پاورپوینت کامل انگیزه جانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انگیزه جانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انگیزه جانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل انگیزه جانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۶

رفیع افتخار

(قیام کنید!)

قاضی: بنشینید!

منشی: دادرسی مربوط به
رسیدگی به پرونده متهم، «جانی
سیکلمن» می باشد.

قاضی: آقای دادستان شروع
کنند.

دادستان: عالی جناب! «جانی
سیکلمن» روز دوشنبه ۲۲ سپتامبر
سال ۱۹۹۶ با اسلحه گرم به طرف
بچه محصلهای مدرسه
«ساین شاین» شلیک نموده و در
این عمل وحشیانه و غیر انسانی
سه نفر را به قتل رسانده و هشت
نفر را مجروح ساخته که هم اکنون
در بیمارستان بستری بوده و حال
چند نفر آنها وخیم گزارش شده
است. من از محضر دادگاه برای
متهم این پرونده درخواست اشد
مجازات را دارم.

قاضی: آقای وکیل مدافع نوبت
شماست.

وکیل مدافع: عالی جناب! اجازه
می خواهم توجه دادگاه را به این امر
معطوف دارم که نباید بدون توجه و
در نظر داشتن دلایل وقوع جرم به
قضاوت نشست. من در اینجا اعلام
می کنم، موکل من، جانی سیکلمن
در شرایط روحی خاص و با
انگیزه ای مشخص مرتکب این
عمل شده است. بنابراین او را
بی گناه اعلام می نمایم.

(همهمه در دادگاه)

قاضی: ساکت! نظم دادگاه را
رعایت کنید! آقای وکیل مدافع، شما
چه دلیلی برای اثبات مدعایتان
دارید؟

وکیل مدافع: عالی جناب! تقاضا
دارم میس «ژولی دیویس» در
جایگاه شهود حاضر شود.

منشی: میس «ژولی دیویس»
آیا قسم می خورید هر آنچه را در
این دادگاه می گویید عین حقیقت
باشد؟

ژولی دیویس: قسم می خورم.

وکیل مدافع: میس «دیویس»
شغل شما چیست؟

ژولی دیویس: من کارشناس
امور اجتماعی هستم.

وکیل مدافع: میس «دیویس»
ارزیابی شما از اوضاع فعلی
اجتماعی ما چیست؟

ژولی دیویس: می توانم در
یک کلمه خلاصه کنم: «اسف بار!»

دادستان: اعتراض دارم. این
سؤالات ربطی به پرونده ندارد.

وکیل مدافع: عالی جناب! برای
نتیجه گیری لازم است میس
«دیویس» به سؤالات من پاسخ
بدهد.

قاضی: اعتراض وارد نیست،
ادامه بدهید.

وکیل مدافع: میس «دیویس»
منظورتان را از کلمه «اسف بار»
بیشتر توضیح بدهید.

ژولی دیویس: خوب … شکی
نیست که جامعه کنونی ما راه
انحطاط را به سرعت می پیماید.
بنیان خانواده ها سست شده و از
ارزشهای اخلاقی در جامعه ما تنها
نامی باقی است! بزهکاری، سرقت،
جنایت، خشونت و فساد اخلاقی
گسترش می یابد و از ویژگیهای
زندگی مردم محسوب می شود.

وکیل مدافع: متشکرم. لطفا به
متهم نگاه کنید. آیا او را
می شناسید؟

ژولی دیویس: بله، جانی
سیکلمن است. این روزها،
روزنامه ها از او زیاد می نویسند.

وکیل مدافع: می خواهم بپرسم
آیا شما او را گناهکار می دانید؟

ژولی دیویس: به هیچ وجه!

(همهمه در دادگاه)

قاضی: ساکت! ساکت!

دادستان: اعتراض دارم!

وکیل مدافع: من دیگر سؤالی
ندارم. آقای دادستان نوبت
شماست.

دادستان: میس دیویس، از
حرفهای شما این طور بر می آید که
معتقدید چون فساد و خشونت در
جامعه ما همه گیر و عمومی شده و
ارزشهای اخلاقی رو به نابودی
است؛ بنابراین هر جرم و جنایتی
که اتفاق می افتد موجه بوده و همه
بی گناه و بی تقصیرند. چرا که در
این جامعه اصل و اساس بنیان
خانوادگی سست است. این طور
نیست؟

ژولی دیویس: یقینا!

دادستان: میس دیویس،
می توانم بپرسم شما چند سال
دارید؟

(خنده حضار)

ژولی دیویس: سؤال سختی
است. اما چون قسم خورده ام
حقیقت را بگویم، ناچارا به سؤال
شما جواب می دهم. من ۲۷ سال
دارم.

دادستان: متشکرم. و می توانم
بپرسم آیا شما تا به حال مرتکب
خلاف و یا جرم و جنایتی شده اید؟

ژولی دیویس: خلاف، که
شاید، (با خنده) مثل خلاف
رانندگی. اما جرم و جنایت را به یاد
ندارم.

دادستان: عجیب است! میس
دیویس! مگر شما در این جامعه
زندگی نمی کنید؟ من واقعا برای
شما نگرانم که در سن ۲۷ سالگی
هنوز از ارتکاب جرم و جنایت
مصون مانده اید! … آقای قاضی من
دیگر سؤالی ندارم … راستی، میس
دیویس شما حتما اطلاع دارید که
در ۶ ماه گذشته این دومین باری
است که چنین جنایتی در این شهر
اتفاق می افتد!

(همهمه در دادگاه)

قاضی: آقای وکیل مدافع شما
دیگر سؤالی از میس دیویس
ندارید؟

وکیل مدافع: خیر عالی جناب!
در اینجا اجازه می خواهم مادر جانی
را به عنوان شاهد به دادگاه احضار
کنم.

(مادر جانی سیکلمن در
جایگاه شهود قرار می گیرد)

وکیل مدافع: شما مادر (جانی
سیکلمن) هستید؟

مادر جانی: بلی.

وکیل مدافع: آیا شما از
زندگیتان رضایت دارید؟

مادر جانی: راضی؟ … مثل
همه!

وکیل مدافع: آیا شما تا به حال
مورد ضرب و جرح شوهرتان قرار
گرفته اید؟

مادر جانی: ضرب و جرح؟

وکیل مدافع: آیا شوهرتان
کتکتان می زند؟

مادر جانی: خب … البته، در
اینجا همه مردها زنهایشان را کتک
می زنند.

وکیل مدافع: کی؟ چه وقت؟

مادر جانی: هر روز! پدر جانی
عادت دارد بعد از کارش مشروب
بخورد و وقتی به خانه می آید
شروع به زدن من بکند.

وکیل مدافع: پدر جانی فقط
زمانی که مست است شما را
می زند؟

مادر جانی: اوه، نه. عقلش سر
جایش است! دوست دارد مرا بزند.
وقتی مست می کرد دست به
کارهای دیگر می زد.

وکیل مدافع: کارهای دیگر؟

مادر جانی: گاهی، گاهی

می خواهد مرا خفه کند. بعضی
روزها هم با چاقوی آشپ