پاورپوینت کامل گفتگو با خواهر ملوک السادات بهشتی ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگو با خواهر ملوک السادات بهشتی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با خواهر ملوک السادات بهشتی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با خواهر ملوک السادات بهشتی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۴

فرزند شهید مظلوم، آیت اللّه دکتر بهشتی

عضو هیأت علمی مرکز اطلاعات و مدارک علمی و وابسته به آموزش عالی و مسؤول بخش پژوهشی مرکز اطلاعات

«قسمت اول»

اشاره:

هفتم تیرماه، شانزدهمین سال واقعه جانگداز شهادت هفتاد و دو تن از بهترین یاران انقلاب اسلامی را پشت سر می گذاریم. حدیث حال سید و
سالار این شهیدان، حضرت آیت اللّه سیدمحمدحسین بهشتی، حدیث مظلومیت انقلاب و امام و فرزندان اسلام ناب محمدی(ص) است که مورد
ستم و جنایت پست ترین و جنایت کارترین موجودات قرار گرفتند. غم فقدان و فراق شهید مظلوم، بهشتی عزیز چیزی نیست که در خاطر فرزندان
انقلاب کمرنگ شود. و این خود انگیزه ای بود که گفتگو با خواهر گرامی، خانم ملوک السادات بهشتی، فرزند محترم آن شهید عالی مقام را به انجام
رسانیم. ضمن درود به ارواح شهدای هفتم تیر بویژه سرور و سالار آنان، و با سپاسگزاری از سرکار خانم بهشتی توجه شما را به اولین بخش این
گفتگو جلب می کنیم.«پیام زن»

پیام زن: برای درک فاجعه شهادت سید

مظلوم، آیت اللّه محمدحسین بهشتی، بهتر
است از زمانی که برای نهضت رهایی بخش
حضرت امام خمینی(ره) در سالهای ۴۲ یا قبل
از آن زمینه سازی می کردند، شروع کنیم.

ـ به نام خداوند بخشنده مهربان. شهید
مظلوم بهشتی، برای من نه تنها یک پدر
مهربان و دلسوز بلکه یک استاد به تمام معنا
بودند. روح آن بزرگوار و دیگر شهدای فاجعه
انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی
شاد باد و راهشان پررهرو. شهید بهشتی زمانی
که طلبه جوان و ناشناخته ای بودند با سخنرانی
که در میدان امام اصفهان علیه نظام کردند،
برای ساواک مهره خطرناک و برای مردم
ملجأیی شدند. سالهای ۱۳۳۳ بود. ایشان در
قم طلبه بودند و نکته جالب اینکه در آموزش و
پرورش هم مشغول به کار و خدمت به مردم
بودند. شهید بزرگوار در حال طی کردن
تحصیلاتشان در حوزه علمیه قم، در تهران نیز
دانشجو رشته معارف و فلسفه بودند.

اولین دستگیری ایشان بعد از همان
سخنرانی و ایجاد شور و علاقه به اسلام و
مخالفت با رژیم بود. ارتباط نزدیکشان با
حضرت امام(ره) و رهنمودهایی که از آن
بزرگوار می گرفتند سبب شده بود که
پیش بینیهای ژرفی نسبت به آینده نهضت پیدا
کنند. یک روحانی که در آن سالها در آموزش و
پرورش خدمت می کرد و زبان انگلیسی تدریس
می کرد! با حال و هوای این زمان شاید ضروری
هم باشد اما در آن شرایط خیلیها گرایش
طلبه ها را برای زبان خارجه کفر می دانستند و
شهید بهشتی، نه تنها در حدی زبان انگلیسی
را فرا گرفته بودند که از آن استفاده کنند، بلکه
در حد اینکه با معیارهای آموزش و پرورش،
بتوانند تدریس کنند، شده بود. از جمله
اعتقادات ایشان این بود که طلابی که در حوزه
علمیه تحصیل می کنند باید در همه زمینه های
سیاسی ـ اجتماعی تسلط و بینش و آگاهی
کافی داشته باشند تا بتوانند حرف اول را بزنند

و زمانی که کارهای اجرایی مملکت را به دست
گرفتند، کمبودی نداشته باشند. در همان سالها،
قبل از قیام ۱۵ خرداد ۴۲، ایشان با همکاری
همفکرانشان در قم دبیرستان «دین و دانش»
را که هم از لحاظ دینی و پرورش اسلامی و
هم از لحاظ علوم جدید کم و کسری نداشت را
تأسیس کردند و تربیت نیروی انسانی که بتواند
زمام امور کشور را به دست بگیرد را آغاز کردند.
برنامه ریزیهای شهید بزرگوار در کلیه امور،
نشان از بهره وری در ۳۰ ـ ۲۰ سال بعد را
می داد. در همان دبیرستان، جوانان را برای
دانشگاه تربیت می کردند و بعد از آن کارهای
اجرایی کشور.

ـ همراهی ایشان با قیام ۱۵ خرداد و بعد

از آن چگونه بود؟

ـ سال ۱۳۴۲ نقطه عطفی برای انقلاب ما
محسوب می شود. در زمانی که رژیم شاه بعد از
سخنرانیهای حضرت امام به فیضیه حمله
کردند و بعد از آن کشتار وحشیانه و حمله
هوایی به قم و به شهادت رسیدن زنان و
مردان مبارز، خانه تعدادی از مبارزین تحت
نظر بود. بعد از تبعید حضرت امام به عراق،
شهید بزرگوار را هم به تهران تبعید می کنند با
این تحلیل که کسی ایشان را در تهران
نمی شناسد و حداقل تا مدتی به علت وحشت
از ساواک نمی توانند فعالیتی داشته باشند.
غافل از اینکه شهید بهشتی به علت رفت و
آمدی که به واسطه دانشگاه به تهران انجام
می دادند، با تعدادی از مبارزین ارتباط داشتند و
شهید بزرگوار، استاد مطهری و استاد مفتح از
دوستان ایشان بودند و بلافاصله بعد از تبعید به
تهران توانستند با دوستان خود جمعی را
تشکیل بدهند و با کسب تکلیف از حضرت امام
در تبعید، روشن شد که ایشان شهید بهشتی و
شهید مطهری را به عنوان رهبران فکری
معرفی کرده اند و از همان وقت فعالیت و
پی گیری قیام ۱۵ خرداد شکل جدی تر به خود
گرفت. جلسات تفسیر قرآن، هر هفته در منزل

یکی از مبارزین تشکیل می شد و بحثهای
سیاسی و اجتماعی و اعلام رهنمودهای
حضرت امام خمینی(ره) را در بر داشت، این
جلسات پرشور، در حقیقت سامان دهی
فعالیتهای مبارزین و جذب نیروهای مخلص را
در پی داشت. با اوج گرفتن و پرمحتوا شدن
این جلسات، ساواک هم متوجه شد و
دستگیریها و فشارها را آغاز کرد و به نوعی
خلل در روند مبارزه ایجاد کرد.

ـ عکس العمل مبارزین بخصوص شهید

بزرگوار دکتر بهشتی در این خصوص چه بود؟

ـ با یک وقفه کوتاه تعدادی از مبارزین به
رهبری استاد شهید مطهری همان جلسات را
پی گرفتند و شهید بهشتی به علت شناخته
شدنشان توسط ساواک و با کسب تکلیف از
حضرت امام خمینی(ره) مجبور به مهاجرت به
هامبورگ شدند.

ـ آیا شما، یعنی خانواده ایشان هم در این

هجرت همراهشان بودند؟

ـ نه تنها در این سفر، بلکه در کلیه مبارزات
و جلسات و سفرهایشان سعی داشتند خانواده
(مادر بزرگوارم و من که خردسال بودم و برادر
بزرگترم) را همراه خود داشته باشند. ایشان
معتقد بودند زن مسلمان باید در صحنه های
مبارزاتی و اجتماع حضور آگاه و فعال داشته
باشد. سال ۴۳ به هامبورگ رفتیم. از همان
لحظه ورود انگار برنامه ریزی دقیقی داشتند،
آغاز به کار کردند، یک ساختمان نیمه ساز مرکز
را تبدیل به یک مرکز فعالیت اسلامی
بین المللی کردند. یعنی نه تنها دانشجویان و
مسلمانان ایرانی را تحت پوشش
برنامه ریزیهایشان قرار دادند، بلکه مسلمانان و
دانشجویان خارجی را هم جذب فعالیتهای
مرکز کردند و با مراکز فرهنگی اروپایی هم در
دیگر کشورها ارتباط برقرار نمودند و چون به
زبان آلمانی تسلط کافی داشتند بدون نیاز به
مترجم به همه شهرها می رفتند و با بحث و
تبلیغ برای اسلام شور و شوقی عجیب را ایجاد
کرده بودند. حالا که فکر می کنم، انگار برای آن
فعالیتها در مرکز اسلامی هامبورگ سالها دوره
دیده بودند! آن همه شور و شوق و علاقه و
آگاهی برای تبلیغ اسلام عجیب بود. به سرعت

تشکلهای اسلامی را برای فعالیتهای
دانشجویان ایجاد کردند. در هر شهری انجمنی
پایه ریزی شد و هسته هایی را برای تبلیغ اسلام
تشکیل دادند و اسلام ناشناخته را در قلب اروپا
ترویج کردند و اصل هدفشان تأثیرگذاری بر
قشر جوان و تحصیل کرده جامعه بود.

ـ از فعالیتهایشان در مسجد هامبورگ

بگویید.

ـ مسجد هامبورگ را الگوی یک مسجد
فعال اسلامی کردند. کتابخانه ای عظیم، بخش
سمعی و بصری پیشرفته و فعال، جلسات
پرشور، بحث آزاد و حضور و جذب چشمگیر
جوانان و نوجوانان قابل تأمل است.

نکته جالب اینکه جلسات هفتگی که در
مسجد برگزار می کردند، با حضور تمام افراد
خانواده های شرکت کننده بود و با برنامه ریزی
دقیقی که داشتند در مقاطع مختلف جلسه
برگزار بود، زنان، نوجوانان، کودکان، دانشجویان
و برای فرزندان آلمانیها که در جلسات شرکت
داشتند خودشان جلسات را اداره می کردند و با
آنها آن قدر ارتباط قوی و خوبی برقرار کرده
بودند که عامل شرکت خانواده شان در
برنامه های مسجد شده بودند! و به همان دلیل
مدارس مختلف آلمان خواهان بازدید ایشان و
ارتباط با مسجد شده بودند. یعنی شهید مظلوم
با این کارشان یعنی معرفی مسجد و اسلام و
تسلطشان به زبان آلمانی با بینشهای اسلامی
توانستند دانشجویان و افراد مستعد و فطرتهای
پاک و خداجو را به اسلام معطوف کنند و
علی رغم همه ذهنیتهای بد آن وقت، اسلام
ناب محمدی(ص) را عرضه کنند. نکته دیگری
که از فعالیتهایشان در هامبورگ و کلاّ اروپا
جای تأمل دارد، استدلال قوی و روشن ایشان
در مورد مسایل اسلامی بود. با آن چنان
آرامش و استواری مسایل را مطرح می کردند
که برای برخی از مخالفان قابل درک نبود.
خاطرم هست در جلسه بحثی که کاردینال،
اعظم اتریش از ایشان دعوت کرده بودند، آن
چنان قوی و مستدل در مورد زمینه های
اعتقادی اسلام بحث کردند و گفته ها همه
مستند با قرآن و روشن بود که اواسط جلسه
کاردینال به اعتراض جلسه را ترک کردند و
مخالفین جلسه بحث را ادامه دادند، این
گفتگوها تا نیمه شب ادامه پیدا کرد و چون
شهید مظلوم معلوماتشان نسبت به اسلام
جامع و تسلطشان به زبان قوی بود تا جایی که
مخالفین کاملاً خسته و متسأصل شده بودند و
جلسه را ختم کردند اما بعد از پایان جلسه
موقعی که ما همراه پدر به اقامتگاه
برمی گشتیم، به هتاکی و فحش متوسل شدند و
قصد صدمه زدن به پدر را داشتند!

ـ حضور ایشان در آلمان چگونه و با چه

انگیزه ای خاتمه یافت؟

ـ سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشتند، اگر چه
مهاجرتشان خاتمه نیافت و باز هم در
سفرهایی به آمریکا و کانادا، اسکاندیناوی و
فرانسه، انگلستان، ایتالیا و … برای رسیدگی به
انجمنهای اسلامی دانشجویان بازدید به عمل
آوردند. ایشان بی واسطه در جریان مشکلات و
مسایل گوناگون دانشجویان قرار می گرفتند.
ارتباطشان با این قشر جوان هیچ گاه قطع نشد.
اما پس از بازگشت به ایران سر کارشان، به
آموزش و پرورش برگشتند و در آن موقعیت به
همراه شهید باهنر به تدوین کتب درسی
پرداختند. آن زمان رژیم تحت هیچ شرایطی
نمی خواست دین، وجهه ای نزد جوانان پیدا کند
بلکه در صدد ضد ارزش کردن ارزشهای دینی
برای نوجوانان و جوانان این مرز و بوم بود. و
آن دو بزرگوار در کتابهای درسی دوران
دبیرستان، خداشناسی، امامت، معاد و … را
جوری جا دادند که علی رغم تمام دقتها و
سانسورهایی که رژیم می کرد نثر ساده و
پرمحتوا و زیبای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.