پاورپوینت کامل قرآن و نقش مادر در تربیت جوان بررسی چهره های جوان در قرآن (۲ ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قرآن و نقش مادر در تربیت جوان بررسی چهره های جوان در قرآن (۲ ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قرآن و نقش مادر در تربیت جوان بررسی چهره های جوان در قرآن (۲ ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قرآن و نقش مادر در تربیت جوان بررسی چهره های جوان در قرآن (۲ ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۴

حضرت موسی(ع)

جوان دیگری که می توان مثال زد و
زندگی اش را در قرآن مطالعه کرد، حضرت
موسای کلیم است. او از نظر وراثتی و ژنتیکی
دارای موقعیت خوبی بود و از پدر و مادری
مؤمن به وجود آمد(۱) و از مادر خود شیر
نوشید.(۲) زمانی محیط تربیتی او کاخ فرعون
بود که مهد ظلم، جور، حق کشی، انسان کشی،
تبعیض و شرک بود.(۳) فرعون با صراحت
اعلام می کرد: «أنا ربُّکم الأعلی؛(۴) من
پروردگار والای شمایم.» یا می گفت: «ما
علمتُ لکم مِن إلهٍ غیری؛(۵) هیچ معبودی
غیر از خود برای شما سراغ ندارم.» فرعون
مخالفان خود را با زور و ارعاب به پرستش
خویش وا می داشت و می گفت: «لئن اتخذتَ
اِلها غیری لأجعلنّک مِن المسجونین؛(۶) اگر
خدایی غیر از من اختیار کنی تو را [نیز] از
زندانیان قرار خواهم داد.»

این جملات اگر چه در طول مبارزات
حضرت موسی(ع) با فرعون توسط وی گفته
می شد، ولی نشان می دهد در خانه و کاخش
همین روحیه حکمفرما بود.

حکمت خدایی اقتضا کرد که موسی(ع)
دوران کودکی و جوانی را در چنین خانه ای به
سر بَرَد و پرورش یابد تا به همه ثابت گردد
فرعون که هزاران کودک را کشت(۷) تا موسی
به دنیا نیاید، نتوانست بر خواست خداوند
چیره شود. خداوند خواست موسی(ع) به دنیا
بیاید و در خانه فرعون رشد و نمو یابد تا
درس عبرتی برای همگان باشد. نکته ای که
مهم است و قرآن در موارد متعددی به آن
اشاره کرده این است که خداوند او را به
مادرش برگردانید تا از او شیر بنوشد و دست

نوازش بر سر و رویش بکشد. خداوند دو نکته
را به مادر موسی گوشزد کرد:

۱ـ برگشتِ موسی نزد مادر؛

۲ـ پیامبر شدن موسی در آینده. به نظر
می رسد اوّلی زمینه ساز دومی باشد.

«و أوحینا إلی اُمّ موسی أنْ أرضعیه، فإذا
خفتِ علیه فألقیه فی الیَمّ و لا تخافی و لا تحزن
إنّا رادُّوهُ إلیک و جاعلُوهُ مِن المرسلین؛(۸)

به مادر موسی وحی کردیم که او را
شیر ده و چون بر او بیمناک شدی او را
در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که او را
به تو باز می گردانیم و از پیامبرانش
قرار می دهیم.»

نکته ها:

۱ـ مادری که دلهره ماندن یا کشته شدن
بچه اش را دارد باز باید بچه را شیر دهد.

۲ـ به نظر می رسد «جاعلوه من
المرسلین» با «إنّا رادّوه الیک» مرتبط هستند
و گرنه کنار یکدیگر ذکر نمی شدند.

۳ـ راه رساندن موسی به مادرش را در
آیه اشاره کرده: «حرَّمنا علیه المَراضع مِن
قبل …؛(۹) از پیش شیر دایگان را [به نحو
تکوینی] بر او حرام گردانیده بودیم» در نتیجه
موسی پستان هیچ زنی را به دهان نگرفت تا
اینکه به مادرش که ناشناس در صف
شیردهندگان قرار داشت رسید. بنابراین او
غذای دوران کودکی و مقداری از مسائل
تربیتی و هدایتی را از مادر فرا گرفت.

از سوی دیگر موسی(ع) در محیطی که از
نظر فرهنگی بسیار فاسد بود رشد کرد و پاک
و پاکیزه ماند تا بر همگان روشن شود
می توان در محیطی ناسالم نیز با نیّت و
عزمی استوار در مسیر حق گام برداشت و از

کفر و شرک محیط، نه تنها اثر نپذیرفت که
اثر گذاشت.

قرآن بیان می کند که موسی(ع) پس از
رشد یافتن و به سن نوجوانی رسیدن، از کاخ
بیرون آمد و در شهر به گردش پرداخت و دید
فردی مصری، یکی از افراد بنی اسرائیل را به
بیگاری گرفته است. موسی به مصری
اعتراض کرد و با مشتی محکم او را از پای در
آورد.(۱۰) فعلاً سخن این نیست که آیا آن
مصری مستحق قتل بود یا آیا راه چاره
دیگری برای نجات سبطی نبود، بلکه سخن
این است که موسی با اینکه در محیط
مصریان، در کاخ فرعون و در جوّ ظلم و فساد
تربیت شده بود ولی با ظلم و تجاوز میانه ای
نداشت، حتی با دیدن ظلم چنان غضبناک شد
که فرد مصری را از پای در آورد. بنابراین هیچ
کس نمی تواند ادعا کند چون جوّ و محیط
فاسد بود ما نیز فاسد شدیم و تمامی تقصیرها
را بر عهده جوّ و محیط بگذارد.

پرورش موسی(ع) در کاخ فرعون،
نمونه ای عملی برای جوانان، و مؤمن بودن
همسر فرعون الگو و درس عبرتی برای
تمامی زنان است.

اراده و عزم، کلیدی ترین نقش را در
تمامی زمینه های هدایتی و تربیتی انسان بر
عهده دارد؛ اگر چه رسیدن به مقام والایی
چون نبوت بدون داشتن پدر و مادری صالح و
شیری پاک میسر نیست.

آنجا که حضرت موسی(ع) مادرِ مهربان
خود را به همراه نداشت، زن مؤمن دیگری
نقش ایفا کرد؛ یعنی زن فرعون که باعث شد
موسی از رود نیل گرفته شود، و این کودک از
بین هزاران کودک کشته نشود. قرآن این امور
را با لطافت خاصی بیان کرده است.

«و قالتِ امْرأهُ فرعون قُرَّهُ عینٍ لی و لک
لا تقتلوه عسی أنْ ینفعَنا أو نتّخذه ولدا و هم
لا یشعرون؛(۱۱)

و همسر فرعون گفت: [این کودک] نور
چشم من و تو خواهد بود. او را مکشید، شاید
برای ما سودمند باشد یا او را به فرزندی
بگیریم، ولی آنها خبر نداشتند.»

از یک سو، با قاطعیت و جزم به فرعون
گفت: نور چشم من و تو است و از سوی
دیگر، مأموران و جلادان را از کشتن کودک
نهی کرد و فرعون را در مقابل عمل
انجام شده قرار داد. به دنبال آن
با استدلال های عاطفی نظر همگان را
به سوی موسی جلب کرد. آنان از زیرکی
این زن که با چنین برنامه خاصی و سخنی
متین، موسی را از مرگ نجات داد،
ناآگاه بودند.

در کنار مادر موسی زن فرعون که زنی
مؤمن بلکه نمونه کامل ایمان بود تربیت
موسی(ع) را به عهده گرفت و او را مانند
فرزند پرورید تا موسای کلیم شد. چه خوش
گفت امام خمینی که فرمود: «از دامن زن، مرد
به معراج می رود.»(۱۲)

همسر فرعون در کاخ طاغوت و زیر
سلطه فرعون چنان خوب عمل کرد که
خداوند نه تنها او را الگوی زنان قرار داده که
الگوی همه مؤمنان قرار داده است:

«و ضرب اللّه مثلاً للذین آمنوا امْرأهَ
فرعونَ إذْ قالتْ ربِّ ابْنِ لی عندک بیتا فی
الجنه و نجّنی مِن فرعون و عمله و نجّنی مِن
القوم الظالمین؛(۱۳)

برای کسانی که ایمان آورده اند، خدا
همسر فرعون را مَثَل آورده، آنگاه که گفت:
پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه ای برایم
بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و
مرا از دست مردم ستمگر برهان.»

نکته ها:

۱ـ از آیه روشن می شود زن فرعون این
جمله را زیر شکنجه گفته، زیرا درباریان و
جلادان حکومت، به او آزارهای فراوان
می رساندند و او از خداوند یاری و
نجات خواست.

۲ـ خداوند در بیان نمونه زنان بد، همسر
لوط و همسر نوح را کنار هم ذکر کرده:

«ضرب اللّه مثلاً للذین کفروا امْرأهَ نوحٍ و
امْرأهَ لوطٍ»(۱۴) ولی در مثال زدن و نمونه
آوردن از زنان مؤمن، زن فرعون را در یک
آیه مستقلاً ذکر کرده، در آیه دیگری حضرت
مریم را با جمله «و مریم ابْنهَ عمران التی
احصنتْ فرجَها»(۱۵) بیان کرده است. مقدم
داشتن زن فرعون، احتمالاً نشان می دهد که
نقش الگوگیری از او بیشتر می باشد، زیرا در
بدترین شرایط، خطیرترین مسئولیت ها ـ

حفظ جان موسی(ع) ـ را عهده دار شد، سپس
تربیت او را در حد توان انجام داد.

۳ـ زن حضرت نوح و زن حضرت لوط با
اینکه در خانه پیامبران الهی بودند، مجبور به
ایمان آوردن نبودند. اساسا تربیت جبری و
زوری راه به جایی نمی بَرَد و محیط خانه یا
اجتماع، تنها زمینه ساز می باشد. فرعون برای
کافر ساختن زن خویش و همراه کردن او با
خود، از هیچ اقدامی فروگذار نکرد و او را با
شیوه های گوناگون شکنجه کرد! مردی که
باید برای زن، سرپناه و سایه مهر و محبت
باشد، سایه آتش و خون شد به گونه ای که
آسیه ـ همسر فرعون ـ از خداوند می خواهد
مکانی نزد خدا در بهشت برایش قرار دهد. او
حتما توجه دارد که خداوند جسم نیست و در
جایی از بهشت سکونت ندارد تا مکانی در
همان گوشه برای آسیه بنیان نهد بلکه
می خواهد با این بیان، اوج نیاز خود را به
سرپرستی مهربان و مهرگستر بیان کند.

حضرت یوسف

حضرت یوسف، نمونه دیگری از جوانان
است که از نظر وراثتی در خانواده ای شایسته
به دنیا آمد. پدرش یعقوب، جدش اسحاق و
پدر جدش حضرت ابراهیم(ع) بود. از نظر
تربیتی هفت سال اوّل زندگی را در خانه پدر و
نزد او بود و محبت پدر و مادر نثارش می شد.
در روایات آمده است که بچه تا هفت سال
نخست، امیر و فرمانرواست: «الولد سید سبع
سنین»(۱۶) یا می فرماید: «مَن کان عنده صبیّ
فلیتصاب له؛(۱۷) هر که بچه ای دارد برای او
خود را بچه بگیرد» یعنی با او بازی های
بچه گانه کند.

در چنین دورانی یوسف در خانه پدر بود و
پدر وظایف پدری را به بهترین نحو انجام داد،
اما هنگامی که طبق روایات ما، باید در این
دوره، کودک ادب می شد «و یؤدّب سبع
سنین»(۱۸) دست حسادت، او را از پدر جدا
ساخت و در چاه کنعان انداخت و سرانجام به
عنوان برده ای در مصر فروخته شد. یکی از
درباریان فاسد او را خرید و دوران هفت ساله
دوم خود را به جای ادب شدن در کانون
معنویت و علم پدر بزرگوارش، یعقوب، در
خانه عزیز مصر گذراند. آنان هر جور خواستند
با وی رفتار کردند و هر چه خواستند به او
خورانیدند. و پس از گذشت مدتی طولانی
یوسف(ع) جوانی برومند شد و به مقتضای
جوانی، دارای اوج شهوت بود، نیز به مقتضای
آرزوهای دوران جوانی، خواهان رسیدن به
مقام های اجتماعی و سیاسی بود. عزیر مصر
خواست از این شرایط بهترین بهره ها را ببرد
و با پرونده سازیِ فساد اخلاقی، او را همیشه
ترسان سازد تا پیوسته برای مخفی ماندن
پرونده فساد اخلاقی تسلیم خواسته های
نامشروع عزیز مصر شود ولی عزم و اراده
قوی حضرت یوسف و پای بندی به مبانی
دینی و اخلاقی، توطئه را خنثی کرد و یوسف
پاکدامن از صحنه خارج شد. عزیز مصر،
صلاح دید او را برای تأدیب، روانه زندان کند.

در این نمونه نیز عزم و اراده، سخن اوّل
را می گوید. شرایط محیطی اطراف یوسف(ع)
به گونه ای است که معمولاً افراد خود را
می بازند و با گرفتار شدن در دام شهوت به
خطا می افتند، سپس برای سرپوش گذاشتن
روی خطا، خطاهای بعدی را مرتکب
می شوند، ولی یوسف(ع) نشان داد که
می توان بر تمامی موانع غالب شد و محیط و
زورِ حکومت و شهوت جوانی و فراهم شدن
زمینه های فساد، علت تامّه نیست و بر همه
این اوضاع می توان پیروز گشت.

از آنچه بیان شد رمز تکرار آیه ای از قرآن
در قصه موسی و یوسف(علیهماالسلام)
روشن می گردد:

«و لمّا بلغ أشُدَّه و اسْتوی آتیناه حکما و
عِلْما و کذلک نَجْزِی الْمحسنین؛(۱۹)

چون [موسی] به رشد و کمال خویش
رسید به او حکمت و دانش عطا کردیم و
نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم.»

همین آیه، بدون کلمه «و اسْتوی» در
داستان حضرت یوسف(ع) تکرار
شده است.(۲۰)

در هر دو مورد روشن است که رسیدن به
مقام رشد، قبل از رسیدن به مقام نبوت است.
به هر حال مهم عزم و اراده است که این دو،
در عنفوان جوانی به آن رسیدند. تفاوت دیگر
این دو با پسر حضرت نوح، وجود مادری
مؤمن و خداترس می باشد که پسر حضرت
نوح از آن بی بهره بود.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
فرموده: اگر دو داستان قرآن یا دو معنا در آیه
یا قسمتی مشترک بودند نشان می دهد که
دارای مبدأ واحدی هستند.(۲۱) این فرمایش
نشانه آن ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.