پاورپوینت کامل «قسمت دوّم»صدای زن «پژوهشی فقهی در باره صدای زن و احکام آن» ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «قسمت دوّم»صدای زن «پژوهشی فقهی در باره صدای زن و احکام آن» ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «قسمت دوّم»صدای زن «پژوهشی فقهی در باره صدای زن و احکام آن» ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «قسمت دوّم»صدای زن «پژوهشی فقهی در باره صدای زن و احکام آن» ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۴

در بخش اوّل این بحث، در باره «حکم
صدای عادی و معمولی زن» سخن گفتیم و
دلایلی را که می توانست بر جواز یا حرمت
مورد استناد قرار گیرد، نقل کردیم و مورد
نقد و بررسی قرار دادیم. اینک در ادامه
بحث به بررسی حکم گوش دادن به صدای
محرک زن نامحرم یا اینکه زن صدای
محرک خود را به گوش مرد نامحرم
برساند، می پردازیم و دلایل حرمت یا جواز
آن را مورد توجه قرار می دهیم.

* * *

صدای محرک و مهیّج زن

آنچه شایسته دقت و تأمل است، حکم
«اِسماع» (شنواندن) و «استماع» (گوش
دادن) صدایی است که سبب تحریک مرد
نامحرم و لذت بردن و یا ترس از مبتلا شدن
به گناه و پیامدهای دیگر آن باشد.

آیا زن می تواند به گونه ای سخن بگوید
و صدایش را بلند کند که مرد نامحرم لذت
ببرد یا تحریک شود و دچار گناه شود؟ آیا
مرد نامحرم می تواند در صورتی که از
صدای زنی تحریک می شود و لذت می برد و
او را به گناهان دیگر سوق می دهد، به صدای
او گوش دهد؟

به نظر می رسد که «گوش دادن به
صدای محرک و لذت بخش زن نامحرم» را
باید از مسأله «سخن گفتن مهیّج و
لذت بخش زن» جدا کرد و حکم سماع و
اسماع را از یکدیگر تفکیک نمود و مورد
بحث قرار داد، چنان که نویسنده
«جواهر الکلام» حکم مسأله اوّل را قطعی
شمرده، ولی در مسأله دوم حکم به احتیاط
داده است. در ابتدای بحث می گوید:

«قطعا جایز نیست نابینا ـ چه رسد به
بینا ـ به صدای زن نامحرم به قصد لذت
بردن یا در صورت خوف از دچار شدن به
حرام یا فتنه، گوش سپارد.»

سپس در خاتمه بحث می گوید:

«شایسته است زن متدین از رساندن
صدای خود به گوش شنونده که وی را
تحریک می کند، و نیز کرشمه نازک کردن(۱)
صدای خود بپرهیزد.»(۲)

اما بسیاری از فقها این دو بحث را
تفکیک نکرده اند و گویا حکم یکی را ملازم
دیگری دانسته اند، مثلاً محقق نراقی
«حرمت استماع صدای زن» را ملازم با
«حرمت اسماع زن صدایش به گوش
نامحرم» دانسته است، چون اسماع اعانه بر
اثم و گناه است.(۳)

در کتب فقهی و فتوایی معاصر، این دو
بحث تفکیک شده است. مرحوم
سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، نویسنده
«العروه الوثقی» می نویسد:

«شنیدن (گوش دادن به) صدای زن
نامحرم، اگر توأم با لذت بردن و خوف دچار
شدن به گناه نباشد، مانعی ندارد و فرق
نمی کند شنونده بینا باشد، یا نابینا، گرچه
احتیاط مستحب است تا ضرورت پیش
نیامده، به صدای زن نامحرم گوش ندهد، و
بر زن حرام است صدایی را که به خاطر
زیبایی و نازک کردن، شنونده را تحریک
می کند، به گوش او برساند. خداوند تعالی
می فرماید: در سخن گفتن خضوع
[کرشمه] نکنید تا هر که بیماردل است، در
شما طمع کند.»(۴)

اینک نوبت بررسی دلایل این دو مسأله
است.

الف) گوش دادن به صدای محرک زن

وظیفه مرد نامحرم در این فرض از نظر
همگان روشن است. فقها گوش دادن به
چنین صدایی را حرام شمرده اند، هر چند
شنیدن و غیر اختیاری چنین صدایی و لذت
بردن و تحریک شدن حرام شمرده نشده
است؛ در عین حال بررسی زوایای بحث
مفید است.

صاحب کتاب جواهر الکلام، حرمت
گوش دادن به صدای مهیّج و محرک زن
نامحرم را قطعی دانسته که هیچ گونه
تردیدی در آن وجود ندارد؛ شیخ انصاری
نیز ادعای اجماع و اتفاق نظر علما را کرده
است.(۵)

برخی از محققان با پژوهش وسیعی که
داشته اند، نشان داده اند مسأله با فرضهای
مختلف آن، تا قبل از محقق حلی، در میان
فقها، مطرح نبوده و از زمان علامه حلی،
مسأله «گوش دادن به صدای عادی یا
محرک و مهیّج زن نامحرم» مورد بحث قرار
گرفته است؛ به علاوه کلمات فقها در این
زمینه یکسان نیست. برخی صدای زن را در
صورت «خوف فتنه» (ترس گناه) حرام
دانسته اند؛ برخی در صورت «تلذّذ» (لذت
بردن)؛ برخی در فرض «خوف اعجاب» (ترس
از اینکه از صدا خوشش آید)؛ برخی به
صورت تردید با «تلذّذ یا خوف فتنه» (لذت و
ترس گناه) یا «با تلذذ یا ریبه» (لذت یا قصد
گناه) بعضی فقها نیز لذت بردن از صدا را
مطابق طبیعت بشر دانسته و آن را بلامانع
دانسته اند، ولی اگر صدا تحریک کننده شهوت باشد و شنونده را به فساد بکشد،
حرام است. بنابراین با توجه به توضیحات
یادشده، اتفاق نظر و اجماعی در مسأله
نیست.(۶)

به نظر می رسد از مجموعه سخنان
فقهای پس از عصر علامه و محقق یک
نکته استفاده می شود ـ هر چند با تعابیر
گوناگونی مطلب را مطرح کرده اند ـ و آن
اینکه «گوش دادن به صدای زن نامحرم که
معمولی و عادی نباشد و پیامدهایی چون
خوف فتنه یا لذت بردن یا خوش داشتن به
دنبال داشته باشد»، ممنوع است. همین که
فقها بین صدای عادی زن با صدایی که
پیامدی به دنبال دارد، تفاوت نهاده اند،
نشان می دهد نوعی اتفاق نظر در بین فقها
بر «ممنوعیت اجمالی استماع صدای غیر
عادی زن» وجود دارد.

دلایل حرمت گوش سپاری به

صدای محرک

دلایل «حرمت استماع صدای محرک
زن نامحرم» ـ علاوه بر اجماع که مورد اشاره
قرار گرفت ـ عبارتند از:

۱ـ سلام کردن به زنان جوان ممنوع

است.

امام صادق(ع) فرمود:

«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان
نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر
زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان
جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم
از صدای او خوشم آید که در این صورت
گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی
باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»(۷)

شیخ صدوق پس از نقل روایت فوق، دو
احتمال در صدد توجیه برآمده است؛

توجیه اوّل: حضرت در صدد تعلیم
دیگران است، چرا که خوش داشتن صدای
زن جوان، با مقام و عصمت حضرت
ناسازگار است.

توجیه دوم: مقصود حضرت این است
که می ترسم کسی گمان کند از شنیدن
صدای زن جوان خوشم می آید و با چنین
گمانی کافر شود.(۸)

در پاسخ شیخ صدوق گفته اند که
عصمت با خوش داشتن صدای زن نامحرم،
منافاتی ندارد، چرا که بشر بودن امامان
اقتضا دارد از مشاهده مناظر زیبا یا شنیدن
صداهای خوش لذت ببرند؛ از این رو روایت را
بی نیاز از توجیه دانسته اند. به علاوه
حضرت می فرماید:

«اگر به زنان جوان سلام کنم، ممکن است
خوشم آمده، لذت ببرم و چون این لذت
ممنوع است، من آن را ترک می کنم.»

توجیهات مرحوم صدوق مبتنی بر آن
است که «من الاثم» (خوف گناه) جزء روایت
باشد، ولی چون در بعضی نقلها این واژه
وجود ندارد، محقق نراقی بر استدلال به
روایت خرده گرفته که معلوم نیست گوش

دادن به صدای زن جوان پس از سلام کردن،
گناه باشد تا حرمت ثابت شود، بلکه ممکن
است مکروه باشد، چون حضرت دوست
نداشت به زنان جوان سلام کند و می فرمود:
می ترسم از صدای او خوشم بیاید و چیزی
بیش از اجر و پاداشی که انتظار دارم، متوجه
من شود. حتی اگر «من الاثم» در روایت
باشد، دلالت نمی کند صرف گوش دادن به
صدای مهیج زن حرام باشد، بلکه اگر محرک
شهوت باشد و انسان را به فساد بکشاند،
حرام است.(۹)

۲ـ خضوع (ناز و کرشمه) در گفتار

ممنوع است

دلیل دیگری که بدان بر حرمت گوش
دادن به صدای تحریک کننده استدلال شده،
این آیه است: «یا نساء النبی لستنّ کاحدٍ من
النساء ان اتقیتنّ فلا تخضعن بالقول فیطمع
الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفا؛(۱۰)

ای زنان پیامبر! شما مانند زنان دیگر
نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس خضوع در
گفتار نکنید، تا بیماردلان در شما طمع کنند،
و سخن نیکو بگویید.»

این آیه وظیفه زن را مشخص می کند و
وظیفه مرد بالملازمه از آن استفاده می شود،
اگر بتوان چنین استفاده ای را بُرد. آیا زن
مجاز است صدای مهیّج خود را به گوش
مرد نامحرم برساند، در حالی که او لذت
می برد یا در معرض گناه قرار می گیرد؟ در
صورتی که زن بداند صدای او چنین
پیامدهایی دارد، با موردی که چنین اطلاعی
ندارد و پیامد به طور اتفاقی رخ دهد، تفاوت
هست؟

در باره این آیه پیگیری چند بحث لازم
است تا دلالت آن بر مطلب روشن شود:

اوّل: آیا احکام آیه اختصاص به
همسران پیامبر دارد یا عام است و شامل
همه زنان می شود؟

دوم: مراد از خضوع در گفتار چیست؟

سوم: مقصود از طمع ورزی بیماردلان
چیست؟

اختصاص آیه به زنان

پیامبر(ص) و عدم آن

استدلال به آیه مبتنی بر آن است که آیه
عام بوده و اختصاص به همسران پیامبر
نداشته باشد. گرچه خطاب به همسران
پیغمبر است.

برخی از فقها احکام موجود در آیه را به
قرینه آغاز آن (یا نساء النبی)، مخصوص
همسران پیامبر دانسته اند(۱۱)، به طوری که
نمی توان وظیفه زنان دیگر را از آن به دست
آورد. شواهد این دیدگاه، احکامی چون لزوم
ماندن در خانه، که در آیه بعد آمده (و قرن
فی بیوتکنّ) است، می باشد که شامل زنان
دیگر نمی شود.

کسانی که احکام موجود در آیه را
مخصوص همسران پیامبر نمی دانند، منشأ
تفسیر فوق را اشتباه در یافتن جزای شرط
دانسته و گفته اند: «ان اتقیتنّ» شرط برای
جملات بعدی است. «ان اتقیتن فلا تخضعن
بالقول …» یعنی اگر شما تقواپیشه باشید،
خضوع در گفتار نکنید …، آنگاه حرمت
خضوع در گفتار و احکام بعدی اختصاص به
همسران پیامبر خواهد داشت. در حالی که
«ان اتقیتن» شرط برای جمله قبلی است.
«یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان
اتقیتن» یعنی شما مانند زنان دیگر نیستید
و از فضل و مرتبت زیادی برخوردارید، اگر
تقوا داشته باشید. بنابراین احکام موجود
در آیه که پس از این جمله آمده، اختصاص
به همسران پیامبر نخواهد داشت.

احکام موجود در آیه پس از اتمام شرط
و جزا، تکالیفی است که در مورد همسران
پیامبر مورد تأکید قرار گرفته است. قدر و
منزلت و پاداش بیشتر برای آنان، به خاطر
اهمیت دادن به تکالیف موجود در آیه است،
چنانکه ترک این وظایف مجازات سختی را
برای آنان به دنبال دارد. آیات قبلی شاهد
این برداشت است.

برخی از فقهای معاصر معتقدند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.