پاورپوینت کامل بلقیس، بانوی زمامدار«قسمت اول» ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بلقیس، بانوی زمامدار«قسمت اول» ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بلقیس، بانوی زمامدار«قسمت اول» ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بلقیس، بانوی زمامدار«قسمت اول» ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۰
نمونه نادر
قرآن کلام وحی و کتاب هدایت است که
تابش آن قلبها و خردهای آدمیان را با نور
خود روشن می کند و بنا به ظرفیت فکری و
توانایی ذهنی انسانها در قالب مثلها و
قصه ها، حقایقی را ترسیم می نماید که
می تواند برای رشد و کمال یابی آنان آموزنده،
ارزنده و نویدبخش باشد. از روشهای
پرورشی و تربیتی این معجزه جاویدان آن
است که ضمن مطرح نمودن داستانهای
عمیق و عبرت انگیز، ذهن خواننده یا شنونده
جویای معرفت را به سوی حقایقی مسلّم و
واقعیتهای بدیهی سوق می دهد که ارزش
اخلاقی و اهمیت آموزش آن بسیار بالاست،
زیرا از جمله امور واضح، این است که وقتی
حقایقی در سبکی داستانی و به شیوه ای
شیوا و هنری درآید خیلی جالب تر و مؤثرتر
در روح و روان مشتاقان معارف جای
می گیرد.
سرگذشتهای سراسر پندآموز زنان در
قرآن کریم از این طریق باطراوت و درخور
تعمق متابعت می نماید. بلقیس بانویی
است که سالیان متمادی بر سرزمین سبأ
فرمان می راند و در جهت عمران و آبادانی
قلمرویی که بر آن حکومت می کرد، تلاش
می نمود و با خردمندی و شایستگی، امور
مردم این سامان را مورد رسیدگی قرار
می داد. قرآن سیمایی از این زن ترسیم
می کند که نشان می دهد این موجود قادر
است در پرتو تدبیر، تعقل و درایت، امور
اجتماعی و سیاسی را سامان دهد و با اتخاذ
تصمیمهای عقل پسند برای تعالی و رشد
جامعه اهتمام ورزد.
نام این بانو در قرآن نیامده است؛ ولی
مفسران و شرح حال نگاران بر حسب برخی
بررسیها و قرائن مستند عنوان «بلقیس» را
برایش ذکر کرده اند و در مورد اشتقاق ریشه
آن گفته اند از «بلقمه» گرفته شده که واژه ای
فارسی بوده و بعد معرب گردیده است و این
ادعا با قرینه دیگر که خاطرنشان می نماید
وی و قومش محبوس بوده اند قابل تأمل
می باشد و این احتمال را در اذهان پدید
می آورد که او یک بانوی حاکم ایرانی بوده
است. عده ای گفته اند وی دختر «ذی شرح
بن ذی جدن» بوده و برخی دیگر او را فرزند
هُدهادین شرحبیل دانسته و مدت
حکومتش را بر سرزمین سبأ یکصد و بیست
سال درج کرده اند.(۱)
قرآن این بانو را به عنوان فردی خردمند
معرفی می کند که تحت تأثیر احساسات و
گرایشهای عاطفی خود و اطرافیان قرار
نمی گیرد و از عهده حکمرانی یک سرزمین
نسبتا وسیع در ناحیه ای خشک، کم آب و
مواجه با دشواریهای فراوان برمی آید. او بر
اثر آشنایی با فرستاده ای الهی (سلیمان) به
آیین توحید روی آورد و تسلیم حق گردید و
با رشد عقلی و تکامل فکری مسیر ایمان و
تقوا را طی کرد.
کلام حق ضمن آنکه ماجرای حکمرانی
خردمندانه وی را با تمامی ابعاد، زوایا و
جزئیات آن بیان می کند شیوه حکومتش را
به دلیل آنکه با تدبیر، فراست و منطق توأم
است تأیید می نماید و به آن رنگ الهی و
صبغه ای ابدی می بخشد و از انسانها
می خواهد از سلوک و روش عاقلانه و
منصفانه وی درس عبرت و حکمت
بیاموزند.
* گزارش شگفت
نقل کرده اند که مرغان بر فراز تخت
سلیمان پیامبر به گونه ای در هوا قرار
می گرفتند تا از تابش مستقیم نور خورشید
بر آن حضرت جلوگیری نمایند و این کار را
به نوبت انجام می دادند. در یکی از روزها
روزنه ای از نور خورشید بر تخت آن نبی
الهی تابیدن گرفت. سلیمان نظری به
پرندگان افکند و در میان آنان هدهد را
مشاهده نکرد، زیرا این حیوان در آن وقت
نتوانسته بود همچون دیگر حیوانات وظیفه
خود را انجام دهد، غیبت آن مرغ، سلیمان را
ناراحت کرد و از این جهت گفت: چه شده
است که او را نمی یابم و از غائبین می باشد،
به خاطر این غیبت به عذابی سخت دچارش
نمود و یا سرش را بریده و یا اینکه باید برای
عدم حضور خود دلیلی قانع کننده و آشکار
بیاورد.(۲)
پاره ای متون تفسیری اشاره کرده اند که
عامل جستجوی سلیمان آن بود که وی به
هدهد نیازمند شد تا این پرنده او را در
سفری که در پیش دارد برای یافتن آب
راهنمایش باشد، و امام صادق(ع)
فرموده اند: هدهد آب را در اعماق زمین
مشاهده می کند. البته در ضمن اینکه آن
پرنده سخت پیامبر خدا را خشمگین
ساخته اما این ناراحتی او موجب انحراف از
مسیر حق نمی شود، زیرا احتمال داشت
هدهد برای تأخیری که داشت و عقب
افتادن از کاروان عذری موجه داشته باشد. از
این جهت سلیمان فرمود: مگر اینکه دلیلی
واضح بیاورد، در حقیقت او بدون آنکه در
غیاب هدهد به داوری بنشیند تهدید لازم را
در صورت ثبوت تخلف اعلام کرد.
غیبت هدهد چندان به درازا نکشید و او
بازگشت و رو به سلیمان نمود و گفت من بر
چیزی آگاهی یافتم که تو از آن اطلاعی
نداری، از سرزمین سبأ یک خبر مسلّم و
جالب برایت آورده ام، گویا این حیوان از روی
فراست غریزی آثار نگرانی و ناراحتی را در
سیمای سلیمان مشاهده کرد؛ از این جهت
برای برطرف کردن عصبانیت او، نخست
خلاصه اخبار و اهم مطالب را مطرح کرد که
حتی سلیمان با آن درجات علم و درایت بر
آن واقف نمی باشد. چون از غیظ آن پیامبر
کاسته شد و امواج خشم او فرو نشست، به
شرح ماجرا پرداخت. هدهد آنقدر بر عدالت،
امنیت و آزادی در پرتو حکومت سلیمان
امیدوار بود که به دور از هراس و تشویش و
با صراحت از آگاهی خود بر آنچه که آن
فرمانروای بزرگ بی اطلاع است سخن گفت
و جالب اینکه زبان به چاپلوسی و تملق باز
نکرد و با پرهیز از تعریف و تمجید افراطی
که برای حاکمان، غرورآفرین است، نکاتی را
باز گفت و افزود:
من به سرزمین سبأ رفته بودم، زنی را در
آنجا یافتم که بر آنان حکومت می کرد و همه
چیز در اختیارش بود و مخصوصا تخت
بسیار بزرگی داشت.(۳)
با این وصف هدهد مشخصات یک
سرزمین و طرز حکومت یک زن حاکم را
برای سلیمان تشریح کرد. سلیمان با
استماع این مطالب به فکر فرو رفت ولی
هدهد رشته افکارش را قطع کرد و اضافه
نمود: مسأله ای شگفت و فرساینده ای که
من در آنجا دیدم این بود که مشاهده کردم
آن زن و اقوامش تحت سیطره وی در برابر
خورشید سجده می کنند، گویا شیطان بر
آنان استیلا یافته و چنین اعمال ناشایست و
ناروایی را در نظرشان خوب زینت داده و
تصور می کنند عبادتشان درست است و
مورد قبول پروردگار می باشد، آنان با چنین
وضعی از پیمودن راه حق باز داشته شده اند
و در باتلاق بت پرستی، فرو رفته اند که فکر
نکنم به این سادگی از راه ناصوابی که
پیموده اند بازگردند و هدایت نخواهند
شد.(۴)
بدین ترتیب هدهد وضع فرهنگی و
مذهبی آن دیار و مردمش را تشریح کرد و بر
این وضع تأسف خورد و چنین پرستشی را
امری پست و به دور از شؤونات انسانهای
بابصیرت پنداشت. هدهد افزود: چرا آنان
برای خداوندی سجده نمی کنند که آنچه در
آسمانها و زمین نهان است خارج می کند و
آنچه را پنهان می نمایند و آشکار می سازید
می داند. و سرانجام گزارش واقعی و راستین
و به دور از اغراق خود را چنین به پایان
می رساند: همان خداوندی که معبودی جز
او نمی باشد و پروردگار و صاحب عرشی
عظیم است.(۵) گویا هدهد به پستی افراد
این سرزمین پی برده و انحراف عقیده آن زن
و قومش را درک کرده است زیرا به شدت
روش ناپسند آنان را تقبیح می کند و
رفتارشان را به شیطان نسبت می دهد و
چنین وضع نامطلوبی را دور از حقیقت
می داند، در واقع طبق این مضامین که قرآن
از زبان هدهد به شرح آنها پرداخته است،
بلقیس در جایگاهی چون فراعنه از نظر جاه
و جلال قرار دارد و از نظر انگیزه های
دنیاطلبی و خداستیزی از فرعون چیزی کم
ندارد اما برخوردش با حق همچون
بت پرستان و مشرکان نبود و به راه حق
تمایل داشت.
* نامه نورانی
سلیمان، داوری در باره اظهارات هدهد را
به آینده محول کرد و گفته هایش را بدون
تحقیق تصدیق ننمود زیرا او برای
اظهاراتش شاهدی نیاورد. لذا مقرر گردید
این موضوع بررسی شود. آنگاه نامه ای به
ملکه سبأ نوشت و طی آن او و قومش را به
دین خدا و پرستش پروردگار یکتا فراخواند
و خاطرنشان ساخت اگر بخواهند این روند
(خورشید پرستی) را ادامه دهند آماده
کیفری سخت باشند. سلیمان اندیشید اگر
در نامه به نام خداوند متعال آغاز کند
احتمال دارد آن قوم آفتاب پرست از روی
عناد به اسم مبارک پروردگار جهانیان اهانت
کنند، از این جهت بر خلاف معمول، نخست
نام خویش را آورد و سپس از خداوند بزرگ
یاد کرد تا اگر احیانا بی حرمتی هم از جانب
آنان صورت گرفت به اسم او شود.
در هر حال نامه را مهر کرد و تحویل
هدهد داد تا به منقار گرفته، راهی سرزمین
سبأ شود. آن پرنده عرض ادب کرد و بالها را
بر هم زد و در حالی که نامه مزبور را به نوک
خود گرفته بود به سوی آن ناحیه رهسپار
گشت تا پیام پیامبر خدا را به بلقیس
برساند و چون به قلمرو یاد شده رسید
یکسره به سوی محل اقامت ملکه رفت تا
نامه را به دست او برساند. همین که وارد
کاخش شد به طرف تالار مخصوص آن زن
رفت زیرا در مسافرت قبلی مقرّش را خوب
یاد گرفته بود، به خوبی می دانست که ملکه
بر تختی عظیم که از عاج فیل ساخته شده و
آراسته به انواع جواهرات و اشیاء قیمتی
است قرار دارد، از روزنه ای خود را به تالار
رسانید، مشاهده کرد بلقیس بر روی تخت
خویش آرمیده است، بالی زد و در گوشه ای
از تخت او فرود آمد، از دیدن جزئیات آن
مکان دچار تحیر شد زیرا دید طول هر جانب
تخت حکومتی آن زن حدود چهل ذراع بود
که قسمتهای اصلی آن را از عاج فیل ساخته
بودند اما پیوندهای آن را طلای ناب تشکیل
می داد و از هر پایه تا پایه دیگر را هفتاد
کنگره قرار داده که بر روی هر کدامشان
پرنده ای از نقره خالص تعبیه کرده بودند و
مشخص بود که در درون این پرندگان مشک
و عنبر ریخته اند. ابتدا هدهد کوشید کمی
تحمل کند تا بلقیس از خواب خوش بیدار
شود آنگاه نامه را به وی دهد، به همین دلیل
در اطراف تختش گردش کرد و با جزئیات آن
بیش از پیش آشنا گردید اما فکر کرد شاید
به تازگی خوابیده و احتمالاً قصد ندارد به
این زودی از خواب برخیزد در نتیجه در
رساندن پیام تأخیری صورت گیرد و او
مقصر شناخته شود لذا تصمیم گرفت به
هر نحوی که شده ملکه را بیدار کند و نامه را
به وی تحویل دهد.
به سرعت، از نزدیک چهره اش پرواز کرد
تا شاید با صدای بهم خوردن بالهایش آن زن
بیدار گردد اما گویا با چندین بار تکرار از این
حرکت نتیجه ای نگرفت، پس آهسته جلو
رفت و نامه را روی سینه اش قرار داد. آنگاه با
منقارش به آرامی وی را بیدار کرد. گرچه
بلقیس از خواب پرید ولی به دلیل
خواب آلودگی چندان توجهی به آن پرنده
نکرد تا آنکه سرانجام از جای برخاست و
ناگهان نامه ای را بر روی سینه خود دید و به
دنبالش مشاهده کرد پرنده ای بر گوشه ای از
تختش نشسته است، چون به مهر نامه
نگریست نام سلیمان را بر آن دید، دانست
که وی حاکمی است که مُلکش بر وی
برتری دارد زیرا حتی حیوانات را مسخّر
خود نموده و پرنده ای را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 