پاورپوینت کامل استقلال طلبی هم حدی دارد! ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استقلال طلبی هم حدی دارد! ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استقلال طلبی هم حدی دارد! ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استقلال طلبی هم حدی دارد! ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲۶

ماشین دارد می رود. چه
دوست دارم ماشینم بال داشت،
پرواز می کرد و ما را در چشم به

هم زدنی به مقصد می رسانید!

مقصد، آهان مقصد، چه
کلمه باشکوهی! مقصد کجاست؟
آنجا که او در انتظار است.

با خود می اندیشم که این روز
بهترین، زیباترین و به یاد
ماندنی ترین روز زندگی ام است.

زیر چشمی به آقاجان که
بغل دستم نشسته و از آینه به
مامان که روی صندلی عقب
خودش را مچاله کرده است، نگاه
می کنم. لب و لوچه هر دویشان
درهم است و بد جوری بغ
کرده اند. مهم نیست! به زودی
خواهند فهمید که حق به جانب
پسرشان است. چکار می توان
کرد؟ آقاجان و مامان قدیمی
هستند، آدم هایی از نسل گذشته!
باشد. چه اهمیتی دارد؟ منّتی
سَرَم ندارند. خانه ام را خودم

خریده ام. ماشینم را خودم خریده ام. تا
اینجایش را هم بهشان احترام
گذاشته ام. دارم آنها را با خود
می برم. نمی توانستم تنهایی
بروم؟ البته که می توانستم!

اشکالی ندارد. بعدا خودشان
می فهمند. می فهمند چقدر در
اشتباه بوده اند. کی می فهمند؟
زمانی که موفقیت های زیاد و
خوشبختی فراوان آقاپسرشان را
با همان چشم های خودشان
دیدند. بله، آن وقت می فهمند.

به آقاجان سپرده ام هیچ
دخالتی نکند. همه چیز را خودم
بریده ام و دوخته ام، تمام و کمال.
به مامان هم همین طور.
سپرده ام ساکت بماند. به آقاجان
گفته ام از چیزهایی مثل آلودگی
هوا و وضعیت ترافیک حرف بزند
و مامان از آشپزی و دوخت و
دوز.

باز هم صورت شان را نگاه
می کنم. همان طوری

سگرمه هایشان درهم است.

پوزخند می زنم.

از همان اولین روزی که
مشغول کار شدم و شدم مهندس
مشاور، تصمیم داشتم مستقل
باشم. کم کم آپارتمانی خریدم و
وسائل زندگی ام را جمع و جور
کردم و یک روز با «رامش» آشنا
شدم.

وقتی عزمم جزم شد که با
«رامش» ازدواج کنم، سرزده
پیش آقاجان و مامان رفتم و
بی مقدمه گفتم: «همسر آینده ام
را انتخاب کرده ام. شما برای
حفظ ظاهر و فرمایشی می آیید.
هر چند که من و او این مراسم و
سنت ها را از اصل و اساس و
ریشه قبول نداریم. اما مجبوریم
دیگر!» آقاجان و مامان یکّه
می خورند.

پشت بندش گفتم: «من که
دیگر بچه نیستم. زندگی ام را
خودم ساخته ام. زنم را دیده ام و

پسندیده ام. گناه که نکرده ام.» و
از خانه زدم بیرون تا سؤال پیچم
نکنند.

همه چیز مطابق مراد است
و «رامش»، همان دختری است
که آرزویش را دارم. دختری که به
استقلالش بسیار اهمیت می دهد.
حتما باید به آقاجان و مامان
بفهمانم جوانان امروزی چقدر
متفاوتند و چقدر فکرشان باز
است.

از خوشحالی توی پوستم
نمی گنجم. پدال گاز را تا ته فشار
می دهم.

آقاجان نگاهی به میزبان
می کند و می گوید: «یاد قدیم ها
بخیر. وقت خواستگاری که
می شد از خانواده داماد شش
هفت نفری، از خانواده عروس
هم چند نفری دور هم جمع
می شدند و هر کدام میخی بر سرِ
ستونِ آن وصلت می کوبیدند تا
خوب، محکم و پا برجا بشود.»

پدر «رامش» آه می کشد.

ـ آقا! قربان دهنتان. از صدقه
سر همین محکم کاری ها بود که
قدیم قدیما، ازدواج ها عمری
دوام داشت؛ اما امروزه … .

«رامش» نگاه تندی به
پدرش می اندازد. با نگاهش
مجبورش می سازد حرفش را
عوض بکند.

ـ چه می شه کرد. دوره زمونه
عوض شده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.