پاورپوینت کامل ببخش … ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ببخش … ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ببخش … ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ببخش … ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۱

باز هم می روم پشت پنجره. پرده را کناری
می زنم و زل می زنم به در حیاط. بعد، سر می دوانم به
آسمان که غبارآلود است. آسمان هم مثل دل من
گرفته، مثل دلم غمگین است. فکر می کنم کاش یک
چوب بلند داشتم، سر آن پارچه ای می بستم و با آن
طاق آسمان را گردگیری می کردم.

همان طوری که یک دستم زیر چانه ام است و
زل زده ام به در، کم کم همه چیز از فکرم می گذرد.

داد می کشم:

ـ دیگه حالم از این زندگی به هم می خوره.
آقارو، تنها بلده بگه درآمدم که حلاله، به همینش
راضی ام. چه شعارهایی! من این چیزا سرم نمی شه.
توی این دو سال زندگی، چقدر برایم طلا خریدی؟
… یه جفت کفش یا مانتوی درس و حسابی به چشم
دیدم؟ یه مسافرت رفتیم که ما هم مثل بقیه مردم
بگیم مثلاً رفتیم تفریح و خوشگذرانی! از وقتی
زنت شدم چی از زندگی فهمیدم. جوونیم سر هیچ و
پوچ داره می ره و فدا می شه … و می زنم زیر گریه.

ـ از اولش هم می دونستم تو برای من شوهر
بشو نیستی. نمی دونم چه سحری توی کارت بود که
دل خانواده منو به دست آوردی. چپ می رفتم
راست می رفتم بابا مامان زیر گوشم زمزمه می کردند
پسر خوب و با خداییه، با ادب و سر به زیره، مرد
زندگیه … عالم و آدم بیان به تماشا!

و گریه ایم شدت می گیرد.

ـ آره … خیلی مرد زندگیه. مرد زندگی به شوهر
مهتاب می گن، نه تو.

جوابم می گوید:

ـ این به جای تشکرته؟

چقدر ناشکری تو. بد می کنم لقمه حلال سر
سفره ت می ذارم؟ باز از آن حرفها. حرفهای
تکراری. گوشم دیگه از این حرفها پر است.

می زنم به سیم آخر.

ـ من دوس ندارم یه عمر حسرت زندگی
دیگرون رو بکشم. اگر نمی توانی مثل شوهر
خواهرم باشی، اگه نمی تونی خواسته های منو تأمین
بکنی، خب پس تو به راهت من به راهم. چه بهتر از
طلاق.

و می آیم خانه خودمان.

وقتی می گویم طلاق، رنگ صورت مامان
می پرد و بابا آشکارا تکان می خورد و گیج نگاهم
می کند.

مامان با دلخوری می گوید:

ـ بند دلم را پاره کردی، دختر