پاورپوینت کامل پیامبر(ص) در خانه،سازگاری، مهربانی، مدیریت«قسمت چهارم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیامبر(ص) در خانه،سازگاری، مهربانی، مدیریت«قسمت چهارم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامبر(ص) در خانه،سازگاری، مهربانی، مدیریت«قسمت چهارم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامبر(ص) در خانه،سازگاری، مهربانی، مدیریت«قسمت چهارم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۸
در بحث گذشته به بررسی علل تعدد همسران پیامبر پرداختیم و آن را به سبب اوضاع نابسامان و آشفته اقتصادی و فرهنگی دانستیم. همچنین نقش
این ازدواجها را در پیوند بین قبایل مختلف و ایجاد وحدت بیشتر میان مسلمانان بررسی کردیم. اینک به تفصیل، به بیان ثمرات و دستاوردهای
ازدواجهای پیامبر می پردازیم و به چند پرسش در باره زندگی خصوصی پیامبر در قسمت آینده پاسخ می دهیم.
* *
اولین ازدواج
اولین همسری که پیامبر اکرم انتخاب کرد،
خدیجه دختر خویلد بود. پیامبر اکرم در سن ۲۵
سالگی با زنی که چهل ساله و قبل از پیامبر دو
شوهر کرده و از آنان دارای فرزندانی بود،
ازدواج کرد. او از خدیجه صاحب شش فرزند
شد. پیامبر اکرم تا سن ۵۲ سالگی که خدیجه
فوت کرد، همسر دیگری اختیار نکرد و پانزده
سال قبل از رسالت و دوازده سال بعد از رسالت
را با او به سر برد. او بهترین زن پیامبر بود که
در صفحات آینده از زبان عایشه قسمتی از
اوصافش بیان می شود. اگر اموری که مغرضان
یا ناآگاهان زمان ما مطرح می کنند، وجود
داشت، پیامبر اکرم به جای خدیجه که بیوه زنی
دو شوهر کرده بود، با دختری ازدواج می کرد و
اگر شهوترانی مطرح بود، در کنار او همسران
دیگری انتخاب می کرد در حالی که در آن زمان
پیامبر اکرم وقت زیادی از عمر خود را در غار
حرا و به چلّه نشینی می گذراند و کوشش
حضرت به تبلیغ رسالت معطوف بود، با اینکه
در مکه هنوز حکومت و جنگ و صلح و روابط
تجاری و اقتصادی و نزاعهای انصار و
مهاجران و غیره مطرح نبود. پس از فوت
خدیجه و در حالی که حدود پنجاه سال از عمر
شریف پیامبر اکرم گذشته بود و تمام این مدت
را تا حدود ۲۵ سالگی بدون همسر و از آن
مدت تا پنجاه سالگی با همسری که سنش
بالاتر از پیامبر اکرم بود، سپری کرد، هیچ گاه
مسایلی از قبیل بزرگتر بودن عمر و بیوه بودن
همسر و امثال آن مطرح نبود؛ حتی تا آخر
عمر، پیوسته به یاد خدیجه بود و از او ـ هنگام
شنیدن نام یا با یادآوری خاطره ای از او ـ تکریم
می کرد. به هر حال پس از زندگی بسیار خوب و
شیرین و در اوج فداکاری که داشتند، باید پیامبر
همسری انتخاب می کرد، تا هم از طرفی همسر
وی باشد و هم زن خانه و هم مادر و یا
هَمنَفَسی برای فاطمه زهرا، ولی بعید بود کسی
بتواند تمامی این وظایف را انجام دهد و از
طرفی مشاوری امین و یاور رسالت پیامبر
اکرم(ص) باشد.
توصیف خدیجه(س) از زبان عایشه
آری، جایگزین یافتن برای خدیجه که
عایشه این چنین او را وصف می کند، بسیار
مشکل است. عایشه می گوید: «هرگاه پیامبر
می خواست از خانه خارج شود، به یاد خدیجه
می افتاد و او را به نیکویی یاد می کرد. روزی از
ایام، حسادتم تحریک شد و گفتم: آیا او غیر از
زنی پیر، چیز دیگری هم بود؟ خداوند به جای
او بهترش را نصیبت کرده است. پیامبر
غضبناک شد، به طوری که موهای جلوی سرش
از شدت غضب می لرزید و گفت: نه، به خدا
سوگند! بهتر از او را به من نداد. او به من ایمان
آورد، در حالی که مردم کفر ورزیدند. مرا
تصدیق کرد، در حالی که مردم تکذیبم کردند.
با مال خودش مرا یاری و همراهی کرد، در حالی
که مردم محرومم کردند و خداوند از او
فرزندهایی روزی من کرده، در حالی که مرا از
فرزندان زنان دیگر محروم کرد. [عایشه
می گوید:] عهد کردم دیگر هیچ گاه از خدیجه
به بدی یاد نکنم.»(۱)
ازدواج با عایشه و سوده
به هر حال پیامبر اکرم(ص) در سال وفات
خدیجه یا سال بعد با عایشه و سوده ازدواج
کرد. «خوله» این دو نفر را پیشنهاد داد و
خودش نیز به خواستگاری رفت. عایشه در آن
زمان شش ساله بود(۲) و سوده زن بیوه ای
بود.(۳)
اگر عایشه از همان زمان عقد ازدواج ـ که
در مکه صورت پذیرفت ـ به خانه پیامبر اکرم
راه یافته و در خانه ایشان سکنی گزیده باشد، با
توجه به اینکه پیامبر اکرم(ص) مراسم عروسی
با او را در مدینه انجام داد، او دو یا سه سال در
خانه پیامبر بود، بدون اینکه بتوان از او بهره
زناشویی برد.
نکته هایی در باره ازدواج پیامبر با عایشه
۱ـ پیامبر اکرم(ص) تنها یک دختر را به
ازدواج در آورد و آن عایشه بود. پیامبر در آن
هنگام بالای پنجاه سال سن داشت و عایشه
حدودا شش ساله بود.
۲ـ مراسم عروسی در مدینه و پس از نه
ساله شدن عایشه انجام شد. بنابراین سه سال
عایشه در عقد پیامبر اکرم بود. در آن زمان
دخترهای بالغ و زنهای بیوه جوان نیز وجود
داشت؛ بنابراین اگر به انگیزه زناشویی بود، باید
پیامبر با یکی از آنان ازدواج می کرد تا لازم
نباشد سه سال صبر کند تا عایشه بالغ شود. از
این رو می توان گفت اموری نظیر پیوند با قبیله
تمیم، برداشتن مشکل از سر راه ابوبکر و
دلگرم کردن بیشتر او به اسلام هدف بوده
است.
یادآوری:
۱ـ از تاریخ برمی آید شوهر دادن دختر در
سنین کم، امر متداولی بوده است و در آن
محیط گرمسیر زنان و مردان دارای رشد سریع
و زنان در نه سالگی قابل ازدواج بودند. حضرت
زهرا(س) نیز بنا به قول مشهور در نه سالگی
به خانه شوهر رفت.
۲ـ از برخی تاریخها و نقل قولها به دست
می آید ازدواج پیامبر اکرم(ص) با عایشه به
پیشنهاد و درخواست ابوبکر، پدر عایشه بود.
ازدواج با حفصه دختر عمر
همسر دیگری که رسول اللّه (ص) انتخاب
کرد، حفصه دختر عمر بن خطّاب بود. حفصه از
زنانی بود که به مدینه هجرت کرد و همسر
«خنیس بن خدافه سهمی» از مجاهدان بدر
بود. پس از وفات شوهر حفصه، چنان که
گفته اند عمر به ابوبکر پیشنهاد کرد او را به
همسری قبول کند، ولی او قبول نکرد و عمر
غضبناک شد. او را به عثمان پیشنهاد کرد ـ بعد
از اینکه رقیه دختر پیامبر، که همسر عثمان
بود، وفات یافت ـ او نیز قبول نکرد، عمر زبان
شکایت نزد رسول اللّه (ص) گشود. پیامبر
اکرم(ص) فرمود: حفصه با کسی که بهتر از
عثمان است، ازدواج می کند و عثمان با
همسری بهتر از حفصه ازدواج می کند. سپس
پیامبر اکرم(ص) او را از پدرش خواستگاری کرد
و با او ازدواج کرد. این ازدواج در سال سوم
هجرت رخ داد.(۴)
نکته ها:
۱ـ با توجه به مباحث گذشته و مقایسه
دوران جاهلیت و دوران حاضر، روشن شد که
یک فرد ـ خصوصا زن، نیازهای گوناگونی
داشت که خود به تنهایی از عهده آنها
برنمی آمد؛ مثلاً زن نفقه و خوراک و پوشاک
می خواست که در اوضاع صدر اسلام که
مسلمانان مکه به مدینه هجرت کردند و مانند
آوارگان بی پناه در روی سکویی بیرون
مسجدالنبی مسکن گزیدند و جایی برای
استراحت، لباسی برای پوشیدن و غذایی برای
خوردن نداشتند، تهیه نفقه زن، اعم از لباس و
مسکن و خوراک کاملاً عمل مشکلی بود.
یادآور می شود لباس اصحاب صفّه گاه تکه
پارچه ای بود که امکان پوشش از ناف تا زانو را
نداشت. پیامبر اکرم فرموده بود: در نماز
جماعت مردان قبل از زنان از سجده بلند
شوند، تا خود را کاملاً بپوشانند.
۲ـ برای زنان ممکن نبود همچون مردان
در صفّه اجتماع کنند و حتما می بایست مسکنی
که دارای امنیت کامل باشد، برگزینند، زیرا
اراذل و اوباش در مدینه وجود داشتند که
پیوسته مزاحم زنان می شدند؛ به طوری که
آیه های ۵۹ و ۶۰ سوره احزاب علاوه بر دستور
حجاب به زنان، به منافقان و اراذل و اوباش
هشدار می دهد: اگر از مزاحمت زنان دست
برندارند، درگیر جنگ شدید با پیامبر و اخراج از
مدینه خواهند شد.
۳ـ زنان نمی توانستند چونان مردان از خود
دفاع کنند؛ حتی مردان به تنهایی نمی توانستند
از خود دفاع کنند و همان طور که قبلاً بیان
شد، هر فردی با کمک قبیله خود می توانست از
خویش دفاع بکند. پیوندهای قبیله ای
محکمترین پیوندها بود. مردان و زنانی که
هجرت کرده بودند و در واقع از قبیله خود جدا
شده و از آنها بریده بودند، هیچ گونه حامی
نداشتند. پیامبر اکرم(ص) بین مردان مهاجر و
انصار پیمان اخوت بست و مشکل امنیت
مردان را تا حدودی حل کرد، ولی مشکل
امنیت زنان بی شوهر همچنان باقی ماند.
در این میان ازدواج با زنان بیوه تنها
راه حل مشکل بود و پیامبر اکرم(ص) با این
ازدواجها اوج فداکاری خود را نسبت به
پیروانش نشان داد و ثابت کرد غمخوار اصحاب
است. از جمله مشکل بزرگی را که برای عمر
پیش آمده بود و ابوبکر و عثمان حاضر به حل
آن نبودند، پیامبر اکرم(ص) حل کرد.
ازدواج با ام سلمه
همسر دیگر رسول اللّه (ص) ام سلمه بود که
قبل از رسول اکرم نزد اباسلمه بود و برای او
چهار فرزند به نامهای سلمه، عمر، درّه و زینب
به دنیا آورد. او از زنانی بود که به حبشه و مدینه
هجرت کرد. پس از فوت ابی سلمه ابوبکر از او
خواستگاری کرد، ولی وی قبول نکرد. پیامبر
اکرم(ص) عمر را فرستاد تا او را برای حضرت
خواستگاری کند. ام سلمه گفت: من زنی غیرتی
هستم (نمی توانم همسران دیگر را تحمل کنم)
دارای پسر هستم و هیچ یک از سرپرستان من
در مدینه حاضر نیست [تا اجازه دهد].
عمر به رسول اللّه (ص) خبر داد. حضرت
فرمود به او بگو: راجع به غیرت (حسادت) تو
دعا می کنم برود. پسردار بودنت مشکلی ندارد و
از آن ناحیه تأمین می شوی. نبودن اولیائت
اشکالی ندارد، چون هیچ کدام از چنین امری
کراهت ندارند و آن را ناپسند نمی شمارند.
ام سلمه به فرزندش گفت: بلند شو و مرا به
ازدواج پیامبر درآور.(۵)
چرا ابوبکر پیشنهاد عمر برای ازدواج با
حفصه را قبول نکرد، ولی خودش به
خواستگاری ام سلمه رفت؟ شاید ابوبکر خبر از
اخلاق تند و خشن حفصه داشت، زیرا او
اخلاق تندی داشت که از پدرش به ارث برده
بود و به همین جهت ابوبکر تمایل به ازدواج با
او نداشت. اما ام سلمه زنی بااخلاق و مؤدب بود
که علاوه بر داستان شنیدنی هجرتش به
مدینه، همین کلمات رد و بدل شده بین او و
رسول خدا، اخلاقیات او را آشکار می کند:
روحیات ام سلمه
الف ـ خودش به عیب خود اعتراف کرد و
گفت: من غیرت (حسادت) دارم و نمی توانم
زنان دیگر را تحمل کنم و رسول اکرم(ص) نیز
فرمود: دعا می کنم این حالت از بین برود. اما
چرا برای زنان دیگر چنین دعایی را نکرد و
تنها ام سلمه مشمول این دعا شد؟ شاید پیامبر
به این خاطر چنین دعایی را کرد که ام سلمه
عیب خود را شناخت و به فکر اصلاح آن افتاد.
هر کس عیب خود را فهمید و به فکر اصلاح
آن افتاد، کوشش می کند و مقدمات آن را فراهم
می نماید. اگر دعای رسول اللّه (ص) نیز ضمیمه
شود، آن صفت پلید از زندگی رخت برمی بندد،
اما کسی که هنوز معیوب بودن خود را نمی داند
و بر عیب خود اصرار می ورزد، چگونه دعای
پیامبر آن را برطرف سازد؟!
ب ـ جملات دیگری که ام سلمه گفت،
نشانگر این است که نمی خواست بارش بر
دوش دیگران باشد و مزاحم دیگران شود، لذا
بچه دار بودن خود را عذری می دانست که به
نظر خودش مانع ازدواج بود.
اگر داستان هجرت او به مدینه ملاحظه
شود، روشن می شود تا چه حدی می خواسته
مزاحم دیگران نباشد. خود، این واقعه را این
گونه بیان می کند: «وقتی خواستیم هجرت
کنیم، ابوسلمه مرا و فرزندم را بر شتری سوار
کرد و افسار آن را به دست گرفت، اما طائفه من
(بنی مغیره) آمدند و زمام شتر را از او گرفتند و
گفتند: تو خود می توانی بروی، ولی فردی از
افراد طایفه ما را اجازه نمی دهیم به همراه
ببری. طایفه شوهرم (بنی عبدالاسد) وقتی
وضع را چنین دیدند، آمدند و بچه ام را به زور
گرفتند و بردند و گفتند: نمی گذاریم فرزند ما نزد
بنی مغیره بماند. به هر حال آنان مرا منع کردند
و بین من و شوهرم و فرزندم جدایی افتاد.
شوهرم به مدینه رفت. هر روز صبح خارج
می شدم و در اَبْطَح می نشستم و می گریستم، و
یک سال گذشت تا یکی از پسرعموهایم بر
من گذشت و دلش به حالم سوخت و به قبیله ام
گفت: چرا این زن مسکین را رها نمی کنید؟ چرا
بین او، شوهرش و فرزندش جدایی
افکنده اید؟ آنان مرا رها کردند و گفتند: اگر
خواستی، به شوهرت ملحق شو. طایفه بنی
عبدالاسد نیز بچه ام را دادند و شترم را سوار
شدم و بچه ام را در دامنم گذاشتم. سپس به
سوی مدینه خارج شدم. هیچ کس را همراه
نداشتم. وقتی به تنعیم [محلّه ای نزدیک شهر
مکه] رسیدم، «عثمان بن ابی طلحه» را دیدم.
گفت: کجا می روی؟ گفتم: به سوی شوهرم در
مدینه. گفت: کسی با تو هست؟ گفتم: نه،
سوگند به خدا! غیر از خدا و فرزندم کسی با من
نیست. گفت: به خدا سوگند! رهایت نمی کنم.
افسار شترم را گرفت و شتر را می کشید، تا مرا
به مدینه رساند. سوگند به خدا! کریمتر از او در
بین عرب ندیدم. هرگاه به منزلی می رسیدیم،
شتر را می خواباند و خودش زیر سایه درختی
می رفت، تا وقت سفر می رسید … تا مرا به قبا
رساند. گفت: شوهرت در اینجا است و سپس
به سوی مکه برگشت.»(۶)
روشن است که چرا او تنها با فرزندش
تصمیم دارد راه طولانی چند روزه را بدون
همراه بپیماید. او دوستدار شوهر خود و
علاقه مند اسلام است. او دارای اراده ای محکم
و عزمی راسخ است و در عین حال نمی خواهد
برای کسی سختی ایجاد کند. امثال این
ویژگیهاست که او را در بین زنان ممتاز می کند،
تا ابوبکر برای خواستگاری او برود و در پیشگاه
پیامبر آن عذرها را بیاورد.
به هر حال ام سلمه ویژگیهای خاصی
داشت که سزاوار بود همسر رسول اللّه (ص)
شود و در بیت نبوت وارد گردد. اگر برکاتی که
در خانه پیامبر داشته و وصایایی که نزد او
گذاشته شده، چه از ناحیه پیامبر(ص) و چه از
سوی امام حسین(ع) و علامتهایی که برای
کشته شدن حسین نزد او گذاشته و نیز نزول
آیه تطهیر در بیت او و نصیحتهایی را که به
عایشه کرده، جمع آوری شود، معلوم می گردد او
باید به بیت نبوی راه می یافت، تا همه این
برکات از او حاصل شود. علاوه بر اینکه او
دارای چهار فرزند یتیم بوده که پیامبر به عنوان
رهبر امت اسلامی باید برای تغذیه و امنیت و
سرپرستی آنها فکری می کرد.
او وارد خانه نبی اکرم شد، ولی علی رغم
اینکه خود را غیور و حسود می دانست، دیگران
بودند که بر او غیرت ورزیدند و او را مسخره
کردند، تا آیه «یا ایها الذین امنوا لا یَسْخَر قَومٌ
من قَومٍ عَسی اَنْ یکونوا خیرا منهم و لا نِساءٌ
مِنْ نِساءٍ عسی اَنْ یَکُنَّ خیرا مِّنْهُنَّ»(۷) آنان را
از مسخره کردن بازداشت و با اشاره گفت:
ام سلمه از آنان بهتر است و در آخر آیه با
صراحت بیشتری القاب بدی را که برای
ام سلمه به کار می بردند، «فسوق» نامید (بئس
الاسم الفسوق بعد الایمان) تا شاید دیگر چنین
القاب بدی را برای او به کار نبرند.
ازدواج با ام حبیبه
یکی از همسران رسول اللّه (ص) ام حبیبه
دختر ابوسفیان است. او همسر عبیداللّه
بن جَحش بود. هر دو در مکه مسلمان شدند و
در اثر فشار مشرکان و آزار و اذبت آنان با
گروهی از مسلمانان به حبشه هجرت کردند. در
آنجا دارای فرزندی به نام «حبیبه» شدند، که
کنیه «ام حبیبه» از همین فرزند گرفته شده
است. در حبشه عبیداللّه مسیحیت را برگزید و
نصرانی شد و در همان جا از دنیا رفت. ام حبیبه
بدون همسر در کشوری غریب باقی ماند و
روحیه وی در اثر این دو حادثه تضعیف شد:
شوهرش مسیحی شده و فوت کرده است
و خود در غربت زندگی می کند. پیامبر
اکرم(ص) مصلحت دید او را به ازدواج خود
درآورد تا به گونه ای روحیه او را تقویت کند؛ از
این رو به نجاشی نامه ای نوشت و از او خواست
ام حبیبه را برای ایشان خواستگاری کند، و او
چنین کرد. آنقدر «ام حبیبه» از این خبر
خوشحال شد که تمامی النگوهای خود را به
غلامی که این خبر مسرّت بخش را به وی داد،
بخشید.(۸) پیامبر با زنی ازدواج کرد که نه او را
می توانست ببیند و نه در شهر او بود و نه
رسیدن به وی برایشان ممکن بود.
ازدواج با زینب بنت جَحْش
ایشان خواهر عبداللّه جحش و دخترعمه
پیامبر اکرم(ص) است، که از سابقان در اسلام
بود. پیامبر اکرم او را به ازدواج زید درآورد. زید
فرزند حارثه، غلامی بود که پیامبر او را آزاد
ساخت و او را به فرزندی قبول کرد. زینب
مدتی نزد زید بود، اما به خاطر اختلافهای
سلیقه ای و قبیله ای و شخصیتی نتوانستند
زندگی را ادامه دهند و زید وی را طلاق داد.
وقتی که عده زینب تمام شد، پیامبر اکرم(ص)
زید را فرستاد، تا او را برای حضرت
خواستگاری کند. زینب گفت: تصمیمی
نمی گیرم، تا خدایم فرمان دهد، و به نمازخانه
خود رفت و به عبادت پرداخت، تا آیه قرآن
نازل شد: «فَلَمَّا قَضَی زَیدٌ مَنْها وَطَرا زَوَّجْناکَها؛
وقتی زید بهره خود را از او برگرفت، ما وی را
به ازدواج تو درآوردیم.»(۹)
به همین جهت رسول اللّه (ص) بدون اذن
بر او وارد شد و وی بر سایر زنان افتخار می کرد
که خداوند او را به ازدواج پیامبر(ص) در آورده
است. در این ازدواج پیامبر، با نان و گوشت
ولیمه داد.
زینب از زنان نیکوکار و بخشنده بود. به
برکت او ازدواج با همسر پسرخوانده جایز شد و
سنت جاهلی شکست و آیه حجاب نازل
شد.(۱۰)
توضیح آیه ۳۷ سوره احزاب
در باره زینب و سبب ازدواج پیامبر با
ایشان و زمینه های قبلی آن بحثهای گوناگونی
مطرح است که برای رفع پاسخ به برخی
پرسشها، آیه ۳۷ سوره احزاب را توضیح
می دهیم:
«وَ اِذْ تَقُولُ لِلَّذی اَنْعَمَ اللّه ُ عَلَیْهِ وَ اَنْعَمْتَ
عَلَیْهِ اَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللّه َ و تُخْفی
فی نَفْسِکَ مَا اللّه ُ مُبْدِیهِ و تَخْشَی النّاسَ وَ اللّه
اَحَقُّ اَنْ تَخْشاهُ فَلَمّا قَضی زِیدٌ مِنْها وَطَرا
زَوَّجْناکها لِکَیْ لا یکونُ عَلَی المؤمنینَ حَرَجٌ فی
اَزواجِ اَدْعِیائِهِم اِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرا و کانَ اَمر
اللّه مفعولاً؛ و یاد آور هنگامی که می گویی به
آن کس که خدا به او نعمت داده است و تو به او
نعمت داده ای، همسرت را برای خودت نگه دار
و از خدا بترس. و در نفس خود چیزی را مخفی
می کنی که خداوند ظاهرکننده آن است و از
مردم می ترسی، در حالی که خداوند سزاوارتر
است که از او بترسی. هنگامی که زید خواسته و
آرزویش را برآورد، ما همسرش را به ازدواج تو
درآوردیم، تا برای مؤمنان ازدواج با همسران
فرزندخوانده هایشان سختی نداشته باشد، وقتی
که آنان به کامیابی خود پایان دادند و امر و
فرمان خدا انجام شده است.»
نکته هایی که از این آیه استفاده می شود:
۱ـ ازدواج بین پیامبر و زینب را خداوند
برقرار کرده و تصمیم خداوند بر آن بود.
۲ـ هدف از این ازدواج شکستن رسم غلط
حرمت ازدواج با همسر فرزندخوانده، پس از
طلاق بود.
۳ـ پیامبر از مسأله ای خوف داشت که
خداوند به او می گوید: ترسی ندارد و باید فرمان
و خواست خدا مبنی بر ازدواج با زینب صورت
پذیرد.
۴ـ زید کامیابی خود از زینب را به پایان
رسانده و دیگر نمی خواست از او کامیاب شود.
۵ـ پیامبر چیزی را در درون خود مخفی
می کرد که خداوند خواستار علنی شدن آن
است.
خرافه های اسرائیلی در تفسیر آیه
پیامبر چه چیز را مخفی می کرد؟
افسانه گویان و داستان سرایان، اموری را گفته اند
که از صدر و ذیل آیه، بطلان آن به طور کامل
روشن می شود. مثلاً گفته اند: هنگامی که نزاع
خود را پیش پیامبر آوردند یا هنگامی که پیامبر
به طرف خانه زید رفت و از سوراخ در نگاه کرد،
چشمش به زینب افتاد و محبت او در دل
پیامبر جای باز کرد! و ایشان می خواست به
نحوی زید او را طلاق دهد، تا پیامبر با او
ازدواج کند! ولی این حرف با دلایلی از آیه و
غیر آیه مردود است؛
اولاً: پیامبر معصوم است و نگاه کردن از
سوراخ در خانه و امثال آن حرام است، که از
پیامبر سر نمی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 