پاورپوینت کامل او آمده تا فقط در کنار تو باشد ۲۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل او آمده تا فقط در کنار تو باشد ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل او آمده تا فقط در کنار تو باشد ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل او آمده تا فقط در کنار تو باشد ۲۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۱۰
باز هم از دست خودت ناراحتی. دلت می خواهد
گریه کنی. شاید هم دلت می خواهد با کسی درد دل
کنی. اما عجیب است، که هیچ کس را مَحرم خودت
نمی دانی و فکر می کنی که همه به تو دروغ
می گویند. در این لحظه هایی که از خودت بیزاری،
فکر می کنی که خسته تر از همیشه هستی و احتیاج
به یک خواب طولانی داری، اما می دانی که این
احساس بد به این سادگی ها هم از سرت
بیرون نمی رود.
دستت را به گلدان سرِ تاقچه می زنی و گلدان
می افتد. «عاطفه» با چهره ای که معلوم است از
گریه خیس شده، داخل اتاق می دود و تو مثل
همیشه رویت را از او برمی گردانی. شاید از او خجالت
می کشی. شاید از رفتار چند دقیقه قبلت ناراحتی. اما
«عاطفه» مثل همیشه خونسرد، در حالی که صدای
هق هق گریه اش را می شنوی، خرده های گلدان
شکسته را از روی زمین جمع می کند. تو دوست
داری فریاد بکشی و از او به خاطر همه آرامشی که
دارد، شکایت کنی. چرا او باید این همه تو را تحمل
کند، چرا باید تو را به چشم کسی ببیند که نیاز به
محبت داری و چرا باید با تو مدارا کند. از
دلسوزی هایش حالت به هم می خورد. ولی ته قلبت
می دانی که او تنها کسی است که با این همه خلق و
خوی تند، حتی بیشتر از مادر خودت، تو را تحمل
می کند. وقتی که خوب به ذهنت فشار می آوری،
می بینی که وقتی مادر هنوز از پدر جدا نشده بود به
خاطر این تندخویی ها و لج بازی هایت کتکت زده
بود، اما عاطفه با بیشترین فشار روحی که به خاطر تو
داشت، حتی با تو بد هم حرف نزده بود. وقتی که این
فکرها از ذهنت عبور می کند، از خودت بدت می آید.
دلت می خواهد در و دیوار را روی سرت خراب کنی،
اما فایده ای ندارد. دست خودت نیست، وقتی که
شروع به جر و بحث و لجبازی می کنی، فکرت خوب
کار نمی کند، و فقط داد می کشی و فریاد می زنی.
تازگی ها که مسئله را بزرگ تر کرده ای، پارچ آب را
پرت می کنی و شیشه اتاق را می شکنی! شاید واقعا
دچار مشکل شده ای، اما خودت هم خوب می دانی
که این کارها به خاطر «عاطفه» است. دلت
نمی خواهد که او در خانه باشد و تو را تحمل کند،
دلت نمی خواهد که اشتباهاتت را از پدرت مخفی
کند و خودش را دلسوز تو نشان بدهد.
وقتی که او بعد از دو سال جدایی پدر و مادر، با
پدرت ازدواج کرد و به خانه آمد، تصمیمت را گرفتی
که هر طور شده شرّ او را از سرت کم کنی. یادت
هست که به پدرت گفتی به هر قیمتی که باشد
نمی گذاری «عاطفه» بیشتر از دو سال در خانه تان
زندگی کند و خودت از خانه بیرونش می کنی! پدرت
هم فکر می کرد که این حرف ها به خاطر سر پرباد
توست و تو خودبه خود خوب می شوی. «عاطفه»
هم که سعی می کرد همه چیز را مخفی کند و
نمی گذاشت پدر بفهمد که تو چه آتشی می سوزانی!
یادت هست که به مشاور مدرسه تان گفته بودی که
نامادری ات چقدر تو را و پدرت را آزار می دهد، به
حدی که پدرت به فکر برگرداندن مادرت است و
«عاطفه» چقدر از این حرف ها دلگیر و نگران شده
بود. تو هم منتظر عکس العمل پدر شدی، اما دیدی
که هیچ اتفاقی نیفتاد، حتی وقتی که به او گفتی که
پدرت در محل کارش با یک خانم تلفنی حرف
می زند، و او را دوست دارد، باز هم او جریان را طوری
که پدر بویی نبرد حل کرد، و از دروغ بودن حرف های
تو مطمئن شد، چقدر خون، خونت را خورد و چقدر
عصبانی شدی.
او دوست داشت که اعتماد تو را جلب کند، تا تو
به عنوان یک زن غریبه که آمده زندگی ات را به هم
بریزد، به او نگاه نکنی و با او لجبازی نکنی. دوست
داشت که با تو مثل یک دوست مهربان رفتار کند، اما
تو از این رفتار او کلافه می شدی، حتی وقتی که
برای اولین بار می خواست با پدر به مسافرت برود،
آنقدر بهانه آوردی و داد و فریاد به راه انداختی، که
خودش پدرت را منصرف کرد. واقعا از او چه
می خواستی؛ اگر عاطفه هم از زندگی تو و پدرت
بیرون می رفت چه کسی می آمد؟ مادر که همان
ماههای اول طلاقش، به خاطر لجبازی با پدر
ازدواج کرده بود و در این دو سه سال حتی یک
تماس کوچک هم با تو نگرفته بود تا حالت را بپرسد؛
شاید از این بازی عصبانی بودی؛ مادرت رفته بود
سر زندگی جدید
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 