پاورپوینت کامل هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم( گفتگو با سرکار خانم الهی قمشه ای) ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم( گفتگو با سرکار خانم الهی قمشه ای) ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم( گفتگو با سرکار خانم الهی قمشه ای) ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم( گفتگو با سرکار خانم الهی قمشه ای) ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۸
خانم الهی قمشه ای متولد ۱۳۱۶ هجری
شمسی ـ متخلص به آتش ـ را می توان یکی از
کسانی شمرد که در شناخت مولوی، تلاش و
مطالعه قابل توجهی داشته است و حاصل
مطالعات و نیز تلاش در شناخت ادبیات
عرفانی را در جلسات در معرض استفاده و
داوری علاقه مندان گذاشته است. وی که از
سن ۵ سالگی در خدمت پدر حکیم و فرزانه
خود مرحوم آیت اللّه الهی قمشه ای بوده، پیش
از آنکه حرف زدن را کاملاً بیاموزد، به شعر و
ادب علاقه مند شده و پیش از صحبت کردن
شعر می خوانده است. ایشان در هفت سالگی با
مثنوی الاطفال آشنا شده و در این راه علاوه بر
محضر پدر از محضر اساتیدی چون «جلال
همایی»، «شهابی»، «صدرالدین محلاتی»،
«دکتر شفق» و «علامه جعفری» بهره برده و
اکنون سالهاست که با تحقیق و تفحص در
مثنوی مولوی به تحلیل و تفسیر اشعار مثنوی
و تطبیق آن با موضوعات قرآن کریم می پردازد
و حدود ۶۰۰۰ بیت از ابیات مثنوی را در سینه
سپرده و حفظ است، و این افزون بر طبع
شعری و ذوق ادبی است که خود ایشان دارد.
سرکار خانم مهدیه الهی قمشه ای را در
خانه اش که حاکی از ذوق ادبی و علاقه مندی
به ادبیات عرفانی و معارف قرآنی است ملاقات
کردیم. استقبال گرم خانم الهی و آراستگی خانه
ایشان با اشعار نغز و خط خوش، فرصتی بود که
وی سخنان خود را چنین آغاز کند:
گفتم شبی ای نگار جان پرور من
ای سایه دولتت همه بر سر من
زان باده که داده ای به خاصان درت
یک جرعه شبی بریز در ساغر من
پدرم، مرحوم حکیم «الهی قمشه ای» بود.
نیاکانشان از سادات بحرین بودند و خود
می گوید: «نیاکان بودم از سادات بحرین»
آنان در زمان نادر به شهر کوچک قمشه
(شهرضای سابق) کوچ کرده و در آنجا رحل
اقامت افکنده بودند. نیای بزرگ ایشان حاجی
ملک و نیایشان عبدالحمید در تاکستانهای این
شهر حکمت خیز، آب و ملک و سود و سودایی
داشتند، اما زنّار خدمت به میان بسته بودند و
در آبادانی شهر از بنای مسجد و مدرسه و حفر
قنات و … هیچ فروگذار نمی کردند. ایشان در
باره پدر خویش می فرماید:
پدر دانشوری بد بوالحسن نام
چو شیخ خارقان جانش منور
پدر و مادر ایشان در چهارده سالگیِ پدرم،
در مشهد و شهرضا جان سپردند و ایشان برای
ادامه تحصیل به اصفهان رفت، ولی در آنجا
زیاد نماند:
از آنجا آمدم باری سپاهان
نکوشهری است لیک ای خامه بگذر
و از آنجا به شهر مقدس مشهد می روند و
در خدمت آقابزرگ خراسانی و ادیب نیشابوری،
ادبیات عرب و عجم می خوانند و از آقاحسین
فقیه و حکیم بُرسی نیز کسب فیض می کنند و
پس از سالها به تهران می آیند. مرحوم الهی
قمشه ای پس از شهادت مرحوم سیدحسن
مدرس، به جای ایشان در مدرسه سپهسالار
سابق ـ شهید مطهری فعلی ـ به تدریس
فلسفه و الهیات می پردازند و حدود هفت سال
از عمر خویش را صرف ترجمه قرآن کریم
می کنند. همچنین ایشان بیش از چهل سال در
خدمت دانشگاه تهران و تربیت دانشجو بودند.
از مرحوم الهی قمشه ای یازده جلد کتاب
در عرفان، فلسفه و ادب، در قالب نظم و نثر
باقی مانده است.
مرحوم الهی قمشه ای در شامگاه ۲۴
اردیبهشت سال ۱۳۵۲ در سن ۷۴ سالگی در
حالی که قلم در دست داشت و آخرین پیرایش
را در ترجمه خود از قرآن انجام می داد، دیده از
جهان فرو بست.
مادرم که اکنون ۸۵ ساله هستند، در
دبیرستانهای فرانسویان درس خوانده و
فعالیتهای ادبی وی نیز کمابیش برقرار بوده، از
ایشان کتاب خوشه ها باقی مانده است.
برادرم نظام الدین الهی قمشه ای که استاد
فلسفه و همدوره با حاج آقا مصطفی خمینی
بود، در سال ۱۳۷۶ فوت نمود و در زمان فوتش
رییس کتابخانه دانشگاه تهران بود.
برادر دیگرم دکتر حسین الهی قمشه ای
است که پدر درباره ایشان فرمود:
همه جانند و باشد جان شیرین
حسین آقا طفل عشق نازپرور
دکتر حسین الهی قمشه ای از دوران
کودکی با استعداد شگرف در خدمت پدر بود و
در شبهای جمعه که مرحوم پدر تفسیر قرآن
می گفتند؛ ایشان با سن کم، ضمن پذیرایی از
دوستان برای آموختن و بهره گرفتن از محضر
پدر سراپا گوش بودند، تا حدی که اگر شب
جمعه ای حسین حضور نداشت، پدر می فرمود:
امشب ضبط صوت ما نیست و من شوقی برای
گفتن ندارم. گاهی که حسین شبها دیر می آمد،
پدر می فرمود: غذا را نکشید. تا حسین نیاید غذا
نمی خورم.
پیوندی بسیار عمیق بین پدر با این فرزند
بود، تا آنجا که من شاهد بودم برادرم عمرشان
را به دقایق تقسیم کرده بود و از هر دقیقه ای
برای آموختن بهره می گرفت.
ایشان در دوران دانشگاه همواره
دانشجویی ممتاز و موفق بود و در جمع خانواده
نیز از نظر حُسن اخلاق و رفتار پرمهر
محبوب ترین فرد بود.
حسین محی الدین الهی قمشه ای در سال
۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد و پس از طی
تحصیلات ابتدایی و عالی در سال ۱۳۴۳ به
دریافت دکترای معارف اسلامی در رشته
معقول از دانشگاه تهران نایل آمد. دروس
حوزوی را نیز نزد پدر فرا گرفت و از سال
۱۳۴۵ به تحقیق و تألیف و تدریس در دانشگاه
تهران و سایر مراکز آموزش عالی کشور
اشتغال یافت.
آثار دکتر حسین الهی عبارتند از هفت
شهر عشق، در معرفی عطار، با گزیده
منطق الطیر؛ فیه ما فیه؛ گلشن راز شیخ محمود
شبستری (تصحیح، پیشگفتار و توضیحات)؛
ترجمه غزلیات شکسپیر؛ کتابی به نام مقالات و
همچنین مقالات زیادی در مطبوعات کشور که
منتشر شده است و این اواخر نیز مجموعه
سخنرانیهای ایشان از تلویزیون پخش می شود
که اکثر علاقه مندان از آن استفاده می کنند.
سه خواهرم نیز هر یک به کاری مشغول
هستند: یکی در کشور کانادا جزء مشاوران
موفق است؛ دیگری استاد درس روانشناسی در
دانشگاه رودهن و خواهر سومم دبیر ادبیات در
ناحیه دو کرج است، لیکن در بین ما چهار
خواهر طبع شعرگویی تا این حد فقط در من
وجود دارد و من بیشتر از سه خواهر دیگرم وارد
شعر و ادب شده ام.
* خانم الهی! می شود گفت شما
علاقه خاصی به دیوان حافظ و مثنوی
دارید. لطفا در مورد حافظ و مولانا
برایمان بگویید.
ـ مثنوی مولانا تجلی قرآن است و ما تمام
ظرایف دلبری شاعران را در کلام قرآن
می بینیم.
مثنوی یا شاهنامه پیش تو
همچو قرآن است از جهل عدو
ما همه خاکیم و احمد کیمیاست
گرچه می ماند به ما او کی ز ماست
و یا می خوانیم:
مثنویِ معنویِ مولوی
هست قرآن در زبان پهلوی
«حافظ» عصاره اندیشه مولاناست و وقتی
که مولانا را بشناسیم، می توانیم حافظ را هم
بشناسیم. شعر حافظ زبان گویای جامعه ایرانی
است و دیوان حافظ مجموعه ای از شعر خوب
فارسی است. حافظ کُد ادب فارسی است:
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهنِ خانه خمار داشت
دیوان حافظ شامل مجموعه لطایف
قرآنی، ادب، فصاحت، بلاغت، استعاره و کنایه
است:
چون جمع شد معانی
گوی بیان توان زد
حافظ یک شاعر آسمانی بوده است.
* پس حس شعرگویی رابطه
مستقیم با عرفان و قرآن دارد؟
ـ اصلاً زیربنای ادبیات ما قرآن است و تا با
قرآن آشنایی نداشته باشیم، ادبیات را
نمی فهمیم. آن قدر در قرآن زیبایی و طراوت و
جمال به کار رفته که تا وقتی آنها را نخوانده ای
و درک نکرده ای، نمی توانی از ادبیات و شعر
حرف بزنی. مولانا و حافظ نیز ارتباط نزدیکی با
قرآن داشته اند و همان طور که همه
می دانند حافظ از آن رو حافظ شد که قرآن را
حفظ بود.
و من نیز هر چه کردم، همه از دولت قرآن
کردم.
من در آن بخشی که مرتبط با کارم است،
آشنایی خوبی با قرآن دارم. ما تجلی قرآن را در
ادبیات به صورت مستقیم، تمثیل، داستان و یا
اشاره کوتاه می بینیم.
آشنایی با قرآن و آیات الهی موجب بینایی
و تلطیف روح و ذوق هنری می شود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 