پاورپوینت کامل گفتگو با خواهران جانباز ۳۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتگو با خواهران جانباز ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با خواهران جانباز ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با خواهران جانباز ۳۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۲
* دکتر رقیه تدیّن
* آمنه احمدی
*؟ ستوده
* مژگان طرفی نژاد
* ورده کرم اللّه چعب
وقتی گفتم برای مصاحبه آمده ام گفت:
جانبازان فقط برای مصاحبه خوب هستند و
رویش را برگرداند. دلم آتش گرفت. خیلی دلم
می خواست زمین دهان باز کند و مرا ببلعد،
ناگهان تمام بارهای عالم را بر دوش خودم
حس کردم. گرچه صحبت کرد اما مثل اینکه
فشار حضور مرا به زور تحمل می کرد. دلم به
درد آمد.
وقتی با همراهان برگشتیم مشاور
فرماندهی کل سپاه در میان همراهان بود. به
ایشان قضیه را گفتم و اینکه جانبازان خواهر
می گویند ما فراموش شده ایم … قول مساعد
برای حل مشکلات که گرفتیم، از همان ماشین
تماس گرفتیم و قرار ملاقات گذاشتیم. وقتی
پای صحبتها و بیان مشکلات آنها نشستیم
حق را به آنها دادم …
به هر حال گفتگوی حاضر تقدیمی است
به دریادلان جانباز خواهر خوزستان.
* *
پیام زن ـ لطفا خود را معرفی
کنید.
دکتر رقیه تدین هستم متخصص پوست،
جانباز ۴۰ درصد جنگ تحمیلی.
* چطور با جبهه و جنگ آشنا شدید؟
اوایل جنگ در خرمشهر دانشجو بودم. بر
اساس احساس وظیفه اعتقادی به طور فعال
همراه دیگر خواهر و برادران عضو انجمن
اسلامی دانشگاه فعالیتهایی را انجام می دادیم و
در جریان فعالیتها به شرف جانبازی نایل شدم.
* لطفا صحنه های جانبازی خود
را توضیح دهید.
همیشه از بیان این قضیه اکراه داشته ام و
در این مورد خیلی بخیل هستم و معمولاً برای
کسی تعریف نمی کنم. چون به نظر من صحنه
جانبازی مهم نیست. نَفس صحنه صرفا یک
حادثه است. هویت، معنویت و معنایی که پشت
حادثه وجود دارد و انگیزه است که یک عمر با
انسان باقی می ماند.
حلاوتی که به انسان دست می دهد از
انگیزه است، از معرفت است. و الا ظاهر حادثه
می تواند در هر کجای دنیا و با هر انگیزه ای
اتفاق بیافتد. مهم آن است که انسان آن را به
عنوان یک سرمایه در تمام عمر با خود داشته
باشد و احساس کند در لحظاتی که به نوعی
دچار فراز و نشیبهای زندگی می شود ممکن
است این فراز و نشیبها او را از مبدأ معنایی
زندگی دور کنند، دوباره از این گنجینه استفاده
کند و به نوعی وصل شود به آن هویتی که
اعتقادات ما آن را تعریف می کند.
* در جبهه چه فعالیتهایی را
انجام می دادید؟
هم کارهای امدادی و هم کارهای رزمی
انجام می دادیم. البته رزمی به آن معنا که
آقایان انجام می دادند، نبود. چون روزهای اول
جنگ بود و کارها معمولاً خودجوش بود. به
نوعی کسب آمادگی برای رزم درون شهری بود
که بعدها هم پیش آمد. اما من افتخار شرکت
در آن را نداشتم چون مجروح شده بودم و به
پشت جبهه منتقل شدم. در خانه ای جمع شده
بودیم و از آن به عنوان مقر نظامی استفاده
می کردیم. تهیه کوکتل مولوتوفها و وسایل
نظامی و سپس کارهای امدادی مجروحینی که
از جبهه می آمدند. در آن روزها خرمشهر جبهه
بود و نمی شد گفت پشت جبهه بودیم. امثال
من هم فراوان بودند. من مثل قطره ای در دریا
بودم. به هر حال سرنوشت این مسأله را برای
ما رقم زد.
* از خاطرات آن روزها برای ما
بگویید.
من مدت کوتاهی افتخار حضور در جبهه
را داشتم. کل دوران حضور در آنجا برای من
خاطره است و انسان نمی تواند آن را به درستی
بیان کند زیرا در بیان نمی گنجد. به طور کلی
آنچه در مصاحبه ها مرسوم است و به عنوان
خاطره یاد می شود من نمی توانم نقل کنم. به
نظر من حوادثی که در طی سالهای بعد برای من
و امثال من پیش آمد و انسان را به سوی مبدأ
حادثه وصل می کند به قسمی که تلخی یا
شیرینی اش معنا پیدا می کند خاطره است.
آشنایی با بسیاری از خواهران جانباز در
این سالها و قرار گرفتن در جریانی که
خوشبختانه هرگز جدایی ناپذیر نیست و
انفعال ناپذیر است خاطره قشنگ و به تصور من
یک سرمایه روحی است. اما به آن مفهومی که
شما می خواهید خاطره فراوان است اما من از
بیان آن اکراه دارم.
* در حال حاضر به چه کاری
مشغول هستید؟
در بیمارستان شرکت نفت اهواز پزشک
هستم و عصرها مطب دارم.
* لطفا خود را معرفی کنید.
آمنه احمدی هستم. جانباز ۷۰ درصد
جنگ تحمیلی و در مناطق مسکونی به درجه
رفیع جانبازی نایل شدم.
* در حال حاضر چه می کنید؟
کارشناس روانشناسی هستم و به عنوان
مدیر دروس دبیرستان شاهد کار می کنم.
* صحنه جانبازی خود را توضیح
دهید.
بر اثر ریزش آوار مجروح شدم و
خوشبختانه کسی از اعضای خانواده با من نبود.
* از مشکلات جانباز بودن خود
بگویید.
مشکل من مهم نیست. در رابطه با
دستاوردهای انقلاب فکر می کنم چیزی که مد
نظر همه جانبازان است، حفظ ارزشهای
انقلاب است. متأسفانه هر چه از سالهای
پیروزی انقلاب فاصله می گیریم از آن ارزشها،
یکپارچگی و وحدت که مردم در اوایل انقلاب
داشتند فاصله می گیریم. حفظ ارزشها برای ما
مهم است.
* دلیل این فاصله چیست؟
باید ریشه یابی کرد. با یک صحبت
نمی توان به چرایی آن رسید. من فکر می کنم
که باید در جامعه ریشه یابی کرد زیرا دلایل
مختلفی دارد و باید علتها را از بین برد.
* لطفا خود را معرفی کنید.
ستوده هستم. جانباز ۵۰ درصد. در دزفول
پایم را از دست دادم.
* صحنه جانبازی خودتان را
توضیح دهید.
هشت ساله بودم. کلاس دوم دبستان.
مدت کوتاهی از جنگ گذشته بود. اردیبهشت
سال ۶۰ بود. چون مدارس تعطیل بود و
همسایه ما معلم بود، پیش او می رفتیم و او به
ما درس می داد. آن روز یکی از بستگان ایشان
شهید شده بود و به ما گفت: امروز درس نداریم
و کلاس تعطیل است.
ما زود به خانه برگشتیم. از برگشت ما
حدود ۵ دقیقه نگذشته بود، در حال شستن
حیاط بودم که به خانه مان موشک اصابت کرد و
پایم قطع شد.
* چه خاطره تلخی از آن دوران
به یاد داری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 