پاورپوینت کامل نظام یا انقلاب اسلامیکدام یک به زنان وفادارتر بوده اند؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظام یا انقلاب اسلامیکدام یک به زنان وفادارتر بوده اند؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظام یا انقلاب اسلامیکدام یک به زنان وفادارتر بوده اند؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظام یا انقلاب اسلامیکدام یک به زنان وفادارتر بوده اند؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۴
«قسمت دوم»
با شرکت:خانم طیبه میرزا اسکندری
خانم محبوبه عباسقلی زاده
خانم حسنیه السادات حسینی
اشاره دوباره:
در مقدمه بخش نخست میزگرد که در استقبال از ۱۲ فروردین ارائه شد به تفصیل از انگیزه و چگونگی پرداختن به موضوع کارآمدی نظام
اسلامی در خصوص مسایل زنان سخن گفتیم و خوانندگان گرامی را با شرکت کنندگان محترم در این میزگرد آشنا ساختیم. و از آن جمله
اشاره کردیم که مجله طبعا نمی تواند با برخی نقطه نظرهای مطرح شده در این میزگرد موافق باشد اما تنها در تضارب آراء و تأکید بر نقاط
مشترک است که می توان به وفاق و همدلی بیشتر در عمل و نزدیک ساختن دیدگاه و آگاه شدن از نقاط ضعف و کاستیها دست یافت. آنچه در
سرمقاله شماره قبل مجله نیز آمد در تکمیل و توضیح برخی مسایل مطرح شده بود که در حدّ اشاره، مناسب می نمود توضیح داده شود.
امیدواریم در فرصتهای بعدی بتوانیم موضوعاتی از این دست را با بهره جستن از کارشناسان دیگر و با انسجام بیشتر تقدیم علاقه مندان
کنیم. مجددا از شرکت صاحب نظران محترم خانمها اسکندری، عباسقلی زاده و حسینی که در این میزگرد ما را همراهی کردند سپاسگزاری
می کنیم.
* خانم ابتهاج:
این مطالب در دهه اول
انقلاب صدق می کند، به دهه دوم که
می رسیم چه تغییراتی رخ می دهد، بهتر
است به لحاظ زمانی جلو برویم تا از تکرار
بپرهیزیم.
* خانم میرزااسکندری:
دهه بعد
اینگونه نبود. دهه بعد خانمها رفتند و در
جناحها حل شدند به جای اینکه بگویند یک
مسایل مشترکی وجود دارد،…
* خانم عباسقلی زاده:
بله،
حزب گرایی و… همین سایه ای که تا حالا
ادامه دارد.
* خانم حسینی:
حالا هم نیامده اند
یک سازمان خاص زنان درست کنند، بلکه در
تشکیلات یا حزبهایی که مسایل صنفی
زنان مطرح نیست، حل شدند.
* خانم میرزااسکندری:
آیا نشستند
به خاطر مسایل صنفی به یک نتیجه ای
برسند، یا اینکه هنوز دعوای سیاسی این
خانم و آن خانم مهمتر از مسایل صنفی
آنهاست؟
* خانم عباسقلی زاده:
سیاست زدگی
آفتهایی دارد، یکی اینکه مطالبات زنان
همیشه در پرانتز دیده می شود.
* خانم میرزااسکندری:
آن زنان
نخبه ای که باید صدای زنان معمولی
می شدند، دستشان به جایی می رسید، در
مجلس بودند، در پستهای تعیین کننده
بودند، اینها مسایل صنفی زنان و مطالبات
آنان را به فراموشی سپردند.
* خانم ابتهاج:
یا حداقل موضوع را در
درجه دوم قرار دادند…
* خانم عباسقلی زاده:
یک اصل دیگر
هم برای زنان مطرح بود. منافع ملی همیشه
به منافع صنفی ارجحیت داشت. در همین
جریان پکن + ۵ یک گروه می روند داخل
کنفرانس، یک گروه به خاطر اینکه انگشت
نگاری نکنند، نمی روند این را چگونه تحلیل
می کنید؟
* خانم میرزااسکندری:
خانم
عباسقلی زاده، جریان فمینیسم در غرب
یعنی جریان مطالبات صنفی را بلند داد
زدن، تا حد افراط. این جریان زمانی مطرح
شد که جامعه غربی دقیقا شکل جامعه
مدنی را گرفته بود و نظام حکومتی، نظام
اقتصادی و نظام فرهنگی تعریف شده بود.
این زنها اصلاً نمی خواستند آن نظام را برهم
بریزند. بلکه با حفظ نظام کلی که در جوامع
غربی حاکم بود و با حفظ چارچوبهای آن
مطالبات صنفی را بسیار بلند و قوی، در
تئوری و عمل فریاد کردند. می خواهم بگویم، می توانستیم مردمی باشیم پایبند
منافع ملی، حتی یکجا همه با هم از امریکا
باز می گشتیم. آنجا هم می شد کار صنفی
حساسی کرد. چنانچه در داخل می گفتیم
ما صنف زنان آنجا که لازم باشد از شما
مردان هم در موضوع منافع ملی
محکم تریم. پس بیایید به مسایل ما توجه
لازم را داشته باشید و شرایط درست را
فراهم کنیم.
* خانم ابتهاج:
خانم میرزااسکندری،
براساس تحلیل شما علت برخی عدم
موفقیتهای زنان این است که مطالبات خود
را به طور جمعی با صدای بلند نخواسته اند.
تا چه حد ترس و پرهیز از اتهاماتی که به
چنین حرکتی به عنوان یک حرکت
فمینیستی زده می شد نخبگان را از انجام آن
بازداشت.
* خانم میرزااسکندری:
اگر این گروه
به خودآگاهی جمعی می رسیدند و
جامعه شان را می شناختند، از حرکتشان
دفاع می کردند و انگها را کنار می گذاشتند.
برای اینکه معلوم است فمینیسم حرکتی
است در غرب و متناسب با شرایط جامعه
آنها. البته به طور قطع ما هم مشترکاتی با
آنها داریم. اصلاً بدین گونه نیست که بگویم
آنها یک چیزی می خواهند و ما چیز
دیگری. ما زن هستیم، آنها هم زن هستند.
آنها مطالبات داشتند، ماهم مطالبات داریم.
ولی آنها در چارچوب یک تفکر سیاسی،
اجتماعی و تاریخی دیگری هستند.
مشترکات داریم اما مبانی ممکن است
تفاوت داشته باشد.
ما خودمان را باید تعریف کنیم. وقتی
خوب خود را تعریف کردیم، انگ هم
نمی خوریم. اصلاً فمینیسم را هم تعریف
می کنیم. مگر فمینیسم حتما انگ است،
مگر حتما فحش است؛ فمینیسم یک
جریان است، فحش هم نیست. ما
فمینیست نیستیم چون واقعیت وجودیمان
این است نه اینکه چون یک فحش است،
باید خودمان را از آن جدا کنیم. ما نمی توانیم
فمینیست باشیم؛ به همان دلیل که با حلوا
حلوا گفتن، جامعه مدنی، جامعه مدنی
نشد، ما هم فمینیست نشدیم. فمینیسم
خود یک تعریف از خود دارد خوب است، بد
است، بالا است، پایین است، ما نیستیم. ما
بیاییم خودمان باشیم. ما از درون جریان و
حرکت تفکری خودمان می توانیم بجوشیم
و مطالبات صنفی خود را از خیلی از
فمینیستها بلندتر و قویتر مطرح کنیم. چون
فمینیستها در جاهایی حرفشان را پس
گرفتند، در بعضی حرکتهایشان به خاطر
افراطها و تفریطها مجبور به عقب نشینی
شدند.
ما به طور قطع می توانیم متعادل تر
حرکت کنیم. هیچ جا هم حرفمان را پس
نگیریم. هیچ جا هم عقب نشینی نکنیم تا
آخر هم در مقابل هر چه مردسالاری، هر
چه ظلم، هر چه اجحاف، هر چه نابرابری
است، بایستیم. اما به شرطی که به این
خودآگاهی جمعی رسیده باشیم و از خود،
مسایل و مشکلاتمان تعریفی ارائه نماییم.
آیا الان این تعریف را داریم. نه نداریم. باید
در عرصه خانواده، در عرصه سیاست، در
عرصه اجتماع، تعریفی از مشکلات و بعد
مطالبات و سپس راهکارها ارائه شود. بعد با
صدای بلند مطالبات گفته شود. چه کسی
می تواند جلوی آن بایستد. من فکر می کنم
امام این اعتقاد را داشت، رهبری هم این
اعتقاد را دارند که زنان می توانند در حرکتها
به خیلی جاها برسند. در سال ۱۳۶۳ و بعد
در سالهای حدود ۶۶ یا ۶۷ و در زمان
ریاست جمهوری ایشان مصاحبه ای از
طرف مجله زن روز داشتیم. گفتیم چرا
شرایط برای زنها نابرابر است. یک وزیر زن
هنوز در کابینه نیست (حالا آن موقع دهه
۶۰ بود، نمی دانستیم در سال ۷۹ هم هنوز
وزیر زن نداریم). در یکی از آن مصاحبه ها
ایشان اشاره کردند که شورای فرهنگی
اجتماعی زنان با حمایتها و پشتیبانیهای
لازم تشکیل شد و در این مدت که تشکیل
شده باید دید چه کارهایی صورت گرفته
است؟ یعنی ایشان مطالبه داشتند از زنان
برای زنان.(۱)
* خانم عباسقلی زاده:
نظر من این
نیست، بلکه موضوع سیستم است. ما دو
کار کردیم، یکی اینکه زنهای اسلامی آمدند
حرکت خود از هر گونه جنبش زنانه به
خاطر اینکه نام فمینیسم داشت جدا کرده و
بریدند؛ یعنی خود را از تجربیات زمانه خود
جدا کردند و از تجربیات گذشته هم چون
فکر می کردند طاغوتی است، بریدند. بعد
آمدند وارد یک سیستم ایدئولوژیک هم شدند و هر چیز را به مقدس و نامقدس
تقسیم کردند. گفتند اگر من الان از حقوق
خودم حرف بزنم در مقابل یک امر بزرگتری
می ایستم.
* خانم میرزااسکندری:
پس شما
دارید دلیل حرف مرا می آورید. می گویید
چرا زنان نتوانستند یکی شوند؟
* خانم عباسقلی زاده:
خیر، اینکه
زنان یکی نشدند به این دلیل نبود که
نمی توانستند، به این دلیل نبود که من و
شما نمی توانستیم کنار هم بایستیم. بلکه
به این دلیل بود که من را از شما بریدند. من
را از گذشته ام بریدند…
* خانم میرزااسکندری:
خانم
عباسقلی زاده، این طور که باز اراده مردان
تعیین کننده شد، چرا من و شما وصل
نشدیم؟
* خانم عباسقلی زاده:
فضای
فرهنگی که بعد از انقلاب ایجاد شد…
* خانم حسینی:
چه کسی این کار را
کرد؟
* خانم عباسقلی زاده:
عوامل
مختلفی بود. مهمترین علتش فضای
ایدئولوژیک بود، مقدس و نامقدس کردن
همه چیز بود. این بود که حرف آخر را
فقیه می زند.
* خانم میرزااسکندری:
فقیه که
می گفت بروید دنبال مطالباتتان. چرا هیچ
کس گوش نداد .
* خانم عباسقلی زاده:
الان ۲۲ سال
گذشته، بحث حضانت هنوز هست، سن
ازدواج دختر را ۱۵ سال کردند باز برایش
تبصره زدند. این تبصره را من زدم،
خانمهای نماینده مجلس زدند یا آقایان
زدند، فقها زدند و …
* خانم میرزااسکندری:
اگر یک جای
حسابی بود و اهل و حرف و استدلال و در
جای خودش ایستادگی می کردند، آقایان به
سادگی این کارها را نمی کردند.
* خانم عباسقلی زاده:
خانم امین
چند سال پیش مجتهد شدند؟ در همان
نظام گذشته. آیا بعد از انقلاب زن مجتهد
داشتیم؟ یا آقایان در مرکزی که برای
مجتهدسازی باز شد رفتند و گفتند اینجا
برای تربیت مبلّغ باز شده است. به این
خانمها معادل مدرک دانشگاهی ارائه
می کنند و مبلّغ می شوند. در صورتی که باید
زن مجتهده می داشتیم تا در مقابل آن فقیه
بگوید اگر شما مجتهدید و در مورد این
مسأله زنان چنین می گویید، من هم
مجتهده هستم و این حرف را می گویم.
* خانم میرزااسکندری:
شما
می گویید سیستم، یعنی مردها نگذاشتند.
من می گویم زنان اگر به یک خودآگاهی
جمعی رسیده بودند جلوی این حرکات
غلط می ایستادند.
* خانم عباسقلی زاده:
اوایل انقلاب
روز تولد حضرت زهرا که می شد، خانمها یا
آقایان در مورد خطبه فدکیه حضرت
صحبت می کردند، در رادیو و تلویزیون در
مورد آن بحث می کردند، اما ده سال بعد
فقط روی شوهرداری و خانه داری حضرت
تأکید می کردند!
* خانم حسینی:
شما می گویید باید
مجتهده درست می شد تا مسایل زنان
درست پیگیری شود. آمدند و گفتند به جای
مجتهده، مبلّغ تربیت می کنیم. چرا
خانمهایی که آنجا بودند به این حد اکتفا
کردند؟
* خانم عباسقلی زاده:
بحث نسلها را
در اینجا در نظر بگیرید. برداشت نسل
انقلاب از روحانیت متفاوت بود. البته دختر
روحانی مثل شما، مثل خانم طالقانی، مثل
خانم هاشمی ـ با همه اینها من صحبت کردم ـ خیلی منطقی و با واقع گرایی، فرد
روحانی و غیر روحانی را در ذهن خود
تحلیل کرده و با آن مواجه می شدند. اما بعد
از انقلاب، نسل ما احترام بسیار خاصی
برای روحانیت قائل شد که وقتی آمد گفت
تو فقط مبلّغ شو، قبول کرد.
* خانم حسینی:
واقعا اگر شما در این
موقعیت قرار گرفته بودید و با نیت مجتهده
شدن می رفتید و به شما می گفتند مبلّغ
شوید، کوتاه می آمدید؟
* خانم عباسقلی زاده:
بله.
* خانم میرزااسکندری:
البته من
دلایل خانم عباسقلی زاده را به کلی رد
نمی کنم. اما این دلایل را علت تامّه مسأله
نمی دانم. به نظر من غیر از بحث عدم
رسیدن به یک خودآگاهی جمعی، مشکلی
که در بسیاری موارد گریبانگیر ماست و
خیلی جاها مانع پیشرفت شده، یعنی سوء
مدیریت، در مسایل مربوط به زنها نیز
صادق است. اگرچه وقتی مردهای ما با این
سابقه فعالیت اجتماعی به صورت تاریخی
و نسلی هنوز مدیران چندان موفقی
نیستند، از زنان که دارای سابقه بسیار
کمتری هستند، انتظار کمتری می رود. به
هر حال زنان مدیر ما نتوانستند از پتانسیل
موجود جامعه زنان از نظر فکری، فرهنگی و
حقوقی بهره برداری کنند و این پتانسیلها را
به حرکتهای مشخص عملی منتج به
نتیجه برای مسایل زنان تبدیل نمایند.
بنابراین اینکه نتوانستند، به طور مشخص
دو علت دارد: «نبود تشکّل» و «نبود
مدیریت». اگر نه، بحث حقوق زنان و
خانواده در شورای فرهنگی، اجتماعی زنان سالهای زیادی است که مطرح است و به
عنوان مثال به طور مشخص گروههای
کاری خانمها در مسایل حقوقی تشکیل
می شوند، ولی دریغ از یک خط نتیجه
بیرونی.
نبود این دو عامل باعث شد زنان ما به
رغم پتانسیلها و فعالیتها نتوانند روی
همین بحث حقوق زنان در خانواده که اتفاقا
مورد توجه و تمرکز هم بوده به نتیجه
برسند.
* خانم ابتهاج:
خانم میرزااسکندری،
یعنی هیچ مشکلی معطوف به نظام نیست،
فقط زنان؟
* خانم اسکندری:
البته این مشکل از
نظام هم جدا نیست. بافت خانمهایی که
قرار است این مسایل را بررسی کنند به آن
آقا و آن آقا به آن جریان و آن جریان به یک
سری تفکرات مربوط است. این خانم به
اندازه خودش نمی گذارد کار پیش برود، آن
یکی که می خواهد کار پیش برود با این یکی
مشکل دارد و … همین است که می گویم
خودآگاهی جمعی. این خانمها فکر نکردند
که ما تا اینجا که رسیدیم یک مسأله
مشترک داریم. زنان در خانواده بدترین
جایگاه را دارند. برخی از آنها از حقوق اولیه
انسانی خود نیز محرومند، حق اجتماعی
اولیه هم ندارند؛ هیچ ندارند. خب حالا چه
کار کنیم. اگر به این «چه کار کنیم» به عنوان
یک پرسش جدی می رسیدند کمی ارتباطات
کم می شد و مسایل داخلی خود را حل
می کردند. در جریان مراسمی برای میلاد
حضرت زهرا(س) از چند تن از خانمها به
منظور سخنرانی در باره آن حضرت دعوت
کردیم. اما برخی خانمها حاضر نبودند کنار
دیگر خانمهایی که هر دو مسلمان و
حزب اللهی بودند بنشینند. خانم احمدی که
نماینده خانم خزئلی بود، وقتی خانم ابتکار
و خانم حبیبی در این جلسه مطالب جالبی
را در مورد حضرت زهرا بیان کردند، گفت: ما
چرا اینقدر بیهوده از یکدیگر دوریم.
قبل از آن برخی پیغام می دادند که ما
می آییم آنجا با هم دعوایمان می شود.
می گفتیم: موضوع جلسه حضرت زهرا
است، آخر چرا باید دعوایمان بشود. در
نهایت اینکه شما از یک جنبه مطالب را
عنوان می کنید و دیگری از جنبه دیگر. در
واقع همین هم بود. خانم ابتکار مطالب
بسیار زیبایی گفتند که اصلاً صحبتهای
خانم حبیبی را نقض نکرد و خانم حبیبی
مطالب درخور توجه دیگری را گفتند اما
برخی خانمهایی که احتمالاً خود را
متشرع تر هم می دانستند، فکر کردند اگر
بیایند گناه کرده اند. موضوع این است که
برخی از ما حتی بر سر مسایل مشترکمان
هم کنار هم ننشستیم.
* خانم حسینی:
البته خانم
میرزااسکندری این مسایل و اختلاف نظرها
فقط مختص زنان نیست. در محیطهای
دیگر دیده می شود که آقایان هم این
مشکلات را دارند.
* خانم میرزااسکندری:
بله، منتها
آقایان یاد گرفته اند که جاهایی با هم دعوا
داشته باشند و در یک جاهایی هم جمع
شوند.
* خانم حسینی:
این به خاطر این
است که سابقه و تجربه حضور مردان در
فعالیتهای اجتماعی بیشتر از زنان است. به
نظر من این مسایل هست، ولی در حد آفت
نیست. چون زنان به نسبت سالهای
حضورشان موفقیتهایی هم داشته اند. این،
تنها علت جمع نشدن نیست. بخشی از
حرفهای خانم عباسقلی زاده را من قبول
دارم. این نیست که زنان اصلاً نمی توانند با
هم جمع شوند. مگر من و شمای نوعی که
ممکن است با هم اختلافاتی داشته باشیم
این سالها از پا نشستیم. نه، کار کردیم. آیا
منشأ این اختلافات سیاسی که در جامعه
هست خانمها هستند. نه، آقایان هستند.
بنابراین بخشی از مشکل این است، نه همه
آن.
* خانم میرزااسکندری:
خانم
حسینی من گفتم جمع شدن مبتنی بر
آگاهی جمعی. یعنی زنان بدانند که از هر
قشر و گروهی یک سری مشکلات مشترک
دارند؛ نحله ها و مشربها هم سر جای
خودش.
* خانم ابتهاج:
دفتر امور زنان نهاد
ریاست جمهوری به ویژه در ماجرای شرکت در چهارمین کنفرانس جهانی زن یک نمونه
از نگاه مشترک و تلاش برای رسیدن به روح
جمعی بود. همه ایستادند و کار کردند،
نتیجه هم داد. در بعضی جاها این همدلی
ایجاد شد مثل قوه مجریه و کارآمدی هم
داشت.
* خانم میرزااسکندری:
بله، همین
موارد نشان می دهد که از پشتوانه های
کارآمدی، تشکل زنان با یکدیگر است.
* خانم ابتهاج:
تا این بخش از بحث به
روند انقلاب و آنچه که تقریبا در دهه
نخست رخ داد، پرداخته شد. به برخی
نگرشها و فرهنگهای غلط که کارآمدی نظام
در حوزه مسایل زنان را با دشواری روبه رو
نموده است. از آنجایی که به هر حال باید
ضمن مرور دهه دوم انقلاب به نتیجه گیری
هم نزدیک شویم. لطفا در ادامه بحث به
طور مشخص به دستاوردهای نظام و
چالشهای آن به ویژه در بخش حقوقی و
جایگاه زن در خانواده اشاره کنید.
* خانم عباسقلی زاده:
اگر برای
کارآمدی نظام در خصوص زنان، منحنی ای
رسم کنید بالاترین نقطه آن آموزش و
پایین ترین نقطه آن مسایل حقوقی بوده
است. اما چرا پایین ترین نقطه مسایل
حقوقی بوده؟ برای اینکه آنجایی که همه با
هم توافق داشتند و زمینه مساعد فرهنگی و
سنتی هم داشته، آموزش بوده. یعنی هیچ
کس نمی گوید زنان نباید درس بخوانند. حالا
حد درس خواندن دکتری باشد، خارج باشد،
داخل باشد و … اینها دیگر مسایل فرعی
قضیه است. البته این موضوع خود تبعاتی
داشت مثل تغییر سطح مطالبات، تشدید
مهاجرت جامعه روستایی، بحث دانشگاه
آزاد، موضوع تقاضای اشتغال امروز و دهها
مسأله توسعه ای دیگر. به هر حال آنچه
انکارناپذیر است این است که آموزش برای
زنان در سطح بالایی بوده و مذهب هم در
این پیشرفت نقش مهمی داشته است.
خانواده سنتی قبلاً دوست نداشت دخترش
به مدرسه یا دانشگاه برود اما بعد از انقلاب
اعتماد می کند و حتی دخترش را برای ادامه
تحصیل به شهر دیگری می فرستد. جالب
است، من کارگردان زن معروفی را
می شناسم که خانواده اش به رغم امروزی
بودن، تمایل نداشتند وی وارد کار سینما
شود اما بعد از انقلاب رضایت دادند. الان هم
کارگردان موفقی است. در صورتی که اگر
انقلاب نمی شد او نمی توانست این مسیر را
طی کند. به عبارت دیگر آموزش امری نبود
که توسعه برای ما ایجاد کرده باشد، بلکه
انقلاب آن را برای ما ایجاد کرد.
اما آن سو، اتفاق دیگری در حوزه حقوق
افتاد. همان سال اول انقلاب دادگاههای
خانواده بسته شد و ما با یک خلأ و شکاف
بزرگ قانونی در بحث حضانت و طلاق
مواجه شدیم. چون چیزی را برای
جایگزینی آن سازماندهی نکرده بودند و این
وضع، خلأ قابل توجهی را ایجاد کرد.
اخیرا با خانم دکتر ابتکار در مورد
سرمقاله مجله فرزانه صحبت می کردیم،
ایشان به ملاقاتی که با مقام رهبری داشتند
و تأکید ایشان بر لزوم رسیدگی به وضعیت
زن در خانواده و مشکلات و اولویتهای او در
این حوزه اشاره کرد. بنابراین، این موضوع
روشنی حتی در سطح رهبران ماست، ولی
چه اتفاقی افتاده و می افتد که در حوزه
حقوق اینقدر، بی توجهی می شود.
البته عوامل دیگری هم دخیل است. در
مورد اینکه نظام تا چه حد توانسته است
وضعیت زن در خانواده را ارتقاء دهد و کیان
خانواده را حفظ کند، بخش بزرگی از پاسخ
به بحث تغییر نسلها و قرار گرفتن در روند
جهانی شدن و مسایل دیگر بازمی گردد.
* خانم میرزااسکندری:
یعنی
اتفاقاتی در بیرون افتاده که تعریف خانواده
را عوض کرده است؟
* خانم عباسقلی زاده:
بله، تغییراتی
رخ داده که باید بررسی می شد. بستن
دادگاههای خانواده کار خوبی نبود و هیچ
گروه و تشکیلاتی از زنان آن موقع اعتراض
نکردند. دیروز در جلسه ای در مورد
اولویتهای زنان که مباحث حقوقی است
صحبت شد. موضوع دادگاه خانواده به
میان آمد. گفتم به خدا ما نفهمیدیم کی
بسته شد. اصلاً حواسمان نبود، ما مشغول
انقلاب بودیم، اولویت ما انقلاب بود، آن
روزها کسی به این فکر نبود که حالا طلاق
زن به دست زن باشد یا مرد. ما آرمان
شهرمان را پیدا کرده بودیم و قصد داشتیم
جامعه را بر اساس آرمانهای انقلاب به جلو
ببریم. در واقع سال ۵۸ سال خوبی برای این
کار نبود، زنها حواسشان نبود، شاید اگر
سال ۵۹ و ۶۰ اتفاق می افتاد …
* خانم میرزااسکندری:
خانم
عباسقلی زاده این به طور طبیعی پیش
می آمد. به هر حال هر نظام و حکومتی که بر
سر کار می آید متناسب با مسایل مورد نظر
خود، خیلی چیزها را تغییر می دهد. به
خصوص اگر در پی یک انقلاب باشد. اما
اینکه «ما حواسمان نبود» باز برمی گردد به
همان موضوعی که بر آن تأکید دارم.
قوانین خانواده در نظام جمهوری
اسلامی باید بر مبنای حقوقی فقه اسلام
منطبق می شد. چرا دادگاههای خانواده
بسته شد؟ چون می گفتیم ما که
نمی خواهیم مثلاً حقوق مدنی فرانسه را
اینجا پیاده کنیم. ما حقوق مدنی اسلام را
می خواهیم پیاده کنیم. ولی متأسفانه برای
آنچه که باید باشد طرح دقیق و روشنی
وجود نداشت. شاید اولین آثار پدید آمدن
مشکلات و بروز آنها وقتی بود که شورای
نگهبان در مورد حق طلاق مرد به امام نامه
نوشت و اظهار داشت که این حق برای ما در
شورای نگهبان ایجاد مشکل کرده است.
بعضی زنها با شرایط بسیار بدی مراجعه
می کنند و می گویند ما نمی توانیم به این
زندگی ادامه دهیم، ولی چون مردها طلاق
نمی دهند، دادگاه هیچ کاری نمی تواند برای
ما انجام دهد. حتی اگر این زن امنیت جانی
نداشته باشد، حتی اگر قاضی مطمئن باشد
این زن مشکل دارد. اگر خاطرتان باشد امام
اجازه صدور حکم طلاق را به دادگاه دادند(۲)
و بعد هم شرایط ضمن عقد را آوردند.
به هر حال وقتی مسایل و مشکلات،
خود را نشان داد شورای نگهبان مجبور شد
آن را منعکس کند و نظر کارسازی را بگیرد،
بنابراین ما زنها آنجا که باید، مسایل و
مشکلاتمان را خوب منعکس نکردیم. مگر
کار مجتهد و فقیه این نیست که موضوع را
به او بدهند و نظر بگیرند. آیا اصلاً موضوع
پیش مجتهد و فقیه رفت؟ یکی از خانمهای
مرکز مشارکت زنان می گفت مشکل یکی از
خانمهای مراجعه کننده را به آیه اللّه صانعی
منعکس کردیم، مشکل پیچیده ای بود.
ایشان گفتند فردا تماس بگیرید. وقتی
تماس گرفتیم گفتند من دیشب تا صبح از
فکر مشکل این خانم خوابم نبرد.
با خود گفتم ما تا به حال چند بار خواب
آقایان را به هم زدیم؟ آیا واقعا در حوزه های
علمیه طی این بیست سال در ارتباط با
مسایل زنان بیداری لازم بوده است. آیا خدا
و پیغمبر راضی اند که زن مسلمان تحت این
فشارها باشد؟ آیا این مجتهد راضی است به
زن مسلمان در داخل خانواده ظلم شود.
می خواهم بگویم یک مشکل ما مشکل
روشن نبودن مسایل فقهی متناسب با
مسایل جاری زمان و وضعیت فعلی زنان
است چون خانواده دستخوش تغییرات
بسیار اساسی شده است.
* خانم ابتهاج:
این موضوع آیا به
کارآمدی نظام باز می گردد یا به کارآمدی
حوزه های علمیه؟ باید مشخص شود که
دقیقا باید چه توقعاتی را از نظام داشته
باشیم.
* خانم میرزااسکندری:
به کارآمدی
حوزه های علمیه بازمی گردد، اگرچه در
جاهایی اینها به هم وصل می شوند، مثل
شورای نگهبان. به هر حال، به تناسب
تغییراتی که در جامعه ما رخ داد خانواده
نیز دستخوش تغییراتی شد. البته
برخی معتقدند «جایگاه زن که عوض
شد، مطالباتشان فرق کرد و زبانشان
هم دراز شد. بنابراین بنای خانواده
به هم خورد. مثلاً آمار طلاق زیاد شده
است.»
اگرچه همین برداشت و تلقی هم جای
تحلیل دارد. ببینید، طی سالها قوانین
خانواده منطبق با تغییرات جامعه عوض
نشد. خانواده به معنای اسلامی آن تعریف
نشد، تغییرات امروزی هم منظور نشد. در
این حال فقاهت ما به یک نوع سکوت
موحش در این مورد دچار شد، این از یک
طرف. از طرف دیگر، متأسفانه آقایان در
مسؤولیتهایی که بودند اعم از روحانیون و
غیر روحانیون، در موضوع تبیین نظام
خانواده و چاره اندیشی برای معضلات آن،
روندی کاملاً منفی و از موضع مردسالارانه
داشتند. به خاطر دارم در مجله زن روز، گاه با
ما برخوردهایی می شد که چرا این را یا آن را
می نویسید. به نظر می رسید این آقا در فکر
مشکلات خانوادگی خود است، نه مشکلات
جامعه.
در مصاحبه ای با یکی از شخصیتها در
دهه ۶۰ ایشان بسیار محکم از مشکلات
زنان در خانواده صحبت می کردند. گفتیم:
آقا این مطالبی که شما می فرمایید ما جرأت
نداریم بگوییم. چون به ما می گویند
فمینیست شده اید. ایشان گفتند: آنهایی که
می گویند فمینیست شده اید، خودشان
مردسالار هستند.
شما به این حرف دقت کنید. می خواهم
بگویم مشکلات خیلی عیان بود، ولی به جز
معدودی که عادل و منصف بودند، بقیه از
موضع مردسالارانه با مسایل برخورد کردند
و نگذاشتند راههای عملی حل معضلات را
بگوییم، تبیین کنیم و به جای مناسب برای
تبدیل به قانون و نهاد قانونی برسانیم. به
همین علت شرایط خانواده در جامعه ما
نسبت به چیزی که انتظار داشتیم متزلزل و
نامطلوب است. چون هیچ تعریف درستی
نشد. از سوی دیگر از تعریف نشدنها،
تغییرات ایجاد شده و اینکه زنان به دنبال
احراز جایگاه خود هستند، سوء استفاده
شد.
* خانم حسینی:
قبل از اینکه به
تفکیک و با مصادیق روشن، کارآمدی نظام
را مشخص کنم لازم می دانم در ادامه
صحبتهای خانم میرزااسکندری اضافه
نمایم که روشن ترین مطلب را در مورد
مسایل حقوقی زنان در خانواده خود رهبر
انقلاب می فرماید و کرارا از واژه ظلم
استفاده می کند. ایشان در سخنرانی خود
در ارومیه می فرمایند(۳) در خانه به زنان ظلم
می شود، بروید این مشکل را حل کنید.
بنابراین مشکل به وضعیت حقوقی زن
در اسلام باز نمی گردد. چه باید کرد؟ حتما
چیزی باید تغییر کند و اصلاح شود، حتما
راه حل دارد و نظام قادر به پاسخگویی
هست که رهبر اینچنین اشاره ای می کنند.
حتما ایشان چنین پتانسیلی را می بینند،
این یک نکته مثبت. نکته دیگر اینکه در
عرصه حقوقی یک اتفاق مثبت نیز برای
زنان افتاد و آن اینکه اطلاعات حقوقی اقشار
مختلف زنان افزایش یافت. به طوری که
برخی در آنجا که حقشان مشخص شد یا
خودشان به آن آشنایی داشتند، توانستند
به حقوق خود دست یابند. قبل از انقلاب
این آگاهی و آشنایی میان توده ها در حد اقل
بود یا اصلاً نبود. امروز اگرچه زنان دچار
مشکلاتی هستند، اما به آنچه حقشان است
بیشتر آگاه شده اند و آن را مطالبه می کنند و
این دستاورد انقلاب است.
* خانم ابتهاج:
در همین زمینه
افزایش آمار طلاق را چگونه ارزیابی
می کنید؟
* خانم حسینی:
به نظر من بالا رفتن
آمار طلاق نکته منفی برای نظام اسلامی
نیست، چرا از این دیدگاه نمی نگرید ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 