پاورپوینت کامل زنی برایتمام فصول ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زنی برایتمام فصول ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنی برایتمام فصول ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زنی برایتمام فصول ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۸

فیلم: روزی که زن شدم

فیلمنامه نویس: محسن مخملباف

کارگردان: مرضیه مشکینی

بازیگران: شبنم طلوعی، سیروس کهوری نژاد، محرم زینال زاده

بر پوسترهای تبلیغی این فیلم و سر در
سینماهای نمایش دهنده آن حک شده
است: «اگر برای تفنّن به سینما می روید
دیدن این فیلم را توصیه نمی کنیم.» تبلیغی
جالب که در عین ایجاد دافعه، جاذبه ای نیز
برای تماشاگر ایجاد می کند که حتما به
دیدن این فیلم برود؛ فیلمی که در مدتی
اندک توانست برنده یازده جایزه از ونیز
ایتالیا، تورنتو کانادا، شیکاگو آمریکا، پوسان
کره جنوبی، اسلو نروژ، تسالونیکی یونان و
نانت فرانسه شود.

مرضیه مشکینی در اولین کار خود که
در واقع پایان دوره آموزش سینمایی وی در
مدرسه مخملباف است، این فیلم اپیزودیک
را کارگردانی می کند. با توجه به اینکه
نویسنده متن کسی جز محسن مخملباف
نیست لذا تضاد موجود در تفکر شخصیتها
و فضای حاکم بر فیلم به نوعی برگرفته از
سینمای خاص وی است، چیزی که در
فیلمهای خود او، فرزندانش، سمیرا و میثم
و همسرش مرضیه مشکینی نمود پیدا
می کند؛ چرا که همگی شاگردان کلاس یک
استاد هستند و شیوه های بیانی آنان
برگرفته از همان شاخصه های سینمایی
استادشان یعنی مخملباف است. پس باید
در پس هر تصویر و دیالوگی به دنبال یک
معنا و نشانه بود و در میان فضاسازی
خونگرم جنوب کشور، در پی درک این
مفاهیم استعاری و سمبلیک پرسه زد. در
کنار زنانی که بیشتر تمثیلی هستند تا
واقعی، نفس کشید و همراه آنان
محرومیتهای زندگیشان را چشید.

به واقع در سه گانه مشکینی، زندگی زنان
ایران از دید یک زن بررسی می شود و هر
اپیزود نام یک زن را با خود حمل می کند که
شاید هر کدام از این عناوین خود نمادی از
دوران خاص رشد و کمال زنان باشد. تولد و
کودکی احاطه شده در سنتها با عنوان
«حوا» جوانی در بند قدرت مردان، با نام
«آهو» و پیری پری وار و پایان آرزوهای
دست نیافته با اسم «حورا».

اما به جرأت می توان گفت که فیلم
سابقه و انگیزه های ذهنی شخصیتها رامورد کنکاش قرار نداده است و همه چیز در
همان زمان فیزیکی و محدود فیلم اتفاق
افتاده است. البته شسته و رفته بودن فیلم
نتیجه همین خلاصه گویی است طوری که
نمی توان هیچ صحنه ای اضافی در فیلم
یافت.

حوا:

حوا چون گلی زیبا از دریچه پشه بندی
سپید می شکفد که استعاره ای بر درون و
نهاد پاک اوست. آن روز چون دیگر روزها
نیست و در واقع روز پایان کودکی حواست.
زیرا وی ۹ ساله خواهد شد و به گفته
مادربزرگ آن روز زن شده و دیگر نباید به
پشت بام برود و یا پایش را بیرون از خانه
بگذارد و با پسربچه ها بازی کند.

مادر برای تولد حوا چادری سیاه
می خرد که بیانگر دوره انتقال جسمی و
روحی حوای کوچک به مرز زنانگی است.
حوا راه گریزی ندارد و مجبور است به
کسوت بزرگسالان در بیاید ولی از دگر سو
«حسن» پسرکی که همبازی همیشگی
اوست به عادت هر روزه به سراغ او می آید
ولی مادربزرگ وی را می راند چرا که پسرک
فقط اجازه دارد با پسربچه ها بازی کند.

از آنجایی که حوا ۹ سال پیش در ظهر
چنان روزی متولد شده است، با اصرار او به
وی اجازه می دهند تا ظهر با حسن بازی
کند. مادربزرگ عاقبت با توصیه مادر حوا که
تلطیف کننده تفکر دختر و مادرشوهرش
است، اجازه می دهد که حوا پایش را از خانه
بیرون بگذارد، البته به شرطی که تا ساعت
۱۲ به خانه بازگردد و چادرش را سر کند چرا
که اگر چنین کاری را انجام ندهد به جهنم
خواهد رفت. پیرزن یک روسری مشکی بر
سر حوا می اندازد و او را روانه می کند.

دخترک که هنوز در دنیای شاد کودکی
خود غوطه ور است و آمادگی چنین بلوغ
زودرسی را پیدا نکرده است، به کوچه
می رود تا حسن را بیابد. البته با چوبی که
مادربزرگ به وی داده است تا در شناسایی
زمان دچار اشتباه نشود. پیرزن که نمادی از
سنتهای کهن گذشته است آن گونه که باید
ساعت را قبول ندارد و به حوا آموخته است
که چطور از سایه چوب در مقابل آفتاب به
زمان پی ببرد. در واقع ساعت آفتابی او
می تواند به نوعی دهن کجی بر زندگی مدرن
امروزه باشد.

حوا از خانه پر می کشد تا پایان کودکی
شیرین خویش را در ساحل مزمزه کند اما
غافل از آنکه همبازی همیشگی وی توسط
مادرش در خانه زندانی شده است تا تکالیف
درسی اش را انجام دهد. دخترک به کنار دریا
می رود و منتظر می ماند تا حسن درسش
تمام شود. او از هر فرصتی استفاده می کند
و با چوبش نظاره گر گذشت زمان و به هدر
رفتن آخرین دقایق آزادیش می شود. در
همین حین بچه هایی که در کنار دریا بازی
می کنند از وی می خواهند تا روسری اش را
به آنها بدهد تا برای کلکی که ساخته اند
بادبان درست کنند. کلک تمام شده و با
روسری حوا بر آبها غوطه ور می شود و از آن
سو حوا در انتظار حسن پشت میله های
فلزی پنجره خانه آنها ایستاده است تا
اینکه او پیدایش شود و حوا با آب نبات و تمر
هندی که خریده است لحظه ای کام حسن
را شیرین و لحظه ای دیگر ترش کند.
معصومیت و آزادی دوران کودکی اندک
اندک چون آب شدن آب نبات تمام می شود و
مادر با چادر سیاهی که دوخته است
پیدایش می شود. حوا پوشیده در چادر دور
می شود و حسن با اندوه رفتن وی را تماشا
می کند.

دختر کی که در پی گریز از قید و
بندهاست بدون اینکه مسأله حجاب به
زبانی کودکانه برایش شکافته شود و
تجربیاتی در این زمینه برای او فراهم گردد،
ناگهان و به یکباره خود را در مرز زن شدن و
دوری از تعلّقاتی می داند که ۹ سال تمام با
آنها زیسته است.

آهو:

آهو زن جوانی است که در میان آهوان
دشت که نمادی از آزادی هستند، به پیش
می رود. دختر سعی دارد با دوچرخه اش از
این آهوها سبقت بگیرد. یک مسابقه
دوچرخه سواری در کنار ساحل که زنان
سیاه پوش بسیاری در آن شرکت کرده اند و
آهو با تمام قدرت به پیش می تازد، تا اینکه
شوهرش سوار بر اسب از راه می رسد و حکم
به پیاده شدن زنش از دوچرخه می دهد،
حتی زنان دیگر را هم تهدید می کند. اما آهو
در هجوم باد چادرش را به دندان می گیرد و
بدون توجه به تهدید شوهر به جلو می راند
تا اینکه مرد دور شده و کمی بعد با
اسب سوار دیگری که عاقد است پیدایش
می شود و همان طور که سوار بر اسب است،
آهوی دوچرخه سوار را طلاق می دهد.

زن که به نوعی خود را رها شده از
محدودیتهای اجتماعی می بیند در آن جاده
پیچ در پیچ که نمادی از راه زندگی است،
رکاب می زند و سعی دارد در این مسابقه
زندگی بهترین باشد تا اینکه مردان
اسب سوار دیگری به سراغ آهو می آیند و از
او می خواهند که از دوچرخه پایین بیاید
ولی آهو راهش را از میان اسبها پیدا می کند
تا به رشد و کمال واقعی خود برسد و از
سیطره مردانی که در طول زندگی، بر
سرنوشت او سایه افکنده اند رها شود. در
واقع آهو می خواهد به شکلی از سرنوشت
محتوم خود سبقت بگیرد و چونان زنانی که
از پیش رفتن در جاده زندگی، وامانده اند و
دوچرخه هایشان را به کناری نهاده اند، در راه
نماند. اما این آرزو دی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.