اما از سوی دیگر با
برداشتهای غلط، از مفهوم زن در جامعه
اسلامی مبارزه می کند.
این کتاب با برداشت غیر مذهبی از مفهوم زن، به شدت مخالف
است. اما از سوی دیگر با برداشتهای غلط، از مفهوم زن در جامعه
اسلامی مبارزه می کند.
هر چند باب اجتهاد مفتوح است، اما
همه معتقدند که نصوص قرآن تغییر ناپذیرند
اما تفسیر …
برداشت و فهم ما از قرآن متفاوت
است.
چرا میان اندیشه ها و جریانات مختلف
فکری، هماهنگی وجود ندارد، تا در جامعه به
صورت موفق تری عمل شود؟
طبیعی است که تفاوت اندیشه ها و
سلایق، همواره مانع از ایجاد هماهنگی کامل
میان گروهها می شود. به عنوان مثال، ما برای
رفع نیاز معینی، راهی را طی می کنیم و یا به
شیوه ای اجتهاد می کنیم که گروه دیگر این
شیوه را نمی پسندد چرا که همیشه ذهنیتها با
یکدیگر متفاوتند و همچنین زمینه های اجتهاد،
در میان جامعه های مختلف، متفاوتند. البته
چنین حالتی پدیده تازه ای نیست، بلکه طبیعتا
اجتهادهای گوناگون معمولاً نتایج گوناگون
دارند.
آیا سزاوار نیست که اختلافات مربوط به
این انسان که زن نامیده می شود را کنار
بگذاریم، و حداقل نقش واقعی او را در جامعه
تثبیت کنیم؟
در میان مردم، افرادی دیده می شوند که
قید و بندهای بسیاری را بر دست و پای زن
می زنند و می پندارند، که به مقام زن احترام
می گذارند. در چنین حالتی، چگونه می توانیم به
آنان بباورانیم که آزادی زن شایسته مقام واقعی
اوست.
آینده حرکت اسلامی
آیا حرکت اسلامی حزب فردا شمرده
می شود؟ و آیا می تواند نیازها و مشکلات
جوامع اسلامی را برآورده سازد؟
پیش از آنکه به بررسی اصطلاح حرکت
اسلامی بپردازیم، باید به نکته ای توجه کنیم و
آن اینکه اسلام، با تکیه به قوای فکری که بر
بنیانهای عقیده استوار است و با نیروی
تشریعی خود، که بر انبوه معارف فقهی بنا شده
است، می تواند حیات، حرکت و نیروی خود را،
تا ابد حفظ کند و این امر، سبب می شود که با
خود بیاندیشیم اسلام، به خودی خود، دارای
ویژگی خاصی است که او را در برابر زوال و
نابودی، بیمه کرده است. باید توجه داشته
باشیم که کشف حکم اسلامی در مورد واقعیتی،
به معنای ایده کلی اسلام نسبت به آن واقعیت
نیست؛ زیرا مردم چه در قالب افراد و چه در
قالب جوامع اسلامی تنها بخشی از احکام
اسلام را در زندگی شان به کار می گیرند. به
همین سبب تصور می کنم که حرکت آینده
اسلام، امتداد حرکت گذشته و حال آن است.
اما هنگامی که از اصطلاح «حرکت
اسلامی» سخن می گوییم، حرکتی که بر مبنای
آزادی حرکت، بر اساس واقع و با توجه به
موازین اسلامی در صحنه های سیاسی،
اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است؛ به نظر
من عناوین عمده ای را که اسلام، برای زندگی
بیان می کند، همان مسایل اولیه حیات هستند.
به عنوان نمونه، هنگامی که به این آیه که
فلسفه حرکت ادیان الهی است، می نگریم:
«لَقَد اَرْسَلْنا رُسُلَنا بالبَیِّناتِ و اَنْزَلْنا مَعَهُمُ
الْکِتابَ و المیزانَ لِیَقوُمَ النّاسُ بِالقِسطِ»(۱)
«ما پیامبران خود را با نشانه ها و معجزات
فرستادیم و برایشان کتاب و میزان [عدل[
نازل کردیم، تا مردم به راستی و عدالت
گرایند.» به سادگی درمی یابیم که قسط همان
«عدالت» است. این آیه به صراحت اعلام
می دارد: حرکت تمامی ادیان، همان برپایی
عدالت بوده است و هنگامی که اسلام، عدالت
را به عنوان اساس حرکت فکری و فقهی خود
می شمارد، در حقیقت حرکت حیات را در دامان
عدالت تصور کرده است؛ چرا که عدالت رابطه
انسان را با خود، خداوند و همنوعانش متعادل
می کند. و همچنین است؛ هنگامی که به مفهوم
«آزادگی» بنگریم. در نگرش اسلام، انسان در
خواسته های خود و در برابر سایرین «آزاد»
است. حضرت علی(ع) می فرماید: «لا تَکُنْ عبد
غَیرک وَ قَد خَلَقَکَ اللّه ُ حرّا»(۲)
«بنده دیگران مباش، چرا که خداوند تو را
آزاد آفریده است.»
مفهوم این سخن این است که حریت و
آزادگی، جزو ذات انسان است. بنابراین انسان،
نباید از این مقام تنزّل کند. در پرتو این اصل،
دیگران نیز حق ندارند انسانی را تحت تسلط
خود، درآورند. همواره ما تأکید کرده ایم که
اسلام می گوید: ای انسان! تو تنها بنده خدایی
و در برابر تمامی جهان آزاده ای! بنابراین
تمامی آنچه انسان پیرامون آزادی فکر در امور
سیاسی و اجتماعی و برپایی عدالت می گوید،
در پرتو این دو اصل اساسی [عدالت و آزادی[
قرار دارند.
از این رو من معتقدم هنگامی که حرکت
اسلامی از آزادی انسان و حکمفرمایی عدالت،
در حرکت انسان به سوی حقایق سخن
می گوید، از نیازهای ضروری حیات حکایت
می کند و هیچ عاملی نمی تواند در این اصول
تغییر و دگرگونی به وجود آورد. البته در این
میان باید توجه داشت که در هر حرکتی، خواه
اسلامی و یا غیر اسلامی، نمی توان تنها
مسایل کلی را در نظر گرفت، بلکه باید
زمینه های پیاده شدن این ارزشها در زندگی
مردم نیز ارائه شود و سپس به صورت دقیق و
کاملی پیاده شوند، تا در قالبهای غلط قرار
نگیرند و به گونه ای نادرست تفسیر نشوند.
من تصور می کنم ما نیز همانند حرکت
اسلامی باید حقایق را در نظر داشته باشیم به
گونه ای که واقعیت را انگیزه تحرک اسلام، قرار
دهیم. به نظر من مسایل فرهنگی نقش بسیار
مهمی در ایجاد انگیزه برای فعالیتهای سیاسی
و اجتماعی دارد. از این رو مسایل فرهنگی از
مسایل حیاتی هستند و به همین سبب
موفقیت ما هنگامی تضمین می شود که
سخنان مردم را بشنویم و با مخالفان خود، به
گونه ای صحیح برخورد کنیم و آمادگی بحث
پیرامون اختلافات را داشته باشیم. همچنین
طبیعی است که اگر بخواهیم در حرکت سیاسی
خود متمرکز و پیروزمندانه عمل کنیم، باید به
نقاط مثبت سایر اندیشه ها نیز اعتراف کنیم و
نظرات مخالف را نادیده نگیریم، چرا که نادیده
گرفتن آراء دیگران، حرکت ما به سوی حقیقت
را، به حرکتی مخرب تبدیل خواهد کرد و
پرخاشگری و ستم را در جامعه حاکم می کند و
در پی آن، زندگی نمی تواند روند حقیقی خود را
بیابد.
به عقیده من، اندیشه والایی که بر مبنای
احترام به نظرات دیگران استوار است و ابراز
تمامی مسایلی که می تواند راهگشای دیگران
باشد، تنها راهی است که حرکت اسلامی
می تواند در جهت آگاهی مردم در آن ریشه
بدواند. بویژه اکنون که حقیقتی را می دانیم و آن
اینکه تبلیغات وابسته به استکبار جهانی در
تلاش است که حرکت اسلامی را در انظار
جهانیان، وارونه جلوه دهد. در این راستا،
استکبار، با بزرگ کردن برخی مسایل اسلامی
که هنوز جامعه آمادگی پذیرش آنها را ندارد و یا
روشهای متنوع دیگر استفاده می کند.
دیدگاه اسلام و استفاده ازاهرمهای فشار
آیا اعتقاد ندارید که این افراد به بهانه
وابستگی به گروههای اسلامی، حتی به کشتن
نیز متوسل می شوند؛ کجای چنین عملکردی
اسلامی است …؟
به عقیده من، این مسأله پیچیدگیهایی
دارد. اما من شخصا، همچون گذشته با هر نوع
ترور فرهنگی ـ به تعبیر صحیح ـ تنها به سبب
تضاد اندیشه، مخالفم …
ما نمی توانیم روزنامه نگار یا موسیقی دانی
را به سبب مخالفتش با نظرات خود بکشیم. ما
با چنین اعمالی مخالفیم، چنانکه؛ با ترور
بیگانگان به سبب ضربه زدن به دولتهای
نامشروع، برای جلوگیری از رشد اقتصادی این
دولتها و یا آتش زدن مدارس و مانند آن
مخالفیم. البته نمی توان به طور یقین تمامی
این اعمال را به مسلمانان نسبت داد؛ چرا که به
خوبی می دانیم در برخی ممالک عربی، دولتها
افرادی را می کشند و مسلمانان را عاملان این
جنایات معرفی می نمایند.
….
بار دیگر تأکید می کنم که با تمامی
روشهای زورمدارانه مخالفم؛ چه در میان
مسلمانان و چه در میان غیر مسلمانان! اما باید
توجه داشت که این روشها در بیشتر جریانهای
موجود در شرقِ عربی، به چشم می خورد.
بنابراین این امر، به اسلام ربطی ندارد، بلکه
مسأله ای شرقی است و ریشه در این ویژگی
انسان دارد که می خواهد مخالفان خود را از
میان ببرد. استکبار جهانی نیز توانسته است از
این مسأله بهره برداری کند. از این رو ما همواره
به مسلمانان تذکر می دهیم که در عملکرد خود،
روشهای اسلامی را به کار گیرند و بدانند که
هرگز هدف، وسیله را توجیه نمی کند و هر
انسانی باید انسان دیگر را محترم بشمارد.
محور دگرگونیها در مسایل زنان
زندگی و جایگاه زن، همواره تحولات
بسیاری را به خود دیده است. این تغییرات
گاهی از بدعتهای خرافی ریشه می گیرد و گاهی
به سبب احکام دینی است که در طول تاریخ
جایگاه زن را دستخوش انقباض و یا انبساط
کرده است. یکی از این موارد، مسأله آموزش
است که در ابتدای این قرن بدعت شمرده
می شد و اکنون امری مفید تلقی می شود.
همچنین در ابتدا ورود زن به جامعه مساوی با
روبه رو شدن با آتش جهنم تلقی می شد، اما
پس از چندی حضور او در جامعه جنبه مثبت
یافت. اما همین که پای به میدان عمل گذارد،
یکه و تنها ماند. علاوه بر این اکنون نیز
شخصیت وی در پشت سدهایی قرار دارد که
تعدی از آنها، مخالف با دین و شؤون خانوادگی
او شمرده می شود. در حال حاضر نیز زن از نظر
عقلی و جسمی، موجودی ضعیف شمرده
می شود که ناتوانی او نیز ریشه در ذات او دارد و
در پی آن، باید در برابر سیطره مرد، تسلیم
شود و در پناه حمایت او قرار گیرد. مرد نیز خود
را صاحب اختیار او می داند و بر تمامی افعال و
رفتار او مسلط است. در این میان شکی نیست
که زن چه به سبب عدم تدوین حقوق و چه به
سبب عدم تشکیل گروههای حمایت از زنان
برای احقاق حق خود، کوتاهی کرده است. اما
آنچه بیش از هر چیز، موجبات تحول جایگاه او
را پدید آورده است، ارتباط او با جامعه، در
مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی
می باشد. نظر حضرت عالی در این زمینه و
همچنین حقوق مرد و زن در زندگی خانوادگی
چیست؟
به عقیده من، تمامی مشکل ما به سبب
تأثیرپذیری فرهنگ اسلامی از روند جاری
جامعه است، تا آنجا که حتی میزان فهم ما از
متون ادبی نیز بسته به وضعیت فرهنگی
اجتماع ماست. با توجه به این امر، مشکل
اساسی ما در این است که بسیاری از ارزشهای
اصیل که در فرهنگ ما وجود دارند، در برابر
باورهای ذهنی ما رنگ باخته و مفاهیمی
نامناسب یافته اند. در گذشته در ذهنیتهای
بسیاری از مردم تصوری موهوم، خانه کرده بود
و آن اینکه نقش زن، تنها خانه داری است. از
این رو باید تمامی مسایل مربوط به این نقش را
فرا گیرد. اما نقشهای دیگر همانند فراگیری
علوم دیگر، و پرواز در آسمان اندیشه، تنها به
مرد اختصاص دارد.
جامعه نیز این اندیشه را تأیید می کرد، اما
در این رابطه اگر نگاهی به قرآن بیافکنیم،
می بینیم که قرآن ارزش دانش را هم سنگ
ارزش انسانیت می شمارد و می گوید:
«قُل هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَموُنَ وَ الذَّینَ لا
یَعْلَموُنَ.»(۳)
«آیا آنان که می دانند، با آنان که نمی دانند
برابرند؟»
مقصود از دانش، در این آیه شریفه، ارزشی
کلی است که به انسان، شخصیت می بخشد،
بی آنکه میان زن و مرد، تفاوتی باشد. علت
اینکه قرآن، فعل «یعلمون» را با صیغه جمع
مذکر آورده است از باب تغلیب در لغت عرب
است؛ و به این ترتیب نمی توانیم ارزشی را
بیابیم که تنها به یکی از این دو اختصاص
داشته باشد اما مردم به این حقیقت، توجهی
ندارند و تنها زن را «مادر» می دانند، بدون آنکه
با خود بیاندیشند که مادر باید زنی تلاشگر و
فرهنگی باشد، تا بتواند نسلی شایسته را
بپروراند. مردم نقش زن را تنها خانه داری
می دانند، بی آنکه توجه کنند، در همین خانه،
نسل آینده پرورش می یابد و آینده سازانِ جامعه
فردا، تربیت می شوند. با یک دقت اساسی، اگر
به قوانین اسلام نظری بیافکنیم خواهیم دید
که زن برای امر خانه داری، اجباری ندارد. زن
در ازدواج، اجباری ندارد. البته اگر زن خودش
در عقد ازدواج نپذیرفته باشد مجبور نیست که
تمامی کارهای خانه را انجام دهد. از نقطه نظر
شرع و قانون، مرد نمی تواند زن را به کارهای
خانه وادارد، بلکه زن آزاد است می تواند
کارهای خانه را انجام دهد یا سر باز زند. او
حتی می تواند برای کار در خانه، از شوهرش
اجرت طلب کند. ما معتقدیم که اسلام به
فعالیت زن احترام می گذارد و مرد نمی تواند او
را به کار در مغازه یا زراعت و … اجبار کند. قرآن
نیز می فرماید که اگر زن برای شیر دادن
فرزندش ـ که مهمترین وظیفه مادری او است
ـ از شوهر تقاضای اجرت کرد، مرد باید اجرتش
را بپردازد، مگر آنکه اجرتی بیش از مقدار
طبیعی بخواهد که در این صورت مرد می تواند
برای فرزندش، دایه ای اختیار کند.
با توجه به مسایل بالا روشن می شود که
عملکرد زن هرگز بی پاداش نیست، حتی از
جهت مادی. بنابراین صفت زن به عنوان
خانه داری، وظیفه ای اجباری نیست، بلکه توأم
با اختیار است که زن خود به سبب احساس
مشارکت در زندگی، آن را می پذیرد. اسلام
چنین عملکردی را به عنوان «جهاد» تعبیر
می کند. بنابراین این سخن معصوم(ع) که
می فرماید: «جهاد زن شوهرداری خوب او
است»(۴) به این معناست که زن باید، با حسن
تدبیر و نگرش باز، با همکاری همسر و
فرزندانش خانه را اداره کند.
از سوی دیگر، مردم نسبت به جنبه های
اخلاقی زن، حساسیت بیمارگونه ای دارند. آنان
می پندارند مدرسه رفتن و یا کار کردن زن در
کارخانه و یا هر مرکز اجتماعی دیگری، موجب
سقوط و انحطاط کامل اخلاقی او می شود. گویا
سلامت اخلاقی زن، تنها در میان حصارها و
دیوارهای خانه، تضمین می شود! اما ما به
خوبی می دانیم که مناعت اخلاقی، میان زن و
مرد، مشترک است، بلکه شاید مناعت اخلاقی
زن به سبب ترس از بدنامی در اجتماع، و
ایمان محکمتر، بیشتر از مرد باشد.
بنابراین اندیشه بازداشتن زن، از
دانش اندوزی و فعالیت در اجتماع، به سبب
ترس از فساد اخلاقی و همچنین به خاطر
نقش زن، در امر خانه داری است. این پندارها
به همراه سایر مسایل موجب شده است که این
اندیشه در اعماق ذهنها، جای گیرد، تا آنجا که
مسأله دانش اندوزی و فعالیت اجتماعی زن را
به انقلابی بسیار بزرگ تشبیه می کنند؛ در حالی
که اگر به صدر اسلام بنگریم، خواهیم دید که
فعالیتهای زنان در مسایل سیاسی، امری
طبیعی شمرده می شده است. حضرت
زهرا(س) در میان مسجد و در برابر انبوه
مسلمان خطبه ای بسیار شیوا، ایراد فرمود و از
اعتقادات خود که همانا حقانیّت علی(ع) در امر
خلافت بود، پرده برداشت. همچنین حضرت
زینب(س) در مجلس ابن زیاد و در میان مردم
کوفه، با شجاعت مواضع سیاسی خود را بیان
نمود. و از آنجا که چنین عملکردی با جامعه آن
روز هیچ گونه تضادی نداشت، هیچ مسلمانی
به عملکرد این دو بانوی بزرگ اسلام، خرده
نگرفته است. به عبارت دیگر ذهنیت اجتماعی،
چنین عملکردی را از زن، می پذیرفت.
به عقیده من، وضعیت کنونی، نتیجه
عقب ماندگی و اشتباهاتی است که جامعه، در
طول حرکت خود، بدان گرفتار شده است. اما در
حقیقت رسالت زن، هیچ تفاوتی با مسؤولیت
مرد ندارد. همان گونه که مرد باید با حقایق
روبه رو شود و با تلاش و پشتکار بر اساس
اصول آزادی و عدالت حرکت کند؛ زن نیز
چنین رسالتی دارد. شاید آیه ذیل نیز در صدد
بیان همین اصل باشد:
«وَالمُؤْمِنوُنَ و المُؤمِناتِ بَعْضُهُم أُولِیاءُ
بَعْضٍ یَأْمُروُن بِالمَعْروُفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ
المُنْکَرِ…»(۵)
«مردان و زنان مؤمن، همه یار و دوستدار
یکدیگرند، مردم را به خوبیها سفارش می کنند
و از بدیها باز می دارند».
از این آیه شریفه به خوبی استفاده می شود
که «معروف» هر چیزی است که به رشد و
تعالی انسان کمک کند و «منکر» آن اموری
است که انسان از درجه انسانیت ساقط کند.
پس تمامی زنان و مردان مسلمان، باید برای
رشد و تعالی انسانها و حفظ آن از پرتگاههای
انحطاط، یار و یاور هم باشند و با تکیه بر
یکدیگر، مشکلات را از میان ببرند.
اسلام، مسؤولیت زن را در جامعه هم تراز
با مرد، می داند و اگر «مادر بودن» اقتضای
طبیعت زن است، «پدر بودن» نیز اقتضای
طبیعت مرد است و اگر وظیفه مادری، بخشی
از وقت زن را می گیرد، به همین ترتیب وظیفه
«پدری» نیز قسمتی از وقت مرد را اشغال
می کند. بنابراین هر یک، پس از انجام وظایف
ویژه خود، می توانند با تکیه به ارزشهای
انسانی، در جهت ساختن جامعه ای مناسب گام
بردارند و زمینه مناسب را برای تعلیم و تربیت
صحیح فرزندان خود، فراهم سازند.
زن و محرومیت از جایگاه واقعی خود
هر چند زن می تواند در بخشهای
مختلف جامعه، فعالیت کند، ولی اگر بخواهند
میان زن و مرد، یکی را انتخاب کنند، به سادگی
زن را کنار می زنند و مرد را برمی گزینند و این
مسأله ای است که در زندگی اجتماعی همواره
جریان دارد، این امر نیز …
تمامی این مسایل باید به طور دقیق و
واقعی بررسی شوند. نمی توان بدون یک
بررسی دقیق و حساب شده، کلی گویی کرد و
گفت: زن به فلان علت، از فعالیت اجتماعی
محروم شده است و یا مرد باید در مقام انتخاب
نادیده گرفته شود. در چنین مواردی باید
نیازهای جامعه بررسی شود. در نقشهایی که به
ذات و مردانگی و زنانگی مرد و زن برنمی گردد،
باید ببینیم نیاز جامعه، چه اقتضایی دارد. چه
بسا در برخی بخشها، احساس شود که به علت
وجود مردان، نیازی به فعالیت زنان نیست و یا
برعکس در بعضی قسمتها، حضور زنان
محسوس تر است و نیازی به فعالیت مردان
احساس نمی شود. من دوست ندارم که با
تعصبهای نا بجا، نسبت به مسأله زن و مرد به
مسایل اجتماعی و سیاسی نگریسته شود، بلکه
باید به دقت به نیازهای عمومی جامعه توجه
کنیم و رسالت انسانی زن و مرد را برای
مصلحت انسان تبیین نماییم.
همیاری زن و مرد در خانه
تنها افرادی که دارای فکری باز هستند،
همکاری در خانه را می پذیرند. حتی اکنون نیز
مردان بسیاری وجود دارند که حاضر نیستند
کارهای خانه را با همسر خود تقسیم کنند و این
مسأله را برای خود عیب می دانند.
چنین نگرشی ریشه در عقب ماندگی
دارد؛ در حالی که در احادیث آمده است که
حضرت علی(ع) به همراه فاطمه زهرا(س)، نزد
پیامبر(ص) آمدند تا پیامبر(ص) کارهای خانه را
میان آن دو قسمت کند، چرا که فاطمه
زهرا(س) عیالوار و کار خانه نیز دشوار بود.
علی(ع) نیز فعالیتهای بسیاری را به عهده
داشت. پیامبر(ص) کارهای منزل را به این
ترتیب میان آن دو قسمت کرد که حضرت
فاطمه(س) گندمها را آرد کند و نان بپزد و
علی(ع) خانه را تمیز کند و برای اجاق، هیزم
تهیه کند و آب بیاورد. این روایت به خوبی
نشان می دهد، که فعالیت مرد در خانه، عیب
شمرده نمی شود. اینکه مردی خانه را جارو کند،
شاید برای بسیاری از مردان ناپسند جلوه کند،
اما حضرت علی(ع) به گونه ای جدّی این
مسؤولیت را با آغوش باز پذیرفت.
البته در میان شرقیان، دیدگاهی وجود دارد
که از آداب و رسوم کهن آنان ناشی می شود و
تنها به این امر نیز خلاصه نمی شود. ما در
میان جوامع خود، بسیاری از مردم را می بینیم
که برخی کارها را شایسته خود نمی دانند و
فعالیت در بعضی مشاغل را نوعی پستی
می شمارند، در حالی که کار و فعالیت در هر
مرتبه ای که باشد، محترم است و هیچ تفاوتی
میان یک کار با کار دیگر وجود ندارد. تمامی
این مسایل ریشه در باورهای غلط مرد و زن
دارد. در بسیاری از موارد، زن نمی پذیرد که مرد
در کارهای خانه دخالت کند و این عمل را
نوعی دخالت در حوزه مسؤولیت خود می شمارد
و آن را نوعی بی احترامی به قابلیتها و
تواناییهای خود، قلمداد می کند.
حقوق زن و سرپرستی مرد در واقع
می بینیم که اعطاء حقوق زن، به تنهایی
نمی تواند او را از سیطره مرد، خواه برادر، پدر و
یا همسر، برهاند. در نگرش مردم، زنِ مقتدر و
متشخص، نمادی از قدرت شیطان است و
همواره از انحراف و فساد او می ترسند. از
سوی دیگر، گاه مشاهده می شود که برادر و یا
پدری، برای حفظ شرافت خود، خواهر و یا
دختر خود را می کشد. چگونه می توان از چ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 