پاورپوینت کامل (عمّار و مقداد)شخصیت شناسی فاطمه(ع) آموزه های زندکانی حضرت زهرا(ُ)(۱۸) ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل (عمّار و مقداد)شخصیت شناسی فاطمه(ع) آموزه های زندکانی حضرت زهرا(ُ)(۱۸) ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل (عمّار و مقداد)شخصیت شناسی فاطمه(ع) آموزه های زندکانی حضرت زهرا(ُ)(۱۸) ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل (عمّار و مقداد)شخصیت شناسی فاطمه(ع) آموزه های زندکانی حضرت زهرا(ُ)(۱۸) ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۰
سپیده سخن
دولت جاوید یافت هر که نکو نام زیست
کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را
وصف تو را گر کنند، گر نکنند اهل فضل
حاجت مشّاطه نیست روی دل آرام را(۱)
جلوه های جاودان که در آینه شخصیت اسوه های برجسته، نگاه ما را به سوی خود فرا
می خواند، پاسخی گویا برای دستیابی به «راز و رمز جاودانگی» است. پاسخی که در آن از
آغاز تا فرجام آفرینش با نگرشی روشن و بینشی روشنگر نظاره می شود. همای همّت آدمی
از روزمرّگی خلاصی می یابد و با یاد سپاری صحیح و به کارگیری خردمندانه رازها و
رمزها، نام هر یک از ما به آسانی در دفتر ابدیت ثبت می شود.
آشنایی با شخصیت «عمّار یاسر» و «مقداد بن اسود» فرصتی اینچنین فراهم می سازد
تا نگاهی دوباره به گذشته خویش کنیم و نگرشی هدفمند و پویاتر برای آینده خود بیابیم.
با هم این صحیفه را می گشاییم:
۸ ـ عمّار یاسر
«یاسر» و «سمیّه» همسرانی پاک نهاد و
روشن ضمیر بودند که سیرت خود را از هر
گونه سیاهی دوران جاهلیت دور نگه داشته،
خانواده ای نمونه برای تمامی عصرها و
نسلها گردیدند. شناخت و معرفت والای
آنان زمینه ساز ایمانی از عمق جان و باوری
فراتر از احساسات ناپایدار بود، از این رو
چونان دو یاری همدل و همراه، شکیبا و
بردبار تا آخرین لحظه زندگی مقاومتی
سرنوشت ساز نمودند و سرانجام خونین بال
به آغوش عرش الهی پرواز کردند. پروازی که
رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ
آن را ستود و برای خدا و در راه خدا
دانست(۲) تا همیشه جاودان و تابناک بوده،
درس آفرین همسران گردد.
«عمّار» در خانواده ای اینچنین پرورش
یافت و با آموختن درس استقامت، قلبی
مطمئن و لبریز از ایمان و عشق نصیب خود
ساخت، به گونه ای که جبریل امین با آیه ای
پر پیام، ویژگی عمّار را ستایش کرد و شیوه
او را تایید نمود.(۳) گرچه برده «ابوجهل» بود
ولی از «جهالت» او کمترین غباری نگرفت و
به مقامی بس والا رسید که پیامبر
اکرم(ص)، گذشته، حال و آینده وی را
سراسر روشنی و نور توصیف کرد و همراه با
سعادت دانست.
با تعابیری بس شگفت امّا معرفت
آفرین شخصیّت عمّار را برجسته و
شایسته معرفی کرده، فرمود:
«ِان عمّارا مُلی ء ایمانا الی مُشاشه»؛(۴)
همانا ایمان عمّار از سرشت پاک و عمق جان
او سرچشمه می گیرد.
و در سخنی دیگر باورهای تابناک وی را
از «سر تا قدم»(۵) عمّار ترسیم کرده و گاه با
عبارتی دقیق گستره امید و ایمان و عشق
عمّار را بیان می کرد.(۶)
عرصه بصیرت و ژرف نگری او موجب
آن گردید که «نخستین شخصیت بیعت
کننده»(۷) در «یومُ الشّجره» دانسته شود، به
خاطر دلباختگی، ایثار و فداکاری والا، آیاتی
از قرآن در ستایش وی و همراهان
سختکوش او در یاری رسول خدا (ص) نازل
شود(۸) حجّت الهی و پیشوای معصوم،
خون، گوشت و استخوان عمّار را بر آتشِ
[عذاب]، حرام بداند!!.(۹) از سوی رسول
گرامی اسلام (ص) صفاتی چشمگیر و کم
نظیر در باره او بیان شود:
«عمّار با حق است و حق با عمّار، هر
کجا حقیقت وجود دارد، عمّار نیز همانجا
خواهد بود،(۱۰) او میزان و معیار حق است به
ترازوی صواب و هدایت، ستاره روشن در
شب تاریک، راست قامت در فتنه ها و
سختیها و تابع پیشوای هدایت(۱۱) خواهد
بود.»
و در گفتاری گران سنگ، آینده سرخ نام
ـ امّا سبز سیرت و جاودان ـ وی را اینگونه
توصیف فرمود:
«کسی که با عمّار دشمنی ورزد، با خدا
دشمنی کرده و آنان که به او بدی کنند با
خدا چنین نموده اند.(۱۲)
… ای عمّار! تو را گروه ستمگران و
طاغیان می کشند(۱۳) … همانا بهشت مشتاق
دیدار عمّار است و شوق بیشتری به سوی
وی خواهد داشت!»(۱۴)
عمّار؛ ویژگیهای برجسته،
پاسخی برای امروز ما
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
باللّه کز آفتاب فلک خوب تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر
شوی(۱۵)
دانستیم که عمّار عظمتی والا و بالا
یافت به گونه ای که رسول خدا(ص) «از پای
تا سر او را نور خدا و روشنای ایمان»
دانست و از آن سو، نه تنها وی را چونان
ترسویان، عبادت گری برای فرار از جهنم و یا
مانند بازرگانان، تاجری در بازار بندگی برای
سود بهشت ندانست، بلکه «عاشق و
شیفته ای» شمرد که آیات خدا به خاطر او
شوق نزول می یابند و روضه رضوان و
فردوس برین، شوقی برتر به دیدار عمّار
خواهد داشت!
پرسشی که در آینه اندیشه بسیاری به
چشم می خورد آن است که به راستی
پرورش در آغوش پدر و مادری چون یاسر و
سمیّه، پذیرش ایمان در آغاز رسالت رسول
خدا(ص)، حضور در محضر پیامبر(ص) و یا
آشنایی با آموزه های زندگی ساز آن حضرت
ـ به عنوان سه عامل تعلیم و تربیت یعنی؛
وراثت، مرّبی شایسته و محیط پاک و
تابناک ـ یگانه عوامل شخصیت ساز برای
عمّار بوده اند؟ و او را از خاک به افلاک
رسانده اند؟ با این نگرش نخست باید به
تمامی نتایج تحلیل پای بند شویم و افرادی
که از خانواده ای ارجمند و مربیان و محیط
تعلیم و تربیتی ارزشمند بی بهره بوده اند، در
خطاها و گمراهی ها به دور از هر گونه قصور
یا تقصیری بدانیم! و از آن سو، کسانی که
پدر و مادری صالح داشته، از ایمان آورندگان
صدر اسلام بوده و هر روز در محضر رسول
خدا(ص) به سخنان هدایت گر آن حضرت
گوش فرا می دادند، چونان ابوذر و عمّار و یا
سلمان و مقداد دانیم!
در حالی که پاسخ هر دو منفی خواهد
بود، زیرا اشراف زادگانی ناز پرورده همچون
«مُصْعَب بن عُمیر» بوده اند که پدر و مادری
مشرک داشته اما با نسیم سخنان رسول
اسلام(ص) بهاری معطر از رشد و شکوفایی
در سراسر وجودشان پدید آمد و یا افرادی
چون «اویس قَرَن» در زمان پیامبر(ص)
می زیسته اند که حسرت یک لحظه دیدار با
آن حضرت را در ژرفای جان خود حس
می کردند، اما گویی صبحگاهان تا
شامگاهان پا به پای رسول خدا(ص) بوده،
شیرینی معارف محمّدی(ص) و کامیابی
آموزه های احمدی(ص) را یکجا نصیب خود
می سازند و هیچ سهمی به دیگران
نمی دهند!
حال آنکه در همان ایام، برخی بودند که
هماره پشت سر حضرت در محراب و
روبه روی پیامبر(ص) بر منبر حاضر بودند
اما لحظه ای دل به امواج دانش و بینش
پیامبر الهی نسپردند، گرچه آموزه های
وحیانی آن عزیز را از زبان او و با گوش خود
می شنیدند.
بار دیگر به پرسش خود باز می گردیم
که براستی راز و رمز آن همه سعادت و
عظمت برای عمّار و دوستان او چه بوده
است؟ نگاهی از سر دقت و توجه بیانگر این
واقعیت است که «آگاهی اندیشمندانه و
شناخت صحیح اسلام ناب محمّدی(ص)» و
«بصیرت و بینش روشن» نسبت به فضای
موجود در جامعه، دستها و دسیسه های
دشمنان، حضور بهنگام در عرصه های
مختلف و هوشیاری سرشار نسبت به
شیوه های حمایت از نبوّت و ولایت راه رشد
و رویش عمّار و عمّارصفتان بوده و خواهد
بود. امتیازاتی که رسول خدا(ص) را بر آن
داشت با روشنگری خاصی «تمام وجود
عمّار را لبریز از ایمان و عشق الهی»(۱۶)
توصیف کند، او را «همراه و همپای
حقیقت»(۱۷) بداند و از سر مهر و محبت سه
مرتبه رحمت الهی برای او آرزو کرده،
بفرماید: «رحم اللّه ُ عَمّارا، رحم اللّه عمارا،
رحم اللّه عمّارا؛ قاتَلَ مَعَ امیر المؤمنین»؛(۱۸)
خداوند رحمت کند عمار را! خداوند
رحمت کند عمّار را! خداوند رحمت کند عمّار
را! [در آینده] با امیر مؤمنان، علی همراه
بوده، در رکاب او [با دشمنان] جنگ خواهد
کرد.
با این سخن آینده سراسر بصیرت و
بینایی عمار در دفاع از «ولایت» و همراهی با
«امامت» به خوبی بیان می شود. زمانی که
سوز و سیاهی اوضاع سیاسی، بسیاری از
خوش سخنان روز غدیر را وادار به خزیدن در
خانه کرد و تنها سه، چهار، پنج و یا هفت
نفر از رادمردان دانا و هوشیار را تا آخرین
لحظه سر و قامت برپا داشت. از این رو عمّار
چون مقداد، ابوذر و سلمان از «مؤمنان»(۱۹)
یعنی تکامل یافتگان ایمانِ به «نبوت» با
«ولایت» محسوب گردید.
عمار؛ امام علی(ع) و فاطمه
زهرا(س)
طلیعه این فراز از سخن را با گفتاری
گرانسنگ در باره نگرش امام علی(ع) در باره
عمّار و برخی دیگر از انسانهای اسوه و
صالح آغاز می کنیم:
«زمین به خاطر هفت نفر خلق شده
است، مردم به برکت وجود آنان روزی
می خورند و به جهت ایشان بر آنها باران
می بارد و به خاطر آنها یاری می شوند. آنان
عبارتند از:
ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار، حذیفه و
عبداللّه بن مسعود و من که امام آنهایم.»(۲۰)
در این میان عمّار چون سلمان از
محرمان اسرار خانواده امیر مؤمنان(ع) و
فاطمه زهرا(س) بوده است و در صحنه های
مختلف چونان برادری دلسوز، کوشا و
مهربان مددکار شایسته ای به حساب
می آمد.
روزی که رسول خدا(ص) برخی از زنان و
مردان را طلبید و به هر یک چندین درهم داد
تا وسایلی برای جهیزیه زهرای
مرضیه(س)، خریداری کنند، عمار از جمله
آنان بود.(۲۱) او از سوی پیامبر(ص)
مأموریت یافت برای دخت عزیزش،
عطرهای خوشبو تهیه کند.
عمار می گوید: عطر خوبی تهیه کردم و
به منزل فاطمه(ع) بردم. آن حضرت رو به
من کرده، فرمود: «یا ابا الیقظان! ما هذا
الطیِّب؟»؛ ای عمار! این عطر چیست؟
گفتم: پدر شما، رسول خدا(ص) مرا امر
کرد تا تهیه کنم.(۲۲)
روزی دیگر که پیر مردی اعرابی با
لباسی مندرس و توانی کم رو به پیامبر(ص)
کرده، از آن حضرت درخواست کمک کرد،
رسول خدا(ص) فرمود:
«من خود چیزی ندارم اما … نزد کسی
راهنمایی ات می کنم که خدا و رسولش را
دوست می دارد و خدا و رسولش نیز او را
دوست می دارند و او خدا را بر خود ترجیح
می دهد! برو به خانه فاطمه!»
این ماجرا زمانی اتفاق افتاد که سه روز
بود که حضرت رسول(ص)، علی(ع) و
فاطمه(ع) گرسنه بودند و پیامبر(ص) نیز از
این مطلب کاملاً باخبر بود.
فاطمه(ع) ـ در حالی که آن پیرمرد
پوستی که زیرانداز حسن و حسین(ع) بود،
نپذیرفت و تقاضای چیز دیگر کرد ـ
گردنبندی که دختر عموی آن بانو ـ دختر
حضرت حمزه ـ به او هدیه کرده بود به وی
بخشید تا به فروش رسانده، احتیاجات خود
را با آن برطرف سازد.
اعرابی گردن بند را گرفته، نزد رسول
خدا(ص) رفت و ماجرا را بیان نمود و
تقاضای فروش آن را کرد.
… عمار یاسر از جا حرکت کرده، گفت:
ای رسول خدا! آیا اجازه می فرمایید من این
گردن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 