پاورپوینت کامل زن، واقعیت ها و پرسش ها(گفتگو با آیت الله سید محمد حسین فضل الله) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زن، واقعیت ها و پرسش ها(گفتگو با آیت الله سید محمد حسین فضل الله) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زن، واقعیت ها و پرسش ها(گفتگو با آیت الله سید محمد حسین فضل الله) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زن، واقعیت ها و پرسش ها(گفتگو با آیت الله سید محمد حسین فضل الله) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۰

«مجله پیام زن تا کنون طی مقالات و
مصاحبه ها، بخش زیادی از دیدگاه های عالم
برجسته لبنانی، آیت اللّه سیدمحمدحسین
فضل اللّه در موضوع زنان و جوانان منتشر
کرده است. آنچه می خوانید نیز ترجمه
بخشی از کتاب «دنیا المرأه» ایشان است که
مجموعه ای از گفتگوهای منظم با ایشان در
باره مسائل زنان می باشد.»

زن در اسلام، از نظریه تا واقعیت

اسلام زن و مرد را برابر دانسته است،

اما مطالعه تاریخ اسلامی از بروز و تجلی این
برابری در سطح واقعیت (احکام، رفتار و …)
پرده برنمی دارد. ریشه این مسئله را در
کجا می جویید؟

آیت اللّه فضل اللّه : علل اصلی این امر را
می توان در اموری که ذکر می شود جست.

نخست: انحراف قدرت و حکومت
اسلامی از خلافت و تبدیل آن به پادشاهی
گویای وضع کشورهای پیرامونی جهان اسلام
(مانند فارس و روم) بود.

دوم: عدم حضور رهبران آگاه و پیشگام و
مورد اعتماد بر حفظ اصالت امت. زیرا قدرت
اموی ـ و پس از آن عباسی ـ می کوشید تا
رجال شایسته، یعنی امامان شیعه را از عرصه
اجتماع و سیاست دور نگه دارد و از
تأثیرگذاری شان بر فضای اجتماعی ـ سیاسی
باز دارند.

سوم: فرمان عمر مبنی بر منع تدوین
سنت نبوی (احادیث) به بهانه درآمیختن
احادیث نبوی با قرآن. این امر ما را از بخش
مهمی از تجربه نبوی که از طریق احادیث
تدوین شده بود، محروم و امکان مشوّه شدن
برخی از مسائل از راه احادیث جعلی ـ به
خاطر نبود منابع مکتوب ـ را فراهم ساخت و
نتیجه این شد که مردم به افرادی
فراموش کار، منحرف و دنیاطلب اعتماد کردند
و اسرائیلیات از طریق برخی تازه مسلمانان
مانند وهب بن منبه و عبداللّه بن سلام که
می کوشیدند قرآن را بر اساس تاریخ تورات
تفسیر کنند، وارد فرهنگ و معارف
مسلمانان شد.

چهارم: دور نگه داشته شدن امامان
شیعه(ع) از حرکت اجتماعی، فرهنگی.

پنجم: حاکمیت وضع آشفته در جامعه
اسلامی که جلوی سامان یابی و تحکیم
پایه های جامعه را گرفت و زن را به
پس ماندگی دچار کرد و چهره او را به گونه
انسانی عقب مانده نمایاند و کار به جایی رسید
که نگاه احترام آمیز به زن به لحاظ فکری و
عقلی ـ و به سبب واقعیت عقب ماندگی او ـ
بسیار دشوار شد.

همه این اسباب دست به دست هم داد و
توانست ذهنیت مسلمانان را در زمینه مفاهیم
مربوط به زن ـ و دیگر مسائل ـ آشفته کند و
مجال را برای سیطره نگرش جاهلی ـ بی هیچ
مانع و مقاومتی ـ فراهم نماید.

اگر اسلام به برابری انسانی زن و مرد
اقرار دارد، آیا می توان گفت که اسلام با شعار
برابری زن و مرد که امروزه غربیان علم
کرده اند موافق است؟ چگونه؟

آیت اللّه فضل اللّه : واژه «برابری» دو
رویکرد متفاوت، معنای متفاوتی دارد. در یک
رویکرد خاصیت مذکر بودن و مؤنث بودن
نادیده گرفته می شود و به مرد و زن بدون
ویژگی جنسی شان و به گونه ای نگریسته
می شود که گویی آن دو نسبت به یکدیگر
هیچ تمایز ندارند. نتیجه ای که بر این رویکرد
مترتب می شود، این است که برای زن همان
حقوق و وظایفی در نظر گرفته شود که برای
مرد، و هیچ تفاوتی بین حقوق و وظایف آن
دو قرار نداد. رویکرد دوم، تنوع و دوگانگی
خصوصیت های انسانی را که زن و مرد بدان
تمایز می یابند در نظر می گیرد و به هر کدام
فرصت حرکت آزادانه در دایره ویژگی ها و
خصوصیاتش را می دهد. بر اساس این
نگرش، زن به وصف زن بودنش، انسانی
کاملاً آزاد است و قوانینی که عرصه روابط او
را با مرد مشخص می کند، در صدد حفظ
توازن خصوصیات او و خصوصیات مرد است.
به گونه ای که زن و مرد مکمل وجود یکدیگر
باشند. چنان که کمال مرد هم در مشارکت با
زن در سازندگی حرکت زندگی و فعالیت و
پی ریزی برنامه های آن است.

اسلام همین مبنا و رویکرد دوم در باره
«برابری» را پذیرفته است. اسلام می گوید:
«للرجال نصیب ممّا اکتسبوا و للنساء نصیب
ممّا اکتسبن؛ برای مردان از آنچه [به اختیار[
کسب کرده اند بهره ای است و برای زنان [نیز[
از آنچه [به اختیار [کسب کرده اند بهره ای
است.» (نساء آیه ۳۲ ـ ترجمه محمدمهدی
فولادوند) «ممّا قلّ او کثر نصیبا مفروضا؛ خواه
آن [مال] کم باشد یا زیاد ـ نصیب هر کس
مفروض شده است.» (نساء، آیه ۷) مفهوم
آیات یاده شده این است که زن در تمام آنچه
که خود کسب کرده است، حق دارد، بی آنکه
مرد ـ با هر نسبتی که با او داشته باشد، شوهر،
پدر و یا برادر و پسر ـ مجاز به اعمال قدرت و
ستم نسبت به این حق باشد. در باره مرد هم
چنین است. از این رو می گوییم که اسلام بر
«برابری» زن و مرد تأکید می ورزد ولی این
برابری بر اساس دادن فرصت ابراز شخصیت
به انسان به شکلی پویا و شکوفا و بالنده و
متناسب با ویژگی های وجودی و از طریق
نظام حقوقی ای است که حق هر صاحب حقی
را مراعات می کند و عناصری را که
موجب کمال و تکامل دو طرف می شود
مشخص می کند.

در مقایسه و تطبیق نظریه با وضعیت

واقعی، مشاهده می کنیم که وضع زن در
جنبش های اسلامی معاصر در سطح مطلوبی
قرار ندارد. زیرا تمایلی به حبس زن در منزل
و منع او از انجام هر نقش فعالی در این
حرکت ها به چشم می خورد. همسران رهبران
و پیشگامان این حرکت ها هم گرفتار چنین
رفتار و نگرشی هستند. این پدیده حتی در
حرکت های اسلامی ای که بازتر و روشن تر
هستند ـ مانند حرکت اسلامی لبنان ـ هم
موجود است. در سایه چنین وضعیتی کدام
آینده ای در انتظار زن مسلمان است؟ شما
این پدیده را چگونه تفسیر می کنید؟

آیت اللّه فضل اللّه : نخست اینکه حرکت
اسلامی، غالبا حرکت مردان است و نه زنان و
طبیعی است که در این شرایط، مرد امتیازات
خود را می گیرد. دوم آنکه بیشتر رهبران و
پیشگامان حرکت ها و جنبش ها با زنانی
ازدواج می کنند که در نتیجه اوضاع و شرایط
نوجوانی و جوانی در سطح فرهنگی بالایی
نیستند. سوم آنکه رهبران و پیشگامان از بام
تا شام مشغول فعالیت اند و وارد شدن
همسرانشان به عرصه فعالیت های اجتماعی
در صورت نبود نهادهای اجتماعی ای که به
آنان یاری برساند، سبب زمین گیر شدن
تحرک رهبران می شود و دشواری حضور
فعالانه زنان در برخی عرصه ها از همین امر
ناشی می شود.

چهارم اینکه حرکت های اسلامی، از بالا
سرازیر می شوند. یعنی حرکت هایی سیاسی
هستند و نه فرهنگی. یعنی این حرکت ها
بازتابنده بعد فرهنگی ای بنیادین نیستند. با
این حال زنان باید برای کسب جایگاههایی
مترقیانه، تلاش و مبارزه کنند.

وضعیت زن معاصر

نظر شما در باره زنان عصر ما چیست؟

آیت اللّه فضل اللّه : حرکت اجتماعی زنان
در عصر کنونی، آثار مثبت فراوانی از پی
داشته است. زیرا با گشوده شدن درهای
معرفت به روی زن، او توانسته است
نوآوری های علمی فراوانی به جامعه بشری
عرضه کند. زنی که درهای کار و فعالیت و
تجربه و کسب آگاهی به رویش باز شده،
توانسته است ثمرات ارزشمندی را برآورد.
این ثمرات در سطح سیاسی و اجتماعی و
فرهنگی قابل مشاهده است. اما در عین حال
می توان گفت چنین جنبشی که رهاوردهای
عظیمی برای زنان به دنبال داشته، همراه با
بسیاری از اموری بوده که اخلاق و سیمای
زن را تخریب کرده است. اگر در روزگاران
گذشته، زن ابزاری برای شهوت رانی مرد بود
در اوضاع کنونی، زن از این حالت دور نشده
بلکه این مسئله شدّت یافته است. امروزه بر
اساس سیاست های تبلیغاتی از چهره زنان در
ترویج کالاهای مصرفی استفاده می شود و
تصویر برهنه و شبه برهنه زنان در تبلیغات،
ابزار جذب و جلب توجه مردان به کالاهاست.
ایده مسابقات ملکه زیبایی یا نمایش مدها و
مانکن ها از همین جا رواج یافته که چنین
زنانی اهتمامی تام به بدن خود دارند تا مردان
را شیفته خود کنند و در این کار جسم زن
است که ارزش و جایگاه اجتماعی اش را
تعیین می کند.

در بسیاری از مشاغل، ویژگی های
ظاهری و جسمانی زن برای تبلیغات سودآور
مورد توجه است. صاحبان مؤسسات تبلیغاتی،
تجارتی و حتی صنعتی به زیبایی فروشندگان،
منشی ها و گویندگان زن برای جذب
مشتری ها و کسب مال و شهرت اهمیت
فراوان می دهند. حتی دستگاههای اطلاعاتی
در کار جاسوسی از زنان به عنوان طعمه ای
برای به دام انداختن افراد و واداشتن آنان به
اجرای برنامه های خود استفاده می کنند. هنوز
نیز ذهنیت پرده نشینی به رغم الغای سنت
پرده نشینی در نظام اجتماعی، بر نوع نگاه مرد
به زن حاکم است. زیرا مردان جوان معامله
شکار را می کنند و به شمار زنانی که شکار
کرده اند فخر می فروشند. بنابراین ملاحظه
می کنید که نگاه [ابزارانگارانه] به زن که سابقا
رواج داشته، هنوز نیز تغییر نیافته است و چه
بسا به مدد شیوه های امروزی تثبیت و
تحکیم شده است. زیرا ملاحظه می کنیم که
زنان باسواد و تحصیل کرده و کارشناس حتی
در زمینه هایی که به علم و فرهنگ مربوط
می شود، نسبت به زنان برخوردار از زیبایی و
جذبه جسمی، فرصت کمتری برای کار و
اشتغال دارند. مفهوم این واقعیت آن است که
عصر حاضر نیز نتوانسته است ارزش زن را
ارتقا دهد. البته فراهم سازی فرصت کار و
تحصیل برای زن کافی نیست تا بتوان گفت
که ارزش زن در بورس جامعه بالا رفته است،
بلکه همچنین باید نگاه به او را از حد صرف
جسمی که کشش غریزی دارد به حد انسانی
واجب الاحترام تغییر دهیم. در چنان شرایطی
است که می توان اقرار کرد که زن در سطح و
جایگاه انسانی ای که به عنوان یک انسان
سزاوار آن است، قرار گرفته است.

از آن رو که مراکز تبلیغاتی نقشی
اساسی در توجه دادن به بعد جسمی زنان
دارند، به نظر شما چه تحولاتی باید جهت
تصحیح این روش در خود پدید آورند؟

آیت اللّه فضل اللّه : ابزارهای تبلیغاتی باید
احترام زن را ـ همانند احترام مرد ـ نگه دارند.
احترام به زن و مرد با رعایت حریم انسانیت
آن دو به طور برابر، نگاه داشته می شود. زیرا
صرف احترام شخص موجب پدید آمدن
جامعه ای سالم و متوازن نیست. به کارگیری
زن به عنوان عنصری تبلیغاتی به وسیله
ابزارهای تبلیغاتی، از جهتی موجب ستم به
خود زن است و از جهتی دیگر موجب ستم به
مردان و به ویژه جوانان. بنابراین مراکز
تبلیغاتی با استفاده ابزاری از زن، در عین
حال که برای دستیابی به سود خود تلاش
می کنند، سبب سقوط و فروپاشی بخش هایی
از جامعه می شوند.

شبهه ها و پاسخ ها

به امام علی(ع) سخنانی نسبت داده
می شود که ارزش زن را فرو می کاهد. یکی از
این سخنان چنین است: «المرأه شرّ کلّها و
شرّ ما فیها انّه لابُدّ منها؛ زن همه اش
بدی است و بدتر چیز او اینکه از او
چاره نیست.»(۱)

و دیگر این سخن است که: «معاشر
الناس، انّ النساء نواقص الایمان، نواقص
الحظوظ، نواقص العقول، فامّا نقصان
ایمانهنّ فقعودهنّ عن الصلاه و الصیام فی
ایّام حیضهنّ و امّا نقصان عقولهنّ فشهاده
امرأتین کشهاده الرجل الواحد و اما نقصان
حظوظهنّ فمواریثهنّ علی الانصاف من
مـواریث الرجال فاتّقوا شرار النساء و کونوا
من خیارهنّ علی حذر و لا تطیعوهنّ فی
المعروف حتّی لا یطمعن فی المنکر؛(۲) مردم،
ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام،
خرد ایشان ناتمام. نشانه ناتمامی ایمان،
معذور بودنشان از نماز و روزه است ـ به
هنگام عادتشان ـ و نقصان بهره ایشان،
نصف بودن سهم آنان از میراث است نسبت
به سهم مردان، و نشانه ناتمامی خرد آنان
این بوَد که گواهی دو زن چون گواهی یک مرد
به حساب رود. پس، از زنان بد بپرهیزید و
خود را از نیکانشان واپایید و تا در کار
زشت طمع نکنند، در کار نیک از آنان
اطاعت ننمایید.»

آیت اللّه فضل اللّه : اما در باره عبارت
«المرأه شرّ کلها …» باید بگویم که ما در
انتساب این سخن به امام علی(ع) احتیاط
می کنیم، زیرا ظاهر آن با مفاهیم اسلامی ما
که انسان را ـ مرد باشد یا زن ـ دارای قابلیت
درونی برای خیر و شر می داند و نه تنها شر را
بر خیر غالب نمی داند که چه بسا عکس این را
هم معتقد است، سازگاری ندارد. انسان بر خیر
سرشته شده است. فطرت انسانی او را به
سوی حق گرایش می دهد. اما باطل حالت و
اتفاقی است که از خارج از درون انسان می آید
و مفهوم حدیث شریف «کل مولود یولد علی
الفطره حتی یکون ابواه یهوّدانه او ینصّرانه»
همین است.

بنابراین چگونه ممکن است زن به
تمامی شرّ باشد؟ اگر فطرت زن بر شرّ و بدی
سرشته شده باشد چگونه می توان او را در
برابر اعمال شر و ترک اعمال خیرش مسئول
دانست؟ آیا چنین چیزی با عدالت سازگار
است؟ اگر شر در تکوین طبیعی او نهفته
باشد، در آن صورت آیا زنان صالح طبیعتی
متفاوت از دیگر زنان دارند؟

البته برخی سخن یادشده را چنین تفسیر
کردند که مقصود از «شرّ»، شرّ ذاتی نیست
بلکه برخی مظاهر دلربایی و فریبایی است که
زن در پیرامون خود پدید می آورد، اما در این
صورت هم باید گفت که فریبندگی خاص زن
نیست و مرد را هم شامل می شود. افزون از
این، مراد کردن چنین معنایی با آن عبارت با
بلاغت بیانی سازگار نیست. از این گذشته،
معنای «و برتر چیز او (زن) این است که از او
چاره نیست» چه خواهد شد؟ اگر مراد از آن
نیاز مرد به زن در زاد و ولد است، طبعا وضع
مرد هم چنین است زیرا زن نیز در زاد و ولد
به مرد نیازمند است. اگر معنایی دیگر هم از
این جمله بر می آید، ما دیگر اطلاعی از
آن نداریم.

ما باید پیش از انتساب سخنی به امام
علی(ع) در سند و دلالت آن دقت کنیم. پس
هر گاه سند، مرسل بود و دلالت آن هم
مخالف با مفاهیم اسلامی بود، باید آن را رد
کنیم و چنین سخنی را به آن حضرت نسبت
ندهیم. این روشی است که اهل بیت(ع) به ما
یاد داده اند که «کل حدیث لا یوافق کتاب اللّه
فهو زخرف،(۳) هر حدیثی که موافق با کتاب
خدا نباشد، جعلی است.»

اما در باره نقصان عقل و بهره و دین
زنان که در حدیث منسوب به امام آمده است،
در صورت ثبوت این انتساب، باید با توجه به
ماهیت جنبه بیانی مسئله، آن را بر معنایی
غیر معنای ظاهری الفاظ آن حمل کنیم. زیرا
برخی از چیزها در آن دوره نقصان (کمبود) به
شمار می آمده و یا از آن به این شیوه بیانی،
تعبیر می شده است. با این حال اگر در این
کلام، به طور مطلق از نقصان عقل و بهره و
دین زن سخن می رفت، می توانستیم بگوییم
که این سخن معنای عمیقی دارد که ما آن را
نمی فهمیم، اما تفسیر نقصان عقل به اینکه
شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است،
قابل نفی است و می توان گفت که عالم
شهادت ربطی به عقل و خرد ندارد و البته
ممکن است که عاطفه زنانگی زن گاه در
انحراف او از شهادت حق، نقشی داشته باشد،
اما قدرت و شدت عاطفی به معنای نقصان
عقل نیست. جهان عقل، با اندیشه و تفکر
ارتباط دارد. و جهان شهادت با حس و قدرت
شاهد در رؤیت درست و امانت داری و
صداقت و وثاقت وی مرتبط است. تعلیل
مربوط به نقصان بهره زنان نیز خالی از
اشکال نیست. البته درست است که خدای
تعالی سهم مرد را از ارث دو برابر سهم زن
قرار داده است: «للذکر مثل حَظّ الانثیین»
(نساء، آیه ۱۱). اما ملاحظه می کنیم که
شریعت اسلام در مقابل آنچه که به زن
بخشیده شده، بخشی از سهم او را در اینجا
(ارث) کم کرده است و در مقابل آنچه که از
مرد گرفته شده، در اینجا سهم او را بیشتر
کرده است. حدیثی از اهل بیت در دست داریم
که بر توازن و تعادل در مسئله ارث تأکید
می ورزد. در کافی نقل شده است که
ابن ابی العوجا گفت: چه می شود که زن بیچاره
و ناتوان یک سهم از ارث می برد و مرد دو
سهم؟ یکی از اصحاب این اشکال را برای
امام جعفر صادق(ع) نقل کرد. آن حضرت در
پاسخ گفت: زن، به جهاد مکلف نشده و نفقه و
عاقله بر او واجب نیست و اینها تنها بر مردان
واجب است.(۴)

در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نیز از
محمد بن سنان نقل شد که امام رضا(ع) در
پاسخ یکی از مسائل او چنین نوشت: علت
اینکه زنان، نصف مردان ارث می برند، این
است که زن، زمانی که ازدواج می کند، [مهر و
نفقه] می گیرد ولی مرد [مهر و نفقه] می دهد،
از این رو سهم مردان از ارث بیشتر شده است.
و علت دیگر دو برابر بودن سهم مرد نسبت
به سهم زن این است که زن نان خور مرد
است و اگر نیازی پیدا کرد بر مرد واجب است
هزینه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.