پاورپوینت کامل صفیه بانوی کرامت، بانوی شعر«قسمت اول» ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صفیه بانوی کرامت، بانوی شعر«قسمت اول» ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صفیه بانوی کرامت، بانوی شعر«قسمت اول» ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صفیه بانوی کرامت، بانوی شعر«قسمت اول» ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۸

صفیه دختر عبدالمطلب، عمه بزرگوار پیامبر اکرم(ص) و خواهر حمزه از زنان نامدار تاریخ
صدر اسلام است که بجز ویژگیهای دیگر ایشان مانند روایت از پیامبر، توان بالای وی در
سرایش شعر و اشعاری که از او برجای مانده است، وی را در ردیف شاعران شناخته شده آن
دوران قرار داده است.

خانم «لیلی محمد حیالی» از دانشکده ادبیات دانشگاه «مستنصریه» بغداد، اقدام به
گردآوری اشعار صفیه و تدوین دیوان شعر وی کرده است. خانم حیالی، در مقاله ای علمی،
تحقیقی که در مجله ادبی، فرهنگی «المورد» شماره یکم، سال ۱۹۹۹، چاپ بغداد منتشر ساخته،
در خصوص این دیوان و ویژگیهای شعر صفیه به تفصیل سخن گفته است.

با توجه به شخصیت والای صفیه و نیز برجستگی وی به عنوان یک بانوی شاعر و با توجه به
محتوای غنی مقاله، آن را برای علاقه مندان به این گونه مباحث از عربی به فارسی برگرداندیم که
در دو قسمت ملاحظه خواهید کرد. بخش دوم این مقاله، عمدتا، به بازگویی و شرح اشعار صفیه
می پردازد. ضمنا عنوان «صفیه بانوی کرامت، بانوی شعر» را پیام زن برای ترجمه این مقاله
انتخاب کرده است.* * *

صفیه دختر عبدالمطلب بن هاشم
بن عبدمناف، هاشمی و قریشی و عمه
رسول اللّه (ص) است. مادر صفیه، هاله بنت
وهیب بن عبدمناف بن زهره بن کلاب بن مرّه
بن کعب بن لؤی است. وی خاله رسول اللّه (ص)
است. شوی صفیه، عوّام بن خُویلد بن اسد
بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب
بن لؤی است که برادر خدیجه کبری، همسر
رسول اللّه (ص) است.

فرزند صفیه، زبیر بن عوام است که
رسول اللّه (ص) او را از یارانش خواند. برادران
صفیه، حمزه و عوّام و حجل (پسران
عبدالمطلب)اند. صفیه، ده برادر و شش خواهر
داشت و فرزندانش: زبیر و سائب و عبدالکعبه
بودند.

در زمان جاهلیت، حادث بن حرب بن امیه با
وی ازدواج کرد و صفیه برای او «صیفی
بن حارث» را به دنیا آورد، که او را بعدها از
دست داد. سپس عوّام بن خُویلد (پدر زبیر) با
وی ازدواج کرد. فرزند صفیه، زبیر، از اولین
مسلمانان بود و در هشت سالگی اسلام آورد. او
به حبشه مهاجرت کرد و در جنگها همراه
رسول اللّه (ص) بود و در جنگ جمل به حیله
کشته شد. [او متأسفانه در جمل در مقابل
امیرالمؤمنین(ع) صف آرایی کرد و در رأس
پیمان شکنان قرار گرفت، ولی ظاهرا پس از
سخنان علی(ع) با وی پشیمان گشت و از
جنگ کناره گرفت لکن به دسیسه، توسط
طلحه یا دیگری کشته شد.]

تمامی مصادر بر اسلام آوردن صفیه ـ
برخلاف دیگر عمه های پیامبر ـ و ایمان نیک
او هم رأی اند.(۱)

صفیه مادری نمونه در تربیت فرزندانش
بود. گاه با مهر با آنان رفتار می کرد و نرمی و
شفقت می ورزید و گاه بر آنان سخت می گرفت
و جدیت نشان می داد، زیرا می خواست آنان در
بزرگی مردانی قوی بار آیند. گفته اند: «نوفل
بن خویلد» برادر شوهر صفیه، سرپرستی پسر
برادرش، زبیر را به عهده گرفته بود. وی شاهد
کمی جدیّت در رفتار صفیه با پسرانش بود.
صفیه زبیر را به هنگام خردسالی می زد. عموی
زبیر، صفیه را به سبب این رفتار سرزنش کرد و
گفت: بچه را این چنین نمی زنند. تو او را با
غیظ می زنی! صفیه رجزگونه گفت:(۲)

من قال انی ابغضهُ فقد کذبْ

هر کس بگوید من از او [= زبیر [بدم
می آید، دروغ گفته است.

و انّما اضربه لکی یَلَبْ

من او را می زنم، تا عاقل گردد

و یهزم الجیش و یأتی بالسَلَبْ

و سپاهیان را شکست دهد و غنیمت باز
آورد

و لایکن لماله خبأُ مُخَبْ

و مال خود را از دیگران مخفی نکند

در همان وقت مهر و عطوفت صفیه به
فرزندانش، لطیف تر از پرده دل [و برگ گل[
بود. او برای فرزندش زبیر ـ در هنگامی که
خردسال بود ـ سرود:(۳)

ان ابنی الاصغر خَبٌ حَنْکَل

فرزند کوچکم شیطنت می کند و بزرگ
نشده است

اخاف أن یعقنی و یبخل

و می ترسم از من سرپیچی کند و دست
دهنده نداشته باشد

یا رب امتعنی ببکری الأول

خدایا! از فرزند اولم مرا بهره مند ساز!

صفیه اولین زنی است که فردی از مشرکان و دشمنان خدا را به هلاکت رساند

و در جنگ خندق حضور داشت و تیر خورد.

از طریق آگاهی بر اشعار صفیه در زمینه های مختلف و درستی تعابیر به کار گرفته شده

برای بیان احساسات و روان بودن واژه ها و معانی ژرف آن امکان دارد

به ارزش شعر وی دست یابیم.

بالماجد الفیاض و المؤمل

که بزرگوار و بخشنده و مایه امید باشد

صفیه از خدای عز و جل می خواست او را
از فرزندانش ـ بویژه فرزند اولش (زبیر بن عوام)
ـ بهره مند سازد. وقتی فرزندش دست نوجوانی
را در مکه شکست و وی را نزد صفیه آوردند،
گفت:

کیف وجدت زَبرا أاقطا حسبتهُ ام تمرا

[زبیر] قوی و خردمند را چگونه یافتی؟! ام
مشمعلاً صقرا

یا عقابی تیزپرواز؟!

صفیه فرزندش را با دل و جرأت بار
می آورد، تا قهرمانی دلیر باشد و بتواند از خود و
خویشاوندانش دفاع کند و در برابر متجاوزان از

آنان حمایت نماید. صفیه فرزندش را می ستاید
و می گوید: او در شجاعت همچون عقاب است؛
و به خاطر سن کمش او را کوچک نمی شمرد.

صفیه در رثای فرزندش ـ سائب ـ که در
جنگ یمامه به شهادت رسید، سرود:(۴)

سبنی السائب من حلف الجُدُر

[شهادت] سائب ـ که از خانواده ای شایسته
بود ـ دل مرا سوزاند

لکن ابوطاهر زَبار امر

و ابوطاهر [کنیه زبیر] خردمند و خجسته
بود

مبذر لماله برٌ غفر

و گشاده دست و نیکخوی و خطاپوش
بود(۵)

رسول اللّه (ص) زنان قریش را ستود و
فرمود: «بهترین زنانی که سوار بر شتر شدند،
زنان قریش اند که بر فرزندان خویش ـ در
خردسالی ـ مهربانند.»(۶)

پیشامدهای ماندگار

وقتی حمزه در جنگ احد شهید شد و
جنازه اش را مثله کردند، صفیه در قتلگاه
برادرش حضور یافت و دلش سخت به درد آمد،
ولی بردباری ورزید. دختر صفیه، امامه وقتی
خبردار شد، همراه با مادر از مکه به مدینه آمد.
[دیدن [شهادتگاه حمزه دهشتناک و تحمل
مصیبت او سخت بود و مهابت آن آهن را آب
می کرد. اشکها زبان دلها بود و تنها به خداوند
می شد شکوی کرد. صفیه محکم و قوی و
بسیار دلیر بود و صبر و بردباریِ او، بیش از
توانِ هر زنی بود. پسرش ـ زبیر بن عوام ـ مادر
را دید و گفت: «مادر! رسول اللّه (ص) دستور
داده است شما [به مکه [برگردید.» صفیه
گفت: «چرا؟ به من گفتند حمزه مثله شده
است، و این در راه خدا بوده است. از این رو
بسیار راضی و تسلیم رضای اوییم. من بردبار و
ان شاءاللّه خویشتندار خواهم بود.»(۷)

رسول اللّه (ص)، [از آنچه پیش آمده بود[
آگاه شد و به زبیر فرمود: «او را به حال خود
بگذار.» صفیه نزد [جنازه] حمزه آمد و برای او
طلب آمرزش کرد. آنگاه دستور داده شد حمزه
دفن شود.

رسول اللّه (ص) صفیه را دوست داشت و
شدیدا رعایت احساسات و حالات او را می کرد
و در هنگامی که حمزه مثله شد، فرمود:

«اگر صفیه ناراحت نمی شد و پس از من
سنت نمی گشت، جنازه حمزه را به همان حال
می گذاشتم، تا درون شکم درندگان و چینه دان
پرندگان شود.»(۸)

بانو صفیه در بسیاری از جنگهای
رسول اللّه (ص) حضور داشت و از ایشان و
مسلمانان ـ با تمام نیرویش ـ دفاع می کرد.
رسول اللّه (ص) در زمانی که مسلمانان مشغول
نبرد در جنگ خندق [احزاب [بودند، حسان
بن ثابت را که شاعر [ایشان] بود، با زنان و
کودکان گذاشت. رسول اللّه (ص) عادت داشت به
هنگام جنگ، یکی از صحابه خویش را با زنان
و کودکان بگذارد، تا مواظب آنان باشد. در
جنگ خندق، حسان به همراه صفیه و زنان
دیگر و فرزندانشان در دژ معروف به «حصن
حسان» بودند. مردی یهودی در اطراف دژ
می گشت و بنی قریظه [یهودیان قلعه خیبر[
مشغول جنگ با رسول اللّه (ص) بودند و میان
ساکنان دژ و رسول اللّه (ص) فاصله افتاده بود و
کسی در دژ نبود تا از زنان و بچه ها حمایت
کند.(۹) صفیه به طرف مرد یهودی رفت و
ضربتی به او زد و سرش را قطع کرد. سپس سر
را برداشت و به سوی یهودیانی که بر قلعه
مُشرف بودند، پرت کرد. این حکایتی کم نظیر از
داستانهای قهرمانی و شجاعت و
ازجان گذشتگی زن عربی است. صفیه اولین
زنی است که فردی از مشرکان و دشمنان خدا
را به هلاکت رساند و در جنگ خندق حضور
داشت و تیر خورد …

شعر صفیه

علما و نقادان پیشین در زنده نگهداشتن
یاد اقربای پیامبر زحمت فراوان کشیده اند و در
میان روایاتی که آورده اند، آنچه را که از جنبه
دینی و سیاسی و اجتماعی در باره زنان یا
عمه ها یا نزدیکان پیامبر بوده است، حفظ
نموده اند. همه آنچه به ما رسیده، بسان
ضرب المثل بر زبانها جاری و یا به سبب
شهرت و ماندن در حافظه مردمان بوده است و
یا گاه در اشعار زنان بوده که به عنوان شواهد
لغوی، نحوی یا بلاغی یا در ضمن ذکرِ حوادث
تاریخی مربوط به زمان یا مکان خاص و یا
شخصیتهای اسلامی به کار رفته و سینه به
سینه، به ما رسیده است.

اشعار صفیه ـ که به ما رسیده ـ در کتابهای
مختلف، مثل کتب سیره و مجموعه اشعار و
کتب تاریخی و ادبی و بلاغی و لغت نامه ها
پراکنده است. این پدیده، یعنی پراکندگی ابیات
شعر در میان کتابها و نیز خوبی و لطافت
شعرها، دلیل محکمی بر وجود اشعار دیگری
است که به ما نرسیده است. استشهاد به
شعرهای زنان شاعر، دلیل دیگری بر بلاغت و
فصاحت و زیبایی شعرهای بانوان [صدر
اسلام [است.

از طریق آگاهی بر اشعار صفیه در
زمینه های مختلف و درستی تعابیر به کار گرفته
شده برای بیان احساسات و روان بودن واژه ها
و معانی ژرف آن امکان دارد به ارزش شعر وی
دست یابیم. گفته اند: به هنگام احتضار،
عبدالمطلب شش دختر خویش را گرد آورد و
بدانان گفت: برایم عزاداری کنید، تا پیش از
اینکه بمیرم، آنچه را که می گویید، بشنوم.(۱۰)

دختران به ترتیب سن شروع به
شعرسرایی کردند. اول از همه صفیه، سپس
برّه، بعد عاتکه، آن گاه ام حکیم البیضاء، بعد
امیمه و در پایان: اروی. صفیه در رثای پدر و در
لحظات جان دادن او، چنین سرود:(۱۱)

شبی از خواب با صدای زنی پریدم

که بر مردی روانه به گور، شیون می کرد

در آن هنگام اشکهایم جوشید

و مانند دانه های مروارید بر گونه ام ریخت

[می گریستم] بر مرد بزرگواری که
عالیمقام

و آشکارا بر بردگان، بخشنده بود

بر سفید موی بخشنده ای که دارای صفات
برجسته

و خیّر و وارث هر کار نیکو بود

همو که در هر جا درستکار بود و پست نبود

و جایگاهش، بی ارزش و در اصل و نسبش
شک نبود

توانایی که قوی ترین انسانها

و در خانواده اش، مورد پیروی و ستوده بود

از بیتی رفیع و گشاده روترین بخشندگان

و باران رحمت برای مردمان در زمان
بی کسی بود

تلاشی کریمانه داشت و عیب و ننگی
نداشت

و بر کهتران و مهتران مهربان بود

بسیار بردبار و از افراد نیکوکار

و سخی و شخص شریفی بود که بدو پناه
می بردند

اگر کسی به سبب بزرگواری همیشگی اش
جاودان بزید

ـ گو این که راهی برای جاودان زیستن
نیست ـ

اشعار صفیه بازگوکننده وقایع تاریخی و دارای اثر بسیاری در تاریخ اسلام است.

او در جنگهای اُحد و خندق و خیبر شرکت جست و در هر جنگی دارای موقعیتی مهم بود.

شعرهای صفیه، پاره ای از قلب دردناک و برگ سبز با طراوتی است که عطر مهر می دهد.

او خردمندی والا و اندیشه گر بود.

او تا شبهای واپسین زنده خواهد بود

زیرا مجد و حَسب مایه برتری است

شعرهای صفیه، لطیف و ساده و با معانی
زودیاب و شیوه ای متین بود و بدون تکلف و
سختی بر زبان جاری می شد. تعابیر وی
صادقانه و توصیفش نیکو و دارای تأثیر بسیار،
با واژگان روان و معنایی عمیق بود. اشعار او
سهلِ ممتنع است. بیشترین هدف او از
اشعاری که سروده، مرثیه و نوحه سرایی است؛
مانند آنچه که در رثای پدرش، و سپس در
رثای برادرش (حمزه) و بعد از آن در رثای
پیامبر سرود ـ که ذکر آن در شرح اشعار وی، به
خواست خدا خواهد آمد.

او اشعاری در فخر و مدح دارد و آنها را در
وقتی که عبدالمطلب چاه زمزم را حفر کرد و به
این کار مبارک مفتخر گشت و به خاطر اهمیت
چاه مقدس زمزم سرود.

حضرت اسماعیل(ع) در زمان قدیم این
چاه را کنده بود، ولی به مرور زمان آب آن در
زمین فرو رفته و ریزش بارانها جای آن را محو
کرده و اثری از زمزم نبود. عبدالمطلب دوباره
آن چاه را حفر کرد و صفیه در آن زمان
سرود:(۱۲)

نحن حفرنا للحجیج زمزم

ما برای حاجیان، زمزم را حفر کردیم

سُقیا نبی اللّه فی المحرم

جایی که آبشخور پیامبر خدا (اسماعیل) در
حرم امن الهی بود

رکضه جبریل و لمّا یُفْطَم

و آن اثر قدم جبرئیل بود ـ زمانی که
(اسماعیل) هنوز شیرخوار بود

او در مباهات و فخر نیز اشعاری دارد.
زمانی که بنی عبدالدار، چاه «احراد» را حفر
کردند، هووی صفیه، «امیه» دختر عُمیله
بن السباق بن عبدالدار سرود:(۱۳)

نحن حفرنا البئرَ ام احراد

ما چاه «ام احراد» را کندیم

لیست کبدر النزور الجماد

چاهی که مانند [چاه] بدر، کم آب و
زمینش سخت نیست

و صفیه در جواب، به او گفت:(۱۴)

نحن حفرنا بدر

ما چاه بدر را کندیم

نسقی الحجیج الاکبر

و حاجیان بسیاری را آب دادیم

من مقبل و مدبر

از آیندگان و روندگان

وام احراد شَر

در وقتی که [چاه] ام احراد خشک بود.

اش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.