پاورپوینت کامل جوان و مقتضیات جوانی گفت و گو با آیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه ـ بیروت ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جوان و مقتضیات جوانی گفت و گو با آیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه ـ بیروت ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جوان و مقتضیات جوانی گفت و گو با آیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه ـ بیروت ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جوان و مقتضیات جوانی گفت و گو با آیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه ـ بیروت ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۴
اشاره:
یکی از ظریف ترین ابعاد فعالیت آیت اللّه
سیدمحمدحسین فضل اللّه سطح و عمق
ارتباطی است که ایشان با نسل جوان در کشور
لبنان برقرار کرده است. درک درست
اقتضائات و شرایط جوانی و ویژگی های خاص
دوران جوانی، این امکان را به فضل اللّه داده
است تا آموزه های دینی را به طرزی هنرمندانه
و آگاهانه از دریچه عقل و عاطفه و احساس و
فعالیت وارد ذهن و ضمیر و وجود جوانان
مسلمان نماید. در جامعه چندمذهبی و
طایفه ای لبنان پرسش هویت، پرسش
دشواری است که پاسخ آن از عهده کسانی که
نیت فهم روزگار و زمانه و اوضاع موجود را
ندارند برنمی آید. فضل اللّه به گواهی فعالیتهای
بی وقفه نیم قرنه اش در لبنان و کامیابی اش در
تربیت چندین نسل از جوانان متعهد و ملتزم و
متدین توانسته است از شکل گیری بحران
هویت در بین نسل جوان مسلمان جلوگیری
کند. گفتمان فضل اللّه دایره ای وسیع تر از
حساسیتهای طایفه ای و مذهبی دارد. از این رو
وی به حکم اعتقادش که همواره اسلام را در
اندازه تمام جهان، سزاوار طرح می داند، از
محدود کردن جریان اسلامی معاصر به
مرزهای مذهبی و برانگیختن حساسیتهایی که
نتیجه ای جز به بار آوردن زیان برای حرکت
اسلامی ندارد، می پرهیزد. وی نیک دریافته
است که راه ورود به عرصه فکر و دل جوانان به
کارگیری زبان استعلایی و سخن گفتن از پشت
ابرها با آنان نیست. از این رو چنان که در این
مصاحبه نیز به صراحت و صداقت بیان
می دارد، همانند یک عضو از جمع جوانان به
سخنانشان گوش می دهد و عناصر اثرگذار بر
ذهن و روان جوانان را می شناسد و حتی کتابها
و داستانها و رمانهای اثرگذار بر جوانان را
مطالعه می کند و به گونه ای جدی و واقعی وارد
گفت و گو با جوانان می شود. وی در این گفت و
گو طرف مقابل را تا حدی به رسمیت
می شناسد که خود را ملزم به آموختن از تجربه
و فکر او می داند و در صدد تحمیل یافته های
فکری خویش بر او نمی آید. برای نگارنده
بسیار شگفت آور بود زمانی که از جوان اهل قلم
و روزنامه نگاری به نام خالد اللحام شنید که در
معرفی خود می گفت: من سنی ام ولی در عین
حال از سیدمحمدحسین فضل اللّه تقلید
می کنم.
پیش تر ترجمه کامل کتاب «دنیا الشباب»
با عنوان «دنیای جوان» از این قلم به صورت
مسلسل در مجله پیام زن به چاپ رسید و به
زودی از سوی انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
در قالب کتاب چاپ و منتشر خواهد شد.
جوان را چگونه تعریف می کنید؟
جوان، انسانی است که وارد مرحله بلوغ
شده و این مرحله خود، آغاز جوشش و بیداری
غرایز و پیشاپیش همه آنها، غریزه جنسی
است. این غریزه در ابتدای بیداری، بر
احساسات و مشاعر و روابط و نوع نگرش جوان
نسبت به جنس مخالف فشار می آورد.
در این مرحله، قوه رشد و نموی در درون
وجود انسان فعال می شود که با اراده و عناد با
مسایل زندگی روبه رو می شود و گاه که شخص
در انتخاب این یا آن راه یا برقراری این یا آن
رابطه سر در گم ماند، عامل حیرت هم به اراده
و عناد (سرکشی) افزوده می شود.
جوان، انسانِ این مرحله است که گاه تا
نزدیکی چهل سالگی هم ادامه دارد. و در این
دوره در وضعیت غیر عادی روانی ـ که بر همه
ابعاد زندگی اش سایه می افکند ـ به سر می برد.
چه بسا که انسان در این دوره حالت ناآرامی و
پریشانی جنسی و عدم توازن در ارتباط با
واقعیات را به خود ببیند.
گرایش به مدهای غربی در شکل و رفتار
بسیاری از جوانان مشاهده می شود، مثلاً موی
سرشان را به شیوه مدهای غربی آرایش
می کنند. تحلیل شما از این پدیده چیست؟
ویژگی بارز دوره جوانی، نداشتن مبنای
ثابت فکری و روشی و عملی در زندگی است
که بسیاری را به تقلید از دیگران مایل می کند.
طبیعی است هرچه قدرتِ نفوذ دیگری در
وجدان جوان بیشتر باشد ارتباط جوان با او
بیشتر خواهد بود. چه این قدرت در ورزش
باشد یا در هنرپیشگی و بازیگری و یا
خوش صدایی و خوش سیمایی و یا قدرت
اجتماعی و سیاسی و … ملاحظه می کنیم که
فقدان مبنا و پایه فکری و روحی، انسان را به
جست و جوی عواملی وا می دارد که این خلاء
را پر کنند. از این رو اقدام به تقلید از آنان و
تشبه به آنان می کند و چنان می شود که گویی
تجسم آن هنرپیشه بزرگ یا آن ورزشکار
مشهور است. وقتی که انسان خلاء درونی
داشته باشد و دارای اعتماد به نفس نباشد،
دیگرانی که دارای نوعی قدرت و تأثیرند از
بیرون می آیند و خلاء او را پر می کنند.
این مدگرایی آیا تهدیدی برای
ارزشهای فرهنگی و اخلاقی به شمار نمی آیند؟
البته این وضعیت، مختص شرق نیست
و در غرب هم وجود دارد. در غرب هم با نشان
دادن تصویر فلان زن یا مرد مشهور با فلان
لباس آن را مد می کنند و رواج می دهند. غالبا
هم از هنرپیشه های زن و مرد و خوانندگان زن
و مرد و افراد نام و نشان دار استفاده می کنند.
در فرایند جذب و شیفتگی به دیگران و
استغراق در آنان که نوعی شخص پرستی است،
نسل جوان و حتی بزرگترها هم به تقلید کشیده
می شوند. من معتقدم که مدگرایی در غرب
بیشتر از شرق رواج دارد. در بررسی این مسأله
بویژه در جوامع شرقی ملاحظه می کنیم که
مدگرایی از نقطه ضعفی که در سنت و میراث
شرقی وجود دارد آغاز می شود. زیرا علت اینکه
انسان شرقی در پوشش یا آرایش سر و صورت
از دیگران تقلید می کند باور داشتن به جنبه
زیبایی شناختی آن لباس و شکل نیست بلکه
تنها از آن رو که فلان زن یا فلان مرد در چنان
هیأتی ظاهر شده، شیفته و دل باخته شده و تن
به تقلید داده و از خودی خود خارج شده است.
ما معتقدیم که این حالت نشانه ضعف
شخصیت است. زیرا شخصیتی که خود را
حرمت می نهد شخصیتی است که در ابعاد
مادی هم مانند نوع پوشش و آرایش و … تابع
خرد باشد و تناسب و عدم تناسب آن را با
شرایط و اوضاع خویش بسنجد. اما اینکه تنها
برای تقلید از فلانی لباسی را برگزیند که
تناسبی هم با زیبایی اندامش ندارد و یا نوع
آرایش و پیرایشی را انتخاب کند که سر و
صورتش را زشت می کند، دلیل ضعف
شخصیت اوست.
ممکن است کسی بگوید: این که حرام
نیست و برای انسان جایز است هر نوع لباسی
را که خواست بپوشد و هر الگویی را در
آرایش و پیرایش سر و صورت که خواست
برگزیند و ابزارهای زیبایی و مد و … را به
کار گیرد و …
سخن ما این است که اسلام از هر
مسلمانی خواسته تا شخصیت مستقلی
متناسب با وضعیت فردی خود از جهت بدنی و
روحی داشته باشند. مثلاً پوشیدن لباس زن را
بر مرد و به عکس، از دیدگاهی اسلامی مردود
است. یا تشبّه به کفار محکوم است. از این
احکام درمی یابیم که اسلام از زن خواسته است
در نوع پوشش و آرایش و رفتارش، بُعد مؤنث
بودن شخصیت خویش را لحاظ کند، چنانکه
مرد هم باید شأن مذکر بودن خویش را
مراعات کند.
از این جا به موضوع دیگری منتقل
می شویم، اینکه هر ملتی باید سنتها و آداب و
رسوم خویش را ـ که بد بودن یا مخالف شرع
بودن آن احراز نشده ـ داشته باشد. بنابراین ما
معتقدیم جوانانی که چشم به هیأت و شکل و
شمایل دیگران دارند حرمت فردی و استقلال
شخصیتی خویش را نادیده می گیرند. یعنی اگر
از آنان بپرسی که در این نوع آرایش و پیرایش
چه خصوصیات زیبایی وجود دارد؟ جواب
می دهند: مد چنین است یا امروزه روزگار چنان
است و یا در غرب این گونه است. روشن است
که چنین شخصی قانع نشده و باور نیافته است.
ما نمی گوییم که انسانها بر شکل و لباس
معینی جمود ورزند. در حدیثی از امام صادق(ع)
آمده است که: «بهترین لباس هر زمانی لباس
مردم همان زمان است.» لباس هم تنوع و
تحول می یابد. حتی می توان نوع لباس دیگران
را هم به گونه ای الگوبرداری کنیم که همه
مردم را شامل شود و مختص گروهی خاص و
انگشت نما نباشد، مانند پوشش رایج امروزه که
قبلاً فقط ویژه غربیان بود اما امروزه پوشش
جهانی شده است. شاید علت جهانی شدن
پوشش غربی هم این بوده که این نوع لباس
ساده تر و برای تحرک راحت تر است.
حرف ما این است که انسان نباید تسلیم
مد شود و با ریسمان مد به چاه برود بلکه باید
برگزیند و انتخاب کند.
مشاهده می کنیم که مشکل ایدز که در
غرب زاده شد، امروزه شرق و بسیاری از
کشورهای اسلامی را تهدید می کند. تحلیل
شما از این مشکل و فرهنگ پیشگیری از آن
چیست؟
مشکل ایدز زاده بی مبالاتی و انحراف
جنسی است و از طریق انتقال و سرایت از
شخص بیمار در روابط غیر بهداشتی زن و مرد
شیوع می یابد. این مشکل به شکل بحرانی
جنسی در غرب وجود دارد و مشابه آن در شرق
هم از دیرزمان تاکنون وجود داشته و دارد.
انحراف جنسی در شرق وجود داشته است.
بسیاری از مردم هم دچار چنین بیماری ای
می شوند و می میرند بی آنکه علت بیماری اشان
شناخته شود. اما سپر حفاظتی ای که شرق را از
گرفتار آمدن به چنگ این بیماری به شکل
گسترده باز داشته، سنتها و آداب و عاداتی است
که روابط جنسی را در شکل قوانین و مقررات
تنظیم می کند. به موجب این قوانین عرفی و
شرعی است که زن شرقی تنها با یک مرد
زندگی می کند و بسیار کم اتفاق می افتد که زن
شرقی در اثر رابطه با مردان متعدد به این
بیماری گرفتار شده باشد.
ظهور این بیماری در غرب به دلیل بحران
و افسارگسیختگی در روابط جنسی بود و شیوع
و انتشار آن از طریق آزادی جنسی ای که غرب
به آن ملتزم است. پس از غرب، منطقه دیگری
که این بیماری در آن شیوع گسترده یافته،
افریقا و دیگر کشورهایی هستند که آزادی
جنسی در آنها رواج دارد. آزادی جنسی، انتقال
و سرایت این بیماری را بسیار تسهیل می کند.
برای پیشگیری از این بیماری در جوامع
اسلامی، ضروری است تا در جهت تقویت
تعهد و التزام دینی در ضمیر جوانان بکوشیم و
از دختران و پسران بخواهیم تا همانند گذشته،
بُعد جنسی را در چارچوب مقررات شرعی نگاه
دارند و روابط جنسی در جوامع اسلامی همان
انضباط گذشته را داشته باشد.
امروزه در روابط جوانان با خانواده ها
نوعی شکاف فرهنگی مشاهده می کنیم. پدران
به لحاظ فرهنگی از فرزندان خود بریده اند و
این سبب می شود که محیط خانواده محیطی
دوگانه و دوشقّه باشد و مشکلاتی از پی این به
بار آید. با این پدیده چه باید کرد؟
در حدیثی از رسول خدا(ص) چنین آمده
که «بزرگترهایتان را احترام کنید و به
کوچکترها مهربانی کنید.» این حدیث به ما
می گوید که احترام کوچکترها به بزرگترها تنها
بر اساس تقدم سنی است و نه بر مبنای حق و
حقانیت داشتن آنچه که بزرگترها به کوچکترها
عرضه و پیشنهاد می کنند. زیرا آنها چه بسا
آگاهی و تحصیلات و فرهنگ دانشگاهی
جوانان را نداشته باشند، اما در عین حال تجربه
بیشتری دارند. زیرا اگر جوانان، اکتشافات
دیگران را در لابه لای سطور می خوانند،
بزرگان در لابه لای تجربه شان این نظریات را
یافته اند. از این رو برخی بزرگترها آگاهی
بیشتری از جوانترهایی که دروس دانشگاهی
بیشتری خوانده اند دارند. گاه در مقایسه یک
مهندس درس خوانده دانشگاه و یک بنای
معمار کشف می کنیم که آگاهی و تخصص این
معمار سنتی که دهها سال عمرش را بر سر این
کار گذاشته، از آن مهندس دانشگاهی بیشتر
است. زیرا مهندس تنها نظریات مهندسی را
خوانده است ولی معمار، طبیعت زمین و جامعه
و جغرافیا را بیشتر از او درک می کند. آن
مهندس نیازمند تمرین و تجربه های فراوان
است تا به سطح این معمار برسد. همچنین
است در کار کشاورزی و …
من ادعا نمی کنم که این حکم همه جا
جاری باشد. اما مَثَلی عربی داریم که می گوید:
«از آزموده (تجربه کرده) بپرس و از حکیم
مپرس» زیرا فرد آزموده نظریه و اجرا را یکجا
می داند ولی حکیم که مراد از آن روشنفکر و
تحصیلکرده است، فقط نظریه را می داند و نه
اجرا را.
بنابراین کوچکترها باید بدانند که چیزهای
زیادی را می توانند از بزرگترها فرا بگیرند و
فراموش نکنند که آنان نقش حیاتی و انسانی
تعیین کننده ای در فراهم آوردن اسباب آموزش
و تحصیل و آگاهی برایشان داشته اند. اگر
تلاش پدر و رنج و زحمتهای او برای فراهم
آوردن اسباب راحتی خانواده نبود، فرزندش
نمی توانست وارد مدرسه شود و کتاب بخرد و
در عرصه اجتماع عرض اندام کند.
بنابراین کوچکترها باید بدانند که بزرگتر به
سبب عناصر متمایزی که در شخصیت اوست
شایسته احترام است. بزرگتر هم باید به
کوچکترها لطف و محبت داشته باشد، تا حدی
که دقت و توجه کند که تجربه آنان تجربه ای
ابتدایی است و غنای کافی ندارد زیرا تازه پا به
عرصه حیات اجتماعی نهاده اند و در عین حال
باید به یاد آورد زمانی که کم سن و سال بود چه
احساسات ناخوشی نسبی به زورگویی ها و
خشونتهای پدر خود داشت؟ و در رابطه اش با
دختر و پسر جوانش این خاطره را به یاد داشته
باشد و بداند که آنان آرزوها و رؤیاهایی جدا از
آرزوها و رؤیاهای پدر و مادر در سر می پرورند و
مشکلات فراوانی دارند. پدر و مادر باید این
رؤیاها و مشکلات را مطالعه و درک کنند تا
بتوانند به شکلی طبیعی و آرام آنان را وارد
عرصه زندگی نمایند و عرصه را به رویشان
بگشایند.
آیا اجبار و به کارگیری خشونت راه
مناسبی برای هدایت جوانان است؟
امکان ندارد که کسی با زور و اجبار،
انسانی را هدایت کند. زیرا گمراهی ناشی از
تصورات فکری نادرستی است که شخص از
راه خواندن و دیدن و رابطه با دیگران به دست
می آورد. این فرایند سبب می شود که پای بندی
او به این تصورات، محکم و ریشه دار شود زیرا
روشی است که او انتخاب کرده است.
اجبار و خشونت سبب می شود که چنین
شخصی احساس محرومیت و عقده روانی
نماید و در افکار خود سرسختی و تعصب به
خرج دهد. زیرا خشونتهای بدنی و روانی مانند
زدن و حبس کردن و ممنوع سخن کردن و …
امکان ندارد که فکرش را دگرگون کند. زیرا
خشونت بر فکر کارساز نیست و چه بسا
واکنشهای شدیدی در پی دارد. راه درست این
است که با فرزندانمان دوستی پیشه کنیم و با
آنان وارد گفت و گو شویم. در جایی هم که
ضروری است به جوان فشار آورده شود، فشار
روانی را برگزینیم که بهتر می تواند روند فکری
جوان را تغییر دهد.
در عرصه اجتماعی هم می توان با فراهم
آوردن محیط اجتماعی و زمینه روانی ـ روحی
مناسب فضای بهداشتی ای پدید آورد و آفاق
اندیشه درست را به روی جوان گشود. عضویت
جوان در گروه های اجتماعی سالم و وارد کردن
او به عرصه گفت و گو با مسؤولان و مدیران و
عالمان دین در باره آنچه که می اندیشد، به او
نشاط و پویایی می بخشد.
روش گفت و گو با جوانان بهترین راه
ایجاد تغییرات مثبت در افکار و رفتارشان
است. این همان روشی است که قرآن سفارش
می کند: «قل لعبادی یقولوا التی هی
احسن»(اسراء/۵۳) «به بندگانم بگو آنچه را که
بهتر است بگویند.» و «ادع الی سبیل ربک
بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی
هی احسن» (نحل/۱۲۵) «با حکمت و اندرز
نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به
[شیوه ای] که نیکوتر است مجادله نمای.» و
«لا تستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی
احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانّه ولی
حمیم» (فصلت/۳۴) «و نیکی با بدی یکسان
نیست. [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع
کن. آنگاه کسی که میان تو و میان ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 