پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۶

قطره های عرق را از روی پیشانی اش
پاک کرد و کلاه نمدی را کمی بالاتر کشید تا
کمی نسیم به موهایش بوزد. داغی آفتاب
برای پیرمرد بیانگر یک روز کسل و بی رمق
بود. کورسوی رمقش را در دستانش جمع کرد
و دسته های چرخ دستی را گرفت و هل داد.
صدای حزین و گوش خراش چرخ بلند شد.
خورشید درست وسط آسمان می تابید. از
سربالایی سختی بالا رفت و بار دیگر
چرخ دستی را نگاه داشت. این بار تمام
قدرتش را توی حنجره اش جمع کرد و به

یکباره بیرون داد.

ـ آی … پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint!

و نفسش برید. کمی مکث کرد و دوباره
فریاد کشید و در سایه کوچک چرخ دستی
نشست. از آفتاب داغ و دیدن کوچه های
خلوت احساس تهوع به او دست می داد.
سرش را پایین گرفت و کلاهش را جابه جا
کرد. از جیب جلیتغه مندرسش ساعتی بیرون
آورد و به عقربه های آن زل زد. به نظر پیرمرد
آمد که ساعت هم کسل شده است و کار
نمی کند. ساعت را تو جیبش گذاشت. تشنه
بود. دور و بر را نگاه کرد. درهای آهنی و
زنگ زده و بدرنگ، یکی یکی روبه رویش
روی دیوارها صف بسته بودند. دهانش
خشکیده و بدمزه بود و بیشتر کسلش می کرد،
از جا بلند شد و چند قدم به سمت در
روبه رویی برداشت. با انگشتر درشتی که توی
انگشتش بود چند ضربه به در نواخت.
لحظه ای مکث کرد و بار دیگر بی حوصله در
زد. صدایی از آن طرف به گوش رسید:
«کیه؟» پیرمرد نمی دانست چه بگوید.

ـ کیه؟

و در آهنی تکان خورد و روی پاشنه اش،
خشک و دلخراش خراشید. چشمان
میشی رنگ جوان به پیرمرد خیره شد.

ـ … یه لیوان آب می خواسم.

جوان که سبیل درشتی داشت خنده ای
کرد و گفت: «آب؟» و در حالی که در را باز
گذاشت، رفت. احساسی غریب به پیرمرد
نهیب می زد. پیرمرد اما به دنبال سرچشمه
این احساس و این نهیب غریب نبود و به
کبوترهایی که روی بام بی حرکت نشسته
بودند، چشم دوخت. خورشید انگار به وسط
آسمان میخ شده بود. جوان با پارچ آبی و در
حالی که لیوانی در دست دیگرش بود، جلوی
در ایستاد. پیرمرد مشتاقانه به آبی که درون
پارچ شیشه ای جولان می خورد، دستش را
برای گرفتن لیوان دراز کرد. لیوان خنک که
توی دستان پینه بسته و داغ پیرمرد خزید؛
حس خوشایندی به پیرمرد دست داد. جوان
که هنوز همان لبخند را بر لب داشت، آب
پارچ را توی لیوان سرازیر کرد و پرسید:
«پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint می فروشی؟» پیرمرد ذوق زده و
مؤدب گفت: «بله!» و لیوان را به لبان
خشکیده اش چسباند. لیوان خالی را جلوی
پارچ گرفت. جوان یک بار دیگر لیوان را پر
کرد.

ـ ببینم، پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint معامله نمی کنی؟

پیرمرد لیوان را از لبانش جدا کرد و با سر
حرف جوان را تأیید کرد و در حالی که لیوان را
به او می داد، گفت: «بستگی به پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint داره و
به قیمتش.» جوان خنده موذیانه ای کرد.

ـ بیا تو، بیا، ببینم چطوری معامله
می کنی.

بعد دوباره برگشت و به سمت چرخ دستی
رفت. نگاهی به پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint های لوله شده کرد.
دستی رویشان کشید. صورتش را به طرف
پیرمرد گردانید و در حالی که چشمانش زیر
فشار نور نیمه باز بود، گفت: «این پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint رو ور
دار بیار، پیری!» پیرمرد نگاهی به صورت
جوان انداخت و جوان بار دیگر لبخند زد و
داخل حیاط شد. پیرمرد پنجه های بی رمقش
را به دو طرف پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint بند کرد و با تمام توان از
چرخ دستی محقر و قراضه اش که ته آن را با
تکه های کارتن فرش کرده بود، بالا کشید و
روی شانه اش گذاشت و در حالی که زمختی
پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint گردنش را می سوزاند، با قدم هایی
ناموزون داخل حیاط شد. حیاط آفتاب گیر بود
و وسط آن درخت توتی مفلوک و بدقواره کمر
کجش را افراشته بود. جوان از اتاق بیرون آمد
و روبه روی پیرمرد که چهره اش از فرط گرما و
سنگینی پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint سیاه شده بود، ایستاد.
دستانش را به پشتش زد.

ـ بیار اینجا … پهنش کن روی این
موزائیکا.

پیرمرد نگاهی به جوان کرد. جوان که
همه چیز را از نگاه پیرمرد فهمید، با همان
لبخند گفت: «طوری نیس. همین جا خوبه.
تمیزه. می خوام پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint رو بخرم.» پیرمرد
پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint را همان طور که لوله بود به دیوار تکیه

داد. نفسی کشید.

ـ ولی باید بریم تو، باید پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint تو ببینم.

ـ نه، پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint عوض نمی کنم، می خوام
بخرم …

جوان به سمت پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint رفت و مانند آدمی
که بخواهد با او دعوا کند پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint را نقش زمین
کرد و با کف پایش آن را پهن کرد. پیرمرد که
از این رفتار بی ادبانه، آزرده شده بود فقط به او
چشم دوخته و امیدوار بود که تیر نگاهش
جوان را سر عقل بیاورد. جوان پوزخندی زد.

ـ این … چقدر قیمتشه؟

پیرمرد مکثی کرد.

ـ سی تُمَن.

جوان ابروهایش را بالا انداخت و در
حالی که با دست پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint را نشان می داد، با
لحن تحقیرآمیزش گفت: «برای این؟ …
یعنی بیشتر از پونزه تومن می ارزه؟»

جوان دست هایش را روی پرز قالی
کشید.

ـ مگه نمی بینی دو رنگه شده؟ اینجاش
رنگش رفته، این طرفش هنوز پررنگه. این،
دو روز کف اتاق باشه نخ نما می شه.

پیرمرد که هنوز کلافه بود، با بی حوصلگی
گفت: «من چیکار کنم؟، قیمتش همینه، فِک
می کنی چقدر از فروش این، گیر من می آد.»
جوان بی اعتنا به حرف های مرد از جیب تنبان
گشادش، پول هایش را بیرون آورد. بعد از
اینکه شمرد آنها را توی مشت پیرمرد
گذاشت.

ـ بیا، اینم هیفده تومن …

پیرمرد مشتش را شل کرد.

ـ نه، دیوونه که نیسم به ضرر بدم. این
پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint فروشی نیس.

نشست و پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint را لوله کرد. جوان پایش
را روی پاورپوینت کامل قالیچه ۳۳ اسلاید در PowerPoint گذاشت.

ـ این، اینجا می مونه. چون من