پاورپوینت کامل چون تو هستی ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چون تو هستی ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چون تو هستی ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چون تو هستی ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۶

توی آینه خودش را می بیند
صورتش می رود تا پرچین شود.
تارهای سفید مو جا به جا در میان
خرمن موهایش سبز شده اند.
قلبش فشرده می شود. با ناراحتی
آینه را برمی گرداند و سر بر دست
می گذارد. لختی را به این حالت
می گذراند. از فشار ناراحتی خون
می رود تا در عروقش منجمد شود.
برمی خیزد و در اتاق چرخی می زند.
اما دلش طاقت نمی آورد. بار دیگر
خود را به آینه می رساند و
موشکافانه زوایا و چین و شکنهای

صورتش را می کاود.

آه! چه کار عبثی! در قبال گذر
بی رحمانه عمر و فرسوده شدن
ظواهر آیا راهی بجز تسلیم وجود
دارد؟

زن با این اندیشه که توأم با
یأس و نومیدی عمیقی است برای
مرتبه بعد خود را در آینه ورانداز
کرده و آهی از اعماق وجود
برمی آورد. برای او راهی نیست جز
اینکه خود را به دست تقدیر
بسپارد. با کسالتی عمیق که ناشی
از منظری است که در آینده خود

می بیند؛ چاره را در آن می یابد تا
خود را به کارهای خانه سرگرم
نماید. اما چه کار بکند؟ او سردرگم
و پریشان است. با تمام وجود سعی
دارد آن افکار زجرآور و مأیوس
کننده را از خود زایل نماید.
بی اختیار برمی خیزد. دستمالی
برمی دارد تا شیشه تلویزیون را برق
بیاندازد. عصبی بر شیشه تلویزیون
دستمال می کشد اما بناگاه پارچه را
به گوشه ای پرت می کند. او بار
دیگر قیافه خود را در شیشه برق
انداخته تلویزیون دیده است!

بلند می شود و به طرف
یخچال می رود. جعبه حاوی
قرصهای آرامبخش را بیرون
می آورد و یک قرص در دهان
می اندازد و آن را می بلعد. زن مدتی
است به توصیه پزشک و برای

آرامش خود از آن قرصها استفاده
می کند. در آن حال با خود
می اندیشد:

ـ بله، می دانم. با خوردن این
قرصها هر روز پیرتر و شکسته تر
می شوم و او … اما، چاره چیست؟
اینها، این قرصها هم نباشند از زور
ناراحتی دیوانه خواهم شد …

قرص خیلی سریع اثر خود را
به جای می گذارد. حالتی شبیه
رخوت و سستی او را در بر می گیرد.
با خود نجوا می کند:

ـ بله، واقعیتی انکارناپذیر
است! او روز به روز برازنده تر
می شود و من پیر و بی حوصله. من
جوانیم را وقف فزونی سرمایه او
نمودم و خشت خشت بنای
خانه اش را برهم گذاشتم تا او
مجال یابد بر ثروت و تجمل دست
یازد و حال …

باز آهی از ته دل کشید. قرصی
که بلعیده بود داشت کار خودش را
می کرد. ناگهان شقیقه اش شروع به
کوبش گرفت و همهمه ای در
درونش به جوش و خروش افتاد.
صداها می آمدند و می رفتند.
صداها، صداهای آشنا، صداهای
نیکخواه، صداهای بدخواه…

ـ سن تو از او بیشتر است، از او
بزرگتری … حالا را نگاه نکن … ۸
سال اختلاف سن را دست کم
نگیر… وقتی پیری به سراغت
می آید و از گود خارج می شوی …

آن زمان فکر کرده بود با
گذشت ایام دنیا هزار رنگ خواهد
چرخید و سنش سنگی بر سر راه
خوشبختی اش نخواهد بود. اما
اینک در چهل و هشت سالگی اش
دنیا همان دنیای بیست سال پیش

بود با این تفاوت که زن، چهل و
هشت ساله بود و این واقعیت تلخ و
شکننده به تمامی، خود را به او
می نمایایند که آن مربوط به
سالهای پیشین بوده است که مرد
از ته دل می گفته: «تو نباشی منم
نیستم.»

با خود نجوا کرد:

ـ و اینک با نگاهش و با تمام
وجودش می گوید: «پاورپوینت کامل چون تو هستی ۲۳ اسلاید در PowerPoint
من نیستم.»

زهرخندی زد و با خود گفت:

ـ چه خوش خیال هستی تو.
دلش هوای یار تازه دارد. تو دیگر از
گود خارج شده ای. تو دیگر برگ و
بار نخواهی آورد و به جوانی
برنخواهی گشت. پس بیش از این
خود را فریب مده. سردی زندگیتان
به درجه انجماد رسیده … درجه
انجماد …

کم کم پلکهایش سنگین
می شد و روی هم می افتاد. به
سختی خود را از زمین کنده و به
طرف اتاق خواب به راه می افتد.

* * *