پاورپوینت کامل آمیزه های زندگانی حضرت زهرا (س) ۱۷ شخصیت شناسی فاطمه(ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آمیزه های زندگانی حضرت زهرا (س) ۱۷ شخصیت شناسی فاطمه(ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آمیزه های زندگانی حضرت زهرا (س) ۱۷ شخصیت شناسی فاطمه(ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آمیزه های زندگانی حضرت زهرا (س) ۱۷ شخصیت شناسی فاطمه(ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲

(بلال حبشی و ابوذر غفاری)

اشاره

آشنایی با شایستگان و اسوه های تابناک، روشنی بخش راه خداجویان و دین باوران خواهد بود. به ویژه آنگاه که از سوی معصومان ـ
علیهم السلام ـ دیدگاههای تأییدآمیز و معرفت آفرین در باره آنان وجود داشته باشد. که در این هنگام نگاه آدمی به آفرینش و آفریده ها
وسعت یافته، حقایق هستی در عرصه های افزون تری جلوه گر شده و راههای رشد و پویایی با روشنی بیشتری نمایان می شود.

بخش پیشین این نوشتار را با نگاه درس آموز دخت آفتاب، فاطمه زهرا(س) در باره سلمان فارسی آغاز کردیم. اینک ادامه بحث را با
سخن از دیگر شخصیتهای شایسته پی می گیریم.

۶. بلال حبشی

«بلال» برده ای بی نام و نشان با چهره ای
سیاه و بدنی دردآلود از تازیانه اشرافیت
زورمند و زرآلود بود. فرزند «رباح» و
«حمامه» که به جرم یکتاپرستی و
آزادی خواهی شکنجه مرگبار امیه بن خلف
را تا عمق جان احساس می کرد(۱) و تنها با
یاد و نام خدای مهربان «احد»، شکیبایی و
بردباری می نمود.

روزی که رایحه روح پرور خداباوری و
یکتاپرستی با آزادی از سوی رسول
خدا(ص) به ژرفای وجود او وزید، شوقی
شگفت آور سیمای سیاه و سیرت سپید بلال
را فرا گرفت، ناگاه رو به پیامبر(ص) نمود و با
ارادتی بسیار با زبان حبشی این شعر را
سرود:

«اَرَه بَرَهْ کَنْکَرَهْ

کِرا کِری مِنْدَرَهْ»؛(۲)

آن هنگام که در دیار ما بهترین صفات
پسندیده را جویا شوند ما تو را شاهد گفتار
خود می آوریم!!

عظمت مقام و ابهت کلام او موجب
گردید که منصب ارجمند اذان گویی ـ که
شعار اسلامی و نماد ارزش دینی است و در
آن زمان مؤذن نمایندگی رسمی رسول خدا ـ
صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ را در فراخوانی
مردم به سوی نیایشگاه عهده دار بود ـ به او
واگذار شود.(۳) به گونه ای که ناتوانی او در
ادای «شین» موجب بخشودگی وی و ادامه
این مسؤولیت تنها از سوی او گردد!(۴)
شخصیت برجسته بلال به گونه ای بود که
با فتح مکه به دستور رسول خدا(ص) بر بام
کعبه، ندای توحید و نبوّت سرداد و چون
پاره ای از وارثان کبر و استکبارِ جاهلیت، زبان
به نکوهش او و ستایش خود گشودند،
فرشته وحی با پیام پرنوید الهی ـ در آیه ای
نورانی ـ بر رسول خدا(ص) فرود آمد تا
معیار برتری از سرسپردن «قبیله» به
دل سپردن به «قبله» و میزان تقوا و
پرهیزگاری استوار شود.(۵)

و در پی آن جبرئیل امین با نزول خود
نخست سخن اَشرافِ خودخواه را ـ که
شرافت خود را در حقارت دیگران دیده و از
پیامبر(ص) خواستار دوری بردگان و
پابرهنگان دیروزی بودند تا جایگاهی والا
نزد رسول خدا(ص) یابند ـ مردود شمرد که
با این خبر سرور و شادی وجود بلال را فرا
گرفت،(۶) روح او اطمینان و آرامش یافت و
آنقدر به پیامبر(ص) نزدیک شد که زانوانش
در کنار پاهای آن حضرت دیده می شد.
سپس خداوند رسول خود را دعوت به
بردباری و همراهیِ افزون تر با موحّدان
پابرهنه و شیفتگان الهی نمود که:

«و اصبر نفسک مع الذّین یَدْعُونَ رَبَّهم
بِالْغَداهِ و الْعَشی یُریدُونَ وَجْهَهُ و لا تَعْدُ
عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَهَ الحیاه الدنیا …»؛(۷)

[ای رسول ما!] با کسانی که
پروردگارشان را صبح و شام می خوانند [و[
خشنودی او را می خواهند، شکیبایی پیشه
کن و دو دیده ات را از آنان برمگیر. مبادا زیور
زندگی دنیا را بخواهی [و از آنان غافل
شوی] …

بلال در نگاه رسول خدا(ص) و

امیر مؤمنان(ع)

شناخت روشنگر بلال نسبت به معارف
الهی و شایستگی های والای او به گونه ای
بود که رسول خدا(ص) بهشت را مشتاق
علی، سلمان، عمّار و بلال دانست(۸) و گفتار
وی را به هنگام اذان، یگانه حجّت در
خودداری از خوردن و آشامیدن به هنگام ماه
رمضان معرفی کرد.(۹) آن زمانی که
قریشیان در برابر اسلام مقاومت می کردند،
آن حضرت از بلال درخواست کرد پس از
اذان از خداوند بخواهد تا او را بر ضد قریش
یاری دهد.(۱۰) و روزی که سخن از سرای
فردوس و بهشت برین به میان آمد، فرمود:

«بلال در بهشت بر شتری سوار می شود
و اذان می گوید. چون جملات «اشهَد اَنْ لا اِله
اِلاّ اللّه » و «اشهَد اَنَّ محمدا رسولُ اللّه » را ادا
می کند، لباس آراسته ای از لباسهای بهشتی
بر تن او می کنند.»(۱۱)

دفاع درس آموز پیامبر(ص) از بلال در
عرصه های مختلف زینت بخش تاریخ است،
به گونه ای که آن حضرت در ماجرایی از
ابوبکر خواست تا از بلال و دوستان او
عذرخواهی کند!(۱۲) و هنگامی دیگر که ابوذر
سخن از سیاهی صورت بلال مطرح کرد،
رسول خدا(ص) با عبارتی کوتاه، بزرگی
تقصیر او را گوشزد کرده، فرمود: هنوز
اندکی از کبر جاهلیت در تو وجود دارد؟!

در این هنگام ابوذر صورت خود را بر
خاک گذارد و به بلال گفت سر را از خاک
برنمی دارد تا او پای خود را بر صورت او
گذارد و بلال نیز چنین کرد.(۱۳)

بلال ـ همچون سلمان ـ صحابی صالح
و برجسته ای بود که به خانه فاطمه
زهرا(س) رفت و آمد داشته، در بسیاری از
مواقع از سوی رسول خدا(ص) برای انجام
کاری مأموریت می یافت. روزی آن حضرت
پولی به بلال داده، فرمود:

«یا بلالُ! ابتع بها طیبا لابنتی
فاطمه»؛(۱۴) ای بلال! با این پول عطر و ماده
خوشبویی برای [جهیزیه] فاطمه دخترم
تهیه کن.

هنگامی که در واپسین روزهای حیات،
پیامبر(ص) خبر از رحلت خود داد و از
صاحبان حق درخواست قصاص در همین
جهان را کرد، پس از سخن یکی از حاضران،
رسول خدا(ص) شلاق روز جنگ را
درخواست کرد و از آن میان تنها از بلال
درخواست نمود و فرمود:

«یا بلال! قم الی منزل فاطمه …»؛(۱۵) ای
بلال! برخاسته به سوی منزل فاطمه برو
و … .

گاهی که مشتاق دیدار فرزندان
فاطمه(ع) می شد، رو به بلال کرده،
می فرمود:

«یا بلال! ایتنی بولدی الحسن و
الحسین»؛(۱۶) بلال! فرزندانم حسن و حسین
را برایم بیاور.

به یقین، اطمینان فراوان و اعتماد
چشمگیر رسول خدا(ص) نسبت به بلال،
زمینه ساز گفت و گوهایی اینچنین بود.

روزی امام علی(ع) با شناختی روشن از
پیشینه بلال، او را چون خود دانست و
فرمود:

پیشگامان به دین اسلام پنج نفرند: من
پیشقدم عرب هستم، سلمان پیشگام عجم،
صهیب اولین مؤمن از روم، بلال پیشقدم
حبشه و خباب پیشگام نبط.(۱۷)

همان گونه که امام باقر(ع) یا امام
صادق(ع) شایستگی بلال را در ابعاد
مختلف ستود و فرمود:

خداوند بلال را رحمت کند، خاندان ما را
دوست می داشت، او بنده شایسته ای بود و
می گفت: پس از رحلت رسول خدا(ص)، اذان
نخواهم گفت و از آن روز جمله «حی علی
خیر العمل» در اذان ترک شد.(۱۸)

بلال در نگاه فاطمه(ع)؛

فاطمه(س) در نگاه بلال

فاطمه زهرا(س)، بلال را شیعه ای
هوشیار، آگاه به زمان، هوشمند در
پدیده های پیدا و پنهان جامعه و دارای
بینشی روشنگر می دانست. از این رو هیچ

گاه سخنی یا گلایه ای از کوتاهی بلال در
عرصه های حمایت از ولایت بر زبان جاری
نکرد و هماره شیوه های حرکت و ستیز آرام
او را با غاصبان می ستود.

بلال به خوبی رد پای دشمن را در
یکایک مواضع او شناسایی می کرد و با
روشنی می دانست که تحریف سخنان
رسول خدا(ص) و یا ساخت و پرداخت
گفته هایی دروغین از سوی آن حضرت،
گامهایی است که در پی آن، مسیر
هدایت آفرین ولایت دچار انحراف خواهد
شد و برای همیشه، ضلالت و گمراهی
نصیب انسانهای ناآگاه و ساده انگار خواهد
بود. از این رو، آگاهی و روشن بینی خود را
هماره حفظ می کرد و با دیده ای ژرف به
عمق حوادث سیاسی می نگریست تا افزون
بر دوری از روحیه بی تفاوتی، غفلت و
فراموشیِ ارزشهای والا، هیچ گاه از
پیشوایان معصوم(ع) که یگانه رهبران
راستین هستند، جدا نشود.

او دورسازی انسانها از اسلام ناب و
آموزه های زرّین آن، همراه با تیره ساختن
چهره الگوهای معرفت آموز در هر زمان را
شیوه شیطانی دشمن می دانست که در پی
آن زنده ساختن آداب و رسوم جاهلیت،
قبیله گرایی، دنیاخواهی و مقام طلبی پدیدار
خواهد شد و سرگرمیهای پوچ و بی ارزش
برای فراموشی شعارهای پویا و ارزشهای
راستین جلوه گر می شود.

آن هوشیاری و این بیداری سبب گردید
که لحظه ای با غاصبان خلافت نرمش و یا
سازش نشان ندهد و نسبت به آنچه در توان
داشت، مبارزه ای از سر تحلیل درست و
شناخت عمیق شروع کند.

روزی که خبر از پایان کار سقیفه و آغاز
ریاست خلیفه به او رسید، در حالی که
سراپا اندوه و ماتم بود، در مسجد رسول
خدا(ص) نشسته بود و در باره این فاجعه
بزرگ که ضایعه ای بی جبران بود،
می اندیشید و آن را قضا و قدر الهی
می شمرد. ناگاه خلیفه وارد شد و هنگام اذان
فرا رسید. اطرافیان منتظر صدای بلال بودند
تا همچون زمان رسول خدا(ص) ندای
توحید و نبوت با صدای خود سر دهد. اما او
را ساکت در گوشه ای دیدند. به گمان
بی خبری نزد بلال آمده گفتند:

ـ بلال! اذان. اذان!

و او با شهامت و رشادت بسیار پاسخ
داد: پس از این اذان نمی گویم. شخص
دیگری را معین کنید. خلیفه اول خود نزد
بلال آمد و گفت: برخیز اذان بگو ای بلال!

و او سری از بصیرت و بینایی تکان داد و
گفت:

نه!

و چون سخن ابوبکر را شنید که برای
چه بلال؟ پاسخ داد: اگر مرا [با آزادی از
دست امیه] به بندگی خود گرفته ای، در
اختیار تو هستم و اگر در راه خدا آزاد
ساخته ای، پس مرا رها کن و به حال خود
واگذار.

و چون شنید که من تو را در راه خدا آزاد
کرده ام، پاسخ داد:

من پس از رسول خدا(ص) برای احدی
اذان نخواهم گفت.(۱۹)

نگرش روشن و روشنگر بلال، امیدآفرین
اصحاب و خرسندکننده فاطمه زهرا(ع) بود.
به گونه ای که حضور هوشیارانه و دفاع
مردانه او در عرصه های سیاسی موجب
گردید که بلال در بین اندک یاران امیر
مؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) محسوب
شود که از مسیر سعادت بخش ولایت
کوچکترین بازگشت و انحرافی نداشتند.

شگفت آور آنکه بلال که از قبیله ای
سرشناس و خانواده ای قدرتمند در مدینه
محروم بود و هیچ پشتیبان ظاهری در شهر
و دیار غریب نداشت، آن گونه در برابر سران
زر و زور و تزویر ایستادگی کرد و با صراحت
بسیار این سخن را بر زبان جاری کرد:

من پس از رسول خدا(ص) برای احدی
اذان نخواهم گفت!

اما آنگاه که دخت رسول خدا(ص) به یاد
دوران پرعظمت و باشکوه اسلام و نبوت پدر
عزیز خود فرمود: «اِنّی اشتهی اَنْ اَسْمَعَ
صوتَ مؤذنِ اَبی ـ (ع) ـ بالاذان»؛(۲۰) بسیار
دوست دارم صدای اذان بلال، مؤذن پدرم را
بشنوم، اطاعت تمام عیار نمود و بار دیگر
صدای خود را در فضای مدینه طنین انداز
کرد. با عبارت «اشهد اَنَّ محمدا رسولُ اللّه »؛
قلب دخت رسول خدا(ص) به لرزه در آمد،
اشک او چون سیل از دیدگان جاری شد به
گونه ای که نقل شده است فاطمه(ع) ناله ای
زد، بر زمین افتاد و بی هوش گردید.

ناگاه خبر به بلال رسید که اذان را رها
کن، فاطمه(ع) غش کرده است و او چون
هراسان و سراسیمه از بام فرود آمد، خدمت
پاک بانوی آفرینش رسید تا از حال او جویا
شود. زهرا(ع) به هوش آمده فرمود: بلال!
اذان را تمام کن!

و او که از عشق بی کران دختر
پیامبر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.