پاورپوینت کامل منافقین، موقعیت زن، خانواده و کودک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل منافقین، موقعیت زن، خانواده و کودک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منافقین، موقعیت زن، خانواده و کودک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل منافقین، موقعیت زن، خانواده و کودک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۶

اشاره:

پنجم مرداد، سالروز عملیات مرصاد، توسط نیروهای وفادار به اسلام و انقلاب که به خنثی کردن توطئه خائنانه منافقین و از میان رفتن بخش عمده
عناصر و نیروهای این فرقه انجامید و شکست سختی را متوجه دار و دسته این گروه محارب نمود و مایه سرافکندگی حامیان آن شد، بهانه ای است
برای پرداختن به گوشه ای از واقعیت این گروه. مسأله زن و خانواده و موقعیت آن در این سازمان، موضوعی بود که می توانست مورد توجه مجله قرار
گیرد. گفتگوهای متعددی نیز با برخی عناصر مرتبط یا سرخورده این گروهک انجام شد و از برخی منابع نوشتاری موجود نیز که می توانست اطلاعاتی
را در این خصوص داشته باشد، تهیه شد. آنچه اینک می خوانید بخشی از تحلیلی می باشد که اینک با توجه به منابع موجود، می توان در این زمینه
ارائه داد. داستان «بوی خاک» نیز که در این شماره مجله، آخرین قسمت آن آمده است، به همین انگیزه و حتی پس از گفتگو با برخی عناصر
فریب خورده این گروهک تهیه شد. طبعا در باره موضوع یادشده در سازمان منافقین و انحرافاتی که در این خصوص وجود داشته و جنایتهایی که در
این زمینه صورت گرفته و می گیرد، بیش از این نوشته می توان به بررسی و تحلیل پرداخت اما عملکرد سراسر خیانت و جنایت این گروهک در
سالهای گذشته و رویارویی علنی و مسلّحانه آن با اسلام و مردم، پناه بردن به دامن دشمن و دریوزگی در کشورهای بیگانه، نیاز چندانی به نشان دادن
ماهیت این گروه از این زاویه باقی نگذاشته است و چهره این سازمان در نگاه مردم، و مخالفت و مبارزه آن با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، بسی
حقیرتر از آن است که زمینه ای را برای پرداختن تفصیلی به مسأله زن و خانواده در این سازمان تروریستی باقی بگذارد، و از این نظر ضرورت همین
مقدار نیز مورد تردید بود ولی لزوم آشنایی نسل جوان با مسایلی که انقلاب و نظام اسلامی با آن مواجه بوده است و حداقل به عنوان آگاهی از
جریاناتی که بر این انقلاب و مردم گذشته، می تواند وجهی برای پرداختن به این گروهک در قالبی متناسب با کار پیام زن باشد و الاّ این دار و دسته
بسیار روسیاه تر از آن است که به مسایلی چون عملکرد تأسف بار آن در خصوص زن، خانواده و کودک پرداخته شود.

«پیام زن»

مقدمه:

در این نوشتار می خواهیم به بررسی
موقعیت خانواده در سازمان مجاهدین
(منافقین) خلق ایران بپردازیم. که ما اختصارا
به آن سازمان می گوییم.

این سازمان تشکیلاتی است، سیاسی
نظامی و در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
اعلام موجودیت نموده و از انشعابات سازمان
نهضت آزادی ایران در پیش از پیروزی انقلاب
اسلامی می باشد.

سازمان هدف خود را مبارزه با حکومت
پهلوی و براندازی آن و به دست گیری حکومت
جدید اعلام می دارد. آرمان اعلام شده اولیه
سازمان، یگانگی اجتماعی است برای نیل به
جامعه ای آزاد، عاری از ستم، استثمار و طبقات.
سازمان پذیرفته است که ستمهای فراوانی بر
این مردم وارد شده است، لذا جامعه از همه
ستمها باید عاری شود، از آن جمله، ستم
مضاعف تاریخی نسبت به زن.

سازمان، این جامعه فرضی و مدینه فاضله
را جامعه بی طبقه توحیدی نام نهاده است.

در مسیر مبارزه با حکومت فاسد پهلوی، از
اعضاء سازمان دستگیر شده، عده ای اعدام و
تعدادی هم با تصفیه های درون گروهی، مواجه
شدند و تعداد اندکی از آنان باقی ماندند. علت
این ضربه پذیری و یا نابودی دفعی سازمان
هم، تعارضی بود که در اهداف سازمان وجود
داشت. هدف سازمان بعد از براندازی حکومت،
ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی بود. چون در آن
سازمان، مارکسیسم و سوسیالیسم مد روز بود،
بی طبقه بودن را از آنها گرفته بود و از طرفی در
جامعه ای موحّد زندگی کرده و مردم مخاطب
آنها موحد بودند، لذا قید توحیدی را به آن
افزوده بودند. نتیجه اینکه برنامه های
مارکسیستی را در جامعه اسلامی پیاده کردن،
نیازمند به رنگ و لعاب دینی بود، آن هم فقط
در نام، نه در محتوا. از این رو نیاز به کار
ایدئولوژیک گسترده داشت و باید از محتوای
دینی اعتقادات اعضاء کاسته شده و به محتوای
مارکسیستی آن افزوده شود. این بود که خواندن
کتابهای مارکسیستی، جای قرآن خواندن و
نیایش با خداوند را گرفت.

بعد از مدتی پسرها عضو سازمان و دخترها و پدر و مادر

(اعضاء خانواده که کارآیی نظامی برای سازمان ندارند) به
رابطین سازمان و افرادی که توان ایجاد محمل و پوشش را
برای کارهای اعضاء سازمان داشتند، تبدیل می شدند.

شاید بتوان بزرگترین علت برای انشعابات
سازمان به سه گروه چپ، راست، و گروه کنونی
را همین مسأله دانست. عده ای به دنبال
محتوای عقیدتی سازمان رفته مارکسیست
شدند، عده ای هم به عقاید خود پایبند بوده و
جنبه توحیدی عقاید خود را مستحکم نموده و
دست از عقاید مارکسیستی برداشتند و گروه
سوم که رجوی سردسته آنان بود، همانهایی
هستند که با محتوای مارکسیستی و نام

توحیدی ـ با شیوه ای منافقانه ـ به راه خود
ادامه دادند و در زیر شعارهای اسلامی و ذکر
بعضی از آیات و روایات، به ترویج مارکسیسم و
افکار لائیک، در جامعه مسلمین پرداختند و در
نهایت نیز به مبارزه مسلّحانه و جنایت علیه
نظام اسلامی و مردمی جمهوری اسلامی
دست زده و عملاً خود را در دامن دشمنان
انداختند و آن را به عنوان پایگاه شرارتهای
خویش قرار دادند.

موقعیت خانواده در سازمان

الف: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی:

باید توجه داشت که اعضاء اصلی تشکیل
دهنده خانواده عبارتند از زن + مرد که اراده
زندگی مشترک و بهره برداری جنسی از یکدیگر
داشته باشند و اگر مقدمه ای را که یادش
گذشت، مورد توجه قرار دهیم، سازمان برای
جنگ مسلحانه، نمی توانست از زنها استفاده
کند، چون زن کارآیی چندان نداشت، امکان
فرار کردن او کم و احتمال دستگیری و لو رفتن
آنها و از بین رفتن تشکیلات، فراوان بود.
بنابراین نیروی اصلی و کارآمد سازمان را مردها
تشکیل می دادند. از طرفی، این اعضاء (مردها)
خود در خانواده هایی رشد یافته بودند،
خانواده هایی که همه ارکان و کارآیی یک
خانواده در او وجود داشت و علاقه و محبت
میان اعضاء خانواده (پدر، مادر، خواهر، برادر)
فراوان. با زندان رفتن یکی از اعضاء ـ پسر
مجرد خانواده که عضو سازمان بود و توان
مبارزه نظامی داشت ـ دیگر اعضاء متأثر و
ناراحت شده، و از حکومت سلطنتی متنفر
می شوند، بعد از مدتی که امکان ملاقات برای
زندانی فراهم می شد، اخبار زندان و اخبار خارج
از زندان توسط اعضاء دیگر خانواده و زندانی
تبادل و پخش می شد. نتیجه اینکه، بعد از
مدتی پسرها عضو سازمان و دخترها و پدر و
مادر (اعضاء خانواده که کارآیی نظامی برای
سازمان ندارند) به رابطین سازمان و افرادی که
توان ایجاد محمل و پوشش را برای کارهای
اعضاء سازمان داشتند، تبدیل می شدند.
بنابراین قبل از انقلاب، خانواده های موجود
برای سازمان کارآیی داشته و مفید بودند ولی
خود سازمان هیچ گونه تبلیغ و ترویجی برای
ایجاد خانواده انجام نداده بود.

اعضاء خانواده: پسرها ——> عضو سازمان

دخترها: ———> خادم سازمان —–> ایجاد محمل، تایپ، تکثیر و …

این خانواده ها، علاوه بر اینکه با سازمان
در ارتباط بودند، کارکرد خاص یک سازمان به
نام خانواده را نیز دارا بودند، که این کارکرد در
بعضی از موارد در مسیر اهداف سازمان نبوده،
بلکه برای حیات آن مضر بود. زیرا اعضاء
خانواده، از ابعاد سنی، جنسی و فکری متفاوت
بودند و در بعضی موارد باورها و هنجارهای
اعضاء خانواده با یکدیگر متفاوت و یا متضاد
بوده و همه این اعضاء با همدیگر وحدت نظر
نداشته و قابل اعتماد برای سازمان نبودند.

با فرض اعتماد سازمان به همه اعضاء
خانواده، به افراد مرتبط با این خانواده، اعم از
دوستان، خویشان، همکاران و … نمی شد
اعتماد کرد و رفت و آمدهای به آن خانه، قابل
تنظیم و کنترل نبود و کوچکترین اشتباه هر
یک از اعضاء خانواده یا سازمان، موجب ضربه
خوردن آن می شد و سازمان توان مانور زیادی
نداشت.

از طرفی، سازمان به دنبال کار سیاسی و
تشکیلاتی بود و برای ارتباط، برنامه ریزی،
کادرسازی و … نیاز به محلهایی داشت که به
راحتی قابل دسترسی نیروهای امنیتی نباشد.
مردم هم به آن محیط و رفت و آمدهای آن
شک نکنند. بنابراین ظاهر آن باید با ظاهر
دیگر محیطهای عادی ـ خانه ـ یکسان بوده و
اعضاء آن دارای ظاهری مانند ظاهر اعضاء
خانواده باشند که ارکان اساسی آن زن + شوهر
است و یک سری مرتبطین با آنها چون
برادرزن و برادرشوهر و یا خواهرزن و
خواهرشوهر، که هر یک از این خانه ها خود
یک تیم بوده که حداقل با یک تیم دیگر
مرتبط بودند.

خانه تیمی (جایگزین خانواده)= دختر + یک یا چند پسر تحت پوشش زن + شوهر + اقوام طرفین

ارتباط میان زن و مرد در زیر یک سقف، در مسیر اهداف سازمان، بدون هیچ انگیزه ای برای تشکیل
زندگی مشترک

حداقل برای یک تیم

چهار نفره به یک زن نیاز
بود و حدود ۲۵% از اعضاء
را زنان تشکیل می دادند
اگرچه اینان در رده های
پایین سازمانی بودند.

کارآیی خانه تیمی= کارتئوریک بر روی
اعضاء، کادرسازی جدید و سازماندهی نیروها،
آموزش نظامی، تهیه نقشه، طرح و برنامه ریزی
برای کارهای نظامی و …

لوازم خانواده:

۱ـ محل ثابت و دایم برای زندگی (منزل،
سکنی، کار ثابت)

۲ـ بهره وری جنسی زن و مرد

علاقه زن و شوهر به هم و کم اهمیت
شدن سازمان در نظر اعضاء خانواده

۳ـ ایجاد فرزند (تولیدمثل) گرمتر شدن
کانون خانواده، بیشتر شدن علاقه اعضاء
خانواده به یکدیگر، کارآیی کمتر برای سازمان.

از آنجایی که اهداف سازمان با لوازمی که
خانواده در برداشت، در تعارض بود، سازمان
نمی توانست آن را ترویج کند و همیشه از ایجاد
آن جلوگیری می کرد، مگر تعداد محدودی از
ازدواجهای تشکیلاتی، که آن هم نامش ازدواج
بود ولی همه لوازم آن را در برنداشت.

خلاصه:

سازمان و خانواده قبل از انقلاب:

۱ـ استفاده از اعضاء خانواده، ارتباط و
محبت میان آنها و محل سکونت آنها، در حد
ممکن

در عمل نشان داده شد که تنها راه رهایی مردم جنگ

مسلحانه نبود، بلکه بازگشت به باورهای دینی و اتحاد ملی
تحت رهبری مذهبی و عمل به دستورات دین بود که ملت را
به پیروزی رساند.

۲ـ ممانعت از تشکیل خانواده جدید

۳ـ عادی سازی زندگی در خانه تیمی، به
صورت تظاهر به ازدواج افراد جوان، و استفاده
از زن جهت محمل

۴ـ خصلت زدایی از اعضاء و طرد تمایل به
ازدواج و …

پس نیاز به افزایش اعضاء زن به وجود آمد
و حداقل برای یک تیم چهار نفره به یک زن
نیاز بود و حدود ۲۵% از اعضاء را زنان تشکیل
می دادند اگرچه اینان در رده های پایین
سازمانی بودند.

زن + شوهر + برادرزن + برادرشوهر
[فرضی]= یک تیم.

ب: همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی تا

۳۰ خرداد ۱۳۶۰

با پیروزی انقلاب اسلامی و نابودی
حکومت پهلوی، اسلام و تئوری ولایت فقیه بر
تئوری التقاطی رجوی غلبه یافت. مردم از
رهبران دینی و سنتی خود پیروی کردند. اکنون
سازمان حکومت را از بین نبرده بود، لذا
نمی توانست رهبری آن را به دست گیرد، و در
عمل نشان داده شد که تنها راه رهایی مردم
جنگ مسلحانه نبود، بلکه بازگشت به باورهای
دینی و اتحاد ملی تحت رهبری مذهبی و
عمل به دستورات دین بود که ملت را به
پیروزی رساند.

از طرفی، سازمان که نام دین را به خاطر
دینداری اعضاء جامعه به همراه خود داشت،
اهداف و عملکردهایش در بسیاری موارد
مخالف دین و یا ضد دین بود و نمی توانست با
حکومت دینی به وحدت برسد. در براندازی
حکومت قبلی نقطه مشترک وجود داشت،
اگرچه حضور آنان، نخودی بود در دیگ آش،
ولی در به دست گرفتن حکومت جدید و
قانونگذاری و اجراء قوانین هیچ گونه اتفاق
نظری وجود نداشت. لذا انتخابات و رأی گیری
قانون اساسی را تحریم کردند. مخالفت
سازمان با رهبران حکومت جدید روزبه روز
آشکارتر می شد. اعضاء سازمان از زندان آزاد
شده بودند و این اعضاء باید اتحاد و اتفاق
بیشتری داشته باشند تا بتوانند با یک حکومت
مردمی مقابله کنند. در این هنگام باید
خانواده هایی که با سازمان در ارتباط بودند،
سود بیشتری به سازمان برسانند و از کارآیی و
موقعیت خود جهت پیشرفت اهداف سازمان
استفاده کنند.

دختران و پسران این خانواده، از طرف
سازمان شناسایی شده بودند. پسران عضو و
دختران هم، مهره های قابل استفاده بودند.
دختران با پسران همردیف و همرده،
می توانستند ازدواج کنند.

در این دوران، کارآیی و نقش زن برای
سازمان با قبل از انقلاب فرق کرده بود. زنها
آزادانه می توانستند فعالیت سیاسی بکنند. در
عمل هم مردان نمی بایست مبارزه مسلحانه
بکنند. بنابراین مردان هم اکثر فعالیتشان را
فعالیتهای سیاسی یا تشکیلاتی قرار داده
بودند، نقش زنان تقریبا با نقش مردان برابر
بود؛ در نتیجه زنان و مردان دارای رده های
برابر شده بودند، جز محدوده رهبری و کادر. هر
مردی می توانست با زن همرده خود ازدواج
کند. ازدواج با غیر همرده ممنوع بود، هر چند
دختر و پسر به یکدیگر محبت بورزند و اصلاً
محبت ورزیدن به غیر اهداف سازمان معنی
نداشت. در ایران دختران هم شأن و همرده
خانواده پدری خود هستند. ولی پسران باید
برای خود شأن و رده ای ایجاد کنند، نتیجه
اینکه دختران از لحاظ رده سازمانی،
می توانستند با پسرانی ازدواج کنند که همرده
برادرشان هستند. و این دختران خود در
سازمان هم نقشهایی ایفاء می کردند.

باید توجه داشت که در این فضا و چارچوب
هدف از ازدواج زندگی مشترک زناشویی در زیر
یک سقف نیست که از لوازم آن زندگی آرام در
یک محله از یک شهر و تولد فرزندان و …
باشد. بلکه همبستگی بیشتر اعضاء، جهت
رسیدن سازمان به اهداف از پیش تعیین شده
بود. بنابراین باید برای تغییر موقعیت و پذیرش

وضعیت جدید، آماده باشند. بنابراین، سازمان
خود نیز به تشویق ایجاد کانون خانواده مبادرت
نمود، ولی این کانون کارکرد اصلی خود را
نداشت. بلکه کارکردی را باید داشته باشد که به
صلاح منافع سازمان است و گاهی این منافع با
یکدیگر در تعارض بوده و یا در آینده به تعارض
می انجامید که باید، تدابیر لازم جهت منافع
سازمان اندیشیده شود.

این ایام مقارن بود با پیروزی انقلاب
اسلامی. زنها پا به پای مردان مشغول فعالیت
سیاسی شده، کار تشکیلاتی راه می انداختند،
روزنامه می فروختند و حتی جزو دسته های
نظامی ـ میلیشیا ـ می شدند. بنابراین، زنان به
میدان کشیده شده و کارهای نمایشی، تبلیغی
انجام می دادند که نتیجه اش اظهار وجودی،
اجتماعی شد.

نتیجه اینکه سازمان در طول مدتی سه
ساله با سیاسی کاری، ایجاد میتینگ و استفاده
از شیوه های روزانه تبلیغاتی، نیروهای فراوانی
را به دام خود انداخت که بسیاری از آنان نه
زندانی دیده بودند و نه طعم تلخ دیکتاتوری را
چشیده بودند و نه از فقر و گرسنگی و بیچارگی
اطلاع داشتند. بسیاری از این اعضاء، دختران و
پسران جوان مجرد ـ بچه های راهنمایی تا
دبیرستان و دانشگاه ـ بودند، عده ای هم متأهل
بودند، که دارای خانواده و فرزند بودند. به هر
حال سازمان با دو گونه خانواده مواجه بود:

۱ـ خانواده هایی که خود سازمان، اساس
آن را تشکیل داده و طبق صلاحدید سازمان
خانواده ایجاد شده بود.

۲ـ خانواده های ایجاد شده ای که به
سازمان روی آورده بودند و نزد آنان، خانواده از
ارزش بیشتری برخوردار بود و سازمان در
مرحله دوم اهمیت بود.

خلاصه: آزادی از زندان + غرور پیروزی ـ
ناشی از پیروزی انقلاب توسط مردم و رهبران
مذهبی ـ ازدواج اعضاء با هم، عضوگیری جدید
به کمک تمرین سازماندهی تشکیلاتی در
سالهای قبل.افراد مزدوج عضو شدند
+ هواداران که بعدا ازدواج می کردند ـ چون به
هوادار نمی شد گفت، ما مخالف ازدواج هستیم. ـ

هر مردی می توانست با زن همرده خود ازدواج کند.

ازدواج با غیر همرده ممنوع بود، هر چند دختر و پسر به
یکدیگر محبت بورزند و اصلاً محبت ورزیدن به غیر اهداف
سازمان معنی نداشت.

سازمان حتما توجه داشته که خانواده دسته
سوم برایش در آینده مشکل ساز خواهد بود.
زیرا این خانواده ها فرزند دارند. روابط اجتماعی
آنها متفاوت با روابط اجتماعی اعضاء صرف
سازمان هستند و اگر خانواده ای تشکیل
داده اند، در راستای عضویت سازمان است. لذا
باید فکر چاره ای کرد و برنامه ریزی نمود. اگرچه
زمان خود بسیاری از مشکلات را حل کرده و
مشکلات جدیدی ایجاد خواهد کرد.

ج: بعد از ۳۰ خرداد ـ ۱۳۶۰

جنگ مسلحانه اعلام می شود و آنچه
سازمان در درون داشت، آشکار می کند. تعارض
میان اندیشه و اهداف رهبران انقلاب اسلامی
و سران سازمان …

از اینجا به بعد، سازمان در موقعیت
جدیدی قرار می گیرد. تقریبا همان اوضاع قبل
از انقلاب برای سازمان پیش می آید با این
تفاوت که اعضاء در آن دوران افرادی محدود،
کارکشته و با تجربه سیاسی و نظامی بوده،
عقیده ای راسخ برای کار خود داشتند. ولی
اعضاء کنونی که از یک حجم فراوانی برخوردار
بود، بچه هایی بودند که نه تجربه داشتند و نه
کار ایدئولوژیک با آنها شده بود. نه جامعه گردی
کرده بودند و نه کار طاقت فرسا در کارخانه، که
درد طبقه کارگر را چشیده باشند.

در این مرحله جدید، وظیفه مردان جنگ
بود و عملیات انتحاری و وظیفه خانمها ایجاد
محمل برای مردان و حمل سلاحهای سبک و
آماده سازی برای ترور افراد، شناسایی محل،
نقشه کشیدن (طراحی عملیات) چک کردن
محل و … ولی کار اصلی به عهده مردان
گذاشته شد.

بسیاری از اعضاء سازمان، دستگیر شدند و
تعداد فراوانی از ارتباط تشکیلاتی دور ماندند،
عده ای هم در درگیریها کشته شدند
خانواده های بسیاری از هم پاشیده شد. چون
عضوی از اعضاء خانواده یا دستگیر و یا کشته
شده بود که آن عضو دیگر به دنبال محمل بود
و یا فراری. بعضی از اینها نیز بچه دار شده
بودند، که از بچه ها و حتی مادرهایشان به
عنوان محمل و عادی سازی روابط استفاده
می کردند.

بعد از مدتی مسأله فرار به خارج پیش آمد
که این فرار خود موجب جدایی بسیاری از زنان
و شوهرانشان شد. این فراریان به کشورهای
مختلفی روی می آوردند. برخی از اروپا و اکثر
آنها به خاطر جنگ ایران و عراق، از عراق سر
در می آوردند و برخی از کشورها، کم کم باید
سازمان نیروهای خود را جمع کرده و با تشکل
جدید و برنامه ریزی مرتب به تلاش برای
سرنگونی جمهوری اسلامی می پرداخت!

یکی از کارهایی که در این ایام برای
افزایش نیرو و دلبستگی آنها برای ماندن در
عراق انجام می داد این بود که از اعضاء
خانواده ای که یک عضو آنها به عراق رفته بود،
بـرای رفتـن به عراق دعوت به عمل
می آوردند.

دعوت برای رفتن دیگر اعضاء خانواده به
عراق ——-> افزایش نیرو + افزایش دلبستگی
میان نیروها برای ماندن.

از لوازم این حرکت این بود که این
خانواده ها نیاز به محل سکونت داشتند. از
این رو سکونت گاههای خانوادگی در عراق ایجاد
شد و افراد علاوه بر اینکه عضو رده تشکیلاتی
بودند، عضو خانواده هم بودند.

کادر سیاسی در اروپا و نیروهای نظامی در
عراق اسکان یافته بودند. نیروهایی که در اروپا
بودند مشکل چندانی نداشتند چون هر گونه
روابط اجتماعی و شخصی در اروپا سؤال
برانگیز نبود و خانواده اعضاء به طور پراکنده
زندگی می کردند و از مشکلات یکدیگر هم
اطلاع نداشتند. ولی نیروهایی که در عراق
اسکان یافته بودند باید خود را آماده می کردند تا
باصطلاح با جمهوری اسلامی مبارزه کنند.

سازمان در طول مدتی سه ساله با سیاسی کاری، ایجاد

میتینگ و استفاده از شیوه های روزانه تبلیغاتی، نیروهای
فراوانی را به دام خود انداخت که بسیاری از آنان نه زندانی
دیده بودند و نه طعم تلخ دیکتاتوری را چشیده بودند و نه از
فقر و گ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.