پاورپوینت کامل مسائل زن و خانواده در محضر آیت اللّه امینی ۹۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مسائل زن و خانواده در محضر آیت اللّه امینی ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسائل زن و خانواده در محضر آیت اللّه امینی ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مسائل زن و خانواده در محضر آیت اللّه امینی ۹۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۴
«قسمت چهارم»
اشاره:
در ادامه گفتگوهایی که در محضر استاد محترم آیت اللّه امینی داشتیم این توفیق
را یافتیم که بخش دیگری از پرسشها و مسائل مورد نظر را مطرح کنیم. آنچه می خوانید
حاصل این بخش از گفتگو است که ضمن سپاسگزاری صمیمانه از معظم له تقدیم خوانندگان
محترم می کنیم.
پیام زن: تعدادی روایت در باره
نقص عقل و ضعف ایمان زن وجود دارد.
بعضی به طور مطلق اینها را قبول دارند و
بعضی هم به طور مطلق نفی می کنند.
برخی هم این روایات را توجیه می کنند و
به نحوی تفصیل قائل شده اند. لطفا
توضیح بفرمایید که هم از حیث سند و هم
از حیث دلالت، تا چه حدی می توان به این
گونه روایات اعتماد کرد؟
حضرت آیت اللّه امینی: البته همان
طور که فرمودید، ما در کتب حدیث، مواردی
داریم که بانوان را به عنوان نواقص العقول ذکر
کرده اند. تعداد این احادیث خیلی زیاد نیست.
آنچه که من در کتابهای شیعه دیده ام، شاید
حدود ده حدیث، یا کمی زیادتر باشد، که اینها،
هم از لحاظ دلالت و هم از لحاظ سند قابل
بحث هستند. چون هر حدیثی که در کتابها
نوشته شده که حجّت نیست. احادیث را در
کتب رجال و درایه به اقسام مختلفی تقسیم
کرده اند. مثلاً حدیث «صحیح» آن حدیثی
است که راویانش تا معصوم، همه عادل باشند
و حدیث «موثق» آن است که راویانش اگرچه
عادل نباشند اما موثق باشند و حدیث را
«ضعیف» می گویند، وقتی که حداقل یکی از
راویان آن عادل و موثق نباشد و گاه حدیثی را
اصطلاحا می گویند «مرفوع» است یعنی
مطلبی را به معصوم(ع) نسبت داده ولی واسطه
نقل آن حدیث معلوم نیست و حذف شده است.
گاهی ممکن است که یک حدیث اصلاً سند
نداشته باشد یعنی راوی کلاً مجهول است. در
بین همه اینها، آن حدیثی را معتبر می دانند که
به اصطلاح «صحیح» باشد. بعضی ها حدیث
«موثق» را هم معتبر می دانند. اما بقیه روایات
حجت نیستند. حالا یک مسأله این است که ما
این ده یا دوازده حدیث را باید بررسی کنیم که
آیا در بینشان حدیث صحیحی که آن را بتوان
معتبر دانست وجود دارد یا نه.
مسأله دیگر این است که گاهی در مورد
یک حدیث ما قطع داریم که از پیامبر(ص) یا
امام(ع) صادر شده است مثل اینکه یا خودمان
شاهد بوده ایم یا قرینه قطعی داریم که این
حدیث حتما از معصوم(ع) صادر شده است.
تردید نیست که این قبیل احادیث معتبر و
حجت هستند. اما گاهی هست که حدیث
قطعی الصدور نیست که باز او را هم تقسیم
می کنند و می گویند حدیث یا متواتر است یا
غیر متواتر. حدیث «متواتر» آن حدیثی را
می گویند که تعداد راویانی که آن حدیث را از
پیامبر یا از یکی از ائمه نقل کرده اند، به قدری
زیاد است که عادتا محال است که تبانی بر
دروغ و جعل کرده باشند. مثلاً یک مطلبی را
عینا صد نفر یا پنجاه نفر از راویان از قول
پیامبر(ص) یا امام(ع) نقل کرده اند. یک حدیث
وقتی که راویانش این قدر زیاد باشند هر کسی
می گوید که احتمال دروغ بودن در آن نیست.
مخصوصا اگر راویانی از شهرهای مختلف و
مشاغل گوناگون باشند، کمتر کسی احتمال
می دهد که اینها همه با هم نشسته و این
حدیث را جعل کرده باشند. چنین حدیثی را
«حدیث متواتر» می گویند و به اعتبار اینکه
یقین آور است، حجت می باشد.
گاهی هست که لفظ یک حدیث متواتر
نیست اما یک معنا را همین راویان اول با
عبارات مختلف به شکل تواتر از پیامبر(ص) یا
امام(ع) نقل کرده اند. این هم در صورتی که به
قدری زیاد باشد که عادتا تبانی بر آن یا جعل
آن محال باشد. این هم باز «متواتر» شمرده
می شود. از اینها که بگذریم احادیث دیگری
وجود دارد که اصطلاحا آنها را «خبر واحد»
می گویند. لازم نیست که صرفا یک خبر باشد
بلکه اگر چند مورد هم باشد ولی قطع و یقین
نیاورد باز هم «خبر واحد» شمرده می شود.
البته قابل توجه است که اکثر احادیث ما خبر
واحد هستند.
راههای دیگری هم برای بررسی احادیث
از لحاظ محتوا هست. مثلاً از عبارات هم
می شود فهمید که آیا این حدیث درست است
یا نه. مرحوم آیت اللّه بروجردی(ره) می فرمودند:
گاهی انسان حدیثی را می بیند که خود متن
نشان می دهد که این عبارت، عبارت یک
معصوم(ع) است و گاهی یک عبارتی را که
می بیند که حتی سندش هم درست و معتبر
است اما آدم احساس می کند که این عبارت با
شأن کسی مثل پیامبر(ص) یا امام(ع) تناسب
ندارد. چون آنان افصح فصحاء بودند از جهت
عربیّت. در دعاها هم همین طور است. مثلاً
دعای کمیل یا دعای ابوحمزه، یا مناجات
خمسه عشر و … اصلاً غیر از معصوم(ع) چه
کسی می تواند چنین عباراتی را وضع کند؟!
ایشان می فرمودند که این هم یک راهی
است برای شناخت احادیث. البته کسی که
ممارست کافی در احادیث داشته باشد و در این
فن خبره باشد بر اساس شمّ و ذوق
حدیث شناسی و با شناختی که از سایر اجزاء
دین دارد، این قدرت تشخیص را به دست
می آورد نه بر اساس ذوق و سلیقه شخصی. به
هر حال اکثر قریب به اتفاق علمای ما «خبر
واحد» را حجت و معتبر می دانند، البته آنهایی
را که صحیح باشد نه ضعیف یا مجهول و امثال
اینها.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد
این است که ما هر خبر صحیحی را هم
نمی توانیم حجت بدانیم. خبری حجت است که
یک حکم و وظیفه ای را برای مکلّف معلوم
کرده باشد، امر و نهی کرده باشد، یک عملی را
واجب، مستحب، حرام یا مکروه کرده و
خلاصه، تکلیفی برای انسان ذکر کرده باشد.
چرا که ما مسلما تکالیفی داریم که از طرف
پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) برای ما بیان شده
و باید به دست ما برسد و وقتی که راهی برای
وصول به قطع و یقین وجود ندارد همین
مظنّه ای که از این گونه روایات به دست
می آوریم در این قسمت کافی است و برای
تعیین تکلیف شرعی ما حجت است. اما اگر،
حدیثی داشته باشیم که قطعی الصدور نباشد و
در مورد عقاید آمده باشد این را نمی شود گفت
که حجت و معتبر است مگر برای کسی که
قطع پیدا کند، چون در عقاید باید قطع و یقین
داشته باشیم و این حدیث گرچه درست است
ولی یقین آور نیست. یا مثلاً اگر حدیثی از یک
واقعیتی خبر داد. فرض کنید که مثلاً در یک
حدیثی آمده که امام معصوم(ع) فرمودند که
فلان میوه را بخورید برای اینکه تأثیر مثبتی
در جسم شما دارد. مواردی از این دست اگر
درست هم باشد، یقین آور نیست و هم یک امر
شرعی نیست بلکه خبری است که در مورد
چیزی داده شده است.
بنابراین ما یک سری احادیثی داریم که
اینها از این قبیل می باشند. از جمله اینها همین
احادیثی است که در مورد زنان رسیده که زنان
ناقص العقل یا ناقص الایمانند. اینها چیزی
نیست که برای مردم یک وظیفه و تکلیفی را
بیاورد که ما بگوییم اینها حجت است، خبر
قطعی الصدور که نیست، متواتر هم نمی باشد،
قرینه قطعی هم نداریم، تکلیف هم نیست.
بنابراین نمی توان گفت اینها حجیّتی دارد که
باید به آن ترتیب اثر بدهیم. بله، همین طوری
نیز نمی شود نفی بکنیم اما یک دلیل قطعی
هم نیست که ما آن را به شارع نسبت بدهیم.
این احادیثی که ما در مورد بانوان داریم چون
متواتر و قطعی الصدور نمی باشند ما بر اساس
اینها نمی توانیم بگوییم که عقیده اسلام این
است که زنان ناقص الایمان و ناقص العقلند.
کسی نمی تواند در مورد این موضوع مهم به
یک گمان و ظن ترتیب اثر بدهد.
در جایی که آدم یقین ندارد و مظنه دارد
باید تحقیق و بررسی کند زنان را آزمایش کند
ببیند که واقعا همین طور است و اینها
ناقص الایمان و ناقص الدینند یا نه؟ این روایات
در همین حد گمان می توانند مفید باشند و
نمی شود این تفکر را گردن اسلام گذاشت.
یعنی واقعا مثلاً بانوانی مانند فاطمه(س)،
خدیجه(س)، زینب(س)، سکینه(س)، مریم و
آسیه(س) که چنین باعظمت بودند و بعضا
قرآن از آنها تعریف می کند این چنین بوده اند؟!
زنانی که در طول تاریخ خیلی عقلشان بالاتر از
مردان بوده و خیلی منشاء اثر بوده اند آیا اینها را
انسان می تواند بگوید که ضعیف الایمان و
ناقص العقلند؟! این را نمی توان گفت. پس
کلیت این حکم مورد خدشه است. کسی اگر
بخواهد درست قضاوت کند باید بگوید که مثلاً
در بین زنها ناقص الایمان و ناقص العقل هست،
همان طور که در بین مردها هم هست.
بحث دیگری که اینجا قابل طرح است
این است که منظور از عقلی که در این احادیث
سخن از نقص آن در میان است چیست؟ چون
ما یک «عقل ذاتی» داریم که همانی است که
در انسان هست و در حیوانات نیست و مایه
امتیاز انسان از سایر حیوانات است. این عقل
همان روح مجرد انسان و اثرش همان درک
کلیات و امثال اینها است. این عقل ذاتی در
همه انسانها، چه زن و چه مرد، هست. یک
عقل دیگر «عقل اکتسابی» است که به آن
عقل اجتماعی هم می گویند. عقلی که انسان
آن را در اجتماع کسب می کند. هر کسی در ابتدا
یک عقلی دارد اما در طول زندگی این عقل
تکمیل می شود. انسان هر چه بیشتر تحصیل
علم کند عقلش بیشتر می شود یا به واسطه
تجربه، عقل کامل تر می شود. عقل اکتسابی
عقلی است که همه افراد انسان، چه زن و چه
مرد می توانند آن را در خودشان رشد بدهند و
به کمال برسانند.
در عقل ذاتی همه انسانها با هم مساوی اند
و اصلاً زن و مرد در این جهت فرق نمی کنند،
هر دو انسان و هر دو عاقلند. قبلاً آیاتی هم در
این قسمت اشاره کردیم. عقل اکتسابی را هم
هر دو می توانند داشته باشند. یک مرد را اگر در
محیط محدود و کوچکی نگه دارند تکامل پیدا
نمی کند اما وقتی در اجتماع به او مسؤولیت
بدهند عقلش کاملتر می شود. اگر مردی
تحصیل نکند عقلش ناقص است اما وقتی
تحصیل کرد عقلش کامل می شود. زنان هم
همین طور هستند. زنان هم اگر وارد اجتماع
نشوند و در یک محیط محدودی زندگی کنند
معلوم است که عقلشان خیلی کامل نخواهد
بود. برعکس، اگر در اجتماع باشند کاملتر
می شوند.
لذا می شود این مسأله را بدین صورت
گفت که بر فرض صحت روایت، اگر فرضا
پیامبر(ص) بانوان را به عنوان ناقص العقل و
ضعیف الدین مورد خطاب قرار داده و گفته اند که
شما این گونه هستید، ایشان وضع موجود زنان
آن دوره را حساب کرده اند. یعنی شما زنان به
خاطر اینکه محروم بوده اید و در اجتماع
نگذاشته اند حضور داشته باشید، الآن در این
حالت هستید. در همه این روایات هیچ
نگفته اند که زنها به همین حال بمانند، بلکه
برعکس تشویق به علم و ایمان از آنها خواسته
شده که در عقل و ایمان کامل بشوند. زنها
خیلی وقتها می توانند بالاتر از مردان باشند و
تجربه خارجی هم نشان می دهد که زنان هر جا
که آمدند در اجتماع عقلشان کامل تر شده است.
این را عرض کنم که منظور این نیست که با هر
نوع حضوری به عقلشان کامل می شود. ما
خیلی زنان را در اجتماع داریم خصوصا در
غرب که خیلی هم آزادی و رفت و آمد دارند،
اما عقلشان کامل نمی شود. عقل به وسیله
مسؤولیت پذیری و تحصیل علم و دانش و
امثال اینها است که کامل می شود، و زن و مرد
در این جهت تفاوتی نمی کنند.
ـ آیا قوی بودن جنبه عاطفی در
خانمها و اینکه عواطف و احساسات بیشتر
بر آنها غالب است محوری برای طرح این
گونه مسایل نیست؟ به عبارت دیگر آیا
نمی شود گفت که در خانمها احساسات
نقش بیشتری از عقل دارد و اما در مردها
مسایل عاطفی و احساسی آنچنان قوی
نیست که معمولاً بر عقلشان غلبه داشته
باشد؟
حضرت آیت اللّه امینی: در این جهت
تردید نیست که بانوان عواطفشان قویتر است و
این قوی تر بودن عواطف دلیل بر ضعفشان
نمی باشد. عاطفی اند، اما عاطفه با تعقل منافات
ندارد. ممکن است کسی خیلی هم عاطفی
باشد اما تعقلش هم قوی باشد. اگر زنی را در
محیط خانه نگه دارید و فقط تربیت فرزند را بر
عهده بگیرد، عاطفه اش قوی تر می شود امّا
ممکن است جنبه عقلی اش رشد چندانی نکند
ولی اگر همین زن، یک فرد دانشمند و اهل
علمـی هـم بـاشد، هـم در تعقـل قـوی
می شود هم در عاطفـه، و آن وقـت می شـود
گفـت حتـی بـر مردهـا هـم برتـری پیـدا
می کنـد.
ـ قوت عواطف به خودی خود ضعف
نیست بلکه نقطه مثبتی هم هست اما
بحث این است که گاهی ممکن است
همین احساسات و محبتها جلوی بینش و
بصیرت انسان را بگیرد و روی عقل انسان
را بپوشاند. ولی حالا از اینها که بگذریم آیا
به نظر حضرت عالی این بحثها مربوط به
علوم نیست که جنبه های عقلی و ادراکی
زن و مرد را چه از نظر منشاء جسمانی و
چه از حیث آثار آن مورد بررسی قرار دهد و
تفاوتهای آن را مشخص کند؟ کما اینکه
هر از چندگاهی تحقیقاتی هم در این
زمینه ها صورت می گیرد و نظراتی در باره
حجم مغز زنان، توان مدیریت آنها و … در
مقایسه با مردان منتشر می شود.
حضرت آیت اللّه امینی: البته اینکه آیا
واقعا در آفرینش زن و مرد از جهت جسمانی
تفاوتی وجود دارد یا نه، روی این مسأله من
الآن قضاوتی نمی کنم و اگر جایی مناسب تر
شد در آنجا بحث می کنیم، ولی آن مقداری که
حالا می توانم قضاوت کنم این است که زنان
نقصی در این قسمت ندارند. اگر هم مثلاً یک
مقدار تفاوتهایی باشد اینها طوری نیست که
بشود گفت ناقص العقلند، زیرا ناقص العقل به
کسی می گویند که از اصل عقل درستی نداشته
باشد و ما این مطلب را نمی توانیم بگوییم که
زن از لحاظ تعقل ضعیفتر از مرد است و آنچه
هم در تجربه خارجی می بینیم، هر جا که بانوان
در کارها وارد شده اند هیچ دست کمی از مردها
نداشته اند.
ـ آیا درست است که ما جنبه های
مختلف عقل و فعالیتهای گوناگون آن را
مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار
بدهیم. مثلاً فرض بفرمایید ادراک مفاهیم
کلی، تجرید و تعمیم استدلال، تدبیر و … و
بعد بگوییم که در بعضی از این بخشها
ممکن است خانمها ضعیفتر باشند. یک
چنین بحثی اصلاً جا دارد یا نه؟
حضرت آیت اللّه امینی: به هر حال خود
عقل که عبارت است از روح مجرّد ملکوتی
انسان، این در زن و مرد مساوی است و
خاصیت عقل که عبارت است از درک و
استدلال و برهان و امثال اینها، اینها را زن و
مرد هر دو دارند و نمی شود گفت که یکی ندارد.
اما در این جهت که مثلاً در مسایلی بانوان
ممکن است قوی تر و مردها ضعیف تر باشند یا
بر عکس، این امکان دارد. مثلاً فرض کنید در
ریاضیات یا در علوم تربیتی میزان درک این دو
با هم تفاوت دارد. امکان دارد در برخی جهات
تفاوت باشد ولی نه به این معنا که بگوییم عقل
یکی ناقص است.
ـ بر فرض ثبوت چنین تفاوتهایی آیا
ما می توانیم آن را مبنای تفاوت حکم ق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 