پاورپوینت کامل آینه محبت (۲۱) ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آینه محبت (۲۱) ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آینه محبت (۲۱) ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آینه محبت (۲۱) ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
>
۴
نامه های خانوادگی امام خمینی(۱)
(این شماره، در بزرگداشت سالگرد رحلت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سیداحمد خمینی«قده» تقدیم می شود.)
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحَمدُ للّه ِ ربِّ العالَمین، و الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ، وَ لَعْنَهُ اللّه عَلی أَعْدائِهِمْ اَجْمَعین. اَشْهَدُ اَنْ لا
اِلهَ اِلاّ اللّه ُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ اَنَّ عَلیّا اَمیرَالْمُؤْمنینَ وَ اَولادَهُ الْمَعصومینَ صلواتُ
اللّه علیهِمْ خُلَفائُهُ، وَ اَنَّ ما جاءَ به رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله حقٌّ، و أنَّ القبر و النشور و الجنّه و النار حقٌّ، وَ اَنَّ
اللّه َ یَبْعَثُ مَنْ فی القبور.
وصیتی است از پدری پیر که عمری به بطالت گذرانده و توشه ای برای زندگی ابدی برنداشته و قدمی
خالص برای خداوند منّان نگذاشته و از هواهای نفسانی و وساوس شیطانی نجات نیافته، لکن از فضل و
کرم خداوند کریم مأیوس نیست و به عفو و عطوفت او دل بسته و همین تنها زاد راه او است، به فرزندی
که از نعمت جوانی برخوردار است و فرصت برای تهذیب نفس و خدمت به خلق خدا در دست دارد و
امید است چنانچه پدر پیرش از او راضی است خداوند بزرگ از او راضی باشد و توفیق خدمت به
محرومان که شایستگان ملتند و مورد سفارش اسلامند، هر چه بیشتر به او مرحمت فرماید.
فرزندم، احمد خمینی ـ رَزَقَک اللّه هِدایَته ـ ! جهان چه ازلی و ابدی باشد یا نه و چه سلسله های
موجودات غیر متناهی باشند یا نه، همه فقیرند چون هستی، ذاتی آنان نیست. اگر با احاطه عقلی، جمیع
سلسله های غیر متناهی را بنگری آوای فقر ذاتی و احتیاج در وجود و کمال آنها به وجودی که بالذات
موجود است و کمالات، ذاتی آن است، می شنوی، و اگر به مخاطبه عقلی خطاب به سلسله های فقیر
بالذات نمایی که «ای موجودات فقیر چه کسی قادر است رفع احتیاج شما را نماید؟» همه با زبان فطرت
هم صدا فریاد می زنند که ما محتاجیم به موجودی که خود همچون ما فقیر نباشد در هستی و کمال
هستی؛ و این فطرت نیز از خود آنان نیست. فِطْرَهَ اللّه ِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللّه (۲) فطرت توحید
از خداوند است و مخلوقات فقیر بالذات مبدل نمی شوند به غنیّ بالذات و امکان ندارد چنین تبدیلی. و
چون بالذات فقیر و محتاجند جز غنیّ بالذات، کسی رفع فقر آنان را نخواهد کرد و این فقر که لازم ذاتی
آنان است همیشگی است، چه این سلسله ابدی باشد یا نباشد، ازلی باشد یا نباشد، و از هیچ کس جز او
کارگشایی نخواهد شد و هر کس هر کمال و جمالی دارد از خود نیست بلکه جلوه کمال و جمال اوست.
وَ ما رَمَیْتَ إِذ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللّه رَمی(۳) در هر چیز و هر فعل و هر گفتار و کردار صادق است و هر کس این
حقیقت را دریابد و ذوق کند، به کسی جز او دل نبندد و از کسی جز او حاجت نخواهد.
سعی کن در خلوات، در این بارقه الهی فکر کنی، و به طفل قلبت تلقین کن و تکرار کن تا به زبان آید
و در ملک و ملکوت وجودت این جلوه خودنمایی کند، و به غنیّ مطلق بپیوند تا از هر کس جز او غنی
شوی، و از او توفیق وصول بخواه تا تو را از همه کس و خودی خودت ببرد و تشریف حضور دهد و
اذن دخول.
پسر عزیزم او ـ جلّ و علا ـ اول و آخر و ظاهر و باطن است؛ هُوَ الاوّلُ و الاخِرُ و الظّاهِرُ و الْباطِن(۴) أَ
یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ حَتّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِر لَکَ، مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ و مَتی
بَعُدْتَ حَتّی تَکُونَ الاثارُ هِیَ الّتی تُوصِلُ اِلَیْکَ، عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقِیبا.(۵)
| غایب نبوده ای که تمنا کنم تو را | پنهان نئی ز دیده که پیدا کنم تو را |
او ظاهر است و هر ظهوری ظهور اوست و ما خود حجاب هستیم. اَنانیّت و اِنیّت ماست که ما را
محجوب نموده، «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»(۶) به او پناه ببریم و از او ـ تبارک و تعالی ـ با
تضرّع و ابتهال بخواهیم که ما را از حجاب ها نجات دهد: إلهی هَبْ لی کَمالَ الإنْقِطاعِ اِلَیْکَ، وَ اَنِرْ أَبْصارَ
قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیْکَ حَتّی تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ، وَ تَصِیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ
قُدْسِکَ، اِلهی وَاجْعَلْنی مِمَّنْ نادَیْتَهُ فَأَجابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ.(۷)
پسرم! ما هنوز در قید حجاب های ظلمانی هستیم و پس از آنها حجاب های نور است، و ما
محجوبان هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
پسرم! سعی کن اگر از اهل مقامات معنوی نیستی انکار مقامات روحانی و عرفانی را نکنی که از
بزرگ ترین حیله های شیطان و نفس اماره که انسان را از تمام مدارج انسانی و مقامات روحانی باز
می دارد، واداری اوست به انکار و احیانا به استهزای سلوک الی اللّه که منجر به خصومت و ضدیت با آن
شود و آنچه تمام انبیای عظام ـ صلوات اللّه علیهم ـ و اولیای کرام ـ سلام اللّه علیهم ـ و کتب آسمانی
خصوصا قرآن کریم کتاب جاوید انسان ساز، برای آن به وجود آمده اند، در نطفه خفه شود.
قرآن این کتاب معرفه اللّه و طریق سلوک به او، با دست دوستان جاهل از طریق خود به انحراف و
انزوا کشیده شد و آرای انحرافی و تفسیرهای به رأی که آن همه ائمه اسلام ـ علیهم السلام ـ از آن نهی
فرمودند، در آن راه یافت و هر کس با نفسانیت خود در آن تصرف نمود. این کتاب عزیز در محیطی و
عصری نازل شد که تاریک ترین محیط و عقب افتاده ترین مردم در آن زندگی می کردند و به دست کسی و
قلب الهی کسی نازل شد که زندگی خود را در آن محیط ادامه می داد، و در آن حقایق و معارفی است که
در جهان آن روز ـ چه رسد به محیط نزول آن ـ سابقه نداشت و بالاترین و بزرگ ترین معجزه آن همین
است. آن مسائل بزرگ عرفانی که در یونان و نزد فلاسفه آن سابقه نداشت و کتب ارسطو و افلاطون
بزرگ ترین فلاسفه آن عصرها از رسیدن به آن عاجز بودند، و حتی فلاسفه اسلام که در مهد قرآن کریم
بزرگ شدند و از آن استفاده ها نمودند به آیاتی که صراحت زنده بودن همه موجودات جهان را ذکر
کرده، آن آیات را تأویل می کنند، و عرفای بزرگ اسلام که از آن ذکر می کنند همه از اسلام اخذ نموده و
از قرآن کریم گرفته اند، و مسائل عرفانی به آن نحو که در قرآن کریم است در کتاب دیگر نیست.
و اینها معجزه رسول اکرم است که با مبدأ وحی آن طور آشنایی دارد که اسرار وجود را برای او
بازگو می نماید و خود با عروج به قله کمال انسانیت حقایق را آشکارا و بدون هیچ حجاب می بیند و در
عین حال در تمام ابعاد انسانیت و مراحل وجود، حضور دارد و مظهر اعلای هُوَ الاَوَّلُ وَ الآخِرُ و الظّاهِرُ و
الْباطِن(۸) می باشد، و می خواهد همه انسان ها به آن برسند و چون نرسیده اند گویی رنج می برد، و شاید طه.
ما اَنْزَلْنا عَلَیْکَ القُرآنَ لِتَشْقی(۹) اشاره لطیفه ای به آن باشد و شاید ما اُوذی نبیٌّ مثل ما اُوذیت(۱۰) نیز مربوط به
همین معنی باشد.
آنان که به این مقام یا شبیه به آن رسیده اند اعتزال از خلق و انزوا اختیار نمی کنند، بلکه مأمور به
آشنا نمودن و آشتی دادن گمراهان، با این جلوه ها هستند، اگر چه کم توفیق یافته اند. و آنان که با رسیدن
به بعض مقامات و نوشیدن جرعه ای از خود بی خود شدند و در صعق باقی مانده اند گرچه به کمالاتی
بزرگ راه یافته اند لکن به کمال مطلوب نرسیده اند. موسی کلیم ـ صلوات [اللّه [و سلامه علیه ـ که از
تجلی حق به حال صعق افتاد با عنایت خاصّه افاقه یافت و مأمور خدمت شد، و رسول اللّه خاتم با
رسیدن به مرتبه عالی انسانیت و آنچه در وهم کس نیاید، به مظهریت اسم جامع اعظم با خطاب یا اَیُّهَا
المُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِر(۱۱) مأمور هدایت شد.
پسر عزیزم! آنچه اشاره کردم با آنکه خود، هیچم و از هیچْ، هیچ تر، برای آن است که اگر به جایی
نرسیدی انکار مقامات معنوی و معارف الهی را نکنی و از کسانی باشی که دوستدار صالحین و عارفین
باشی هر چند از آنان نیستی و با دشمنی دوستان خدای متعال از این جهان رخت نبندی.
فرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن؛ و راهی از آن به سوی
محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است. آخر، این
کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس، و نامه محبوب، محبوب است اگر چه عاشق و
محبّ، مفاد آن را نداند و با این انگیزه حبّ محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید
دستت گیرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه اینکه قرآن کتاب ما است به سجده رویم از
عهده بر نیامده ایم.
پسرم! دعاها و مناجات هایی که از ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ به ما رسیده است، بزرگ ترین
راهنماهای آشنایی با او ـ جلّ و علا ـ است و والاترین راهگشای عبودیت و رابطه بین حق و خلق است و
مشتمل بر معارف الهی و وسیله انس با او است و ره آورد خاندان وحی است و نمونه ای از حال اصحاب
قلوب و ارباب سلوک است. وسوسه های بی خبران تو را از تمسک به آنها، و اگر توانی از انس با آنها،
غافل نکند. ما اگر تمام عمر به شکرانه آنکه این وارستگان و واصلان به حق، ائمه ما و راه نمایان مایند
به نیایش برخیزیم از عهده بر نخواهیم آمد.
از وصیت ها[ی] من که در آستان مرگ، و نفس های آخر را می کشم به تو که از نعمت جوانی
برخورداری، آن است که معاشران خود و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به
معنویات و آنان که به حبّ دنیا و زخارف آن گرایش ندارند و از مال و منال به اندازه کفایت و حد
متعارف پا بیرون نمی گذارند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند،
انتخاب کن که تأثیر معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب ناپذیر است، و سعی کن از مجالسی که
انسان را از یاد خدا غافل می کند پرهیز نمایی که با خو گرفتن به این مجالس ممکن است از انسان سلب
توفیق شود، که خود مصیبتی است جبران ناپذیر.
بدان که در انسان ـ اگر نگویم در هر موجود ـ به حسب فطرت، حبّ به کمال مطلق است و حبّ به
وصول به کمال مطلق، و این حبّ محال است از او جدا شود و کمال مطلق محال است دو باشد و مکرر
باشد، و کمال مطلق، حق ـ جلّ و علا ـ است، همه او را می خواهند و دلباخته به اویند گرچه خود
نمی دانند و در حجب ظلمت و نورند و با این حجب، پندارند چیزهای دیگر می خواهند و به هر کمال یا
جمال یا قدرت یا مکانت که رسیدند به آن حد قانع نیستند و گمشده خود را در آن نمی یابند.
قدرتمندان و ابرقدرتان به هر قدرتی برسند دنبال قدرت فوق آن می گردند، و علم طلبان به هر مرتبه
از علم برسند، مافوق آن را می خواهند و گمشده خود را که خود غافل از آنند در آن نمی یابند. اگر به
قدرت طلبان، قدرت تسلط و تصرف در همه عالم مادی، از زمین ها و منظومه های شمسی و کهکشان ها و
هر آنچه فوق آنها است، بدهند و بگویند: «قدرت دیگری فوق اینها و عالمی یا عوالمی دیگر فراتر از اینها است،
آیا می خواهی به آنها برسی؟» محال است تمنای آن را نداشته باشند، بلکه به لسان فطرت می گویند: «ای کاش
به آنها نیز دست یابیم!» و به همین گونه است طالب علوم، بلکه اگر شک کند که مقام دیگری ـ فوق آنچه
دارد ـ هست، فطرت مطلق جوی او گوید: «ای کاش بود و من هم قدرت تصرف در آن داشتم، یا سعه علم من آن
را نیز شامل بود!»
آنچه همه را مطمئن می کند و آتش فروزان نفس سرکش و زیادت طلب را خاموش می نماید، وصول
به او است، و ذکر حقیقی او ـ جلّ و علا ـ چون جلوه او است استغراق در آن آرامش بخش است. ألا بِذِکْرِ
اللّه ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب(۱۲) گویی فرماید: توجه توجه! به ذکر او فرو رو، تا قلبت که سرگشته و حیرت زده از
این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه پرواز می کند، طمأنینه حاصل کند.
پس ای فرزند عزیزم! که خداوند تو را با ذکر خود مطمئنّ القلب فرماید، نصیحت و وصیت پدر
سرگشته و حیرت زده ات را بشنو و به این در و آن در برای رسیدن به مقام و شهرت آنچه مورد شهوات
نفسانیه است مزن، که به هر چه برسی از نرسیدن به مافوق او متأثر می شوی و حسرت بالاتر را می بری
و ناراحتی های روحی ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 