پاورپوینت کامل گفتگویی با شاعر جوان پوپک نیک طلب ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگویی با شاعر جوان پوپک نیک طلب ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگویی با شاعر جوان پوپک نیک طلب ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگویی با شاعر جوان پوپک نیک طلب ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۸

برگی از دفتر خورشید افتاد

آسمان ابری شد

و زمین سخت گریست

کودکی دفتر نقاشی خود را آورد

و به جای خورشید

گل نارنج کشید

دل شاعر مانند آینه است که زندگی را
می توانی در آن ببینی. او با شعرش اجازه
می دهد که هر خواننده ای در احساساتش
شریک باشد.

پوپک نیک طلب، شاعر جوان در یک

گفتگوی کوتاه، خود را این گونه معرفی کرد:

در سال ۱۳۴۹ در یکی از محلات شهر
تهران در خانواده ای فرهنگی، ادبی متولد شدم.
دبستان، راهنمایی و دبیرستان را مانند دیگر
فرزندان این زاد و بوم سپری کردم و آن طور
که معمول خانواده بود در تحصیل علم کوتاهی
نکردم، و اشتیاق و علاقه شدیدی به شرکت در
همه کلاسها داشتم.

پس از أخذ دیپلم در رشته ریاضی فیزیک
بلافاصله در دانشگاه الزهرا(س) در رشته
ریاضی پذیرفته شدم و چون این رشته مورد
علاقه ام بود با سعی و تلاش بی پایان به
تحصیل در دانشگاه ادامه دادم. فضای سبز،
دوستان صمیمی، استادان دلسوز، تصاویری
است که در ذهنم از آن دوران به یاد مانده
است.

ـ خانم نیک طلب چطور شد که فهمیدید

شعر می گویید؟

ـ من از همان کودکی به ادبیات علاقه
داشتم، شاید این به خاطر بزرگ شدنم در
خانواده ای اهل شعر و ادب بود. و یا به خاطر
کتابهای ادبیات و دواوین شعری که بیشتر
کتابهای کتابخانه پدرم را در بر گرفته، بود.

به هر حال، من هیچ گاه از خواندن ادبیات
و خصوصا شعر و داستان دور نماندم. تقریبا در
دوران کودکی بیشتر کتابهای کانون پرورش
فکری کودکان و نوجوانان را می خواندم؛ و البته
امروز هم اگر فرصتی پیش بیاید، این کتابها را
می خوانم، و همین علاقه باعث شد که بیشتر
کارها و نوشته هایم در زمینه ادبیات نوجوانان
باشد.

* دل شاعر مانند آینه است که زندگی را می توانی در آن

ببینی. او با شعرش اجازه می دهد که هر خواننده ای در
احساساتش شریک باشد، شعرهای من نیز تصویری از دنیایی
است که با آن روبه رو بوده ام.

فعالیت ادبی ام را با چاپ مقالاتی در
معرفی شاعران متأخّر در مجلات مخصوص
نوجوانان آغاز کردم و پس از آن به نوشتن
مقالات علمی، قطعات ادبی و گاه گاهی هم
شعر … پرداختم.

در آشنا شدنم با شعر، مادر و پدرم نقش
اصلی را داشتند. خصوصا مادرم که همواره در
زندگی مشوق و راهنمای من است.

اما نخستین شعری را که گفتم و در یکی از
مجلات نوجوان هم به چاپ رسید، وقتی بود
که از کلاس ادبیات فارسی دانشگاه به خانه
می آمدم. آن روز را هرگز از یاد نمی برم. فکرم
درگیر مطالبی بود که در کلاس مطرح شده بود.
علاقه ام به ادبیات را نمی توانستم کتمان کنم و
از طرفی دیگر این علاقه با رشته ام اصلاً
سازگار نبود.

در همین فکرها بودم که احساس کردم
کلماتی موزون در ذهنم شکل می گیرند و
ناگهان دریافتم که این کلمات رنگ و بوی
دیگری دارند. واژه ها آهسته، آهسته، به
زندگی ام قدم گذاشتند و من تکرارشان کردم:

برگی از دفتر خورشید افتاد

آسمان ابری شد

و زمین سخت گریست

کودکی، دفتر نقاشی خود را آورد

و به جای خورشید

گل نارنج کشید

ـ در مورد فعالیتهای خود کمی توضیح

دهید؟

ـ در سال ۷۱ یا ۷۲ بود که با دفتر شعر
جوان آشنا شدم. کلاسهای این دفتر، که
مباحث آن بیشتر در مورد نقد شعر بود، تأثیر

* اولین حرفم به دوستانی که تازه وارد مقوله ادبیات

شده اند، چه داستان نویسی و چه سرودن شعر، این است که
هرگز از نقد کردن نگریزند بگذارند مطالبشان نقد شود.

زیادی در کارهای من گذاشت. شرکت در
جلسات نقد و بررسی آنجا نیز مرا ترغیب به
شعر گفتن می کرد.

در دانشگاه نیز برای تکمیل بعضی
مقالات تحقیقی ام مجبور به خواندن کتاب به
زبان انگلیسی بودم. کم کم به کار ترجمه متون
علمی و ادبی علاقه مند شدم و با کمک
صادقانه خواهرم به ک