پاورپوینت کامل تکریم شخصیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تکریم شخصیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکریم شخصیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تکریم شخصیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۶

ر دو شماره پیش، از برخی شیوه های
دیگرسازی سخن به میان آمد. در این قسمت
به یکی دیگر از آنها تحت عنوان «تکریم

شخصیت» می پردازیم.

از عوامل عمده مراقبت، حفاظت و توجه
به هر چیز نفیسی، شناخت و معرفت نسبت به
نفاست و ارزش آن است. اگر کسی دارای
گوهری بوده ولی از ارزش آن بی اطلاع باشد
ممکن است آن را حتی به رایگان از کف بدهد.
و لذا میزان مراقبت و نگهداری از سرمایه های
حیات به اندازه معرفت نسبت به ارزش آن
بستگی دارد.

و بر همین اساس، سفیهان از تصرف در
اموال خود محرومند(۱) و کودکان نیز به همین
خاطر تا وقتی به سن «رشد» نرسند حق
معامله مستقل، در ثروت خویش را ندارند.(۲)
گوهر «نفس» نیز از این قاعده مستثنا نیست؛
بلکه این قضیه در مورد آن حساسیت بیشتری
دارد، زیرا در مورد سرمایه های مادی اگر
صاحب سرمایه، خود بر اثر جهل به ارزش آن
نتواند از ثروتش محاظفت کرده و سود و زیان
خویش را در نظر بگیرد، شخصی که بر او
ولایت دارد ممکن است به این عمل اقدام کند
و اموال او را از خطر تلف شدن برهاند، در حالی

که این مسأله در باب «نفس» وجود ندارد و
هیچ فرد دیگری نمی تواند از پیامدهای
زیانباری که از ناحیه جهل به ارزش نفس،
دامنگیر شخص می شود جلوگیری کند. قرآن
کریم، کسانی را که به قتل فرزند خود اقدام
می کنند سفیه و نادان می داند،(۳) زیرا آنها از
شرافت و کرامت گوهر نفس انسانی بی خبرند،
در صورتی که اگر به چنین امری آگاه بودند
می دانستند که این عمل زشتشان، همسان
کشتن همه بشریت است.(۴)

و نیز قرآن کریم، آن کسانی که تن به
بندگی غیر خدا داده و طریقه ای جز یکتاپرستی
و تبعیّت از توحید ابراهیمی(ع) در پیش گرفته
و از این رهگذر بر جان خود خیانت و جنایت
می کنند را افرادی سفیه و جاهل معرفی
می کند.(۵)

پیش از این نیز از زاویه ای دیگر به این
موضوع پرداختیم و از نقش تدبّر در حالات
نفسانی در تربیت جان، سخن گفتیم.(۶)

در حدیثی، علی(ع) فرمود: «اکثر النّاس
معرفه لنفسه أخوفهم لربّه»

ترسان ترین مردم نسبت به پروردگار خود
آشناترین آنها نسبت به خوداند.(۷)

و نیز فرمود: «من لم یعرف نفسه بَعُدَ عن
سبیل النّجاه و خبط فی الضّلال و الجهالات».

کسی که خود را نمی شناسد و به ارزش
وجودی خویش واقف نیست از راه نجات دور
می افتد و در گمراهی و نادانیها گرفتار
می شود.(۸)

علت این امر را شاید بتوان از کلام دیگری
از آن حضرت به دست آورد که فرمود:

«من عرف نفسه جاهدها و من جهل نفسه
أهملها»

هر کس خود را شناخت ـ به شرافت آن
واقف شده و در راه پیراستن و خالص کردن آن
از زشتیها و آلودگیها ـ با آن مجاهده می کند و
کسی که نفس خویش را نشناخت ـ چون به
ارزش آن آگاهی ندارد برای دفع مفاسد از آن
تلاش نکرده ـ و آن را به حال خود رها
می کند.(۹)

نقش پاورپوینت کامل تکریم شخصیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint در امر

دیگرسازی

پاورپوینت کامل تکریم شخصیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint فرد و یا افراد مورد تربیت
از سوی مربّی، دارای سه پیامد مهم است که
هر یک از آنها برای مربی، در راستای
تأثیرگذاری داده های تربیتی خود، از عوامل
عمده به شمار می رود.

۱ـ این عمل، تا حد زیادی اعتماد به نفس
را در دیگری برانگیخته و تقویت می کند و او را
به ارزش وجودی خویش واقف می سازد، و این
امر، همچنان که گفتیم، سنگ اول بنای تربیت
است.

۲ـ این روش، موجب می شود تا اعتماد
شخص مورد تربیت به مربی خود جلب گردد و
محبت او در دلش جای گرفته و او را دلسوز و
علاقه مند به سعادت و سرنوشت خود بداند و
در نتیجه داده های تربیتی او را با علاقه مندی و
اشتیاق پذیرا باشد.

۳ـ در بسیاری از افراد که هنوز مایه های
ایمان و اعتقادی آنان بارور نگردیده و هنوز
مراحل ابتدایی و تکوین خود را می گذرانند،
انگیزه عمل صالح و کار خوب ضعیف و کم رنگ
است و لذا برای ایجاد انگیزه حرکت و عمل در
این گونه اشخاص، از نقش تشویق و تمجید
نمی توان غافل بود.

قرآن کریم در راستای تربیت انسانها، این
شیوه را به کار برده و مقام انسان را در آیات
گوناگون ستوده است(۱۰) و او را در بسیاری از
آیات به صورتهای «یا ایّها النّاس»، «یا ایها
الانسان»، «یا بنی آدم» مورد خطاب مستقیم
خویش قرار داده و بدان مشرّف کرده است تا
انسان با توجه به شرافت وجودی خود که
لیاقت مخاطب بودن برای خداوند جهان را
داراست، قدر خود را دانسته و به استعدادها و
قابلیتهای فراوانی که در او به ودیعت نهاده
واقف شده و آن را ارزان از دست ندهد. پس از
این، در این گونه آیات دعوت به توحید و معاد و
لزوم گرویدن به تعلیمات پیامبران(ع) مطرح
می شود.

البته کافران با پشت کردن خود به دعوت
الهی و سرکشی نسبت به آن، خود را از این
شرافت دور ساخته و در حقیقت از عالم انسانی
مطرود می شوند و بر همین اساس، این افتخار
و لیاقت را نیز از دست می دهند.

در قرآن کریم به جز یک مورد، تعبیر «یا
ایها الذین کفروا» نیامده است و آن هم
خطابی است که در آخرت به کافران ـ به خاطر
قطع عذر آنان ـ متوجه می شود و بر اساس
تفسیر مفسّران، منادی آن نیز معلوم
نیست.(۱۱) همچنان که با تعبیرات دیگر نیز
اینان مورد خطاب مستقیم الهی واقع نشده اند و
اگر ضرورتی برای رساندن پیامی به آنان بوده
است با عباراتی مانند: «قل للذّین کفروا»(۱۲)

* قرآن کریم در راستای تربیت انسانها، او را در بسیاری از

آیات به صورتهای «یا ایّها النّاس»، «یا ایها الانسان»، «یا بنی
آدم» مورد خطاب مستقیم خویش قرار داده و بدان مشرّف
کرده است تا انسان با توجه به شرافت وجودی خود که
لیاقت مخاطب بودن برای خداوند جهان را داراست، قدر خود
را دانسته و به استعدادها و قابلیتهای فراوانی که در او به
ودیعت نهاده واقف شده و آن را ارزان از دست ندهد.

و «قل یا ایها الکافرون»(۱۳) با آنان سخن گفته
شده است و خداوند خود را طرف کلام با آنان
قرار نداده است. بلکه به پیامبر(ص) دستور
می دهد که تو به آنان فلان مطلب را بازگو کن،
که البته آن هم به خاطر اقتضای ضرورت
بوده است.

و این در حالی است که در این کتاب الهی
نزدیک به صد مورد، خطاب «یا ایّها الذین
آمنوا» آمده است و این گذشته از آیاتی است
که گروه مؤمنان را با تعبیرات دیگر مورد خطاب
خود قرار داده و با آنها به گونه مستقیم و رو در
رو سخن گفته و پیامهای خود را بی واسطه با
آنان در میان گذاشته است.

به کارگیری این روش از سوی خداوند،
برای مؤمنانی که به عظمت بی انتهای پروردگار
و خالق جهان به درستی آگاهند، به قدری مؤثر
است که تلخ ترین دستورالعمل شفابخش در
کامشان شیرین و سخترین تکلیف نجات
دهنده، در نظر آنان آسان می نماید.

از امام صادق علیه السلام روایت شده
است که فرمودند: «لذّه ما فی النّداء أزال تعب
العباده و العناء». لذتی که در خطابهای الهی
احساس می شود، رنج عبادت و سختی تکلیف
را زایل می کند.(۱۴)

تصور کنید در جمعی قرار گرفته اید و
بزرگی سخن می گوید، ناگهان در بین سخنرانی
خود، آن شخص بزرگ، از بین آنها شما را و یا
تعدادی را که شما نیز در میان آنانید به اسم و
یا عنوان صدا کند، آن گاه دستور و یا مطلبی را
به طور خاص با شما در میان بگذارد. در این
صورت قطعا، با نشاطی که از این رفتار کسب
می کنید، نیرویی در وجودتان پدید می آید که به
راحتی و با اشتیاق در پی انجام دادن آن تکلیف
عمل خواهید بود گرچه به ظاهر سخت باشد.

این مثال گرچه با مورد سخن، که
خطابهای الهی است قابل قیاس نبوده و
فاصله ای تا بی نهایت دارد، ولی برای آشنایی
ذهن به حقیقت آن مفید است. و این یک
درسی است که باید مربیان و متولیان امور
تربیت و تعلیم از قرآن بگیرند.

پدری یا مادری که مرتب فرزند خود را با
عباراتی سبک و یا زننده و توهین آمیز مورد

* امام صادق علیه السلام: لذتی که در خطابهای الهی

احساس می شود، رنج عبادت و سختی تکلیف را زایل می کند.

خطاب قرار می دهد و همیشه سعی می کند
شخصیت او را نادیده گرفته و به حساب نیاورد،
و به او به عنوان بچه خام، جاهل و امثال آن
نگاه می کند، نباید انتظار احترام، ادب،
تربیت پذیری و صلاح از او داشته باشد.

پیامبر گرامی(ص) فرمودند: «أکرموا
اولادکم و حسّنوا آدابهم یغفر لکم».

فرزندان خود را محترم و گرامی بشمارید و
آنان را به نیکی ادب کنید تا بخشش الهی
شامل حالتان شود.(۱۵)

جوان و نوجوان دوست دارد تا از ناحیه
بزرگترها ـ چه والدین و یا معلمان و مربیان
خود در محیط خانه و مدرسه ـ شخصیتش
محترم شمرده شده و با او در کارها مشاوره

شود و تواناییهای او در امور مخت