پاورپوینت کامل در محضر خورشید – تفسیر سوره نور ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در محضر خورشید – تفسیر سوره نور ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در محضر خورشید – تفسیر سوره نور ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در محضر خورشید – تفسیر سوره نور ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۲
درسهایی از تفسیر سوره نور
«قسمت هفتم»
«وَالَّذینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ
شُهَداءُ الاّ اَنْفُسَهُمْ فَشَهادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ
شهاداتٍ بِاللّه ِ اِنَّهُ لَمِنَ الصادِقینَ وَالْخامِسهُ
أَنَّ لَعْنَهَ اللّه ِ عَلَیْهِ اِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ وَ یَدْرَؤُ
عَنْها العذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللّه ِ اِنَّهُ
لَمِنَ الْکاذبینَ وَ الْخامِسهُ أَنَّ غَضَبَ اللّه ِ عَلَیْها
اِنْ کانَ مِنَ الْصادِقینَ وَ لَوْلا فَضْلُ اللّه ِ عَلَیْکُمْ
وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللّه َ تَوّابٌ رَحیمٌ.»«آیات ۶ ـ ۱۰»
دو آیه گذشته در باره کیفر کسانی بود
که مرتکب قذف شده و به دیگران نسبت
ناروای زنا می دهند و بر مدّعای خود چهار
شاهد نمی آورند. اینان هشتاد ضربه تازیانه
می خورند، شهادتشان دیگر پذیرفته نیست و
افرادی فاسقند مگر اینکه توبه کنند و اصلاح
گذشته نمایند. این حکمی کلی است که
عمومیت آن شامل زن و شوهر نیز می شود ولی
در آیاتی که اینک مورد بحث است به خاطر
روابط خاص میان زن و شوهر، حکم ویژه ای در
باره متهم ساختن زن توسط شوهر آمده است
که شرح آن را در پی خواهیم آورد.
شرح کلی:
حفظ حرمت افراد جامعه و تقویت
مناسبات اجتماعی و جوّ اعتماد و امنیّت،
مصلحت بزرگی است که دو آیه قبل در تأکید بر
جنبه ای از آن بود. بر این اساس هیچ کس در
جامعه نمی تواند بدون دلیل قابل ارائه به
محکمه، به دیگری نسبت ناروا دهد و حیثیت
اجتماعی او را لکه دار نماید حتی اگر به آنچه
می گوید یا می نویسد شخصا اطمینان داشته
باشد. افراد جامعه در هر موقعیتی که هستند
باید علاوه بر امنیت جانی و مالی، نسبت به
آبرو و حیثیت اجتماعی و انسانی خویش نیز از
امنیت برخوردار باشند. از طرف دیگر، جامعه در
درون خود نهاد کوچکی را به عنوان
طبیعی ترین، تاریخی ترین و در عین حال،
گسترده ترین نهادهای جامعه بشری دارا است و
آن عبارت از نهاد خانواده است. این نهاد
اساسی نیز نیازمند امنیت همه جانبه است.
رابطه تنگاتنگ و مناسبات نزدیک اعضای آن،
بویژه دو رکن اصلی، یعنی زن و شوهر،
ضرورت وجود فضای اعتماد و اطمینان متقابل
و حفظ مرزهای الزامی و تعهدآور را دوچندان
می کند. هر گونه خدشه ای در روابط اعتمادآمیز
میان زن و شوهر و به هم خوردن مناسبات
سالم آنان، عرصه زندگی را تنگ می کند و آثار
منفی زیادی در فضای خانواده و جامعه بر جای
می گذارد. پاکدامنی زن و شوهر و اعتماد متقابل
در این خصوص، یکی از اساسی ترین
ضرورتهای این نهاد مقدس است. این امر در
خصوص زنان با توجه به شرایط ویژه ای که از
منظر تکوینی و شرعی دارند، ضرورتی دو
چندان می یابد و خدشه به آن تبعات ناگوارتری
را بر جای می گذارد.
روابط درون خانوادگی میان زن و شوهر و
شرایط و موقعیت ویژه ای که زن از این نظر
نسبت به همسر خویش دارد، واقعیت دیگری
را در مقایسه با روابط و مناسبات افراد در
جامعه پیش روی می نهد. واقعیتی که شوهر با
توجه به شرایط ویژه ای که دارد نمی تواند آن را
نادیده بگیرد و نه تنها وضعیت کنونی او را دچار
دگرگونی اساسی می کند بلکه امنیت ادامه
زندگی و اعتماد او را از میان می برد. آگاهی از
زوال پاکدامنی همسر و شکسته شدن مرز
عفت، آگاهی از واقعیتی خواهد بود که مستقیما
به زندگی او مربوط است، هم در روابط
زناشویی و هم نسبت به فرزندی که احتمالاً به
دنبال خواهد آمد.
از طرف دیگر، ورود به زندگی شخصی
دیگران و آگاهی از مناسبات و روابط شخصی و
خصوصی افراد، موضوعی نیست که برای
بیشتر افراد امکان داشته باشد. بنابراین، ادّعای
ارتکاب اعمالی چون زنا، متوقف بر اثبات
شرعی آن است اما آگاهی مرد از آنچه در خانه
و خانواده اش می گذرد امری غریب و دور از
دسترس نیست و پذیرش ادّعای او امری
آسانتر است.
مفاد آیات گذشته این بود که هر کس به
دیگری تهمت زنا بزند و چهار شاهد نیاورد
مستحق عقوبتهای یادشده می باشد. روشن
است که اقامه چهار شاهد با توجه به
خصوصیاتی که در شهود و نحوه شهادت، از
نظر فقهی معتبر است، کار آسانی نیست و
بسیار به ندرت اتفاق می افتد. الزام شوهر به
اقامه شاهد و منحصر ساختن راه نجات از کیفر
قذف، و یا منحصر ساختن نفی فرزند از خویش
به آن، او را در وضعیتی غیر قابل تحمل قرار
خواهد داد. شوهر از یک سو می داند چنین جرم
بزرگی صورت گرفته است و یا می داند این
فرزند از او نیست. از سوی دیگر، شاهدی نیز
بر این واقعیت ندارد تا در دادگاه اثبات کند.
ادامه این وضعیت نیز برای او ناگوار است.
طلاق دادن نیز اگر مشکل ادامه زندگی با
چنین همسری را حل کند اما مشکل انتساب
این فرزند به او را حل نخواهد کرد. این است
که آیات مورد بحث، به عنوان تبصره ای بر دو
آیه قبل و به عنوان استثنایی نسبت به کیفر
قذف، راه حل دیگری را ارائه می دهد که همان
موضوع «لعان» است. لعان که به معنای لعن و
نفرین متقابل است، در واقع وجدان دینی زن و
شوهر را کاملاً در مقابل یکدیگر قرار می دهد و
به محاکمه می کشاند. ایستادگی هر دو طرف
برای اجرای لعان، چنان که به تفصیل خواهد
آمد، هر چند باعث می شود کیفری متوجه هیچ
یک از آن دو نگردد؛ نه مرد کیفر قذف داشته
باشد و نه زن عقوبت زنا را بکشد ولی آثار
وضعی دیگری را دارد که خواهد آمد. لعان
راه حلی عادلانه است که هم مایه رحمت و راه
نجات از آن زندگی است؛ هم باعث می شود
شوهر مجبور نباشد آن شرایط را تحمل کند و
هم زن اگر واقعا بی گناه است راه نجاتی برای
او باشد؛ نجات از اتهام زنا و نجات از کیفر آن،
که چه بسا سنگسار کردن باشد. این چنین
است که به عنوان «فضل» و «رحمت» الهی از
آن یاد شده است.
بنابراین روح حاکم بر مسأله «لعان»
عبارت از ارجاع به وجدان دینی و نهاد مذهبی
آنان و کمک گرفتن از ایمان و باورهای دینی
زن و شوهر است؛ همانند سوگند خوردن در
دعاوی حقوقی توسط «منکر»، اگر «مدّعی»
نتواند ادّعای خویش را ثابت نماید.
شرح تفصیلی:
«وَ الَّذینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ
شُهداء إلاّ أنْفُسَهُمْ فَشهادهُ أَحَدِهِمْ أربعُ
شهاداتٍ باللّه ِ إنّه لَمِنَ الصّادِقینَ و الخامسهُ
أنّ لعنه اللّه ِ علیه إنْ کانَ مِنَ الکاذِبینَ»
مراسم لعان با شرایطی که در فقه آمده
است تنها در دادگاه و در حضور و توسط قاضی
و حاکم شرع قابل اجرا می باشد و رسمیت دارد.
شوهر با اتّهامی که به همسر خویش مبنی بر
ارتکاب زنا وارد می کند و یا فرزندی را که از
همسرش متولد شده از خود نمی داند و آن را از
خود نفی می کند، در واقع خود را در معرض
کیفر قذف قرار داده است. او همسرش را متهم
به زنا کرده است. اگر نتواند ثابت کند بر اساس
آیات قبلی، مستحق هشتاد ضربه شلاّق خواهد
بود. چنان که اثبات ارتکاب زنا توسط همسر
نیز موجب شلاّق یا رجم (سنگسار) خواهد شد.
لذا مراسم لعان از دو قسمت تشکیل شده
است: بخش نخست مربوط به شوهر است و او
چون مدعی است باید آغازگر اجرای لعان نیز
باشد. دو آیه مذکور این بخش را بیان می کند.
بر اساس دو آیه قبل که حکم کلی «قذف»
را بیان می کرد شخصی که دیگری را متهم به
ارتکاب زنا کند باید چهار شاهد بر گفته خود
بیاورد. در لعان، جایگزین چهار شاهد، چهار بار
سوگند به خداوند است که او در گفته خویش
صادق است. بنابراین، هر بار سوگند او در حکم
اقامه یک شاهد می باشد. بنابراین او چهار بار
در حضور حاکم شرع و با شرایط و فضایی
خاص، خداوند را شاهد می گیرد که در ادّعای
خویش «صادق» است. در جهت تکمیل و
تحکیم این سوگند و تحریک کامل وجدان
دینی و انسانی این شخص، باید در پنجمین
بار، این جمله را نیز بر زبان آورد که «لعنت
خداوند بر من اگر جزء دروغگویان باشم».
آنچه مربوط به شوهر می باشد همین
مقدار است و تنها با گفتن کامل این پنج جمله،
از کیفر تهمت یعنی هشتاد ضربه تازیانه رهایی
می یابد، ولی روشن است که رهایی او از کیفر
یادشده به معنای اثبات قطعی جرم زن
نمی باشد و از این نظر، هنوز چیزی به صورت
قطعی ثابت نشده است. فقط شوهر را از
استحقاق کیفر قذف و تهمت نجات می دهد و
زن را در معرض کیفر قرار می دهد. مفاد دو آیه
یاد شده این است که «شوهرانی که به
همسران خویش نسبت زنا می دهند و جز
خودشان، شهودی دیگر ندارند، راه شهادت
دادن شوهر به این است که چهار بار خداوند را
گواه بگیرد که راستگو است و پنجمین بار لعنت
و نفرین خداوند را بر خود فرستد که اگر
دروغگو باشد.» مرد اگر در این نسبت ناروایی
که داده است صادق باشد طبیعی است که
وجدانا در اجرای آنچه در این بخش وظیفه او
است مشکلی ندارد و با آرامش خاطر جملات
یاد شده را بر زبان خواهد آورد. ولی اگر می داند
که تهمتی ناجوانمردانه است و یا بر اساس
احتمال و سوءظن و برخی حدس زدنها و
نتیجه گیریهایی است که گمانی بیش نیست،
حتی اگر گمان و حدسی قوی باشد، طبعا به
تناسب وجدان دینی و نهاد انسانی که دارد، از
یک سو خود را مواجه با کیفر بزرگ اخروی و
دچار شدن به لعن و نفرین الهی می بیند و از
سوی دیگر گرفتار آمدن به کیفر قذف که
چیزی جز هشتاد ضربه شلاّق و برخی
محرومیتها نیست و در مقایسه با سوگند دروغ
و لعنت ابدی و گناه اتهام ناروا، کیفری بسیار
اندک است. چنین صحنه ای برای زن نیز به
وجود خواهد آمد و وجدان دینی و نهاد انسانی
او این گونه به محاکمه کشیده خواهد شد. دو
آیه بعدی، بخش دوم را که مربوط به زن
می باشد بیان کرده است.
«وَ یَدْرَءُ عَنها العذابَ أنْ تَشْهَدَ أرْبَعَ
شهاداتٍ بِاللّه ِ اِنَّه لَمِنَ الْکاذِبینَ وَ الخامسهُ
أنّ غَضَبَ اللّه ِ علیها اِنْ کانَ مِنَ الصادِقینَ».
با اجرای بخش نخست توسط شوهر که
مدعی وقوع جرم می باشد، زن در معرض کیفر
زنا قرار می گیرد. او یکی از این دو راه را در
پیش رو دارد؛ یا از اجرای این بخش که مربوط
به او است امتناع کند که به معنای پذیرش
اتهام و اثبات آن خواهد بود، و یا حاضر به
اجرای آن شود؛ که در این صورت از کیفر زنا
نجات خواهد یافت. این است که بخش دوم با
تعبیر «وَ یَدْرَءُ عنها العذابَ» شروع شده است.
یعنی پس از اتمام بخش اول که زن در معرض
کیفر زنا قرار می گیرد، تنها اجرای بخش دوم
است که کیفر را از او «دفع» می کند. «یَدْرءُ» از
ریشه «درء» به معنای «دفع» است. یعنی کیفر
زنا (شلاق یا سنگسار) از زن، این گونه دفع
می شود که او چهار بار خداوند را شاهد بگیرد
که مرد دروغ می گوید و پنجمین بار، با بیانی
خاص، خشم و غضب خداوند را اگر شوهرش
در این ادّعا راستگو باشد متوجه خود کند.
از نقطه نظر ادبی، «فاعل» در جمله
«یدرءُ» عبارت از جملات «أن تشهد باللّه » و
ادامه آن است. یعنی این شهادت و نفرین
خاص است که او را از کیفر می رهاند.
ملاحظه می شود که زن نیز همانند مرد،
نخست چهار بار خداوند را شاهد می گیرد و در
بار پنجم، نفرینی را متوجه خویش می سازد؛ با
این تفاوت که شهادتهای یاد شده ناظر به
همان ادّعای شوهر است. یعنی زن نمی گوید:
خدا را شاهد می گیرم که من راستگویم، بلکه
خدا را شاهد می گیرد که شوهرش در این ادّعا
دروغگو است. یعنی سوگند او مستقیما متوجه
«ادّعای» شوهر است و نه «انکار» خود چرا که
ادّعا از ناحیه شوهر است؛ البته لازمه آن،
صدق انکار او نیز می باشد.
از طرف دیگر، مرد در بار پنجم «لعن»
خداوند را بر خود می خرد ولی زن «غضب»
الهی را متوجه خود می کند. «لعنت» به معنای
دوری از رحمت است اما «غضب»، موضوعی
بالاتر و مستلزم کیفری شدیدتر از محروم
ماندن از رحمت می باشد. بنابراین، در بخش
دوم که مربوط به زن می باشد، شدت بیشتری
اعمال شده است و این خود می تواند ناظر به
نکاتی باشد، از جمله اینکه، زن تا پیش از
اجرای بخش نخست توسط شوهر تنها مواجه
با یک اتهامی شده بود که نه تنها مسؤولیتی
متوجه او نمی ساخت بلکه می توانست
«شاکی» نیز باشد و بر عهده شوهر بود که
ثابت کند و الاّ مستحق عقوبت بود ولی اینک
با اجرای بخش نخست، زن مواجه با یک اتهام
جدی و در معرض کیفر می باشد. در چنین
شرایطی اگر او خود را بی گناه می داند بیشتر
نیازمند دفع اتهام از خویش و شدت به خرج
دادن در رفع تهمت می باشد. از طرف دیگر اگر
او واقعا مجرم باشد و شوهر در ادعای خویش و
سوگندهایی که خورده صادق باشد، آمادگی زن
برای اجرای بخش دوم و ردّ ادّعای شوهر،
علاوه بر اینکه امری خلاف واقع است به
معنای دروغگو معرفی کردن شوهر در ادعای
خویش نیز می باشد. علاوه اینکه با توجه به
کیفر سنگین تری که ارتکاب زنا دارد بویژه اگر
به مرحله حکم سنگسار کردن برسد، انگیزه
بیشتری را جهت خلاف گویی و نپذیرفتن جرم
ایجاد خواهد نمود. این است که از عامل
قوی تری برای تحریک وجدان دینی زن و
ایجاد شرایط روحی دشوارتر، نام برده شده
است.
بن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 