پاورپوینت کامل عقل خود را از من افزوندیده ای(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عقل خود را از من افزوندیده ای(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عقل خود را از من افزوندیده ای(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عقل خود را از من افزوندیده ای(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۶

بررسی دیدگاه نظیره زین الدین و شیخ مصطفی غلایینی در باره شخصیت زن

هیچ ملت و فرهنگی را نمی توان سراغ
گرفت که در خود کنایات و نکات تعریض آمیز
نسبت به زن را نپرورده باشد. در میان امثالی
که در میان اقوام و ملل رواج دارد، کم و بیش
تعریضها و تحقیرهایی نسبت به عقل و
وفاداری و مهرورزی و پارسایی زنان وجود
دارد. به نظر می رسد در طول تاریخ، نه تنها
عرصه سیاست و اقتصاد که عرصه فرهنگ و
فرهنگ عمومی نیز در سیطره و سلطه مردان
بوده است. انحصار انواع قدرت در دست
جنس مذکر، سبب حاشیه نشین ماندن زنان
در همه عرصه ها و عقب ماندن آنان از کاروان
تکامل انسانی شده است. بی جهت نیست که
ابوالفضل بیهقی بزرگترین مورخ ایرانی، تاریخ
را مذکر ـ یعنی تاریخ مردان ـ نامیده است.
رواج برخی از آداب و عادات ناخوشایند در بین
زنان محصول همین شرایط تاریخی ـ
مردسالارانه ـ است و جالب آنکه همین آداب
و عادات همواره مورد ریشخند و خرده گیری
مردان واقع شده و با استناد به آن، کمال
عقلی و فطری زن مورد تردید قرار گرفته
است. ادیب اسحاق (۱۸۵۶ ـ ۱۸۸۵م)
مسؤولیت حال و وضع زنان را بر عهده مردان
می داند و می گوید:

«انما المرأه مرآه بها

کلّ ما تنظره منک و لک

فهی شیطان اذا افسدتها

و اذا اصلحها فهی ملک

زن تنها آینه ای است که هر آنچه در او
می بینی از تو و بر تو است.

اگر اوضاع زن را به تباهی بکشانی،
شیطان می شود

و اگر وضعش را سامان دهی فرشته
خواهد بود.»

شاعری دیگر به نام الزهاوی از این فراتر
می رود و زن را نشانی و نشانه تمدن
می خواند:

«انما المرأه و المرأ سواء فی الجداره

علّموا المرأه فالمرأه عنوان الحضاره

زن و مرد در شایستگی برابرند،

به زن دانش بیاموزید که زن نشانی
تمدن است.»

مسأله «زن» یکی از عمده ترین مسایلی
است که در طی دو قرن گذشته در اندیشه
معاصر عرب مطرح بوده است. می دانیم که در
زبان عربی انسانها و نیز تمامی اشیا به دو
دسته مذکر و مؤنث تقسیم شده است. روشن
است که تقسیم انسان به مذکر و مؤنث
تقسیمی طبیعی و معقول است، اما در زبان
عربی که قطعا ریشه در منطق عرب دارد، هر
کدام از این دو، افعالی مخصوص به خود
دارند. مانند این وضع تا حدی در زبان
انگلیسی هم به چشم می خورد. این مسأله نیز
در حد خود مشکلی به شمار نمی آید. مشکل
آنجا است که سایه نابرابری و تبعیض بر
تمامی حوزه های فردی و اجتماعی نشسته
باشد. با مطالعه اجمالی وضعیت زن در جوامع
عربی بویژه تا اوایل قرن هیجدهم میلادی
می توان حدس زد که زنان از محرومیت در
ابعاد مختلف بهره ای کامل داشتند.

با آغاز دوره نوزایی در جهان عرب که
خاستگاه اولیه آن مصر و به طور مشخص
دوره زمامداری محمدعلی پاشا (۱۸۰۵م) بود،
معمای «پیشرفت» در صدر عناوین مورد
بحث اندیشمندان عرب قرار گرفت. یکی از
محورهایی که مورد توجه آنان قرار گرفت،
اصلاح وضع زنان بود. تقریبا همگان بر این
امر متفق بودند که با وجود پس ماندگی و
انحطاط فرهنگی ـ اجتماعی زنان پیمودن راه
پیشرفت آسان نیست.

نخستین مدافعان حقوق زن در دوره نوزایی
عربی، پطرس بستانی، احمد فارس شدیاق، رفاعه
طهطاوی، سیدجمال الدین اسدآبادی، محمد
عبده و عبدالرحمان کواکبی بوده اند.

موج دوم دفاع از حقوق زن که تا اوایل
دهه دوم قرن بیستم ادامه داشت با قاسم
امین (نویسنده کتابهای تحریرالمرأه و المرأه
الجدیده) آغاز شد و با نوشته های زینب فواز و
عایشه تیموریه، فرح انطون، باحثه البادیه و
الزهاوی ادامه یافت.

موج سوم این جریان از اوایل دهه دوم
قرن بیستم که دوره استعمار و سلطه
بورژوازی در جهان عرب است آغاز می شود.
در این مرحله نواندیشی هایی از سنخ
فرآورده های فکری محمد عبده و قاسم امین
دیده نمی شود. سیدمحمد رشیدرضا نیز که
تحت تأثیر استادش محمد عبده از کتاب
تحریرالمرأه قاسم امین استقبال کرده بود، در
برابر کتاب جدید قاسم امین (المرأه الجدیده)
سکوت کرد و بعدها با نوشتن کتاب نداء
للجنس اللطیف (۱۹۳۴) به نوشته های سی
سال پیش قاسم امین پاسخ گفت. در سال
۱۹۲۸ جماعت اخوان المسلمین پای به عرصه
سیاسی و اجتماعی گذاشت و رهبر آن
حسن البنا بر حرکت آزادی بخش زن هجوم
برد و مدافعان حقوق زن را مبلغان غربزدگی و
هواپرست خواند.

مسأله آموزش از نخستین محورهای
تلاش نواندیشان در استیفای حقوق زنان بود.
برخورداری زنان از حق سوادآموزی در حد
خواندن و نوشتن از عمده ترین خواسته های
اینان بود که با مقاومت و انکار گروههایی
مواجه می شد. دامنه مطالبات در این حد
متوقف نماند و اندک اندک به مسایل دیگر
کشیده شد. برخی مسایل مانند برتری عقلی و
فطری مرد بر زن مورد تردید قرار گرفت و
مدافعان حقوق زن با استناد به نمونه های از
کامیابی علمی زنان برجسته در صدد اثبات
برابری زن و مرد در تواناییها و ظرفیتهای
فکری و عقلی برآمدند.

یکی از مدافعان حقوق زنان در تاریخ
عرب در صدد برمی آید تا برتری عقلی زن را
بر مرد اثبات کند. نظیره زین الدین (۱۹۰۸ ـ
۱۹۷۶م) نویسنده پرتلاش لبنانی در امتداد
مکتب فکری محمد عبده و قاسم امین در
موضوع زن گام برداشت و در زمانی که این
مکتب در مصر رو به ضعف نهاده بود با بهره
جستن از ادله دینی و توسعه منابع اسلامی به
منابع شیعی که خود را نیز پیرو آن می داند(۲)
بود، خون تازه ای در آن دمید. وی در سن
بیست سالگی (۱۹۲۸م) کتاب «السفور و
الحجاب» و در سال پس از آن کتاب «الفتاه و
الشیوخ» را نوشت و منتشر کرد.

وی در کتاب السفور و الحجاب به دنبال
اثبات برتری عقلی زن بر مرد است. وی در
این بخش از کتاب به مسایل مهمی اشاره
می کند که گزارشی از آن تقدیم خوانندگان
عزیز می شود و سپس پاسخ شیخ مصطفی
غلایینی به مطالب نظیره زین الدین ـ که
بخشی از آن تعریض به غلایینی است ـ به
اختصار می آید.

نظیره زین الدین در ابتدای این مقال
کمال دینی زن را بر مرد مسلم انگاشته و
کمال عقلی زن نسبت به مرد را حقیقتی
می انگارد که همانند نظریه گالیله (گردش
زمینی پیرامون خورشید) در ابتدا بحث برانگیز
و در پایان حاکم خواهد بود. وی در
ادامه می نویسد:

«روشن است که مرد به مدد قدرت
جسمانی اش بر زن چیره شده و او را به بردگی
گرفته و از به کارگیری قوای حیوانی و ناطقه
باز داشته و راههای عقلش را بسته است.
این وضع منجر به تفاوتی بین زن و مرد در
ابراز آثار عقل شده است، درست همان گونه
که برده دار غالب با برده مغلوب در ابراز آن
متفاوتند. در نتیجه کوتاه نظران گمان برده اند
آنچه محصول این وضع است، مقتضای
فطرت است. در حالی که اگر حقایق را بکاوند
دریابند که این حالت، معلول علتی است که
عارض شده و آن چیرگی مرد بر زن و پیروی
مرد از هوس و به بردگی کشیدن زن است …
مرد از دوران دور آزاد و برده کشِ زن
بوده است.»

زین الدین در ادامه به پیشرفت زنان
غربی در عرصه اختراعات و اکتشافات علمی
و ادبی اشاره می کند و آن را نتیجه آزادی
اجتماعی زن غربی و برابری او با مرد در امور
زندگی و مسابقه او با مرد در میدانهای دانش
و تعقل می داند. وی آزادی را شرط شکوفایی
دانش و اندیشه و روح زندگی می داند
و می گوید:

«برای نمونه بنگرید به رومی ها که تا
زمانی که از آزادی کامل برخوردار بودند
بزرگترین ملت جهان و در بالاترین درجات
ترقی بودند اما زمانی که بربرها بر آنان مسلط
شدند و آزادی اشان را ستاندند، چگونه سایه
جهل آنان را فرا گرفت و به لحاظ عقلی و
علمی به تدریج انحطاط یافتند و در پایان
نامشان از لوح حیات پاک شد. به یونان
بنگرید، زمانی که مشرق آزادی بود و مشرق
علم و عقل و فلسفه. اما زمانی که به بردگی
بیگانه ـ و به ویژه ترکان ـ درآمد و خورشید
آزادی در آن غروب کرد و ابر جهالت بر آن
سایه گسترد. این انحطاط سرنوشت هر
امتی است که به بردگی درآید … به امت
اسلامی بنگرید که تا زمانی که عقلها آزاد و
رها بودند به چه درجه ای از بزرگی و عظمت
رسید. ولی زمانی که بر عقل و فکر زنجیر
افکنده شد و عقل و فکر از آزادی در اجتهاد و
اندیشه در کتاب خدا و سنت رسول خدا و
دستیابی به خیر و صلاح خود محروم شدند،
چگونه به جمود و قهقرا کشیده شد. حال زن
هم چنین است. مرد او را به بردگی کشیده و
آزادی اش را ستانده است، که او گرفتار این
وضع کشنده جهل شده است. اما در جهان
پیشرفته که زن آزادی اش را کسب کرده
توانسته است هم دوش مرد و بلکه پیشتر از
او گام بردارد. این امر نشان می دهد که پیشی
جستن مرد در ابراز آثار فرد مقتضای فطرت
نیست بلکه نتیجه سببی عارضی است که مرد
پدید آورده است. مرد زن را مجبور کرده تا در
خدمت به خرد خویش سستی ورزد تا آن را به
صورت زمینی بایر که گیاهی در آن سر به
سلامت برنمی افرازد در آورد. حال آنکه این
زمین زمینی شایسته و سزاوار است و اگر به
آن رسیدگی شود بهترین ثمر را خواهد داد.»

نظیره زین الدین به جمله ای از شیخ
مصطفی غلایینی اشاره می کند که در کتاب
«الاسلام روح المدینه» آمده است. غلایینی
در این کتاب گفته است: «زن مسلمان امروزه
در علوم و تمدن از دیگران عقب مانده است.
سبب این عقب ماندگی نیز جهل و استبداد
مرد و بی اطلاعی او از حقوقی است که در
شریعت برای زن معین شده است. بنابراین
گناه عقب ماندگی زن بر عهده مرد است.»
زین الدین این جمله را دستاویز حمله ای شدید
به غلایینی ـ به عنوان نماد جریان سنتی
مذهبی ـ قرار می دهد. وی غلایینی را
مخاطب قرار می دهد و می گوید: سخن شما
کاملاً درست است، زیرا اگر به جهان
بی حجابِ متمدن بنگریم که در آن عقل به
جای قدرت (غلبه) و آزادی به جای بردگی و
دانش به جای نادانی و اهتمام به آرایش روح
به جای اهتمام به آرایش تن نشسته است،
زنی جدید سر بر آورده که به گفته مصلح
بزرگ قاسم امین، برابر مرد و شریک همسر و
مربی فرزندان و مهذب نوع بشر است. اما
شما زنان خود را ناقص عقل و ناقص دین
می دانید و روحشان را به اهمال وا نهاده اید و
جسمشان را لعبت و آراینده هوا و هوس
خود خواسته اید.

قابل توجه اینکه در فقره فوق، زین الدین
بی حجابی و تمدن را پشت سر هم آورده
است، گویی که بین بی حجابی و تمدن
رابطه ای مثبت وجود دارد. روشن است که
آزادی ای که زین الدین برای زنان مطالبه
می کند از نوع آزادی افسارگسیخته و بی بند و
باری و هرزگی نیست. آزادی ای که او
می خواهد آن است که راه را برای شکوفایی
روح و روان زن و بروز استعدادهای علمی ـ
فرهنگی او بگشاید. هر چند به اشتباه تمام،
میان بی حجابی و تمدن، تلازم و ارتباط
مثبت می بیند. جالب است که بدانیم زنان
ترقی خواه در اوایل قرن بیستم خواسته
برخورداری از حق آموزش و تحصیل علم را
تحت عنوان آزادی بیان می کردند. آنان به
درستی، محرومیت از این حق را نوعی سلب
آزادی می دانستند.

زین الدین به عبارتی که جان استوارت
میل در آغاز کتاب «آزادی»، آورده اشاره
می کند. وی در این کتاب که پس از مرگ
همسرش به چاپ رسانده چنین می نویسد:

«من این کتاب را به روحی اهدا می کنم که
الهام بخش بهترین اندیشه های من در این
کتاب بوده است. به دوست و همسرم که
شیفتگی اش به حق و عدل بهترین یار من
بود و خوشامد وی از بزرگترین پاداشهایی که
برای کار خود امید می داشتم. او در هر آنچه تا
کنون نوشته ام و در این کتاب (آزادی) سهمی
دارد که کمتر از سهم من نیست. بزرگترین
اندوه من این است که این کتاب به همین
شکل، بی آنکه او در آن نظری دوباره افکند به
چاپ می رسد. اگر آن توانایی در قلم من بود
تا نیمی از اندیشه های بلند و دریافتهای
برجسته ای را که با او مدفون شد بیان کنم،
جهان بیش از آنچه از تمام نوشته هایی که
بی مشورت عقل یگانه اش نوشته ام، سود
برد، از او بهره می برد.»

زین الدین پس از نقل این عبارت بر
نویسنده و همسرش درود می فرستد و
می گوید گویی که استوارت میل و همسرش
جوهره دین اسلام را دریافتند و مسیر آن را
پیموده اند. وی سپس به مرد خطاب می کند:
آیا سخن استوارت میل در دلت اثر نمی کند و
آیا چشمه ای از سخن او به دل تو سرازیر
نمی شود تا حقوق از دست رفته همسرت را ـ
که کمترین آن تسلیم به توان عقلی و دینی او
است ـ به او بازگردانی؟!

نویسنده پس از این رجحان دادن عقل
زن و مرد را بر یکدیگر بیرون از توان خود و
وظیفه خود می بیند و لازمه عدل و اعتدال و
برابری را همانندی زن و مرد در عقل و
جایگاه انسانی می داند اما به زودی این نظر را
به دست فراموشی می سپارد و وارد اصل
قضیه می شود تا برتری عقلی و روحی زن را
بر مرد اثبات کند. وی مباحثه مستقیم با مرد
بر سر این مسأله را بی فایده می بیند و برای وا
داشتن مرد به اذعان به حق راه مناسب را
اثبات دو قضیه مشابه و استفاده از آن دو
قضیه به عنوان مقدمات قیاس و استحصال
نتیجه ای می داند که مرد راهی جز اقرار به آن
نخواهد داشت. وی می گوید:

«نر و ماده هر گونه حیوانی را که در نظر
بگیرید متوجه می شوید که نر به لحاظ
جسمی از ماده قوی تر است ولی ماده به
لحاظ غریزی از مرد شایسته تر است. گویی
که خدای سبحان خواسته تا عدالت خویش
را آشکار کند که به نر بهره بیشتری از قدرت
جسمی داده و به ماده بهره بیشتر از
شایستگی غریزی. و باز گویی خواسته است
با ناچار داشتن نر و ماده به شرکت و مشارکت
با هم و مکمل یکدیگر قرار دادن آنها حکمت
خویش را ابراز کند. یکی از حکمت دیگری و
دیگری نیز از قدرت این یکی بهره می برد.
آری خداوند تعالی جنس ماده حیوانات را در
بعد غریزی شایسته تر و استوارتر از جنس نر
قرار داده است. اگر چنین نمی بود خداوند
پرندگان ماده را به ساختن لانه موظف
نمی کرد و روشن است که ساختن لانه دقتی
ژرف نیاز دارد که جز از راه حکمت به سامان
نمی رسد. و باز اگر شایستگی غریزی ماده
نسبت به نر نمی بود، خدا جنس ماده را به
تربیت و حفظ بچه هایش موظف نمی کرد. این
وظایف مقتضی آن است که بهره ماده از
حکمت و غایت بیش از نر باشد. این امور از
خصایص عقلی حیوانی است که به نام
«غریزه» شناخته شده است.

اما پرندگان نر به دقت و توجه و حکمتی
که مستلزم وظایف ماده است، موظف
نشده اند. تنها وظایفی مانند جمع آوری خار و
خاشاک برای ساختن لانه و آوردن غذا برای
بچه هایش که متناسب با قدرت جسمی اش
است، موظف شده است.

این حالتی ثابت در روح هر حیوانی است
و قاعده ای است طبیعی و عام و تغییرناپذیر
و استثناناپذیر که به عنوان مقدمه قیاس ما
قرار می گیرد و از آن می توان نتیجه گرفت که
روح ناطقه یا عقل به لحاظ فطری در زن
رجحان دارد، چنان که وزنه قدرت جسمی
مرد سنگین تر است. اگر چنین نمی بود، خدا
تکلیف جهاد اصغر (جنگ) را که مقتضی
قدرت جسمی ای بیش از قدرت عقلی دارد،
ویژه مردان قرار نمی داد و تکلیف پرورش و
تربیت فرزندان را که قدرت روحی و عقلی ای
بیش از قدرت جسمی می طلبد به زنان
اختصاص نمی داد، با اینکه خدای سبحان در
غیر این امور تکالیف دیگری نیز قرار داده که
در آن تکالیف فرقی بین زن و مرد نیست.

باز خدای بزرگ را تسبیح می گوییم که
عدالتش را با اعطای قدرت جسمی بیشتر به
مرد و اعطای بهره بیش از قدرت معنوی و
روحی به زن آشکار کرد و حکمتش را نیز با
ناچار قرار دادن زن و مرد به مشارکت با
یکدیگر و تکمیل نقص یکدیگر نشان داد.
طبیعی است که خدای بزرگ در تقسیم
نعمتهایش بین جنس مؤنث و مذکر انسان ـ
که اشرف مخلوقات او است ـ عدالت را
رعایت کرده است، همان گونه که این عدالت
را در تقسیم نعمتهایش بین نر و ماده
حیوانات نیز مراعات نموده است.

نعمتی که خدا به مرد بخشیده و آن
قدرت جسمی است، نعمتی محسوس و
دیدنی است. پس شک نیست که او ـ که پایه
عرش استوار است ـ نعمت عقلی و روحی ای
معادل نعمت محسوس مرد، به زن
بخشیده است.»

نظیره زین الدین به استدلال فوق در
اثبات برتری عقلی و روحی زن بر مرد اکتفا
نکرده و به رفتار و کردار و احوال دختران و
پسران خردسال توجه می دهد و از مردان
می خواهد در احوال و افعال این دو جنس
بنگرند تا دریابند که کدام جنس به لحاظ
عقلی و فطری برتری دارند. وی می گوید:
شما غالبا می بینید که دختران با پسران
متفاوتند. اینان معمولاً گره می بندند و آنان
گره می گشایند. اینان اوضاع را تیره می کنند و
آنان شادی می بخشند. اینان خسته می کنند و
آنان آرامش می بخشند. اینان تباه می کنند و
آنان اصلاح. اینان سر می پیچند و آنان
اطاعت می ورزند. اینان ضرر می رسانند و آنان
سود. اینان زندگی را به بازی گرفته اند و آنان
به جدیت. اینان محیط را کثیف می کنند و
آنان تمیز. اینان پرده دری می کنند و آنان حیا
می ورزند. چندان که با تأسف در میان عرب
این مثل رواج یافت که «وقاحه الوجه سلاح
الفتی» (زشت چهرگی سلاح جوانمرد است). و
پدران و مادران می گوید: دختران را برای
آنچه که اکنون هستند دوستشان داریم و
پسران را برای آنچه که در آینده خواهند شد.
پس در اعمال این دو جنس درنگ کنید و
داوری کنید که کدام یک شایستگی فطری و
عقلی بیشتری دارند؟

نظیره زین الدین، برتری مرد در برخی
احکام مانند ارث و شهادت و چندهمسری و
طلاق را نشانه قساوت دل مرد و دشواری
گردن نهادن به حق و عدالت برای او و فساد
اخلاق او که ناشی از عادات جاهلیت است،
می داند! وی می گوید که ایمان کامل به آیات
خدا و احادیث پیامبرش دارد و آنها را در
عرش عظمت و آزادی و برابری و عدالت و
خیر و کمال می بیند، اما معتقد است که
خداوند در تشریع احکام، اوضاع واقعی انسانها
را لحاظ کرده است. به عنوان مثال مسأله
«بردگی» را که مبغوض او است به یکباره الغا
نکرد بل اوضاع اجتماعی را در نظر گرفت.
«خدای تعالی پیامبرش را در این محیط
فاسد گمراه (حجاز) به عنوان بشارت دهنده
فرستاد و به او اندرز می دهد که اگر سرسخت
و سنگدل بودی، مردم از اطراف تو پراکنده
می شدند. در حدیث نبوی هم آمده که:
بیاموزید و آسان بگیرید و سخت مگیرید و
بشارت دهید و نفرت ایجاد نکنید.» وی
سپس به عباراتی از شیخ مصطفی غلایینی
در کتاب «الاسلام روح المدینه» اشاره می کند
که غلایینی می گوید: «اسلام حکمت را در آن
دید تا برخی سنتهای ناخوش مانند
چندهمسری را یکجا ابطال نکند زیرا در پی
آن مشکلات فراوانی بود که از تثبیت آن
جلوگیری می کرده» و نیز هم او می گوید:
«دین اسلام برده داری را ناخوش می دارد و از
اسارت (که نوعی برده داری بود) بیزار است و
گویی ندا در می دهد که نظام برده داری از
بقایای دوران توحش است. اما سیاست در
آن زمان (آغاز اسلام) مقتضی الغای یکباره
آن نبود.»

نظیره زین الدین سخن غلایینی را تأیید
می کند و می گوید: آری، درست است که
مشکلات فراوانی بر سر الغای یکباره نظام
برده داری وجود داشت و اگر خدای سبحان
یکباره این عادات زشت را ابطال می کرد،
مردان از دین خدا بیزار می شدند و از رسول
خدا(ص) دوری می گزیدند و جز اندکی به
دستور خدای تعالی عمل نمی کردند.

زنان و بردگان در دست مردان قدرتمند
دوره جاهلیت همچون مال و متاعی بود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.