پاورپوینت کامل گفتگو با جوان در عصر حاضر «قسمت دوم» ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتگو با جوان در عصر حاضر «قسمت دوم» ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با جوان در عصر حاضر «قسمت دوم» ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با جوان در عصر حاضر «قسمت دوم» ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۸
قرآن و چگونگی سخن گفتن با جوان عصر حاضر
احمد عابدینی
از دقت در مباحث گذشته روشن می شود
کتاب الهی «هدیً للناس؛(۱) هدایتگر مردم»
است و حاوی تمامی مطالب می باشد: «تبیانا
لکل شی».(۲) از جمله امور، راه هدایت جوانان این عصر است که چون جوانان
از مردمند، «هدیً للناس» حکم می کند اینان نیز مشمول هدایت شوند و چون وضع و ویژگی
افراد کنونی با مردم اعصار گذشته متفاوت است، راه هدایت آنان ویژه است و چون قرآن
بیانگر همه چیز ـ لااقل در محدوده هدایت کلی انسانها ـ می باشد، این راهها را بیان
کرده است. بنابراین از اکنون باید در آیات قرآن دقت کرد و با توجه به آنچه از جوان
امروز می دانیم، راه سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن با او را پیدا کنیم. لازم است
اکنون با جوان عصر حاضر، آشنایی بیشتری حاصل شود و با روحیات او بیشتر آشنا شد، تا
بتوان راه و روش سخن گفتن با او را بهتر از قرآن استخراج کرد.
جوان عصر حاضر از دید
آموزشی
برای گفتگو با جوان عصر حاضر و تربیت او به گونه ای که اسلام خواسته و فطرت
سالم توحیدی وی استوار گردیده، اول باید ویژگیهای او را شناخت. برخی از آن
ویژگیها نظیر تعقل و دوری از تعصب و تقلید قبلاً گذشت، اما ویژگیهای ظریفی که در
بُعد تعلیم و تعلم آنان نقش بسزایی دارد، در اینجا بیان می داریم، طبیعی است که این
ویژگیها در همه جوانان به یک اندازه نیست اما در تربیت و رشد آنان باید به اینها
توجه داشت: ۱. بسیاری از جوانان کنونی از تعلیم مستقیمِ امور تربیتی و اخلاقی،
متنفرند و آموزش دادن این امور به طور مستقیم را برنمی تابند، خصوصا اگر آنان مورد
خطاب و معلوم باشد انگشت اشاره گوینده متوجه آنان است. بنابراین در آموزش دادن این
گونه امور به او باید از بیانهای غیر مستقیم و غیر صریح استفاده کرد. ۲. جوان عصر
حاضر از رمز و راز و از پسِ پرده گویی، بیشتر لذت می برد. به همین جهت در تماشای
فیلمها و در خواندن کتابها، بیشتر تحقیق و دقت خود را بر زوایای پنهان آن معطوف
می دارد. ۳. جوان عصر حاضر نوعا واقع گراست، به گونه ای که حتی داستانهای خیالی
را رنگ واقعیت می دهد و با خیالاتی که به خاطر تناقض، نتوان آنها را در واقع تطبیق
داد یا تناقضی جزئی بین اجزای آن به وجود می آید، برنمی تابد و از آنها استقبال
نمی کند. ۴. جوان عصر حاضر مطلبی را نمی خواهد بدون دلیل و برهان بپذیرد و در
دلیل و برهان بیشتر چشمش به علوم تجربی است و کلیات ذهنی را که همراه با مطلق گرایی
و مطلق گویی است، برنمی تابد. از این رو دارای پرسش است. ۵. جوان عصر حاضر به
عدالت و آزادی بها می دهد و نمی تواند حکمی را که تبعیض مآبانه می بیند یا ظالمانه
تصور می کند، قبول کند. او اموری را که آزادی وی را محدود می کند، تا دلیل و برهانی
مورد قبول بر آن نباشد، نمی پذیرد. ۶. جوان عصر حاضر به امور تعبدی محض، تن
نمی دهد و نمی تواند قبول کند خداوند ما را بدون دلیل به اموری که دلیل و حکمت و
علت آن را نمی فهمیم، متعبد کرده باشد. او در پی شنیدن هر حکمی یک «چرا» مطرح
می کند و تا وقتی جواب «چرا» عقل پذیر یا ارتکازی نباشد، «چرا»هایش پایان
نمی پذیرد. ۷. به برکت علم و فناوری، بسیاری از اموری که برای جوانان گذشته غیر
ممکن می نمود، برای انسان کنونی، ممکن و مسلّم شده است. بنابراین می تواند در
خیالات خود پرواز کند و به سیاره ها سفر کند و امور کوچک را بزرگ ببیند و امور بزرگ
را کوچک کند و اینها را از واقعیاتِ دست یافتنی به حساب بیاورد، ولی ناهمخوانی و
تضاد را قبول نمی کند. ۸. جوان عصر حاضر دوست دارد کارهایی نظیر کارآگاهان و
پلیسها انجام دهد و از قراین و شواهدِ خیلی دور از ذهن، راهی به سوی دریافت حقیقت و
واقعیت پیدا کند.
قرآن و آموزش جوان عصر حاضر
برخی از ویژگیهایی که جوان عصر حاضر دارد،
مطلوب قرآن است و کتاب الهی در صدد ایجاد
آن بوده است تا از آن طریق بتواند به مقصد
خود نایل آید، مثلاً قرآن برای اینکه مطالب
خوب و توحیدی را به مردم بیاموزد، باید ابتدا
آنان را از بتها و معبودهای خیالی منصرف کند
و آنها را به شک بیندازد. در مرحله بعد با ذکر
دلایل توحید، آنان را به سوی خدای واحد فرا
خواند و سپس اهل توحید را عمقِ بیشتری
بخشید. بنابراین ایجاد شبهه، تا حدودی
مطلوب قرآن بوده است.
جوان عصر حاضر، نسبت به تمامی امور شبهه
دارد و حالت جزمیّت گرایی و تعبّد را کنار
گذاشته و طالب دلیل و برهان است. بنابراین
مقدار بسیاری از راهی که قرآن برای اقوام
گذشته طی می کرد، اکنون پیموده شده است.
امتیازات ویژه ای که مردم آن عصر برای
رؤسای قبایل و کلیدداران خانه خدا و امثال آن
قائل بودند، امروزه از دید جوانان عصر حاضر،
تبعیض و نارواست و مورد قبول نیست. جوان
عصر حاضر همه را در مقابل قانون متساوی
می بیند.
حال به سراغ بعضی از آیات و سوره های قرآن
می رویم تا ببینیم در چیدن و نظم مطالب و
صراحت گویی و رازگویی و حالت معما دادن به
برخی مطالب یا بازگفتن و خیالات را پروش
دادن چگونه عمل کرده است و در باره ظلم و
عدل که زشتی و خوبی آن از داوریهای عقل
است، چه بیانی دارد و بالاخره در باره
انسان سازی که مهمترین هدف قرآن است
(هدیً للناس) چه فرموده است؟
«بسم اللّه الرحمن الرحیم. ویل لکل همزه لمزه.
الذی جمع مالاً و عدّده. یحسب أنَّ ماله اَخلده.
کلا لینبذن فی الحطمه. و ما ادریک ما الحطمه.
ناراللّه الموقده. التی تطلع علی الافئده. اِنّها
علیهم مؤصده. فی عمد ممدده؛
وای بر هر بدگوی عیبجویی! که مالی گرد آورد
و برشماردش. پندارد که مالش را جاوید کرده،
ولی نه! قطعا در حُطمه (خُردکننده) فرو افکنده
خواهد شد. تو چه دانی که «حطمه» چیست؟
آتش افروخته خداست، که بر دلها مشرف شود
و آنان را فرا می گیرد، در ستونهای دراز».
نگاهی روان شناختی
در ابتدا اموری مانند عیب جویی و استهزا را که مورد تنفر همگانی است، بیان
می کند و با کلمه «وای بر هر بدگوی عیبجویی» موضع صریح خود را در باره این دو صفت
آسیب روانی و اجتماعی، به نمایش می گذارد، بدون اینکه شخص خاصی را نشانه رود. از
ناحیه دیگر خوش گویی و خوش بینی را که دو عاملِ بهداشت روانی است، ترویج می کند.
با آوردن کلمه «ویل» که به معنای هلاکت یا چاهی در جهنم است، سقوط افراد عیب جو و
بدگو را اطلاع می دهد یا با بیان عاقبتِ آنان، که سقوط حتمی است، انسانهایی را که
فطرتا طالب علوّ و برتری و کمال هستند، راهنمایی می کند، که مقدمات رسیدن به کمال،
ترک این گونه امور است.
علل و انگیزه های استهزا و راههای پیشگیری از آن
قرآن در این سوره سپس به علت یابی دست می زند که چگونه افرادی به این
صفاتِ زشت و آسیبهای بنیان سوز مبتلا می شوند. علت آن را مالداری و مال دوستی و
اعتقاد به مشکل گشا بودن همیشگی آن می شمرد و از دیدی دیگر نشان می دهد برای مبتلا
نشدن به آسیبها باید یکی یا بیشتر از یکی از پایه های مثلث شوم را منهدم کرد: یا
مال را جمع آوری نکرد، یا از مال دوستی ـ که علامت دوست داشتن و شماره کردن و رقم
آن را افزایش دادن است ـ اجتناب کرد، و یا باید به آن تکیه نکرد و آن را نجات دهنده
در تمامی زمینه ها ندانست و لااقل نقش آن را در محدوده امور دنیایی ـ غیر از مرگ ـ
دانست و معتقد شد مال مانع مرگ نخواهد بود. با دقت بیشتر روشن می شود این سه پایه
مثلث، متساوی و در یک سطح نیستند، بلکه سه مرتبه اند. مطلوب اولی این است که انسان
در صدد جمع مال برنیاید و دنیا را بی ارزش بداند. حال اگر نتوانست یا به خاطر
مصالحی مالداری را ترجیح داد، باید مال دوست نباشد و در پی افتخار به مال و دارایی
و نشان دادن آن برنیاید، زیرا نشان دادن افتخارآمیز مال، از خصلت غرور و بزرگ بینی
و حقیر شمردن دیگران حکایت دارد. در مرتبه سوم اگر هوای نفس و مال دوستی بر او
غلبه کرد، لااقل قدرتی بالاتر از مال را قبول داشته باشد، تا خود را در همه
زمینه ها رها نداند و احتمال اینکه علل دیگری در جهان موجودند، بدهد و همچون برخی
افراد، معتقد نباشد اگر پول را بر روی مرده بگذاری، زنده می شود و پول حلال تمامی
مشکلات است! اگر شخصی به این مرتبه رسید و قبله گاه و تأمین کننده تمامی آمال و
آرزوهایش مال شد، دیگران را مسخره می کند و از آنان بدگویی می کند، اما عاقبت بدی
در انتظار اوست. او نه تنها به جهنم می رود، بلکه به آنجا پرت می شود، چونان که
آشغال سبزی با بی اعتنایی به زباله دان پرت می شود! از راز و رمزهای آیه ها نباید
غافل بود. آنکه خود را جاویدان می دانست، وقتی بداند یا احتمال دهد یا حتی اگر
بشنود از هر پَستی، پست تر است یا تصور کند در آینده دور یا نزدیک، خوار و زبون
خواهد شد، کافی است تا به فکر فرو رود و در بافته های اعتقادی خود تأمل کند. آیه ها
جزای مسخره کردن و بدگویی را بیان می کند، به گونه ای که دقت در آن، غرور شخص را
می شکند و او را به صلاح می کشاند. در این مرحله لازم نیست به قیامت و عذاب معتقد
باشد تا آیه بر او اثر کند، بلکه شدت و لحن آیه و تحقیر او، به تنهایی برای به فکر
انداختن کافی است.
چند پرسش در باره «حُطمه»
نکته مهم، معنای «حطمه» است. چرا به جای
آن، لفظ جهنم، جحیم، نار و امثال آن را به کار
نبرد؟ چرا لفظ مجملی را به کار برد که بخواهد
دوباره با «و ما ادریک مالحطمه» نظر همگان
را به آن جلب کند و حتی پیامبر اکرم(ص) را
نسبت به آن بی اطلاع جلوه دهد؟ چرا لفظی را
به کار برد که تا آخر سوره بخواهد همان را
توضیح دهد؟
«حطمه» شکننده غرور و تکبر
«حُطمه» به معنای خُردکننده و شکننده است،
اما اینکه چرا خُردکننده است و چه چیز را خُرد
می کند و می شکند، در آیه ذکر نشده است. از
تناسب این آیه با آیه های قبل روشن می شود
حتما یکی از مصداقها و مواردی که «حطمه»
آن را خُرد می کند، غرور شخص متکبر است،
زیرا مسلما انسانهای عیب جو و بدگوی، خود را
از دیگران بهتر و بالاتر می بینند که به خود
جرأت می دهند از دیگران بدگویی کنند، بلکه
باید خود را از دیگران بسیار بهتر و بالاتر بدانند
که از غیر، زیاد عیبجویی و بدگویی کنند.
با پرت کردن آنان چونان اشیای پست و
بی مقدار در جای خُردکننده و شکننده، به طور
حتم غرور و خودبرتربینی آنان را می شکند. نه
تنها این امر در آخرت اتفاق می افتد، بلکه گفتن
و اعلام چنین چیزی در دنیا غرور و نخوت
آنان را خواهد شکست، زیرا آنان موجوداتی
هستند که به خاطر قدرت و مال، همیشه در
بهترین جایگاهها نشسته و دیگران از آنان
تملق گفته اند و آنان باد به غبغب انداخته، ثنای
ثناگویان را گوش داده و خود را ربّ اعلای
مردم دانسته و مرگ را تنها برای دیگران تصور
کرده و خود را جاودانه انگاشته اند! اکنون با
ندایی در دنیا مواجه شده اند که خلاف وضع
موجود را اعلام می کند. از این رو برمی آشوبند و
آشفته می شوند و برای جبران ضعفها،
بزرگ نمایی می کنند.
پس همین ندا خُردکننده و شکننده است، حتی
اگر در پس آن هیچ خبر و عذابی ـ بر فرض
محال ـ نباشد، زیرا بزرگان گفته اند: «بالاترین
جهاد، گفتن کلمه عدلی در پیشگاه سلطان
ستمگر است».
علت شکنندگی «حطمه»
اما چرا خُردکننده است؟ شاید آیات بعدی جواب این سؤال باشد و بگوید
«حُطَمَه» خُردکننده است، زیرا آتش قهر الهی است. خداوند قهاریتش بروز کرده و آتش
قهرش برافروخته شده است. از این رو تنها برون و پوست را نمی سوزاند تا اساس بدن
استوار بماند و خُرد نشود، بلکه به درون نفوذ می کند و عمق جان را می سوزاند و
کاملاً همه جا را فرا می گیرد. به همین جهت جسم آن فرد کاملاً خُرد و ریز می شود و
فرو می ریزد. چرا آتش قهر خداوند این
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 